قهقاه ناشنیدنی مرگ در تپندگی ی تک نُت سکوت
اسماعیل خویی
•
باز،
آه،
باد
در شب من
سوت می زند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۷ فروردين ۱٣٨۷ -
۱۵ آوريل ۲۰۰٨
باز،
آه،
باد
در شب من
سوت می زند.
-"که چی؟
چه می گوید؟"
- من چه می دانم .
شاید
می خواهد
بگوید:
-"شب خزانی،
این شب ویرانی،
بیرون از تو نیست:
شب خزانی
این شب ویرانی،
از پژمرندگی ی ریشه های جنگل هستای توست
که می روید.
و برگ برگ
ورق می زند
جهانت و جانت را
و پوستت را طبل می کند و
به شکل نی لبکی
می تراشد استخوانت را
و،همسرا با سوتی از سکوت خدا،
کوک می کند همه ی سازهای خاموشی در جان و در جهانت را:
چنان که ساعت دیواری نیز تیک تاک اش را
رسا تراز تپیدن خون در رگ تو نیابد؛
و ،با ُنتی که به جز پژواک جاودانه ی خود
هیچ نیست،
درون گنبد افلاک را سرشار موج های سرایش کند؛
و مرگ،مرگ مهربان و گوارایت را
با قهقاه ناشنیدنی ی خویش، در تپندگی ی تک نُت سکوت ،
ستایش کند.
هفتم ژانویه ۲۰۰۷-بیدرکجای لندن
|