سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

استقلال هستی سوز! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : سیامک رهگذر- از آلمان

عنوان : "تزریق حس ملی را لازم دارند; رفتن زیر عبای "ناسیونالیستی" جمهوری اسلامی،"
با درود فراوان به جناب کریمی با این نوشته خوبش که روشنفکرانه توانست ماهیت پلید سران حکومت اسلامی ملایان شارلاتان را بار دیگر به نمایش بگذارد. در طول چهل سال تئوریسین های رژیم ملائی سعی کردند حس ناسیونالیسم ایرانی را همیشه سرکوب کنند ولی حالا که به تنبانشان کک افتاده تازه فهمیدند که ادامه حیات ننگین خودشان را به ملی گرائی ایرانی پیوند بزنند. به اندازه کافی اسناد هست که چه اراجیفی امثال بزرگ تئوریسن حکومت فاسد اسلامی مثل آخوند مصباح یزدی در باره ایرانی گفتند که ایرانیها قبل از هجوم وحشیانه اعراب صدر اسلام به ایران وحشی بودند و با ورود اسلام به ایران کمی متمدن شدند! ایرانی که قبل از حضور جنایتکارانه لشکریان اسلام نیمی از دنیا را در امپراطوری خودش داشت و به نقل از برخی تاریخشناسان سهم بزرگی در تمدن بشری داشت ولی بعد از هجوم اعراب اسلامی در طول ۱۴۰۰ سال با وجود منحوس غده سرطانی اسلام در ایران مانع هرگونه پیشرفت بنیادی در زمینه های علمی و غیره شد طوریکه در بین خودیهای رژیم ملائی هستند کسانیکه اعتراف میکنند که حرف از تمدن اسلامی زدن همش کشک است و اسلام باعث عقب ماندگی اصلی در همه کشورهای اسلامی جهان بوده و هست چونکه با استبداد مذهبی و نبودن آزادی اندیشه در اسلام امکان ندارد جامعه ای به پیشرفت و ترقی برسد. جناب کریمی به درستی هشدار میدهد" رفتن زیر عبای "ناسیونالیستی" جمهوری اسلامی،" برای رسیدن به چه منافعی است و چرا ج.ا. میخواهد خودش را پشت ماسک ملی گرائی اینبار گلیم خودش را از آب بیرون بکشد چونکه هرلحظه فروپاشی حکومت غارتگر و فاسد خودشان را حس میکنند و به آخرین ریسمانی که ممکن است نجاتشان بدهد حالا به ریسمان ملی گرائی چسبیدند و فروپاشی نظام اسلامی ضد ایرانی را برابر با خطر تجزیه شدن ایران قرار داده و با این "تجزیه هراسی" میخواهند چند صباحی دیگر به حکومت جنایتکارانه اسلامی بیافزایند در حالیکه این خیال خامی است و اکثر مردم ایران به ماهیت پلید و ضد ایرانی یک مشت آخوند ابله و نادان هم پی بردند و به ج.ا. نه میگویند. مضحکتر اینست که دم از استقلال میزنند در حالیکه برای ایران هنوز در واشنگتن و مسکو تصمیم گرفته میشود و رهبر ج.ا. عروسک خیمه شب بازی روسیه کثیف است و مدال نوکری روسیه و چین را برگردن خودش آویزان کرده باز دم از استقلال میزنند؟ در حالیکه این نظام اسلامی در زمینه اقتصادی چنان وابسته به خارج است و قادر نیست حتی شش ماه بدون کمک روسیه و چین روی پای خودش بایستد! ثروت ملی ایرانیها را هم نه تنها خودشان به تاراج و غارت بردند و میبرند بلکه چوب حراج زدند مثل فروختن نفت به روسیه و هند با نصف قیمت جهانی آن در حالیکه اکثر مردم ایران در فقر و نداری و بدبختی زندگی میکنند! استقلال سیاسی به چه قیمت؟ مگر میشود مدعی شد تا زمانیکه کشوری استقلال اقتصادی و خودکفا نداشته باشد استقلال سیاسی داشته؟ رژیم ملایان که در همه زمینه ها شکست خورده و کارنامه ننگین دارد با چه روئی دم از استقلال و ترقی میزند؟ سردار نقدی بسیجی قاتل دو روز پیش به ج.ا. کارنامه بیست داد و میگوید ایران در زمینه مهندسی رتبه سوم دنیاست و از نظر اقتصادی هیجدهم که حتی مرغ پخته هم از این حرفش خنده اش میگیرد! نکته ای دیگر که شاید از دید هوشیار جناب کریمی هم جاماند و بدان اشاره نشد و یکی دیگر از دلایل اصلی عقب ماندگی رژیم اسلامی است " فرار مغزها" از ایران است که به اعتراف سران خود رژیم ملائی ضررش چیزی در حد پنجاه میلیارد دلار سالانه است چونکه مدیریت غلط توسط چهارتا تسبیح بدست و مسلمان ریاکار و دزد امکان ندارد چرخ صنعت و ترقی کشور را به پیش ببرد چونکه کمتر انسان آگاه و روشنفکر و تحصیل کرده ایرانیست که تن به سبک زندگی عقب مانده مذهبی آنهم در یک کشور با حکومت دیکتاتوری اسلامی بدهد که هرگونه آزادی را سرکوب میکند و کشور ممنوعیت هاست! حکومتی که برای برابری حقوق زنان و مردان و حقوق بشر ارزشی قائل نیست! خامنه ای تهی مغز که مدعی است برای ایرانی با حکومتش "عزت" آفریده چرا نمیگوید که حکومت اسلامی تنها با توسل به ترور در داخل و گسترش تروریسم اسلامی در خارج توانست افتخار و غرور ملی ایرانی را از بین ببرد چونکه سیاستش باعث شد تمام دنیا حالا ما ایرانیها را بعنوان نمایندگان اصلی تروریسم اسلامی میشناسند!
جناب کریمی بدرستی میگوید"یگانه کارزار ملی درخور، همانا اسلام زدایی است از استقلال بمثابه دستاورد ملی انقلاب بهمن!" تا ما ریشه اسلام ارتجاعی را در ایران خشک نکنیم محال است ایران روزی خوش را به خودش ببیند و استقلال یابد! سعی ریاکارانه حکومت ضد ایرانی ملایان در پشت ماسک ملی گرائی را باید خنثی کرد! مگر میشود با فرهنگ اسلام عربها با زور و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام ایرانیها حرف از هویت ملی ایرانی زد؟ ملت ایرانی چهل سال است با زور اسلحه رژیم اسلامی به گروگان گرفته شده و ثروتش هم برای جاه طلبی اسلامی رهبرش به باد فنا رفته و میرود! تازه با صدها میلیارد دلار ثروت نفتی این روزگار سیاه ایرانیهاست وای به حالی که ثروت نفت بر اثر تحریمهای آمریکا در آبان ماه که شروع میشود نباشد و آنوقت دیگر این ملاها به چه ریسمانی دیگر برای نجات نظام فاسد خودشان میخواهند بچسبند چونکه حنای ماسک ملی گرائی این آخوندهای مرتجع با اسلام عقب مانده شان دیگر برای مردم ایران رنگی ندارد. آخوندها را هرکارش بکنی باز مرتجع هستند و خواهند ماند با افکار پوسیده صدر اسلامی ۱۴۰۰ ساله پیش مثل حجاب اسلامی اجباری و غیره!
جناب کریمی همیشه تندرست باشید و هرچی پیرتر میشوید مبارز تازه نفس تر! آفرین!
٨۶۶٣٨ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۷       

    از : امیر ایرانی

عنوان : سرگذشت مفاهیمی
آقای کریمی گرامی که درود بر ایشان بادا!
در نوشتارش تاریخچه ای از روند مبارزاتی مردمان کشور را مختصراً - اما مختصری که تاریخ صدو چندساله ای را بازگو می کند- ارائه داده است.
باید گفت آورده های ایشان آموزنده هستند. و حتی می توان این را هم پذیرفت که آورده هایی از ایشان می توانند کارپایه ای برای مبارزات مبارزین میهن دوست کشورمان که اعتقاد به استقلال و آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی دارند باشد.
می دانیم هر کدام از این مفاهیم: استقلال، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی بطور جداگانه هم می تواند
در بازه های زمانی مختلفِ یک روند مبارزاتی، اهمیتی بیشتر از مفاهیم دیگر بیابد و بگونه ای خواسته یا ناخواسته اهمیت و اولویت خود را بر روند مبارزاتی تحمیل کند ویا بقولاند( اگر چه اهمیت مفهوم آزادی از همه مفاهیم دیگر برتری دارد و مادر مفاهیم دیگر است).
در این صدوچندساله روند مبارزاتی مردم ایران که در مرحله ای از این روند مبارزاتی که منجر به انقلاب ۵۷ شد، به دلیل دخالت های آشکار بیگانگان در سیاستهای کشور، ایرانیان، استقلال خواهی را بعنوان هدف مبارزاتی و شعار مبارزاتی انتخاب کرده بودند که در سال ۵۷ هدف مبارزاتی و شعار مبارزاتی اصلی و کلی بصورت شعار : استقلال، آزادی و جمهوری نمود یافت و برجسته شد.
که می توان گفت سرگذشت این شعارکلی و هرکدام از این مفاهیم سه گانه می تواند آموزنده باشد و از سرگذشت آنان در روند مبارزاتی استفاده کرد.
سرگذشت استقلال خواهی را آقای کریمی در نوشتارش بازگو کرد و بگونه ای انحراف آنرا تشریح و یادآوری کرد. آما در نهایت از نوشتار آقای کریمی می توان این برداشت را داشت که حاکمیت فعلی مبانی استقلال سیاسی درکشور را پی ریزی کرده است و در حرکت های بعدیِ مبارزاتی شعار استقلال خواهی می تواند موضوعیت نداشته باشد اما در موضوع استقلال خواهی باید انحرافات ایجاد شده را اصلاح کردو...
آما نکته ای که در مورد استقلال خواهی می توان آورد:
می دانیم در جهان جهانی شدن ، استقلال خواهی در بسیاری از ابعاد زندگی اجتماعی بی معنی شده باشد اما در یک مورد استقلال خواهی همیشه هدف مبارزاتی بوده و خواهد بود ؛ آنهم استقلال در سیاست گذاری و تصمیم گیری براساس منافع ملی کشور.
اگر از شعار استقلال خواهی بگذریم
باید گفت در ادامه روند مبارزاتی کشور، بعد از عبور از شعار استقلال خواهی،
شعار کلی: آزادی ، دمکراسی و عدالت اجتماعی شعار اصلی شده و مبارزانی اعمال مبارزاتی خود را براساس این سه مفهوم پیگیری کرده اند و خواهند کرد.
آگر بخواهیم نکاتی در مورد شعارهای آزادی ، دمکراسی و عدالت اجتماعی و سرگذشت آنها بعد از سال ۵۷ بیاوریم می توان گفت
۱)آزادی،
با استقرار حکومتی مذهبی، آزادی به بند کشیده شد اما موضوعیتش در اهداف مبارزاتی پررنگ و پررنگتر شد و می شود و یکی از اهداف اصلی مبارزان برعلیه وضع موجود شده است.
۲)دمکراسی،
در سال ۵۷ دمکراسی خود را در مفهوم جمهوری بصورت شعار نمایان کرد که بعد از اینکه پسوندهای مختلفی به جمهوریت وصل شد در نهایت اقای خمینی جمهوریت را با پسوند اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد بعنوان جمهوری خواهی به بعضی قبولاند و به بعضی تحمیل کرد که در نهایت چیزی که از جمهوریت آقای خمینی در آمد:
جمهوریتی بود که ترکیبی از استبدادخواهی تاریخی و جمهوریت خواهی جدید بود که این جمهوریت خمینی یک تضاد کشنده ای و فرساینده ای را در خودش به همراه داشت و آفرید که آثار مخربی را برسیاست های مدیریتی کشور گذاشت. که نتیجه کار این جمهوریت شتر گاو پلنگ به اینجا رسیده است که مبارزین در روند مبارزاتی تاریخی کشور، شعار دمکراسی خواهی را بسیار پررنگ کرده اند و پیگیرانه آنرا پی می گیرند.
اما در این روند مبارزاتی مشاهده می شود به بهانه اعمال حکومت حاکم، گروهی بصورت کمیک در پی مطرح کردن شعار هایی شده اند تا اگر می توانند گونه ای از استبداد را جایگزین شرایط حاکم فعلی کنند. آن گروه ها را می توان در شکل و شمایل سلطنت طلبی یا مجاهدین خلقی یا قوم گرایی در پوشش فدرالیسم بر مبنای قومی یا چپ خواهی خاص(چپ سندان وچکش) دید که نهایت اعمال این استبداد خواهان جدید اگر چه مشکلاتی می آفرینند و هدر دهنده انرژی های مبارزاتی خواهند بود اما چون برخلاف روح مبارزاتی صدچند ساله اخیرند اعمال آنان محکوم به شکست است. بگذریم.
۳)عدالت اجتماعی،
این عدالت اجتماعی در جهان سرگذشت غمباری داشته است چه بسیار افرادی بودند و خواهند بود که به بهانه تحقق عدالت اجتماعی ویرانی ها و فجایعی را آفریدند و خواهند آفرید.
اما این عدالت اجتماعی یک سرنوشت بیشتر ندارد آنهم تحقق آن بصورت پایدار بعد از آزادی و دمکراسی.
----------
در پایان، نکته ای را در رابطه با عمق استراتژیک می توان آورد آنهم:
این یک واقعیت است هر کشوری که به استقلال سیاسی برسد بی گمان برای آن کشور عمق استراتژیکی مطرح خواهد شد اما این عمق استراتژیک به معنی لشکرکشی و حضور فیزیکی قهری نیست بلکه این عمق استراتژیک برمبنای فعالیت های اقتصادی و فرهنگی و انسانمدارانه تعریف می شود.
با پوزش طولانی شد
٨۶۶٣۶ - تاریخ انتشار : ۵ مهر ۱٣۹۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست