یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اصلاح طلبان حکومتی رو دست خوردند - ویکتوریا آزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : روزنامه هنر و مبارزه حمید محوی

عنوان : از قلم افتاده های لیست با شکوه اقدامات رضا شاه
خانم ویکتوریا آزاد، شما در لیستی که از اقدامات باشکوه رضا شاه ارائه داده اید، فراموش کردید که یکی از مهمترین عناصر زیربنایی را قید کنید، و آن هم راه آهن ایران است.
ولی راه آهن را گویا که آلمان ها، آن هم بخاطر خودشان در ارتباط با جنگ جهانی دوّم، ایجاد کردند. البته کلنگ اولش را رضا شاه زد.
البته چه خوب که نگفتید برق را رضا شاه اختراع کرده است. این اقداماتی که شما از آن یاد می کنید، یک نقطه عطف دارند، و آن هم این است که سهم شرکت مردم ایران در چنین اقداماتی بسیار ناچیز بوده است. کارخانه برق را ایرانی ها نساختند. حتی امروز هم ایران از نظر صنعتی یک کشور وابسته است و تقریبا تمام ابزارهای موتوری وارداتی ست (این موضوع از نظر سیاسی نیز معنی دار است زیرا موتور یعنی سرعت و سرعت یعنی قدرت).
در مورد فردوسی و تمام زیر بناهای آموزشی و فرهنگی در عصر پهلوی باید بگویم که به دلیل همان وابستگی صنعتی، و فقدان زیر بناهای تولیدی، نظام آموزشی ایران اساسا و به شکل بنیادی بیکاره و هیچ کاره بود. البته تروریسم فکری نیز به سهم خود مانع رشد فکری و خلاقیت می شد و هنوز هم می شود.
موضوع این جاست نمادهایی نظیر فردوسی فقط نمایشی و برای پشت ویترین ساخته و پرداخته شده بودند. و حتی امروز ما ایرانی ها کتاب شاهنامه را در اختیار نداریم. کتاب قطور و غیر قابل حمل منبت کاری شده داریم ولی شاهنامه قطع جیبی نداریم. پژوهش گرهایی که برای فخر فروشی این جا و آن جا درباره‍ی شاهنامه حرف می زنند داریم (آن هم به تعداد بسیار اندک و باز هم از این جهت که به ما بگویند تا چه اندازه بی سواد و ناآگاه هستیم) ولی زیر بنای آموزشی که شاهنامه و اساسا انباشت های فرهنگی مان را به ما منتقل کنند نداریم. نداریم، چرا؟ به این علت که طبقه‍ی حاکم در ایران (بورژوازی معامله گر. بوژوازی وابسته) اساسا با آموزش و خلاقیت و تولید و کار و احترام به نوع بشر بیگانه است. افتضاحی مشمئز کننده تر از محصولات فرهنگی نیست که همین سلطنت طلب ها در اپوزیسیون ایران به کمک اروپایی ها و آمریکایی ها در خارج از کشور تولید کرده اند. در آن دوران ابزارهای مدرنی هم وار کشور شدند ، علت وجودی آنها، برای این نبود که در ارتقاء فرهنگی و رشد نیروهای مولد شرکت داشته باشند، بلکه برای تثبیت قدرت حاکم و تضمین منافع طبقه مفت خور یعنی همان خوک های کثیف بود.
...و شما نمی توانید نظام سلطنتی در برخی کشورهای اروپایی را با نظام سلطنتی در ایران مقایسه کنید. تشکیلات سلطنتی که شما در اروپا مشاهده می کنید هر کدامشان شامل کمپانی های تجارتی ست. رضا شاه مثل محمد رضا شاه این ها دیکتاتور های دست نشانده بودند و تشکیلاتشان از طریق چپاول مال و اموال ملی تأمین می شد.

