یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بهمن پوشالی


ویدا فرهودی


• از بهمن رویا ها سی سال گذشت اینک
تا کوچ کند سرما، آهنگ بهاران شو

خسته است زمین حالی، از بهمن پوشالی
ای شعر بیا او را، آیینه ی عصیان شو ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۶ اسفند ۱٣٨۶ -  ۲۵ فوريه ۲۰۰٨


ای   شعر بیا از نو، بی واهمه عریان شو
اندوه زمین بنگر، آیینه ی عصیان شو
 
هر حنجره ی   خفته، چاهی است ز ناگفته
زین بغض فرو خورده، فواره ی طغیان شو
 
حلاج   بشد بر دار، تا خلق کند بیدار
آواز کـُنـَش بسیار، شوریدن ِ ایمان شو
 
ای داده به دل ، هستی، از وهــم چو بگسستی
سرمست تر از مستی، ازتوبــه پشیمان شو
 
تا کی به دروغی چند، باشند کسان پابند
وارونه کن این ترفــَند، شفافی ِ باران شو
 
سُکـّان سخن در دست، ساکن نتوان بنشست
تا فرصت هستی هست، فرمانده ی سُکـّان شو
 
شمشیر قلم بردار، پروا مکن از پیکار
با سرخ ترین گفتار، سوزنده چو پیکان شو
 
با حوهر جادویش ،   شوریده چنان آرش  
تیری به هلاکت برهر دشمن ایران شو
 
بیداد رود از یاد، گر حبس کنی فریاد
بر عرش رسان این را، پیک اجل ِ آن شو
 
از بهمن رویا ها سی سال گذشت اینک
تا کوچ کند سرما ، آهنگ بهاران شو
 
خسته است زمین حالی ،از بهمن پوشالی
ای شعربیا او را، آیینه ی عصیان شو
 
 
ویدا فرهودی
زمستان ۱٣٨۶
 
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست