از : آرمان شیرازی
عنوان : جنبش زنان ایران: آفتابی کز پس کوتاهه ای خاموش سر برون آورده ست!
هم میهن گرامی, خانم مریم حسین خواه, درود بر شما!
درین بررسی ارزشمند, نگاه شما به چند سال نخست پس از انقلاب بیشتر برشمارنده ی رخدادها و انتظارات بجایی برای پشتیبانی از سوی "فرهیختگان" ست. واقعیت تلخ و شرم آوریست که نیمی از مردم ایران یعنی زنان - با اخراج از کار, بازنشستگیهای زودهنگام و ممنوعیت ورود به عرصه های گوناگون - از پهنه ی اجتماع و شرکت در ساخت کشور کنار گذاشته شدند و با برقراری "موازین" اسلامی و غیر انسانی صدها سال پس رانده شدند.
آن هنگام, انفجار عظیم نادانی سراسر ایران را در گرفته بود که همه چیز را سوزاند و آرزو و تلاش برای پیشرفت خردورزانه را به اسارت خود درآورد... حلقه های این اسارت, یکایک گروه های داد را آنچنان در خود فشردند که تسلیم, مهاجرت و یا نابودی را پذیرا گشتند. شوربختانه, سوخت رسان این انفجار عظیم, مذهب-آلودگی تفکر بیشینه مردمان ایران بود. در چنین شرایطی, "فرهیختگان" کشور نیز از آلایش های مذهبی و زن-ستیزانه پیراسته نبودند و اگر بودند نیز صدایشان در غریو نادانی گم میشد.
امروزه, گرچه هنوز اقلیتی با خیره سری های قرون کهن می زیند, اما پس از گذاری دردمند, پر هزینه و خونین, نیروهای سیاسی, جنبش های اجتماعی و کلا بیشینه مردمان ایران دگرگون گشته اند. اکنون آنان حکومت را جدا از دین, آزادی و دمکراسی را همراه با عدالت اجتماعی میخواهند. چنین تحولی چیزی کمتر از نوزایی (رنسانس) جامعه ایرانی نیست!
جنبش زنان ایران درین میان, پر افت و خیز اما نیرومند, چه برای حقوق خود و چه همراه و درآمیخته با دیگر مبارزات اجتماعی, سرفرازانه, در حال پیش رفت بوده است. بیگمان نیز میتوان گفت که در درازای چهار دهه گذشته, برترین نیروی مبارز اجتماعی در برابر حکومت واپسگری اسلامی بوده است. ازینرو, سزاوار و بجا نیست که دوران کوتاه خاموشی و بازاندیشی را به حساب ناتوانی جنبش زنان در محافظت از دستاوردهایش به شمار آوریم.
٨۷۶۷٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣۹۷
|