عنوان : سئوال استراتژیک
جناب بهزاد کریمی ! فکر نمی کنید با مقایسه «آریامهر» و خامنه ای «معادله » را چند مجهولی کردید؟
" اسلامیت در این "جمهوری" بدون ولایت دوام نمی یافت. ولی فقیه، "آریامهر" نیست که با دور زدن و نقض قانون اساسی مشروطه، سلطنت مطلقه و مستبده فردی بر ملت اعمال کرد. ولی فقیه مامور اجرای قانون اساسی مبتنی بر ولایت است!" پایان نقل قول
یکم ـ ولی امر هم نماد قانون شکنی « دور زدن» قانون اساسی حکومت ولایت فقیه است.
دوم ـ موارد نقض قانون اساسی و سایر مقررات فراوان است اگر نبود مهندس میر حسین موسوی خواهان بازگشت به «عصر امام راحل » و اجزای بدون تنازل قانون اساسی نمی شد.البته همه می دانند که آش خیلی شور تر از حکومت «آریامهر » ست.
لُبِ مطلب: وقی در یک دیکتاتوری تمام قدرت و حاکمیت مردم سلب می شود و فقط ادای انتخابات ، مجلس ، احزاب (قوه مقننه )..... دولت ، نخست وزیر ، رئیس جمهور ( قوه اجرائیه ) ..... دادگستری(قوه قضائیه) در آورده میشود ولی کار ها از مجری قدرت فائقه فردی مستبد چون رهبر ، شاه ، سلطان ، خلیفه ، ولی امر یا با هر عنوان دیگری مدیریت شود دیر یا زود مردم با تجربه عملی خود در خواهند یافت که فرق نمی کند که دیکتاتور سلطان «ظلّ الله» باشد یا آیت الله عظما مرجع شیعیان باشد یا آدولف هیتلر ..
برای حفظ قدرت دست به هر جنایت و خیانت خواهند زد. مردم وقتی دریافتند که سرنخ تمام نمایشات انتخاباتی در نهایت از جماران سر در میاورد مانند ۵۷ که جز رفتن شاه یعنی نفی حکومت راه حل دیگری نداشتند باردیگر به کمتر از کنار رفتن علی خامنه ای یعنی حکومت ولایت فقیه رضایت نمی دهند.
سئوال استراتژیک این ست که آیا با کنارزدن ولی فقیه حکومت ولایت فقیه مانند حکومت شاهنشاهی خواهد پاشید؟ اگر پاسخ آری ست ،سنتز حل این تضاد چیست ؟
در این باره کمتر صحبت میشود.
۹۰٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱٣۹٨       

عنوان : مطلب کمی مشکل نوشته شده است ،ولی قابل فهم است
من اینطور برداشت کردم که مبارزه با ولایت خامنه ای میتواند تغییر ولی و یا مشروعیت ولایت فقیه را هدف بگیرد و بمعنی تغییر اساسی فرم حکومتی نیست .
ولی این مبارزه باید مثبت ارزیابی شود ،در این مقطع.
۹۰٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱٣۹٨       

عنوان : ساده و کوتاه
هوشی مین رهبر حزب کمونیست ویتنام
چنان بنویسید که ساده و قابل فهم برای عموم باشد. ما برای کارگران و زحمتکشان می نویسیم و باید آنان بتوانند نوشته های ما را درک کنند و به سادگی بفهمند. نقل به مضمون.
۹۰٨۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱٣۹٨       

عنوان : دیر آمدن جناب کریمی و از دست دادن قطار دمکراسی.
با شناخت قبلی از دیگر نوشته های شما ولی این نوشته میشد راحتتر و ساده تر نوشته شود تا راحتتر قابل فهم باشد که چی میگوئید؟ اینطور فهمیدم که مشکل و مانع اصلی را در وهله اول مقام کشور ولی فقیه و در قدرت مطلقه اش میبینید که ساختار ج.ا. و قانونی اساسی آنرا ممکن ساخته.جناب کریمی خوب میدانند اسلام یک دین سیاسی و حکومتیست چونکه پیامبرش و امامان جانشینش هم همزمان رهبر دینی که بودند خلیفه یا حاکم سیاسیت کشور هم بودند یعنی دین از سیاست و حکومت کردن جدا نبود. حالا امثال شما با شعار سکولاریسم و جدائی دین از سیاست تا چه حد موفق میشوید قابل پیشبینی است تقریبا صفر و ناموفق. جای تعجب است چپ روشنفکری مثل جناب کریمی هنوز توهم دارد در ایرانی که اسلام حضور دارد و اکثر مردمش هم مسلمان و ناآگاه و کمسواد یا بیسواد هستند چطور بردن سکولاریسم و دمکراسی بین چنین جماعت و جامعه ای بعنوان آلترناتیو ج.ا. ممکن است؟ با همه سپاسگزاری از تلاش شما ولی توجه نمیکنید که خمینی و خامنه ای آخوند را دینی بنام اسلام شیعه تولید و تربیت کرده و شما مدام از استبداد مذهبی سخن میرانید ولی رادیکال خواهان مبارزه علیه اسلام نیستید بدلیل ملاحظاتی که میکنید. جناب کریمی آخوندها قبل از انقلاب که گدائی میکردند توانستند ۱۴۰۰ سال اسلام را زنده و مبارز و مقاوم نگه دارند ولی حالا چهل سال صاحب چاه های نفت و همه ثروتهای عظیم ایران هم هستند با تمامی قدرتها چرا آنقدر احمق باشند که نظام فاسدشان را به هر قیمتی شده حفظ نکنند؟ راه در جای دیگرست جانم!
۹۰٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹٨