در امتداد باد!
خسرو باقرپور
•
و در گشودهگی ی بهت آلودِ پلکهایِ این خفته
چه میگذرد
که گوش به صدایِ سنگ سپرده است؟
و صدایِ آدمی را
بلند و رسا
از حنجرهی این جهان نمیشنود؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۵ خرداد ۱٣٨۷ -
۴ ژوئن ۲۰۰٨
انبوه وعدهها
چه دروغ وُ چه پوچ بود!
هیهات! که امیّدی عَبَث بود،
فرسایشِ عذاب وُ کاهشِ رنج.
هنوز، هنوز،
سینهیِ آبیِ این برکه،
در تهاجمِ این باد
کبود میشود.
زردی تیزِ چشمانِ این افعی
برق میزند هنوز
و غبار چشمِ فضیلت را
کور میکند.
و در گشودهگی ی بهت آلودِ پِلکهایِ این خفته
چه میگذرد
که گوش به صدایِ سنگ سِپُردهاست؟
و صدایِ آدمی را
بلند و رسا
از حنجرهی این جهان نمیشنود؟
و باد
باد
باد
این بادِ بیابانی
شکنهای گیسوی کودکیاش را
سپید کردهاست؟
هان! بی قرار قدیمی
ای شور!
چه درد آلود نشستهای
نه بر دلها
که بر زخم سینهام.
پانزدهم خرداد ماه
|