یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چرا سوسیال دموکرات نیستیم؟


چپ دموکرات ایران


• ما خواهان زندگی بهتر به دور از بهره کشی و توزیع نابرابر امکانات و منافع موجود در جامعه هستیم و نه حذف و نابودی بی رحمانه ی دیگران در قالب شعارهای احساسی در چارچوب یک سری مقولات خدشه ناپذیر مقدس و تغییرناپذیر و نه خواهان ایزوله شدن و کشیدن دیوار آهنین به دور خود و یا دیگران ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۴ تير ۱٣٨۷ -  ۴ ژوئيه ۲۰۰٨


چپ دموکرات ضمن درک و هضم تردیدها، ابهامات و سوالات بیشماری که درمیان خوانندگان و پویش گران در نظرات خود می بیند، سعی خواهد کرد به فراخور امکان به تشریح مواضع خود بپردازد!

در این مجال به دنبال پاسخگویی به پرسش عنوانی، به گشودن برخی مواضع خود می پردازیم.

شکی نیست که سوسیال دموکرات ها تاریخچه مشخصی دارند که به نوعی پیش از مارکسیسم در قلب احزاب چپ موجود می توان سابقه آن را جستجو کرد. به گونه ای که تا پیش از پذیرش طرح و برنامه "ارفورت" که به مثابه پذیرش مارکسیسم به عنوان الگوی اصلی حزب سوسیال دموکرات آلمان بود، حزب سوسیال دموکرات آلمان موجودیت داشت و پس از شیفت مشخص و رسمی به مارکسیسم به جرأت می توان گفت؛ قاطبه گرایشات بعدی در اردوگاه فکری مارکسیسم رگه یا ریشه ای در این حزب داشته اند. اگر چه سر آغاز ارتدوکس در مارکسیسم با وجود امثال "کائوتسکی" و "پلخانف" اولین نمود مارکسیستی در حزب سوسیال دموکرات آلمان بود، اما به تدریج سایر شعب و شقوق مارکسیسم نیز از بستر حزب سوسیال دموکرات نضج گرفت. انشعابات گسترده ای که از تجدید نظر طلبانی چون "ادوارد برنشتاین" و "ژان ژورس"، تا برخورداران از رادیکال ترین متدولوژی های حرکتی چون "لنین"، "لوکزامبورگ" تا شاخه های تحلیلی، ساختارگرا ، فلسفی، انتقادی و دیگران را در بر می گرفت.

به تدریج اما خاستگاه احزاب و گرایشات چپ ذیل همان عنوان "سوسیال دموکرات" از مواضع رادیکال در روش و حتی هدف دست کشید، به گونه ای که آرام آرام، ضمن پذیرش لیبرال دموکراسی به عنوان چارچوب حاکم در مقام منتقدی منصف و در اوج خود حزبی فعال در قدرت که درصدد توسعه رفاه درمیان اقشار مختلف جامعه بوده است، خود را متجلی کرد. حزبی که به دنبال دست بردن در مناسبات تولید و توزیع سرمایه و سرمایه داری نبوده، بلکه ضمن پذیزش بقا و دوام مالکیت خصوصی بر ابزار تولید ِ عمده تنها به کسب حداقل های مناسب یک زندگی آبرومند برای اقشار و گروه های مختلف اجتماعی بسنده کرده است.

چنین الگویی از گرایش چپ که امروزه تنها نمود مشخص و رسمی چپ در کشور های غربی است، به نوعی "جناح چپ لیبرالیسم" لقب گرفته است که با ملاحظاتی می توان چنین تعبیری را بر حق دانست.

کسانی که بانگاهی عمیق و دیدی اساسی بیانیه اعلام موجودیت و نمودهای دیگر نظرات ما را از طریق "وبلاگ" پی گرفته اند، به وضوح خواهند یافت که "چپ دموکرات" الگویی غیر از "سوسیال دموکرات" بوده است، هم از این روست اگر در لفظ و مشخصه عنوانی تمایزی را برای خود پذیرا شده است.

در این الگو نه تنها لیبرال دموکراسی به نقد کشیده می شود، بلکه عامل اساسی و اصلی بهره کشی و استثمار اکثریت جامعه انسانی به نفع اقلیت صاحب ابزار تولید عمده، روح لیبرال دموکراسی یعنی "کاپیتالیسم" تعریف می شود. و چپ دموکرات، اساسا خود را در تقابل با همین وجه، که اصل اساسی اندیشه تاریخی چپ بوده است موضوعیت می بخشد.

اما در این میان داعیه داران "چپ دموکرات" اصل دیگری را نیز را برای خود تعریف کرده اند که بر بستر همین اصل مشروعیت اجتماعی خود را دنبال می کنند و آن اصل نیز همانا دموکراسی است.

دموکراسی برای چپ دموکرات نه تنها یک لفظ و حربه سیاسی نیست، بلکه یک اصل مترقی و اساسی است که چیزی جز برابری در توزیع قدرت اجتماعی و سیاسی را بر خود حمل نمی کند. از چنین منظری است که به دموکراسی نگریسته میشود تا واجد صلاحیتی شود که به عنوان یک اصل پیش برنده و مطلوب بر صدر عنوان های دیگر در الگوی ما برجسته شود.

بدیهی است که در این میان چنین سوالی دور از ذهن نخواهد بود که چگونه وقتی یک الگو طرح می شود که صبغه چپ دارد، میتوان از برابری در آن دم زد؟ (سوالی که ممکن است از سوی لیبرال ها مطرح شود، این در حالی است که لیبرال دموکراسی سالهاست با چنین منطقی پایان تاریخ را به نفع خود اعلام نموده است).

در پاسخ به چنین پرسشی باید گفت؛ منطق لیبرال دموکراسی فوق الذکر، از اساس اشتباه بوده است. "چپ دموکرات" نه تنها حتمیت تاریخی را نمی پذیرد و پایانی ایدئولوژیک برای تاریخ متصور نیست، بلکه آنچه از الگو بودن مطرح می کند تنها ظرف عمل و مقتضای اجتماعی نیروهای چپ بوده است نه الگو یا چارجوب حاکم بر کل جامعه. (این ادعا شاید بیش از همه به مذاق چپ های سنتی و ارتدوکس ِ معتقد به حتمیت ِ چپ پایان تاریخ خوش ننشیند).

ما معتقدیم تنها الگوی مناسب و برتر برای استقرار در جامعه "دموکراسی" بدون هر گونه پیشوند یا پسوند است (حال آنکه در توجیه عدم باور به بقای دولت به مثابه ی نهادی پسینی دلالت های خاص خود را داریم). در چنین ساختی از دولت است که می توان در عرصه ای مساعد بر بستر جامعه رشد یافته و مدنی، در صورت برخورداری از تئوری های قابل پذیرش رنگ خود را بر محتوای دموکراسی زده، مادام که در راستای برابری عمومی و واقعی بدون ایجاد رانت هایی برای دولت داران مدعی کارگران و زحمتکشان، گام برداریم، حائز رأی عمومی و بنابراین امکان لازم جهت تعمیق پایه های اساسی برابری در همه زمینه ها به مفهوم سوسیالیسم واقعی خواهیم بود.

این همه بر اساس این اصل مسلم استوار شده است که معتقد نیستیم که میتوان در هیبت یک اقلیت ممتاز و خیر واه، جامعه ای را که مایل و متمایل به اندیشه ما نیست به سمت آینده ای محتوم سوق دهیم و همچنان که سرمایه داری بر اساس خصلت روانی "حرص و طمع" و نفع گرایی بی حد و حصر استوار شده است، سوسیالیسم به عبارت مدلی موید برابری برای همه نیز محتاج خواست عمومی و روانی جامعه خواهد بود که جز با تبیین درست و فرهنگ سازی مناسب روی نخواهد داد.

بنابراین اگر چه تاریخ ِ به اصطلاح سوسیال دموکرات ها در همسویی با لیبرالیسم است (که ما خود را آن نمی دانیم)، اما تاریخ چپ انقلابی (یعنی همان چپ تجربه شده که مخالفان خود را به نام مرتد و خائن چونان مذهبی قدسی از دایره چپ بیرون می کند) هماره پیش از انقلاب ها در استواری با اقلیتی چند سوار بر موج انقلاب و دوش توده ها و همراه بابرانگیختن گروه های خشمگین از وضع موجود و سو ء استفاده از تلاش آنها برای جامعه عاری از نابرابری و آزادی بوده است، و پس از انقلاب نیز با انداختن گناه بر دوش دیگران، ایجاد دشمن درونی و بیرونی و متعاقب آن ایجاد فضای امنیتی و بسته نمودن جامعه که هر انتقادی را به مثابه ضدانقلابی بودن گمارده و با تیر و تبر به حذف آن می پرداخت، منجر به نابودی آزادی و بسط نیافتن برابری ها گشت و از خود بیگانگی و استثمار را افزایش داد و سبب نابودی اندیشه پویای چپ و به وجود آمدن صورتی ناخوشایند و غیر راستین از آن بوده است (هر چند که شاید خواست اولیه افراد انقلابی آن چنین پیامدهایی نبوده باشد). شاخه ای از چپ که به جای دادن راهکار و دیدن واقعیات و پذیرفتن انتقادات همواره با دور کردن موضوع از حول خود و دادن نسبت هایی به دیگران همچون همسویی با لیبرالیسم و یا دیگر برچسب هایی از این دست در تلاش برای فرار از انتقادات و ندیدن دیگران است. بر این اساس شعار ما این نیست که هر که از ما نیست بر ماست. بلکه در گام نخست فراخوانی دادیم به کسانی که چون ما می اندیشند تا با ما همراه شوند، چه مسیر خود را اینگونه شناخته ایم.

به هر روی ما خواهان زندگی بهتر به دور از بهره کشی و توزیع نابرابر امکانات و منافع موجود در جامعه هستیم و نه حذف و نابودی بی رحمانه ی دیگران در قالب شعارهای احساسی در چارچوب یک سری مقولات خدشه ناپذیر مقدس و تغییرناپذیر و نه خواهان ایزوله شدن و کشیدن دیوار آهنین به دور خود و یا دیگران.

چپ دموکرات ایران


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست