در دفاع از سوسیالیسم (۱۱)
پیش بسوی انترناسیونال کارگری جدید
بمناسبت اول ماه مه، ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)
•
کارگران یرای نفی استثمار نیازمند همکاری دیگر نیروهای اجتماعی اند. اتحادیه های کارگری باید تلاش کنند تا فرمولی برای همکاری با این جنبش ها پیدا نموده و از سوق یافتن به تقابل با آن خودداری نمایند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۵ ارديبهشت ۱٣٨۷ -
۲۴ آوريل ۲۰۰٨
اول ماه مه ارتباطی ناگسستنی با انترناسیونال دوم دارد. سه سال پس از سرکوب اعتصابات کارگری ۱٨۸۶ آمریکا کنگره بین الملل سوسیالیستی کارگران در ژوئیه سال ۱٨۸۹ و به ابتکار انگلس تشکیل شد، که در حقیقت کنگره موسس انترناسیونال دوم محسوب می گردید. در این کنگره قطعنامه ای دایر بر تعیین روز اول ماه مه بعنوان روز همبستگی کارگران جهان به تصویب رسید. از آن به بعد همه ساله این روز تاریخی بعنوان جشن اتحاد کارگران در برابر اردوی سرمایه با شکوهی فزاینده برگزارمی شود. از این رو بی مناسبت نخواهد بود، در این روز به موضوع انترناسیونالیسم کارگری بپردازیم.
انتر ناسیونال های پیشین
انترناسیونال اول(۱٨۶۴- ۱٨۷٢) شالوده های لازم برای یورش انفلابی کارگران علیه سرمایه و مبارزه پرولتاریای بین المللی در راه سوسیالیسم را بنا نهاد. نقش هدایت گر و تعیین کننده مارکس از نکات بارز حیات این دوره از انترناسیونال بود.
انترناسیونال دوم (۱٨۸۹-۱۹۱۴) با مساعی انگلس زمینه های بسط پردامنه و توده ای جنبش کارگری را در یک سلسله از کشورها فراهم ساخت، و طی آن سال ها موجب رشد جنبش کارگری در عرض شد. اپورتونیسم حاکم در اواخر سال های حیات انترناسیونال دوم موجب تنزل سطح انقلابی و نهایتاً زوال و ورشکستگی آن شد.
انترناسیونال سوم (۱۹۱۹- ۱۹۴۷) اساساً از دل مبارزه کارگران و در رأس آن بلشویک های روسیه و شخص لنین علیه اپورتونیسم و شوونیسم اجتماعی حاکم بر انترناسیونال دوم متولد شد، و در دوران جنگ منجر به تشکیل احزاب کمونیست در یک سلسله از کشورها گردیدد. مهم ترین صفت انترناسیونال سوم احیای سنت های مارکسیستی بود. انترناسیونال سوم دستآوردهای مبارزاتی و انقلابی انترناسیونال دوم را برداشت و پلیدیهای آنرا ( اپورتونیسم، شوونیسم ) دور ریخت. مهم ترین کاستی انترناسیونال سومعدم حضور فعال وتأثیر گذار اتحادیه های کارگری بود. همچنین بوروکراسی حاکم، دولتی شدن انترناسیونال، نقش فزاینده و در عین حال غیر قابل قبول حزب کمونیست شوروی را می توان نام برد.
لازم است از بین الملل سوسیالیستی هم یاد کنیم که با وضع موجود سازش کرد، و با تکرار کاریکاتوری از آخرین سال های انترناسیونال دوم در خدمت سرمایه و سازش طبقاتی عمل نمود..
رهبری و نقش موثر در طی سه دوره حیات انترناسیونال نخست در دست کارگران فرانسه، سپس کارگران انگلستان، بعد کارگران آلمانی و نهایتاً به عهده کارگران روس بود.
ضرورت باز سازی انترناسیونال کارگری
با فروکش نمودن اختلافات دول امپریالیستی که موجب دو جنگ جهانی گردید و انتقال تضادها و درگیری ها آنان به کشورهای پیرامونی، و با گرایش فزایند سرمایه به جهانی شدن و جهانی سازی هرآنچه که برای کسب سود و انباشت هر چه بیشتر سرمایه لازم است، شاهد شکل گیری انترناسیونال سرمایه هستیم. سرمایه داری در راستای منافع خود مرزهای ملی را درهم می نوردد، تمامی موانع گمرکی را از بین می برد، دولت ها را ضعیف تر و ضعیف تر می سازد، نخبه گان جامعه را برای تشدید استثمار کارگران و زحمتکشان و خلق های جوامع پیرامونی به خدمت می گیرد، در پی باز پس گیری دستآورد نزدیک به دو قرن مبارزه کارگران در کشورهای کانونی بوده، شکاف طبقاتی را تشدید، تعداد میلیادرها را به قیمت خانه خرابی میلیون ها انسان افزایش داده، محیط زیست را غارت و تخریب می نماید. برای مقابله با این یورش جهانی راه کاری بجز اقدام و مقابله جهانی قربانیان سرمایه و جود ندارد. تنها و تنها باید جهانی عمل کنیم.
سرمایه داری هم زمان با جهانی عمل نمودن خود، تفرقه و شکاف کارگران و زحمتکشان را موجب می گردد، و هر آنچه را که می تواند به ایجاد شکاف و تشدد زحمتکشان یاری رساند، به کمک می گیرد. نا همگونی های قومی، فرهنگی، جغرافیایی، نژادی، مذهبی، اختلافات تاریخی، تفاوت درآمدها، ارتش ذخیره کارگران از جمله مواردی هستند که به همراه کم خطر شدن و از بین رفتن رزمندگی انقلابی کارگران کشورهای کانونی نسبت به کارگران قرن نوزدهم و همچنین استبداد و سرکوب و نیز رشد تکنولوژی همگی دست بدست هم داده موجب پراکندگی و کاهش قدرت اجتماعی کارگران از دهه های آخر قرن بیستم شده است.
جهانی سازی سرمایه داری اشکال قدرت طبقه کارگر را مورد تهاجمی جغرافیایی و ایدئولوژیک قرار داده است. توان مطالباتی کارگران با استفاده از اعتصاب که موثرترین سلاح کارگران برای مبارزه با بی عدالتی های سرمایه بشمار می رود، در پی انعقاد پیمان هایی نظیر" پیمان نفتا" کاهش یافته. کاسته شدن از قدرت اتحادیه ها، کاهش دستمزدها، هجوم به تأمینات اجتماعی کارگران در کشورهای کانونی که خود حاصل سالها مبارزه طبقاتی کرگران این کشورها بود، از دست آوردهای سرمایه داری از اجرای پروژه جهانی سازی است.
علیرغم تهاجم گسترده سرمایه داری و عقب نشینی های پی در پی اردوی کار، و سردرگمی پیشآهنگان این طبقه، مبارزه طبقاتی با افت و خیزهایی همچنان ادامه دارد. اعتقاد به مبارزه طبقاتی شدت یافته، امید به زایش سرمایه داری با چهره ای انسانی از بطن سرمایه داری حاکم هر روز بیش از پیش رنگ می بازد. حتی تقلای مأیوسانه چپ رنگ باخته که با تشویق ایدئولوگ های نئولیبرالیست همراه است، برای انجام سزارین جهت زایاندن نرینه سرمایه داری هم نتوانسته است، امید به اصلاح سرمایه داری را در میان توده ها از نو زنده سازد. مبارزه طبقاتی ادامه دارد و کارگران درک می کنند که نظام سرمایه داری مسئول وضعیت غیر انسانی حاکم بر زندگی آنهاست. توهم سرمایه داری با سیمای انسانی تنها موجب فریب توده ها و خلع سلاح آنان می گردد.
انترناسیونالیسم کارگری تنها آلترناتیو مناسب جهانی سازی سرمایه است، و شعار" کارگران جهان متحد شوید" هنوز هم یگانه شعاری است که می تواند کارگران و زحمتکشان جهان را به مقابله با سرمایه داری و پروژه جهانی سازی آن و انباشت سرمایه و تشدید استثمار برانگیزاند. البته نباید انکار نمود. که بازسازی انترناسیونال با تشدید روند جهانی سازی از اواخر قرن گذشته با مشکلات زیادی مواجه است. یکی از دلایل اصلی فقدان انترناسیونال با نفوذ توده ای، ناشی از تداوم بحران رهبری است. برای مبارزه علیه انحطاط بین المللی، جنبش کارگری باید به مبارزه ای پیگیرانه علیه رهبران سازشکار و اپورتونیست و برای ایجاد بین الملل جدید و انقلابی اقدام نماید.
هدف اتحادیه ها متشکل ساختن کارگران و هدف مند نمودن مبارزات طبقه کارگر برای دست یابی به برنامه ها و خواست های خود با کمترین هزینه و در کوتاه ترین مدت ممکن می باشد. گام برداشتن در راستای اتحاد تشکل های کارگری نباید به نفی مبارزه و رزمندگی طبقه کارگر و سازش طبقاتی برای نفی مبارزه طبقاتی بیانجامد. در مقابل آزادی تشکل جهانی سرمایه اردوی کارالزاماً بایستی متشکل گشته و به احیای سنت های انترناسیونالیسم مبادرت ورزد. کارگران بدلایل زیادی نیازمند همبستگی بین المللی اند: کمک مالی به کارگران اعتصابی، مبارزه علیه اعتصاب شکنان، افشاء سوء رفتارهای محلی با اعتصابیون، جلوگیری از اقداماتی که موجب کاهش قدرت اجتماعی اتحادیه ها می شود و فشار به حکومت هایی که تاکتیک های دولت– پلیسی علیه کارگران به کار می برند.
مبارزه کارگران علیه سرمایه داری نمی تواند تنها به کارگران صنعتی کشورهای مختلف خصوصاً کشورهای کانونی خلاصه شود. بایستی با ملحوظ داشتن منافع و خواست های کارگران نیمه وقت، پاره وقت و موقتی این توده میلیونی را با مبارزات کارگری همراه ساخت. باید راه کارهایی را برای ارتباط مبارزات ملی و محلی با مبارزه جهانی کارگران و پیوند منافع ملی پرولتاریای کشورهای گوناگون با منافع مشترک تمام کارگران ارائه و بکار گرفت. باید در هر واحد مکانی ملی وجهانی همزمان مبارزه کرد.
با سرآمدن دوران یأس ناشی از شکست سوسیالیسم شوروی و عقب نشینی های ناشیمتعاقب آن، از وظایف مهم کمونیست ها و تمامی چپ های معتقد به سوسیالیسم بعنوان نظامی اجتماعی و موضوع مبارزه حال حاضرزحمتکشان، تلاش برای بازسازی سنت های انترناسیونالیستی و احیاء انترناسیونال کارگری جدید متناسب با شرایط فعلی جهان می باشد. هیچ انگیزه ای نمی تواند موجب فراموشی و یا کم اهمیت شدن این وظیفه عاجل اردوی کار شود. اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان اتحاد برای دمکراسی و همچنین برای دفاع از حقوق بشر، صلح و محیط زیست نیز هست. باید مبارزه برای دمکراسی وپیشرفت اجتماعی را با باز سازی انترناسیونال و مبارزه علیه جهانی سازی در هم آمیخت و تمام توان توده های کار و زحمت را برای این امر بسیج نمود.
سوسیالیسم ذاتاً گرایش به جهانی شدن دارد و بعنوان بدیل سرمایه داری بایستی خیلی انترناسیونالیستی تر از آن بوده و انترناسیونالیسم کارگری هم باید بنیاد سوسیالیسمی باشد که قرار است جایگزین جهانی سازی سرمایه داری شود. جهانی سازی تعریفی امروزی از اهداف امپریالیستی است. بنابر این مبارزه علیه جهانی سازی در حقیقت مبارزه علیه عالی ترین شکل سرمایه داری یعنی امپریالیسم می باشد. نتیجتاً مبارزه برای سوسیالیسم از مبارزه علیه امپریالیسم جدایی ناپذیر است. مبارزه برای سوسیالیسم همواره مبارزه بر علیه استثمار و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید بوده است.
انترناسیونال جدید که اساسآ بر محور اتحادیه های کارگری و مستقل از دولت شکل خواهد گرفت، تمامی احزاب کارگری، کمونیست ها، سوسیالیست های چپ، و تعداد کثیری از چپ های کارگری آزاد اندیش وغیر متعصب را شامل خواهد بود. شرط حضور در انترناسیونال کارگری جدید می تواند باور به مبارزه طبقاتی و جانبداری از طبقه کارگر در این پیکار، مبارزه در راه سوسیالیسم بعنوان نظامی اجتماعی و قابل دسترس باشد. هچنین نمی توان به بهانه همبستگی کارگران تعدد احزاب، تشکل ها و تجمعات کارگری را محدود کرد.
پیوند طبقه کارگر با دیگر جنبش های اجتماعی
سرمایه داری تنها کارگران را مورد بهره کشی قرار نمی دهد. میلیاردها انسان از جمله کشاورزان، زنان، خلق های کشورهای ییرامونی و ... به انحاء مختلف توسط سرمایه داری غارت می شوند. محیط زیست و طبیعت برای افزایش سود سرمایه داران وحشیانه تاراج می گردد. جنگ بعنوان همزاد سرمایه داری همه ساله میلیون ها انسان را در سراسر جهان قربانی مطامع سرمایه داران می سازد. یا دار و ندارشان رادر آتش خود به خاکستر تبدیل می سازد. اگر طبقه کارگر می خواهد در پیکار با سرمایه داری پیروزی را در آغوش گشد، چاره ای جز پیوند با سایر جنبش های اجتماعی ندارد. بایستی دست اتحاد بسوی جنبش هایی که بنام سوسیال فوروم جهانی و برای دمکراسی، حقوق بشر، صلح، حقوق زنان و کودکان، علیه تخریب محیط زیست، حقوق ملیت ها، علیه نژادپرستی، همبستگی با جهان سوم و لغو بدهی کشورهای پیرامونی و... و در حقیقت بر علیه جهانی سازی سرمایه داری مبارزه می کنند، دراز نماید.
سوسیال فوروم جهانی که در غیاب و ضعف جنبش کارگری رشدی فزاینده داشته و به جنبشی جهانی و تأثیر گذار تبدیل شده، بعلت نیروهای نا همگون تشکیل دهنده آن آسیب پذیر می باشد. جنبش کارگری نسبت به این جنبش همگون تر، منسجم ترو با خواست های مشخص تر و دارای سابقه تاریخی بیشتری است. ولی حتی جدا بودن جنبش های اجتماعی از خط مشی طبقه کارگر نباید به تقابل آن با طبقه کارگر و عدم اعتبارش منتهی شود. کارگران یرای نفی استثمار نیازمند همکاری دیگر نیروهای اجتماعی اند. اتحادیه های کارگری باید تلاش کنند تا فرمولی برای همکاری با این جنبش ها پیدا نموده و از سوق یافتن به تقابل با آن خودداری نمایند. کارگران در اتحاد با جنبش سوسیال فوروم جهانی باید سعی کنند، آنان برای اهداف مشخص خود هر چه بیشتر جهانی عمل کنند و به رشد این جنبش از پایین برای یورش به عرش و برعلیه جهانی سازی سرمایه داری مساعدت ورزند.
انترناسیونال خلق ها
کشورهای پیرامونی و نیروهای دمکراتیک آن کشورها انگیزه های فراوانی برای مبارزه مشترک با کارگران در مبارزه علیه سرمایه داری و کریه ترین شکل آن امپریالیسم دارند. استراتژی اتحاد کارگران با جنبش ای اجتماعی و مبارزات خلق های مناطق پیرامونی می تواند استراتژی مناسبی برای مبارزه علیه سرمایه داری و سلطه باشد. انترناسیونال خلق ها حلقه واسط انترناسیونال کارگری با مبارزات خلق های تحت سلطه درکشورهای پیرامونی، جنبش های اجتماعی و اتحادیه های کارگری در مبارزه بر علیه انترناسیونال سرمایه می باشد. نبایستی این دو را بدیل و یا نافی یکدیگر بشمار آورد.
مسئله ملیت ها امری غیر قابل انکار در مبارزات ضد امپریالیستی و بر علیه جهان سازی سرمایه داری بشمار میآید. درتجربه انقلاب اکتبر هر چند مفهوم ملت غایب است، ولی انقلاب چین، یوگسلاوی و ویتنام در عین تأسی به انقلاب اکتبر زیر پرچم ملت به پیروزی رسیدند. و نشان دادند که مبارزات ملی می تواند در پیوند و هم راستای مبارزات کارگری قرار گیرد. از طرفی دیگر بایستی هشیار بود که حرکت های ملیتی، توانمندی بالقوه ای برای فراروئیدن به حرکتی شوونیستی و ماهیتاً ارتجاعی را دارد، که در آن صورت آب به آسیاب امپریالیسم و اردوی سرمایه خواهند ریخت. کارگران و نیروهای مدافع منافع آنان بایستی با هر حرکتی که موجب تفرقه و پراکندگی جبهه کارگری و اتحاد آن با جنبش های اجتماعی و مبارزات خلق های کشورهای پیرامونی می گردد مقابله نمایند. افشای بنیاد گرایی شوونیستی و همچنین مذهبی که غالباً در زیر نقاب ضد امپریالیسم ارتجاعی و گمراه گر پنهان می شود، و مبارزه راستین علیه امپریالیسم و جهانی سازی سرمایه داری از مهم ترین وظایف این نیروها می باشد.
جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت (داخل کشور)
۴/٢/۱۳۸۷
|