یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بهره برداری گروهی از مرگ مهندس غلامرضا امانی


یک فعال ملی آذربایجان


• آیا تمسک به رواج شایعات و طرح ادعاهای غیر مستند، مارا همردیف "چوپان دروغگو" نخواهند کرد؟ و نتیجه ی طبیعی این پروسه آن نخواهد شد که درخواست های منطقی ما نادیده گرفته شود؟ آیا ایجاد چنین تصویر ذهنی از یک فرد یا گروه آذربایجانی، درحکم خنجر از پشت زدن به آحاد مردم آذربایجان نیست که مدعی وکالت آن را داریم؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ آبان ۱٣٨۷ -  ۱ نوامبر ۲۰۰٨


من اززمره ی کسانی هستم که تالم بزرگ وارده براین خانواده ی داغدیده را باتمام وجود حس کرده وخودرا صمیمانه شریک درد آن میدانم. دلیل این امر در درجه ی اول عشقی است که به انسانها داشته و در وهله ی دوم نقاط مشترک زیادی است که با این مرحوم دارم: "گذراندن ایام جوانی در زندانها و تبعیدگاههای شاه و مواجه شدن با مرگ عزیزان جوانی که تحمل آن برای خود و خانواده ام دشوار بوده است".
بنابراین ضمن اعلام مجدد مراتب همدردی و آرزوی اینکه طول ایام این سوگواری کوتاهتر باشد، لازم دانستم که مطالبی درراستای جلوگیری ازسوء استفاده ها ی غیراخلاقی ای که ازاین مسئله میشود، درج کرده باشم.
1- درمورخه ی 4/8/87، آقای چهرگانی با انتشار یک پیام صوتی 33 دقیقه ای در سایت های 35000000 و "گاموح"، مطالبی را در همین زمینه و با هدف دیگر (تخریب گروههای رقیب) اظهاراتی داشت که قسمتهایی ازآن بدین شرح است:
"... رژیم خون آشام و جلاد، شووینیست و اپورتونیست فارس، ستون مرکزی تشکیلاتی را که بوجود آورده ایم، ازما گرفت. ... این ملت خداگونه ی ترک است که ازلی وابدی است. ... با وجود 7 میلیون! ناسیونالیست ترک در ایران، رژیم حاکم سرنگون خواهد شد و بنابر این برای جلوگیری از این اضمحلال، میکوشد تا با اتخاذ تدابیری مانند تهدید و تطمیع فعالین ملی، کاری انجام داده باشد و اگر این راه چاره ها نتیجه ای نداد، فعال مفروضی را بقتل میرساند و... نهضت ما قدرت خداگونه ای دارد و حیطه ی عمل آن بی انتهاست و ریشه در اعماق جامعه – از روحانی و بازاری گرفته تا دیگران- دارد. این گستردگی ما به رژیم اجازه نمیدهد که افراد ما را بطور مستقیم بقتل برساند و ناچار دست به توطئه زده و مهندس امانی را همراه افراد دیگر خانواده اش و در پی تعقیب ها واعمال شنودهای تلفنی و کنترل های ایمیلی متمادی، تحت نظر مستمر قرار داده و در فرصت ممکن، در زیر ماشین باری سپاه، بقتل برساند. ... این روش در گذشته و درشهرهای مختلف اتفاق افتاده و یکی ازنمونه های بارز آن مرگ آقای "سهند" میباشد... من بخاطر این شهادت، سه روز عزای عمومی اعلام میکنم".

2- "مهندس اهرلی" وابسته دیگر گاموح در وبلاگ خود: eherli.com
ضمن اشاره به درگذشت مهندس امانی، سایت "اویرنجی" را به خودفروشی متهم کرده که چراگردانندگان این سایت خبر "شهادت" امانی را وارونه جلوه داده وآن را ناشی از یک سانحه ی رانندگی دانسته است. از نظر آقای "اهرلی"، این سایت در خدمت رژیم آخوندی ایران و سیستم پادشاهی باکو قرار داشته و اشک دروغینی راهم که جاری میکنند، اشک شوقی است که دراصل ماحصل وارد شدن این ضایعه بر گاموح است.
او تلویزیون "گونآذ" و "گرداننده ی تریاکی و همکاران کمونیست" آن را مفتریان برعلیه مهندس امانی و وابستگان رژیم های آخوندی و رژیم علیف معرفی کرده و بر این تصور است که این واقعه (مرگ مهندس امانی)، سبب خوشحالی رژیم های حاکم بر تهران و باکو گشته است.

3- آقای "محمدرضا لوایی" هم در تاریخ 4/8/87 ، نوشته ی تند و تیزی را درج کرده که عین نوشته اش را ذیلا میآورم:
www.oyrenci.com
" شهید امانی بارقه ی هویت ترکی ما است - محمد رضا لوایی
ائلگون (شنبه) ۴ آبان ۱٣٨۷ - ٢٥ اکتبر ۲۰۰٨
جاده و تردید. جاده و تردد مغزهای سیاه. جنایت از قبل طرح ریزی شده است و آنگاه تو غرق خون هویت و آزادگی می­شوی. شهید امانی بارقه­ی هویت ترکی ما بود در شب سهمگین تهاجم و استحاله. من نگران وضعیت موجودم. نخبگان فکری و فرهنگی ما یا به زندان می افتند و یا زندان تن را رها کرده و بر آغوش مام وطن باز می گردند. و هر دوی اینها همانگونه که قبلاً نیز هشدار داده ام از قبل طراحی شده­اند. اما موضوع مهم این است که در چنین شرایط سهمگین، گذر و گذار فعالان آذربایجان در این مهلکه­های مسلط و وحشتناک چگونه باید باشد؟ این سوالی است که تامل همگانی را می طلبد.
من اشک­های عباس لسانی را از پشت سیم­های مرموز تلفن شنیدم. اندوه ایل و قبیله من این بار سنگین تر از هر برهه­یی است. ما نتوانستیم به او بگوییم که امانی شهید شده است. و جهان در سکوت بیراهه خویش می رقصد. سهم ما از این جدال نابرابر همین است. یا زندان یا مرگ. و این بار وطن و زبان و فرهنگ هزینه سنگینی می طلبد. هدف فرهنگ مهاجم این بار آشکارا رژه می رود.
حذف نخبگان هویت، تزریق تدریجی ترس بر رگان نسل جدید هویت، و ... دوره سیاه سرکوب آزادی طلبان فرارسیده است. و امانی اولین نخبه شهید ما در راستای این تفکر وحشتناک می باشد. اینجانب ضمن دعوت دوستان برای چاره اندیشی در خصوص این تفکرات فاشیستی لازم است هشدار دهم که در صورت عدم انسجام فکری و عملی ضربات سهمگینی را متحمل خواهیم شد. بنده به نوبه خویش شهادت مهندس امانی را به خانواده آن عزیز، به مردم آذربایجان و به دوستان و فعالان صدیق هویت و فرهنگ ترکی تسلیت گفته و تداوم راه آن شهید عزیز را خواهانم.
با احترام
محمد رضا لوائی
5/8/1387"

4- خانم "شهناز غلامی" هم گزارشی درسایت ها منتشر کرده و بدون ارائه ی هیچ سند و مدرکی ، مرگ این مهندس مرحوم را مشکوک اعلام کرده است. این خانم محترمه ی مکرمه، علیرغم جدائی اش از "سازمان مجاهدین خلق"، به کاربرد روشهایی در برخورد های سیاسی مشغول است که استاد ازلش "رجوی" سرآمد روزگار دراین عرصه است: (ایراد بهتان، تهمت، افترا، دروغ پراکنی و شانتاژ). ظاهرا مثل معروف "ترک عادت موجب مرض است" در مورد این خانم محترمه درستی خود را باثبات رسانیده است. و اینک گزارش ایشان:
www.oyrenci.com
"گزارش شهناز غلامی در مورد مرگ مشکوک مهندس امانی
ائلگون(شنبه) ۴ آبان ۱٣٨۷ - ٢٥ اکتبر ۲۰۰٨
امروز جمعه 3/8/87 "آقای مهندس غلامرضا امانی" یکی از فعالان با سابقه آذربایجانی که سال ها برای تحقق مطالبات ملی به زندان رفته بود، شکنجه شده بود و به دلیل فعالیت های مدنی خود از حقوق شهروندی خود محروم شده بود.در یک سانحه به ظاهر تصادفی به همراه دو برادر دیگرش به نام های آقایان ”جعفر و کریم امانی" دنیای فانی و پست را به قصد عزیمت به حیاتی باقی و جاودان وداع گفت و خانواده ایمانی و فکری خود را در غم هجران بی بازگشت خود سیاه پوش کرد.
آقای مهندس غلامرضا امانی یکی از محبوب ترین و سرشناس ترین چهره های آذربایجانی، در حالی که هنوز برای این سرزمین نور و سرور و آشتی و صلح، ایده های مترقی و انسانی بسیاری را در دل می پروراند از کنار همه عاشقان رهایی و دلخسته آذربایجان همچون پرنده ای مهاجر کوچید و آنها را در غم فراق خود سوگوار کرد. بنا به گواهی همه مردم آذربایجان او جزء نادر کسانی است که لحظه لحظه حیات پربار خود را صرف خدمت به سرزمین مادری اش کرد.
آقای مهندس امانی درحالیکه با یک دستگاه خودرو پیکان، عازم تبریز بودند به طرزی ناگهانی و سوال انگیز؟! با یک دستگاه خاور تصادف نمودند. دو برادر وی در همان دقایق اولیه تصادف در محل حادثه فوت کردند. ولی غلامرضا امانی به شدت مجروح شده و از آنجا به بیمارستان امام رضا واقع درخیابان گلباد، تبریز منتقل گردیده و مورد عمل جراحی قرار گرفتند ولی دراثر شدت جراحات وارده، درنهایت تاسف و تاثر که قلم و زبان و ادراک بشری عاجز از بیان آن است بعد از ساعاتی در اتاق عمل بیمارستان امام رضا جان به جان آفرین تسلیم نمودند.
فردا ساعت 9 صبح مراسم تشیع جنازه پیکر ایشان و دو برادر دیگرش از مقابل درب خانه برادر بزرگتر ایشان "آقای محمد امانی" برای تدفین به قبرستان مارالان برگزارخواهد شد.
انتظار می رود تا همه شیفتگان حقیقت،‌ صلح و آزادی با حضور سبز خود در این مراسم روحانی، برای بار دیگر در مقابله با حاکمیت سیاه شوونیست یکبار دیگر این نکته مهم و اساسی را به اثبات برسانند که درخواست مطالبات مدنی ملت بزرگ آذربایجان با به زندان انداختن فعالان مدنی و مرگ های مشکوکی چنین دلخراش متوقف نخواهد شد. بلکه ازدیاد تضییقات و سختی هایی چنین طاقت فرسا، ملت بزرگ آذربایجان را به یک روح مقاوم و تسخیر ناپذیر بدل خواهد کرد".

5- هر دو شاخه ی "داک – داک 1-تبریزی و داک 2 رستمخانلی" هم بنقل روایت دکتر چهرگانی (کشته شدن برادران امانی توسط ماشین باری سپاه)، بسنده کرده و مستندات عقل پسندی در ثبوت صحت ادعاهایشان ارائه نکرده اند.



با توجه به نظریه ی کارشناسی اعلام شده از محل حادثه، اینجانب بعنوان یک فعال اجتماعی آذربایجانی، ادعاها وجنجال آفرینی های فوق را مسموع ندانسته وعلت ایت غیبگویی هارا ناشی از خود کم بینی ودرماندگی مدعیان مورد بحث دانسته ونتیجه ی این تحرکات غیر معقول را بضرر جنبش مدنی آذربایجان میدانم. به حکم دستآوردهای علم روانشناسی وبا آگاهی ازاینکه آقای چهرگانی ودیگران میدانند که حوادث اخیر منطقه چه آوار بزرگی را برسرآنها خراب کرده ، دلیل این تشبثات نامعقول برمن روشن است: ایشان کاخ رویایی وباشکوه خودرا برزمین سست بنیاد (کمک آمریکا برای بقدرت رسیدن آنها) بنا نهاده بودند که با گرفتارآمدن این منجی دروغین، این کاخ رویایی هم فروریخت. درحقیقت ، او در حین سخنانش برای مهندس امانی نیست که میگرید بلکه برای سرنوشت خود که چنین بی محابا آن را بدست قضا و قدر وخیالات غیرقابل تحقق سپرده و ماحصل آن را مشاهده میکند، میگرید.
چرا چنین است؟ برای اینکه امثال دکتر چهرگانی ها از میزان کم اقبال عمومی مردم آذربایجان نسبت به تفکرات خود آگاه بوده و اینک بعینه میبیند که واقعیات سرسخت زمینی، تنها تکیه گاهش (قبول نقش تعیین کننده ی آمریکا برای رساندن ایشان بقدرت) هم از زیر پایشان در رفته است. آنها بهمراه رقبای مجاهد و سلطنت طلب خود درانتظار "سورپرایز بزرگ اکتبر" بودند که عملا وهمانطور که انتظار میرفت، بدل بخواب خوش بیشتری نشد!
خبر قابل توجهی که تمامی سایت های موردنظر آن را به محاق فراموشی سپردند، خبر مربوط به برگزاری باشکوه "شب حکیم فضولی" در تالار 29 بهمن و بهمت "انجمن ادبی تبریز" بود که درست یک روز قبل از این واقعه ی دردناک ترتیب داده شده بود. دراین مراسم که خود نیز در آن حضورداشتم، سخنرانیهای مفیدی در حق این "متفکر بزرگ دنیای شرق" ایراد شده وقطعات موسیقی اصیل آذربایجانی اجرا شد و... مراسمی که لااقل درطول چند سال گذشته در تبریز همتای کیفی و کمی نداشت.
اگر ما به آذربایجان و به شخصیت های علمی و هنری آن علاقمندیم، چرا باید این قبیل اخبار مهم را بایکوت خبری بنمائیم؟ آیا هر ناظر با وجدان و نکته سنجی با مشاهده ی کاری که ما درمورد "شب فضولی" کردیم، اظهارنظر نخواهد کرد که ما این بزرگان را فقط در راستای منافع گروهی و شخصی خود قبول داریم یا بعبارت دیگر، این بزرگمردان زمانی برای ما محترم اند که بدون توجه به آثار ارزشمند مخلوقش، استفاده ی ابزاری صرف برای ما داشته باشند؟
آیا تمسک به رواج شایعات و طرح ادعاهای غیر مستند، مارا همردیف "چوپان دروغگو" نخواهند کرد؟ و نتیجه ی طبیعی این پروسه آن نخواهد شد که درخواست های منطقی ما نادیده گرفته شود؟ آیا ایجاد چنین تصویر ذهنی از یک فرد یا گروه آذربایجانی، درحکم خنجر از پشت زدن به آحاد مردم آذربایجان نیست که مدعی وکالت آن را داریم؟ پیدا نخواهند شد کسانی که ما را دشمنان استتار شده در لباس دوست، برای مردم آذربایجان معرفی کنند؟
دیگر اینکه آیا این حق را دارم این سئوال را مطرح کنم که چرا تصاویر مراسم شام غریبان "این رخت بربسته از جهان " در صفحات وب سایت شماها ظاهر نشد و چرا تذکرات آقای "محمد امانی" بر سر مزار برادران مرحومش مسکوت گذارده شد؟
دراین خصوص توضیح این نکته ضروری است که دانسته شود مرحومان مغفور آقایان "جعفر و کریم امانی"، مسئولیت هیئت های عزاداری چندی را بعهده داشته و مداح اهل بیت بوده اند و بدینجهت تمامی افراد مرتبط با این جریانات (مداحان و نوحه خوانان و اعضای هیئت ها و...) در مراسم حضور داشتند. بعلاوه آقای "محمد امانی" کارمند دانشگاه تبریز بوده و طبعا حضور افراد دانشگاهی در مراسم پرفروغ بوده است. حضور گسترده ی طیفهایی از مردم تبریز که ذکرش رفت، حضور ما فعالین مدنی آذربایجان را بشدت تحت الشعاع قرارداده بود و درست ازاین زاویه ی دید است که میتوان به چرائی انفعال سایت های مورد بحث پرداخت.
گزینشی کردن وحشتناک این اخبار از طرف شما عزیزانی که ادعای اعمال حداکثر شفافیت در مورد مردم آذربایجان دارید، عملا شما را خدشه دار کرده است. لطفا بامردم روراست باشید و دست از سیاست بازیهای "ماکیاولیستی" بردارید. نگذارید که این کارهایتان سبب سرافکندگی ما داخل نشینان مفتون آذربایجان گردد.   


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست