پاسخ به هیچ کس
اسماعیل خویی
•
تو از آن بت تراشانی کزایشان
خود "مردم" شد از اصنام مردم.
در آن کوشم من، اما، تا که باشد
حقیقت مایه ی الهام مردم.
به هشدار و نوید آوردن ام من
خروس صبح خوان بام مردم.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۰ اسفند ۱٣٨۶ -
۲۹ فوريه ۲۰۰٨
« در دل دوست به هرحیله رهی باید کرد.»
حافظ
برآمد مدعی بربام مردم
که دشنام ام دهد با نام مردم؛
خطاب اش "نره خر"، با لحنِ عرعر،
به دور از مهر و از اکرام مردم،
به گوش من رساند – یا چکاند،
چو زهری جانگزا – پیغام مردم
که : ای ازکین دشمن مار گشته؛
چه ریزی زهر خود درکام مردم؟!
چرا نیشی شوی برشاهرگ شان،
تو که نوشی نه ای درجام مردم؟!
تو کز مردم به نام و نان رسیدی،
به لب چون آوری دشنام مردم؟!
الا ای خنجر چوبین خودرا
گمانیده یکی صمصام مردم!
تو از آن بت تراشانی کزایشان
خود "مردم" شد از اصنام مردم .
در آن کوشم من، اما، تا که باشد
حقیقت مایه ی الهام مردم .
به هشدار و نوید آوردن ام من
خروس صبح خوان بام مردم .
چه سود از کامران خواندن، به ناراست،
دل آزرده ی ناکام مردم؟
زِ هر زَهری رساند بیش آسیب
به مردم مدح ناهنگام مردم.
لگامی درکش و لختی بیاسای،
که با تو دم زنم زآلام مردم :
مهین اینهمه فقر سیاه است
که دارد تیره بام و شام مردم .
سپس، جهل است، میوه ی تلخی از فقر،
کزان زاید همه اوهام مردم .
دگر شیخ است، شیخ خود خدا بین :
که راند حکم بر حُکّام مردم؛
گزین تر بندگانِ بارگاه اش
عوامِ دون تر از اَنعام مردم؛
ز مردم خواستار جان نثاری،
از او کشتار و بند اِنعام مردم
عطای این جوان کُش فقر و فحشا
به فرزندان بد فرجام مردم.
یکی پرفتنه اهریمن، که کرده ست؛
به حیله رخنه در افهام مردم
نشسته بر سر گنجینه ی نفت،
نمی دارد روا اِطعام مردم
گرسنه مردم و او گنج ایشان؛
انیران را دهد با نام مردم:
کژآیینی فریب اندیش و بدکیش،
که کرد اسلامِ خود را دام مردم :
روال کارش، از "النصر بالرعب"
شده تعزیر تا اعدام مردم :
از او درکارها، تسلیم مطلق
به رای او شده اسلام مردم .
ازاین آلام، اما، من شمارم
یکی هم صبر بی فرجام مردم .
ببین، بی خان و مان، در هر خیابان،
برهنه گردی ی ایتام مردم .
ذرون میهن و بیرون ز میهن،
به فحشا دختران خام مردم.
بدین آشفتگی دل شان و جان شان:
شگفتا چهره ی آرام مردم!
خوشا کوری به هنگامی که بینم
در انبوه صبور و رام مردم .
جگر خون ام کند خم گشته دیدن
به زیر بار غم اندام مردم .
نیاید رستمی : مردم بگردند
مگر خود پور زال سام مردم .
خوشا روزی که همچون گردبادی .
زجاشان برکند سرسام مردم .
ز نور داد و آزادی و شادی
پذیرد روشنی ایام مردم .
به گلریزان پیروزی بر آخوند،
ببینم چهره ی گلفام مردم .
نظام شوم و بدفرجام دینی
بود خصم تمام و تام مردم .
به ویران کردن این کهنه بنیاد،
خوشا توفان خشم عام مردم .
چو برخیزند، باشم یا نباشم،
به تن یا جان، من ام همگام مردم .
بیستم فوریه ۲۰۰٨، بیدرکجای لندن .
|