ولی مسئله اساسی هویت طبقاتی ست. برخی گویا آگاه نیستید که تا چه اندازه با به رسمیت شناختن موقعیت استثنائی یک فرد، به تحکیم و تعمیق مرزهای طبقاتی دامن می زنند.
۱٣۷۹۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : برای دوستان کاربر
در « انتخابات ۲۲ خرداد» به دلایل مشخص و انتخاب شخصی ـ که در این باره توضیح خواهم داد ـ شرکت نکردم ، گویا ۲۰ درصد از واجدین شرائط شرکت یعنی ۱۴ میلیون ، هم به دلایل گوناگون و از جمله تحریم « انتخابات » به پای صندوق ها نرفتند.شرکت نکردن خود را در «انتخابات» فضیلتی نمی دانم و از دختر نازنینم که برای اولین بار در این « انتخابات» شرکت کرد تا میلیونها هموطن دیگرم که در وطن و خارج از کشور در « انتخابات» شرکت کردند هرگز گله ای ندارم و علل این اختلاف بزرگ اکثریت و اقلیت را درک می کنم .
موضوع « انتخابات » وعلل اختلاف فاحش عددی اکثریت مردم که شرکت کردند و اقلیت مردم که شرکت نکردند ـ بخشی تحریم کردند ـ را نمی توان نادیده گرفت با وجودیکه آمار «انتخابات» ایران بی ارزش ست.ولی می توان با احترام متقابل و دوستانه در باره ی مواضع خود صحبت کرد. در خانواده های ایرانی سطح فرهنگ گفتگو، بسیار بالا رفته ست. نمود آن را در خارج از خانه و در راه پیمائی ها نیز دیدیم پس چرا ما در بحث های انتخاباتی فکر می کنیم تحریم درست ست و شرکت کردن نادرست یا برعکس ؟
من به سه نکته ی مختصرا اشاره می کنم:
نکته ی یکم ـ حقوق بشری و بین المللی
جند روز پیش از انتخابات ، دکتر کریم لاهیجی در مصاحبه ای بیانیه ی فدراسیون بین المللی جوامع
مدافع حقوق بشر را اعلام کردـ آرشیو اخبار روز ـ
در این بیانیه ی رسمی ، به حکومت مذهبی ایران گوشزد شد که انتخابات دهمین دور ه هم ناقض ماده ۲۵ حقوق مدنی شهروندان در منشور حقوق بشر می باشد. مطابق این ماده شهروندان حق داشتن کاندیدای مورد قبول خود و شرکت در انتخابات آزاد می باشند.
از این نظر؛ به بخش بزرگی از ایرانیان، که در تمام دوران بعداز کودتای ۲۸ مرداد تا امروز از حق داشتن کاندیدای مورد قبول و انتخابات آزاد محروم بودند ظلم شده ـ دنیا تغییر کرده امروز شناخت حقوق بشری بیشتر شده ولی ضمانت اجرائی ندارد. حکومت ها با وقاحت آن را نادیده میگیرند.
متاسفانه و هزار تاسف که در بین رهبران سیاسی حکومتی و وکلا و وزرا و حتی مردم، هم در زمان شاه و هم امروز ، به این حق کشی ها نسبت به بخش بزرگ جامعه توجه نشد و نمیشود.
نکته ی دوم ـ قانون و حکومت
در این مورد مردم ایران بخصوص امروزه به بدترین نوعش گرفتار شده اند. در باره ی حکومت ولایت فقیه و شورای نگهبان و نداشتن حق آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن هر چه بنویسیم کم ست. قانون اساسی جمهوری اسلامی بکلی مقابل منشور حقوق بشر قرار گرفته و متاسفانه دنیا ۳۰سال ست بدلایل عدیده از کنار این موضوع رد شده و در بسیاری زمینه های دیگر با جمهوری اسلامی معامله می کند.
نکته ی سوم ـ سیاسی
نبود کمترین حق فعالیت آزاد سیاسی و سرکوب خشن و ترور و قتل عام، امکان نهادی شدن فعالیت سیاسی مدرن را به صفر رسانده و لی در خارج از کشور قابل قبول نیست ، روابط و برخوردها بین نیروهای مخالف حکومت چندان صمیمانه و سازنده نیست اختلاف مواضع از حمایت تا سرنگونی حکومت ست.
در باره ی همین انتخابات نه طرفدارن شرکت و نه طرفداران تحریم، برنامه ی درستی از سالها و ماه ها قبل از «انتخابات» نداشتند و این اواخر هر کدام به عنوان رفع تکلیف و چشم هم چشمی وارد صحنه شدند. بدیهی ست که صدای آنها حتی از طریق اینترنت بگوش مخاطبان آنها آنطور که انتظار دارند نخواهد رسید. پس نتوانستند مردم را انطور که باید جلب کنند یا دلایل قانع کنندگی برای مواضع خود ارائه کنند. نه تمام میلیونها شرکت کننده ، ففط بخاطر دعوت گروههای سیاسی به پای صندوق ها رفتند و نه آنها ئیکه شرکت نکردند فقط به حرف تحریم کنندگان گوش کردند. عوامل و پارا متر های فراوانی عمل کرده ست.
نتیجه :
ما نمی توانیم ، از مردم بخاطر شرکت در «انتخابات» ایراد بگیریم، آنها بدلایل زیادی به پای صندوف ها رفتند تا از جمله از تکرار فاجعه ی احمدی نژاد رها شوند.
ما نمی توانیم وسعت شرکت کنندگان را بحساب، فقط تبلیغ نیروهای سیاسی که از شرکت حمایت کردند بحساب بیاوریم. میشود آنرا به حساب کم کاری و بی اطلاعی از حقوق شهروندی و ترس از روی کار ماندن احمدی نژاد و.. و.. دانست
تحریم کنندگان نمی توانند فکر کنند که آنها درست گفتند و حق با آنها ست و چه وچه . اتفاقا نیاز به بررسی دارند که در یابند کدام بخش از کسانی که در انتخابات شرکت نکردند واقعا آن را تحریم کردند.
دوستان عزیز ! ما که از حق داشتن کاندیدای خود محرومیم ، میدانیم این نقض حقوق بشر ست !!!!! حق داریم و باید مبارزه کنیم تا این نقض آشکار بر طرف شود . دنیا از این حق دفاع می کند / مردم ما یواش یواش خواهند فهمید که به بسیاری ظلم میشود. اعم از اینکه تجدید انتخابات شود یا نه ، موسوی انتخاب شود یا نه تا آینده ی مبهم میلیونها ایرانی کا ندیدای خود را ندارند.
پس برای تحقق آن این مشی استراتژیک ست و پایه ی حقوقی ، بین الملی و قانونی دارد. این نظر من ست . من به این دلیل در «انتخابات» شرکت نکردم ولی تحریم هم نکردم ، تا زمانیکه انتخابات آزاد و آبرومند بدون قیم مثل شورای نگهبان نداشته باشیم بازهم شرکت نخواهم کرد و این نطر را برای دوستان جمهوری خواه دموکرات و لائیک در سایت عصر نو گذاشتم . امیدوارم استاد هدایت الله متین دفتری این موضوع را سرو سامان دهد. بنفع همه ست.
امیدوارم مردم بزرگ ایران در این حماسه ی شکوهمند خود حکومت را سر جایش بنشانند تا آنجا که میسر ست جلو روند و نمی توام در این لحظه بخاطر اینکه شاه و خمینی و خامنه ای و بقیه که این همه ظلم کردند بگویم همه ی این ها بی فائده ست .
۱٣۷۲۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ویکتوریا آزاد

عنوان : خطاب به هموطن گرامی آقای ایرج رشتی
درود و سپاس از اینکه منت گذاشتید و نظراینجانب را نقد کردید.
در خصوص آقای پهلوی خدمتتان عرض کنم که من هیج تعصبی ندارم اما به شعور و فهم خودم باور دارم و فکرنمیکنم اشتباه کنم. البته هرگزادعا نمیکنم که صددرصد درست میگویم شک هم باید کرد اما اینکه محمد رضا شاه فرش قرمز زیرپای پسرش پهن کردند و امثالهم ازنظر من اصلا پدیده عجیبی نیست وقتی به سوئد آمدم و کم کم با ریخت و پاشهای شاه سوئد و مجله هفتگی آنان آشنا شدم با خود گفتم چه موضوعی باعث شد که اینگونه ریخت و پاشها از طرف محمدرضا شاه ما راعصبی و ناراحت میکرد ولی در سوئد اکثریت مردم به این موضوع افتخارمیکنند و آنرا مظهر اقتدار کشورشان میبینند ، پاسخی که من برای خود دریافتم این است که این ملت امنیت اقتصادی سیاسی و اجتماعی دارند و ساختار سیاسی کشور پادشاهی مشروطه است و شاه در حیات سیاسی کشور و کارپارلمان دخالت نمیکند با وجود آنکه طبق قانون اساسی سوئد ، شاه رییس کشور محسوب میشود. متاسفانه در دوران رضا شاه و محمد رضا شاه ما استبداد و فقر داشتیم و همین عامل بزرگ نارضایتی ما بود اما من همیشه به پدیده ها از دو منظر نقطه قوت و نقطه ضعف آنها مینگرم . نقظه ضعفشان را گفتم و نقاط قوتشان نیز در چند سطر پایین آمده. در مورد آقای خاتمی هم امروز همه اذعان کامل دارند که ایشان هرگز ازخود قاطعیت نشان نداد ، حرفهای بسیار دلپذیری زد اما سازشکار بود و با امام شیرین گپ میزد. موسوی بمراتب از ایشان قاطع تر است هرچند پاسخگو نیست!
چند نمونه از اقدامات رضا شاه بزرگ به شرح زیر است:
۱-رضا شاه اهمیت بسیار به آثار باستانی ایران میداد و به همین دلیل در اولین روزهای حکومت خود دستور بازسازی تخت جمشید و آرامگاه کوروش بزرگ و سایر آثار باستانی را داد. (امروز تخت جمشید خیلی به نابودی نزدیک است).
۲-ساختن آرامگاه برای فردوسی بزرگ و دعوت از بزرگ ترین فردوسی شناسان جهان برای افتتاح با شکوه آن. همچنین احداث آرامگاه هایی برای بعضی دیگر از بزرگان تاریخ ادبیات ایران مانند خیام و عطار (دو بزرگ مرد نیشابوری).
۳- پایه گذاری آموزش و پرورش نوین به جای تحصیل در مکتب خانه های متحجر و پوسیده و اجباری کردن تحصیلات ابتدایی و متوسطه برای.
۴- پس از ۱۳۰۰ سال که از حمله مسلمانان به کشور میگذشت زنان برای اولین بار حق ورود به اجتماع را پیدا کردند. زنان حق داشتن شغل پیدا کردند.یه معنای دقیق تر زن ایرانی از پستوی خانه ها به اجتماع وارد شد.
۵- تاسیس وزارت بهداری در سال ۱۳۰۵ و مبارزه برای ریشه کن کردن بیماری هایی مانند مالاریا و آبله و تراخم و کچلی و بیماری های عفونی.
۶-احداث بیمارستانها و مراکز درمانی بزرگ در همه مراکز استانها.
۷- بر پایی اداره ثبت اسناد کشور.
۸-بنیان گزاری فرهنگستان برای جایگزینی واژگان فارسی به جای کلمات عربی.
۹- اخراج مستشاران نظامی انگلیس و لغو قراردادهای نفتی ننگین زمان قاجار با انگلیس (در حقیقت پایه ملی شدن نفت را رضا شاه با لغو این قراردادها گذاشت.)
۱۰- نجات کشور از ورطه ورشکستگی به دلیل عدم لیاقت پادشاهان قاجار و تاسیس اولین بانک ایرانی در سال ۱۳۰۶ و چاپ اسکناس.
۱۱- برپایی دانشگاه های بزرگ در ایران
۱۲- برپایی کارخانه برق در ایران.
۱۳- برپایی کارخانه های تولید قند و پارچه بافی.
۱۴- اعزام صدها دانشجو به خارج از کشور برای تحصیل( گروهی از این تحصیل کردگان خارج که با پول ملت و همت رضا شاه این میسر شده بود در دوران محمد رضا شاه تبدیل به آشغالهای بازیچه بیگانگان و اخوندها شدند و به معنای واقعی کلمه نمک خوردند و نمکدان شکستند. از جمله این آشغالها میتوان به مهدی بازرگان اشاره کرد).
۱۵-برپا کردن اداره ثبت احوال.
۱۶- جلوگیری از تجزیه ایران. در زمان به قدرت رسیدن رضا شاه در همه مناطق مرزی گروه هایی فریاد جدایی از ایران را سر می دادند که رضا شاه به هر صورتی که ممکن بود جلوی این امر را گرفت و تنها بحرین از ایران جدا شد. جالب این است که کسانی که جدایی بحرین از ایران را به گردن رضا شاه می اندازند یا خودشان سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای خزر را به باد دادند و تازه به زیر پرچمی رفتند که خلیج همیشه پارس را خلیج عربی نامیده بود.(جمهوری اسلامی و موافقین آن).
۱۷- به وجود آوردن راه آهن.
۱۸- عمل نکردن به قوانین اسلامی مشروطه که برای کشور دین رسمی تعیین کرده بود و همه قوانین مثل شواری نگهبان جمهوری اسلامی باید از زیر دست ولی فقیه میگذشت.

رضا شاه و محمد رضا شاه اشتباهات زیادی در طول پادشاهی اشان داشتند منجمله عدم آزادی و حضورسیاسی اقوام ایرانی که موجب اعمال ستم بزرگی به آنان شد و پسر او محمد رضا شاه نیز همین رویه را درپیش گرفت . بدون شک اگر برای انجام کارهای بزرگ بستر سازی های لازم نشده باشد آن کار به سرانجام نخواهد رسید . رضا شاه و محمد رضا شاه بایستی با فرهنگ سازی ، توسعه سیاسی و گسترش رفاهیات اعتماد مردم را جلب میکردند . چون زور و استبداد در ساختن هیچ جامعه ای کارساز نخواهد بود حتی اگربا حسن نیت اعمال شود.
۱٣۷۲٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ایرج رشتی

عنوان : درود به شما
"تشکیل مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی نوین" مهمترین پیشهاد شما در این مقاله است و باید بیشتر تبلیغ شود .
ولی نوشتید "آقای خاتمی که دست قاجار را هم از بی عرضگی از پشت بست." در کمنت هم نوشتید ک".پدر و پدر بزرگ ایشان هم به ایران خدمات ارزشمندی کردند"
شما تاریخ قاجار را از عینک پهلوی چی ها می بینید که تاریخ را به نفع خود نوشتند . همان کاری را که الان حکومت اسلامی ملاها ادامه می دهند و تاریخ را جعل می کنند.
ببینید. دوران قاجار فقر و بی سوادی بود ولی مظفر الدین شاه با اینکه دینی و خرافاتی بود مشروطه را امضا کرد. بعدش همین پدر بزرگ با کمک ملاها مشروطه را از بین برد. این که خیانت ارزشمندی است نه خدمات ارزشمند.
و یا در کمنت فرمودید
"بنده آقای رضا پهلوی و یا شاهزاده ر.پ را بعنوان یک انسان دموکرات گه جرات کرده از تفکر پدران خود فاصله بگیرد..." ایشان عملن باید نشان دهند که دزد نیستند و تمام پول های که پدرشان به جیب زدند و در بانکهای سویس گذاشتند پس می دهندو در اختیار ملت ایران میگذارند. و کودتای ۲۸ مرداد را محکوم می کنند ووو...
نصیحت می کنید که " این مهره ملی را نسوزانیم.". اولن اینها سوخته هستند و در اعتصابات میلیونی کسی دنبال ایشان راه نیافتاده. شما که با ایشان تماس دارید بپرسید چه لزومی داشت برای دیدن یک مسابقه فوتبال در مشهد تمام فرودگاه را برای یک جوان ببندند و براش فرش قرمز بندازند و تمام کار فرودگاه را مختل کنند. نتیجه می گیرم ایران مال پدر ایشان بوده و بد نمی گذشته.

چون شما آزاده و دموکرات هستید و بنظر خوانندگان مقاله شما احترام قائلید این چند جمله را نوشتم.
شاد باشید
۱٣۷۱۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ویکتوریا آزاد

عنوان : آقا اجازه؟
سپاس از کلیه دوستان و هموطنان عزیزم که در خصوص مطلب اینجانب واکنش نشان دادند و اظهار نظرکند ایمان دارم که همین گفتگوهاست که اندیشه و قلب ما را روشن میکند. از خانم نسرین پایور هموطن ندیده و نشناخته ام سپاسگزارم و چه عاقلانه ومنطقی به موضوع پرداختند. بنده توضیحاتی را خدمت شما عزیزان ارائه میدهم و آرزو میکنم که توضیحاتم معقول باشد:

۱. بنده نه سلطنت طلیم و نه شاه اللهی
۲. بنده آقای رضا پهلوی و یا شاهزاده ر.پ را بعنوان یک انسان دموکرات گه جرات کرده از تفکر پدران خود فاصله بگیرد و به توسعه سیاسی و دموکراسی بعنوان یک اهرم جدی برای حاکمیت مردم اعتراف کند و با باور خلاقانه و بدون تعصب از آن دفاع کند باور دارم و او را یک وطن دوست واقعی و شخصیتی ملی میدانم . اعتقاد دارم باید مردم ایران از ظرفیتهای موجود ایشان برای پیشبرد اهداف آزادیخواهانه و دموکراسی طلبانه خود استفاده کنند و این مهره ملی را نسوزانند . واقعیت اینست گه بخش وسیعی از مردم ایران به ایشان و مادرشان اخترام ویژه دارند. پدر و پدر بزرگ ایشان هم به ایران خدمات ارزشمتدی کردند حیف که هرگز به توسعه سیاسی ایران بها ندادند و مستبدانه رفتار کردند ولی این رفتار زیاد هم از الگوهای رفتاری نسل ایشان بعید و عحیب نبود فقط بیاد بیاورید پدران خود ما در خانه کوچک خود چه مستبدانی بودند. در مورد بقیه موارد تحلیل من این بود که خدمتتان تقدیم شد حال میتواند از نظر شما اشتباه باشد ، مشکلی نیست فقط آب را گل آلود نکنید و از ادبیات مسموم و استبدادی استفاده نکنید. حال ملت بزرگ ایران برخاسته اند و مطالبات خود را مطرح میکنند بهتر است انرژی خود برای دفاع و پشتیبانی از آنان مصروف کنیم. با بهترین آرزوها محو باد استبداد زنده باد آزادی
۱٣۶۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : نسرین پایور

عنوان : با پوزش بخاطر اشتباه
با پوزش از خانم بزرگمهر، اشتباهاً نام کوچک ایشان را آزاده نوشتم.
۱٣۶۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : نسرین پایور

