یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اصلاح طلبان حکومتی رو دست خوردند
رودروئی بین ملت و نظام غاصب اسلامی در ایران است


ویکتوریا آزاد


• واقعیت اینست که در لانه مورچگان آبی ریخته شده است که هرآنچه ناپاک است را دراین لانه با خود خواهد برد. هیچ مستبد و دیکتاتوری عمرابدی نداشته ؛ ماجرای فساد و ظلم این نظام هم به مردم صبور و رنج دیده ایران تنها مربوط به دوره ی احمدی نژاد نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۶ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۶ ژوئن ۲۰۰۹


یکروز قبل از اعلام نتایج انتخابات درفیس بوک و سایتم نوشتم: اگر مردم از سر ناچاری مجبور بودند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند اما روشنفکران و سیاسیون مجبور نبودند و می بایست دقیق تر بررسی میکردند و به مردم پیشنهادهای بی اساس مبتنی بر اینکه رای آنها بحساب خواهد آمد نمی دادند. میشد مردم را به خیابانها کشید بدون آنکه آنها را به پای صندوقها رای برد. مردم رای میدهند به موسوی اما احمدی نژاد صوابش را خواهد برد. آنگاه کجایند آنها که میگفتند رای مردم تعیین کننده است. من 4 سال پیش نوشتم اکثریت آنهائی که رای میدهند در دور دوم به رفسنجانی رای خواهند داد اما از تو صندوق احمدی نژاد بیرون خواهد آمد. تصور میکنم این سناریو دوباره تکرار میشود. سرکوب مردم بیشتر خواهد شد و موسوی و کروبی نیز چند روز غرولند خواهند کرد ولی بعدش سکوت اختیار می کنند . امام اصل است بقیه فرع.
پیش بینی ما درست ازآب درآمد و این اتفاق افتاد اما منتظر عواقب ماجرا و واکنشهای بیشتر آقای موسوی و کروبی نیزخواهیم بود.
و اما روشنفکران و سیاسیون عزیزم ، خواسته بودید و خواسته بودند که مردم رای بدهند وبا رای خود مشت محکمی بدهان احمدی نژاد بزنند. گفتند برای نجات کشور و شکست احمدی نژاد میبایست فعالانه در فرایند انتخابات و از جمله رأی دادن به یکی از کاندید هائی که شانس عبور از صافی شورای نگهبان را دارد، شرکت کرد. برخی گفتند درصورت انتخاب کروبی و یا موسوی انتخاب میان "خوب و بدترین" مطرح خواهد بود. گفتند شرکت وسیع مردم در انتخابات موجب برکناری احمدی نژاد دریک فرآیند انتخاباتی خواهد شد و کشوراز وضعیت انفجاری نجات خواهد یافت. طرفداران شرکت در رای دهی گفتند که حضور مردم در پای صندوق‌های رای سلامت انتخابات را تضمین میکند اما چنین هم که نشد. بخشی از طرفداران تحریم فعال گفتند و گفتیم که خود را گول نزنیم من رای نمیدهم شما رای نمیدهید ایشان رای می آورند یعنی بعبارتی کاندید مورد نظر امام از قبل تعیین و منتصب شده است و رای مردم بحساب نخواهد آمد. بسیاری از آنها ازجمله نگارنده نیز نظر بر آن داشت که احمدی کاندید منتخب امام است و قطعا ایشان منتصب خواهد شد بنابراین نه تعجب کردیم و نه شکه شدیم وقتی شنیدیم که احمدی نژاد برنده انتخابات اعلام شد.
و اما در این میان اصلاح طلبان که هرگز درپی به چالش کشیدن کل نظام نبودند امروز با جنبشی مواجهند که میرود تا کل نظام را به چالش بکشد وبزودی چنانچه این جنبش تداوم یابد کنترل این حرکت از دست حامیان جمهوری اسلامی و مخالفین دولت احمدی نژاد خارج خواهد شد و تکلیف رژیم در خیابانها تایین خواهد گردید. بخشی ازآنان که دل درگرو حفظ نظام جمهوری اسلامی اما با دولتی
" اصلاح طلب" دارند توان همراهی با سیل خروشان مردم برای تغییرات بنیادین را ندارند حتی اگر با بیت رهبری نیز تجدید بیعت نکنند اما به اپوزیسیون نیز نخواهند پیوست همانطور که خانم زهرا رهنورد همسر آقای موسوی نیز گفت که: آقای موسوی ازداخل نظام است و اپوزیسیون نیست لذا در چارچوب نظام عمل خواهد کرد. حقیقت آنست که هر سه این نمایندگان همچون احمدی نژاد به اصل اسلامیت نظام جمهوری اسلامی باور راسخ دارند کافی است به بیانیه های صادر شده از طرف آنان توجه بفرمائید. هرسه ایشان به شخص امام و دستاوردهای انقلاب اسلامی که جز سیه روزی و خفت برای ملت ایران هیچ دستاوردی نداشته اتکا و افتخارمیکنند. هر سه اینها به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن پایبندند و اصل ولایت فقیه را یکی از ارکان این نظام می‌دانند و حرکت سیاسی خود را در چارچوب‌های قانونی دنبال می‌کنند (به نقل ازبیانیه اول و دوم کروبی و موسوی و سخنرانی های احمدی نژاد). بنابراین نباید دچارتوهم شد که حتما اینبار " گربه است "!
اصلاح طلبان رودست عجیبی خوردند اولا که از یکطرف مردم را به پای صندوق رای کشیدند و ازطرف دیگرصوابش بحساب احمدی ریخته شد و او مدال ریاست جمهوری اسلامی را برای باردوم به یدک کشید گوئی آنکه قراربود سرنوشت انتصابات بپای صندوقهای رای تایین شود. زهی خیال باطل! خوب مثل اینکه اصلاح طلبان کمی از توهم لازم بود بیرون بیایند هرچند که نشان دادند بسیار خام و محافظه کارانه عمل میکنند.
دوما اصلاح طلبان اصولگرا خواهان یک حرکت انقلابی برانداز نیستند و ازآن هراس دارند که مردم در مقابل کل نظام بایستند لذا با این آشوبی که بپا شد ازهم اکنون لرزه بر اندامشان افتاده که نکند کنترل از دستشان خارج شود و نتیجه آنطور شود که آنان اصلا منظورشان نبود از این روبه احتمال قوی اگرموتاسیونی رخ ندهد بزودی موسوی و کروبی مردم را به آرامش دعوت خواهند کرد و حل موضوع را به کانالهای قانونی واگذار میکنند همان کانالها ئی که همه ما بخوبی میشناسیم. در طی این مدت شاهد بودیم چگونه رسانه های غربی ناامید از یک اپوزیسیون منسجم در صحنه با تمام قوا و سرویسهای خبری و تحلیلی خود به کمک اصلاح طلبان حکومتی شتافتند و مردم را برای شرکت در رای گیری و ... هدایت کردند اما هیج یک از اینها ماهیت مافیائی و پلید نظام را در نیافته بودند و از حالا چنانچه در همان خط بتازند قطعا مردم از آنها روی برخواهند کشید.
حدس و سناریوئی که اینجانب پیشبینی میکند اینست که برای حفظ نظام جناح رفسنجانی / موسوی / کروبی / خاتمی / دست بدست هم خواهند داد و بر موج خشم مردم سوارخواهند شد و اندک زمانی مانور خواهند داد امتیازاتی از دولت احمدی میگیرند و سپس برای حفظ نظام عقب نشینی خواهند کرد و درگیرهای درون گروهی خود را از کانالهای تحت کنترل خودی هدایت خواهند کرد و به مردم هم فرمان کوتاه آمدن خواهند داد و مبارزه مدنی جوانان کشور را بسمت سازش بنفع حفظ نظام هدایت خواهند کرد!
فراموش نکنیم که طرفداران حفظ نظام اسلامی و حفظ سرمایه های کلان انحصاری نفتی در دست مافیای اقتصادی بی رحم خود با طرح برخی شعارهای به ظاهر مدرن سعی میکنند ازخروش انقلابی مردم سو استفاده کرده وآنرا در مهارجریان خود درآورند. حتی اگر این رژیم قرار باشد در درون خود دست به پاک سازی گسترده نیروهای منسوب به اصلاح طلب بزند بازاصلاح طلبان طوری عمل نخواهند کرد که خروش مردم کلییت نظام را بهچالش بکشد هرچند که در دعوا نقل و نبات پخش نمیکنند و ممکن است نتیجه این جوشش به زیرکشیدن همه این شاختار باشد که آنگاه همه اهرمهای نظام اعم ازاقتداگرا یا اصلاح طلب در این کشتی غرق شوند ، سرنوشت مختوم همه ظالمان و فریبکاران !
همانطور که میبینید وقتی قحطی الرجال میشود برخی به هر طناب پوسیده ای خود را آویزان میکنند در حالیکه با آن طناب نه تنها یارانشان را نجات نمیدهند بلکه خود را نیزبه کشتی در حال غرق شدن میسپارند.
اگر جنگ و خونریری در کار باشد اتفاقا دو تن از مسبببن آن همین آقایان رفسنجانی و خاتمی هستند. پروژه ی غنی سازی اورانیوم و ساختن بمب اتمی که از زمان احمدی نژاد شروع نشده. این پروژه در زمان رفسنجانی طراحی و برنامه ریزی شد و در دوره آقای خاتمی مشغول به غنی سازی بود وهم اکنون در شرف تکوین است. در اینکه دولت احمدی نژاد اوج بی لیاقتی ، بی مسئولیتی ، سرکوب و توحش را به نمایش گذاشته شکی نیست ولی بحران فقرو همه مصیبتهای دیگر براساس عملکرد تمامی این جناحها شکل گرفته است. آقای خاتمی که دست قاجار را هم از بی عرضگی از پشت بست. رفسنجانی که سرکرده قاتلین و جانیان است. ما که فراموش نکرده ایم نقش کلیدی رفسنجانی را در قتلهای رنجیره ای و میکونوس. همین رفسنجانی رفیق شفیق کروبی و موسوی در سال 1994 باعث ترور85 نفر درمرکزیهودیان دربوینس آیرس در آرژانتین شد که موجب شد آرژانتین حکم جلب بین المللی هاشمی رفسنجانی را درخواست کند.
حال چرا برخی هنوزدست بدامان چنین عناصررسوایی میشوند ؟ آیا لیاقت مردم ایران را بیش از این نمیبینند ؟ آیا به حکومت جلادان و قاتلان آنقدر خو گرفته اند که غیر از آن مدلهای ناکارآمد وطن برباد ده ؛ مدل دیگری را متصور نیستند ؟
واقعیت اینست که در لانه مورچگان آبی ریخته شده است که هرآنچه ناپاک است را دراین لانه با خود خواهد برد. هیچ مستبد و دیکتاتوری عمرابدی نداشته ؛ ماجرای فساد و ظلم این نظام هم به مردم صبور و رنج دیده ایران تنها مربوط به دوره ی احمدی نژاد نیست. 30 سال است که در حق این ملت ظلم روا شده ؛ لحظه پاسخگوئی در راه است. نیرویی که درصف مردم است و خود را پیشرو میداند وظیفه دارد دست ازتفرقه و منم منم بردارد و به سیاست اتحاد برای همه پرسی و تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی نوین روی آورد ؛ یکبار به منافع مردم بیاندیشیم و از منافع گروهی خود کوتاه بیاییم.
اصلاح طلبانی که ازاصلاح این نظام قطع امید کرده اند و به ماهیت کثیف رهبر، پی برده اند به صفوف مردم بپیوندند و از اهرم قدرت فاصله بگیرند. این نهایت کوته اندیشی و حتی شارلاتانی است که به مردم بقیولانیم که درمقام ریاست جمهوری میشود خطوط اصلی سیاستهای نظام را تغییرداد.
واقعیت اینست که در نظام ولایت فقیهی اسلامی رئیس جمهورمجری اوامرولی فقیه است . مشکل ما اساسا همین اسلامیت نظام است که ازقضا آقای موسوی/رفسنجانی/خاتمی با اون مشکلی ندارند. ما دراین نظام ساختار جمهوری نداریم و هرگزنیز نداشتیم هرآنجه بوده سلطانیسم و مبنی برفقه اثنی عشری بوده! در اینجا سخن را با درود بی پایان به شرف ملت ایران بپایان میرسانم و در مقابل آنان و عظم و شجاعتشان تعظیم میکنم و با چشمان پر از اشک میگویم که آن دیار را میشود آزاد کرد!
شاید طرح دوباره شعار رفراندوم امروز بجا باشد، راجع به آن فکرکنیم!؟

www.victoriaazad.com
vazad6321@yahoo.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست