انگاشت و پنداشت یا پژوهش و برداشت؟!:
اشارهای دیگر به افزودگیی ِ بیتی بر شاهنامه
جلیل دوستخواه
•
به استناد ِ پژوهشی دستْنوشتْشناختی و نیز تحلیلی درست از دیدگاههای فردوسی، میدانیم که واژهی ِ "عجم" در متن ِ اصلیی ِ شاهنامه، هیچ کاربُردی ندارد و بیت ِ مشهور ِ فراگیر ِ این واژه، از سرودههای حماسهسرای بزرگ ِ ما نیست و نمیتواند باشد. بر هریک از ما ایرانیان ِ دل و جان بسته به فرهنگ والای این میهن است که از نسبت دادن این دروغ ِ آشکار و بزرگ به شاعر ِ ملّیمان خودداری ورزیم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
٣ خرداد ۱٣٨۷ -
۲٣ می ۲۰۰٨
نگارندهی ِ این نوشتار، به تازگی با اشاره به عنوان ِ یک سخنرانی در نشست ِ «در ستایش ِ فردوسی» در شهر ِ کتاب ِ مرکزیی ِ تهران، پژوهشی را با عنوان ِ یک برداشت ِ نادرست در انتساب ِ بیتی به فردوسی ، انتشارداد و در آن با استناد به سرچشمهی ِ سرچشمهها، شاهنامهی فردوسی و رویْکرد به کهنترین دستْنوشتهای این حماسه و کاوش ِ بسامد ِ واژهها در آن، به روشنی نشان داد که واژهی ِ «عجم» از کاربُردهای استاد ِ توس در متن ِ اصلیی ِ منظومهی او نیست و کسی پس از شاعر، بیت ِ بسیار مشهورشدهی ِ "بسی رنجبردم درین سال سی / عجم زندهکردم بدین پارسی" را از روی ِ بیت ِ "من این نامه فرّخ گرفتم به فال / بسی رنج بردم به بسیار سال" – که سرودهی ِ راستین شاعرست – ساخته و بر شاهنامه افزودهاست (← یادداشت ِ نگارنده به تاریخ ِ دوشنبه ٢٣ اردیبهشت ماه ١٣٨٧ خورشیدی /
١٢می ٢٠٠٨ در
www.iranshenakht.blogspot.com ) .
پژوهش ِ یادکرده، با پذیرهی ِ گرم ِ دوستداران ِ فردوسی و شاهنامه، رو به رو گردید و در چندین رسانه، نشریافت. امّا در کنار ِ این فرآیند، آقای منوچهر جمالی در نوشتهای با عنوان ِ عـجـم » چیست؟ – که هم در "اخبار ِ روز" نشرداد و هم جداگانه برای من فرستاد – با تکرار بیت ِ ساختگیی ِ پیشْگفته و گذاشتن ِ نام ِ فردوسی در زیر ِ آن (؟!)، نعل ِ وارونه زده و گفتمان ِ شناخت ِ کلیدواژهی ِ "عجم" را از چهارچوب ِ درستش بیرون بردهاست. او با کُنِشی یکسویه و بی نامْ بردن از نویسندهی ِ گفتار ِ یک برداشت ِ نادرست در انتساب ِ بیتی به فردوسی و بازْبُرد و پیوند دادن به نشرْگاههای ِ آن، به صرافت ِ خویش، به سراغ ِ خاستگاهها و فرهنگهای عربی و فارسی رفته و با پیشْ کشیدن ِ معنیهای کمْکاربرد ِ – و به گفتهی عربها، شاذ ّ ِ – "عجم"، کوشیدهاست تا معنیی ِ معروف آن، گنگ/لال را در سایه بگذارد و چنین وانماید که خواست ِ عربها از کاربُرد ِ آن دربارهی ِ ایرانیان و دیگرْ قوم های ِ جُزْعرب، کوچکْشماری و خوارْانگاری و ریشخند نبودهاست !
وی نوشتهاست:
"... هرچند که این واژه نزد عوام عرب پس ازگذشت زمانها ، چنین معنائی یافته باشد ، ولی « دراصل »، به کلی چنین معنائی نداشتهاست و معنای اصلی آن ، دلیل بر احترامیست که اعراب ، به ایرانیان داشته اند. البته عجم ، دراصل، به هیچ روی، معنای گنگ ولال نداشتهاست و به غایت توهین و ریشخند وتحقیر پیدایش نیافته، بلکه درست معنائی برای تعظیم و تجلیل و تحبیب داشته است."
به راستی که وارونهنمایی ازین بیشتر نمیشود! هرکس که اندک آشنایی با تاریخ داشتهباشد، در هنگام ِ خواندن ِ چنین برداشتی، خواهدپرسید: آیا برخورد ِ عربها با ایرانیان ِ گرفتارشده در جنگهای ِ آغاز ِ اسلام با آنها و "مَوالی" نامیدن ِ ایشان و یا مجبورکردن ِ ایرانیان ِ مسلمان به ایستادن در صفهای ِ پشت ِ صفهای عربها در نماز ِ جماعت (← جلیل دوستخواه ، شناختْنامهی ِ فردوسی و شاهنامه ، شمارهی ِ٦١ از مجموعهی ِ از ایران چه میدانم؟، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران - ١٣٨٤، ص ١٦)، تعظیم و تجلیل و تحبیب بودهاست؟! و آیا این روایت ِ فیروزآبادی ، صاحب ِ قاموس که وقتی با چیرگیاش در زبان ِ عربی، خود را عرب وانمود و با دختری از قبیلهای عرب – که از دادن ِ دختر به جُزْعرب، اکراهداشتند – پیمان زناشویی بست، در همان نخستین شب ِ همْخانگی با دختر، هنگامی که به جای اُطْفُئ السِّراج (چراغ را خاموشکن به تعبیر ِ عربها) گفت اُقتُلی السِّراج (چراغ را بکش / تعبیر فارسیی قدیم)، دختر او را ترکگفت و فریادزنان که: "هذا عجمیٌٌّ!"، به سوی قبیلهی خویش دوید، به اندازهی کافی، گویای ِ نفرت ِ عربها از "عجم" نیست؟
آقای جمالی به این پندار ِ بیبنیاد دامنزده که گویا انگیزهی نگارندهی آن پژوهش دربارهی "عجم"، عربْستیزی بودهاست. امّا همهی آشنایان با کارهای نگارنده، میدانند که او تا کنون یک واژه هم بر پایهی چنین نگرشی ننوشتهاست. او – حتّا – از کاربُرد ِ "انیران" (که بار ِ منفی دارد) خودداری میورزد و "جُزْایرانی" را به جای آن، بهکارمیبرد. در همین راستاست این سخن ِ آهنگین او که سال گذشته در ستایشْسرود ِ خود برای گرامیداشت ِ استاد دکتر پرویز رجبی در سالْگرد ِ زادْروزش گفت:
نگهداری ی ِ میهنْ آیین ِ ماست / پرستیدن ِ آن، نه ما را سزاست/ نه ما برتریم از کسان ِ دگر/ نه دیگرْ کسان، هم ز ِ ما خوارتر
* * *
سخنْکوتاه، به استناد ِ پژوهشی دستْنوشتْشناختی و نیز تحلیلی درست از دیدگاههای فردوسی ، میدانیم که واژهی ِ "عجم" در متن ِ اصلیی ِ شاهنامه ، هیچ کاربُردی ندارد و بیت ِ مشهور ِ فراگیر ِ این واژه، از سرودههای حماسهسرای بزرگ ِ ما نیست و نمیتواند باشد. بر هریک از ما ایرانیان ِ دل و جان بسته به فرهنگ والای این میهن است که از نسبت دادن این دروغ ِ آشکار و بزرگ به شاعر ِ ملّی مان خودداری ورزیم و دیگران را نیز از این شَعبَدهبازی بیاگاهانیم.
|