عنوان : خانم آزاده بزرگمهر، این شما هستید که عصبی برخورد میکنید
من مطلب خانم ویکتوریا آزاد و همچنین مطالب نظردهندگان محترم را خواندم و باید بگویم که این اظهارات خانم آتوسا بزرگمهر است که بسیار گنگ و نامفهوم است.
خانم ویکتوریا بسیار مستدل و صحیح دلایل مخالفت خود را در مورد عدم شرکت در نمایشات به اصطلاح انتخاباتی رژیم اسلامی بیان داشتند. من به عنوان کسی که در این نمایش شرکت کردم، اعتراف میکنم که کاری اشتباه کردم و از این نظر با خانم ویکتوریا کاملاً هم عقیده ام. خانم بزرگمهر صحبت از "به به و چه چه" کردن خانم ویکتوریا از رضا پهلوی میکند. این مسئله هیچ ربطی به این مقاله و مشکل امروز کشور ندارد. اینکه خانم ویکتوریا آزاد طرفدار همکاری با زضا پهلوی است مسئله عقیدتی ایشان است و این به نظر من هیچ ایرادی ندارد. خانم بزرگمهر حق ندارد با طعنه زدنهای بی ادبانه به عقاید مردم توهین کند. من در حال حاضر هوادار رضا پهلوی نیستم ولی به هیچ عنوان حق دوستداران رضا پهلوی در شرکت در مبارزات مردمی را انکار نمیکنم و بر خلاف خانم "آزاده" حمایت از رضا پهلوی را "درد" نمیدانم. آنها هم چون خانم آزاده این حق را دارند که به فعالیتهای سیاسی دست زنند.
خانم آزاده بزرگمهر در جایی دیگر میفرمایند که خانم ویکتوریا آزاد "از دگراندیشان و جمهورخواهان عصبانی ست...و بی منطق و استدلال دوست دارد که بقیه مثل او فکر کنند."
فرمایشات آزاده بزرگمهر سراسر تناقض است ایشان در یک مطلب قبلی خود میفرمایند که "حاضرم در هر کجای سوئد از ویکتوریا در این مورد حمایت مادی و معنوی نمایم" و بعد در جای دیگر ویکتوریا آزاد را بی منطق و عصبی خطاب میکند. آیا براستی این خنده دار نیست؟
خانم آزاده بزرگمهر، این شما هستید که عصبی و بی منطق به هر کس که عقیده ای مخالف دارد حمله میکنید. تحلیلهای خانم ویکتوریا آزاد بسیار منطقی و مستدل است. ایشان به شایستگی از فعالین سیاسی (که میبایست در امور سیاسی از خود شایستگی نشان دهند) انتقاد میکند که چرا تحت تاثیر تبلیغات لابیستهای رژیم آخوندی هستید؟ ایشان بسیار منطقی و صحیح میفرمایند که "اگر مردم از سر ناچاری مجبور بودند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند اما روشنفکران و سیاسیون مجبور نبودند و می بایست دقیق تر بررسی میکردند و به مردم پیشنهادهای بی اساس مبتنی بر اینکه رای آنها بحساب خواهد آمد نمی دادند." کجای این حرف عصبی و غیر منطقی است؟ ایشان درست میگوید که پیش بینی تحریمیون درست از آب در آمد. من و بسیاری از دوستان و اطرافیانم نیز به عنوان کسانیکه فریب این به اصطلاح فعالین سیاسی را خوردیم، اعتراف میکنیم که نه تنها شرکت در نمایشات انتصاباتی آخوندی اشتباه است بلکه بسیاری از نیروهای سیاسی ما درک درستی از اوضاع کشور ندارند. من و بسیاری از اطرافیانم در حال بررسی این موضوع هستیم که باید خط سیاسی خود را عوض کنیم و با مبارزانی چون خانم ویکتوریا آزاد هم آهنگ و همراه شویم.
در مورد اظهارات خانم بزرگمهر درباره اسراییل نیز آن آقا به اندازه کافی و جامع توضیح دادند و نیازی نیست که من به این مسئله بپردازم.
۱٣۶٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : برآمد جمهوری خواهی مردم فقط ولی فقیه را پریشان نکرده !
آقای مهران،
جمهوری یا فقاهت مسئله اینست !

خانم آزاد متاثرست که جائی برای رضا پهلوی نیست مشکل من نیست
به آدرس ایشان که در پائین نوشته مراجعه فرمائید این درد را درک می کنید .
ایشان متاسفانه مانند حزب مردم سوئد که متخصص فعالیت های «شرمگینانه» می باشد راحت و روشن بحث نمی کند. چرا از دگراندیشان و جمهورخواهان عصبانی ست؟ بی منطق و استدلال دوست دارد که بقیه مثل او فکر کنند.

به به وچه چه شما و شاهزاده رضا پهلوی هم دردی را دوا نخواهد کرد.
ایشان هرچه دوست دارد بنویسد اخبار روز هم خوشبختانه منتشر می کند
ما هم میخوانیم و نظر میدهیم

نظر شما راجع به اسرائیل هم محترم ست ولی بسیاری از روشنفکران دست راستی غرب هم اشغالگر بودن و نزادپرست بودن دولت اسرائیل را اذعان دارند.
احمدی نژاد را هم مردم به همان جا روانه می کنند که شاه را کردند.
این را مردم انجام میدهند نه «بوش» !
۱٣۶٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : مهران

عنوان : راه و روش ولایت فقیه
من بهیچ عنوان قصد آن را ندارم که در یک "دهان به دهان" گذاردن انترنتی شرکت کنم . چیزی که من را بر آن داشت تا در برابر اظهارات آتوسا خانم بزرگمهر واکنش نشان دهم، واژگونه جلوه دادن وقایع از جانب ایشان است. در این روزهای بحرانی که بزرگوارانی چون خانم آزاد به تحلیل درست وقایع میپردازند، صحیح نیست که فردی با سفسطه کاری همان مسیری را برود که مسئولین نظام ولایت فقیه در پیش گرفته اند.
خانم آزاد در مقاله خود در رابطه با دخالت اکبر رفسنجانی در عمال تروریستی مینویسد: "همین رفسنجانی رفیق شفیق کروبی و موسوی در سال ۱۹۹۴ باعث ترور۸۵ نفر درمرکزیهودیان دربوینس آیرس در آرژانتین شد که موجب شد آرژانتین حکم جلب بین المللی هاشمی رفسنجانی را درخواست کند." این تنها اشاره ای است که خانم آزاد به یهودیان در این مقاله میکند. حال کجای این حرف دفاع از اسراییل "نژادپرست" است من نمیدانم. ولی این را میدانم که محمود احمدی نژاد و دیگر مسئولین رژیم ولایت فقیه همواره هر مسئله ای را به "رژیم صهیونیستی" نسبت میدهند و این همان کاری است که سرکار خانم آتوسا بزرگمهر انجام میدهد.
ایشان در حالی از ادب و تربیت صحبت میکند که در نوشته خود از عباراتی چون "نژادپرست" در مورد یکی از ملتهای عضو سازمان ملل یاد مینماید. من نمیدانم که آیا جامعه جهانی به اندازه خانم بزرگمهر به مسائل جاری جهان توجه ندارند که یک ملت "نژادپرست" را به عضویت جامعه جهانی میپذیرند؟ من توجه این خانم محترم را به این نکته جلب میکنم که حتی فلسطینیان نیز بعد از قرار داد اسلو موجودیت این مردم "نژاد پرست" را برسمیت شناخته اند.
خلاصه کلام که دوران توطئه سازی صهیونیستی که رژیم آخوندی پیشگام آن است دیرزمانی است که به پایان رسیده و همانطور که نویسنده محترم خانم آزاد تاکید داشتند باید به فکر ادامه مبارزه برای احقاق حقوق ملت از رژیم آخوندی یود.
۱٣۶٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

    از : آتوسا بزرگمهر

عنوان : چرا با ادبیات «حکومتها » ؟
نویسنده ی پست قبلی بنام «مهران» مثل اینکه مطلب خام ویکتوریا آزاد را نخوانده
و لی خیلی راحت و بی ادبانه می پرسد : « موضوعات مطرح شده چه ربطی به اسرائیل دارد که شما بلافاصله همچون رییس جمهور "منتخب"، جناب "دکتر" احمدی نژاد به آن حمله میکنید؟ من نمیدانم این رفقای به اصطلاح مترقی ما تا کی میخواهند در تئوریهای گذشته خود، که بی اساس بودن آنها دیرزمانی است که به اثبات رسیده، غوطه خورند؟»
در باره ی اسرائیل ، این خانم ویکتوریا آزاد و حزب مورد حمایت ایشان در سوئد می باشد که علاقه دارند هر موضوعی را به حمایت از اسرائیل ربط دهند پس مطلب ایشان را دوباره بخوانید. این گله را من از ایشان کردم.

جنابعالی هم اگر واقعا میخواهید برخورد اندیشه نمائید؛ دیگران را با احمدی نژاد مقایسه نکنید این نشان دهنده ی فرهنگ خاصی ست که شما را از خود بی خود کرده و با کسانی که مثل شما فکر نمی کنند چنین ولنگارانه «طعنه » میزنید و اظهار فضل می فرمائید « این رفقای به اصطلاح مترقی ... در تئوری های گذشته خود ، که بی اساس بودن آنها دیر زمانی ست به اثبات رسیده..... »
این ادبیات «حکومتی» هیچوقت در جامعه روشنفکری ایران مقبول نبوده و برای اطمینان توصیه می کنم که به آثار نویسندگان و شاعران معاصر ایران مراجعه فرمائید.
چرا با ادبیات «حکومتها » ؟
۱٣۶۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست