ادعانامه ای علیه همه
مخالفین در بی دادگاه کودتا!
•
محاکمه ی گروهی از بازداشت شدگان در جریان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات، در بیدادگاه کودتا آغاز شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۰ مرداد ۱٣٨٨ -
۱ اوت ۲۰۰۹
محاکمه ی گروهی از اصلاح طلبانی که در جریان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات دستگیر شده اند، روز شنبه در بیدادگاه کودتا به ریاست صلواتی رئیس دادگاه انقلاب اسلامی آغاز شد. در بین متهمین حاضر در جلسه دادگاه که نزدیک به ۱۰۰ نفر بودند، چهرههای مشهوری مثل بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، میردامادی دبیر کل حزب مشارکت، امینزاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، محمدعلی ابطحی عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، رمضانزاده عضو شورای مرکزی حزب مشارکت به چشم میخوردند.
متهمین در شرایطی در این بیدادگاه حاضر شده اند که در دوران بازداشت خود، تحت شکنجه های شدید، بی خبری کامل قرار داشته و از حق داشتن وکیل محروم بوده اند.
در ادعانامه ی دادستانی تهران که در این بیدادگاه قرائت شد، همه ی فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مخالفت کودتا، ان. جی، اوها، جنبش های زنان، دانشجویان و کارگران، به شرکت در کودتای مخملی متهم شده اند. بخش های مهم ادعانامه ی دادستانی کودتا علیه جنبش آزادی خواهانه ی مردم ایران در بیدادگاهی که تنها با «دادگاه» های دهه ی شصت و دادگاه های نظامی حکومت شاه علیه مخالفین خود قابل مقایسه است، در زیر آمده است:
ادعانامه دادستانی تهران
در ابتدای جلسه ادعانامه ی دادستانی تهران (سعید مرتضوی) قرائت شد:
در این ادعانامه با اشاره به حضور کم نظیر مردم در پای صندوقهای رای در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و حماسهای خیره کننده و بی همتا که آفریده شد، تعاریف مفصلی در مورد «کودتای مخملی» داده شده و سپس آمده است:
لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به نام نادر صدیقی ویراستاری و باصدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج بخش را به آقایان حجاریان و تاج زاده معرفی می نماید. آقای تاج بخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی می گوید: "نقش آقای نادر صدیقی و اینکه چه کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه کسی مسئول وصل من به آقای حجاریان و تاج زاده گردیده برایم گنگ است. "در حال حاضر نامبرده متواری می باشد.
این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلا از اعلان نام وی معذوریم معتقد است براندازی نرم یا همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانه ای و اجرایی است و تصریح می کند: "هر کدام از بازوهای کودتای مخملی با تعدادی از موسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است. "
او در این رابطه می گوید: "در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه ای و بازوی اجرایی) هر کدام از موسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می دهند که در ایران نیز یکسری افراد با آنها همکاری دارند. مهمترین آنها موسسه ای است به نام "هوفر " که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است.
این موسسه پروژه ای به نام "دموکراسی در ایران " را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به نام های: عباس میلانی، لِری دایمِند و مایکل مک فور اداره می شود.
عباس میلانی در زمان محمدرضا پهلوی به دلیل فعالیت در گروه های چپ دستگیر می شود. او بعدها به یک سلطنت طلب دو آتیشه تبدیل می شود به طوری که پس از انقلاب یکی- دو سال در ایران زندگی می کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتابهای متعددی را به نگارش در می آورد و در این کتابها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر می کند. او کم کم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح طلب داخلی بود. "
این جاسوس بازداشت شده می افزاید: "پروژه "دمکراسی در ایران " پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگها و مسائل جنسی کار می کند.
بخش دانشجویی این موسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقت جو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانس های آنها سخنرانی می کنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند با این موسسه همکاری دارند. به طور نمونه عطریانفر درهر مجله یا روزنامه ای که کار می کند از عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ نگار مصاحبه می کند. اهمیت عباس میلانی برای "سیا " از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می کند. "
به گزارش خبرنگاران سیاسی خبرگزاری فارس، عبدالرضا موهبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه ی ادعانامه ی خود آورده است: جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران می گوید: "مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشورها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانه ای است هر کدام از این بازوها دارای زیرمجموعه های فعالی می باشند که به طور مثال بازوی فکری دارای زیر مجمه های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه داری، سیاست خارجی، ادبیات و ... می باشد که در هر کدام از این موارد موسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به صورت فعال نقش دارند.
بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه می باشد.
۱- زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهمترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیف ها بیشتر با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینه های این گروه ها و کمپین ها را پرداخت می کنند.
طیف دیگری به مسئولیت پروین اردلان- دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی- فعالیت می کند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیفها هستند.
۲- زیرمجموعه قومی- نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت می گیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت می کند اما رگه های قومی-نژادی در آن وجود دارد. گروه های ملی- مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.
٣- زیرمجموعه حقوق بشر، مهمترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده می کند حقوق بشر است. در این زیرمجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند.
هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف می باشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیستی "دیده بان حقوق بشر " بوده و با بودجه ۱۵ میلیون یورویی هلند موسسه ای را راه اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.
۴- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سال های گذشته سندیکای اتوبوسرانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به نام منصور اُصانلّو برعهده داشت. این جالب است که افرادی به دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می زنند اما حواسشان نیست که موسسات برانداز در آمریکا مانند NED، صندوق مالی و دموکراسی و ... به صورت آشکار به موسسات دیگر چندین میلیون دلار پول می دهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمک ها در وب سایت سازمان NED موجود است. علت دسترسی آسان به این اسناد را می توان تظاهرسازی دانست.
خیلی از افراد معتقدند که اینها چون مخفی کاری انجام نمی دهند پس به دنبال مطلب و مسأله خاصی نیستند.
۵- NGOها؛ این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تأمین شود. به همین دلیل موسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این موسسات این بود که به NGOهای ایرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع آوری پول از خارج کشور و ... را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نامهای کُنشگران به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) که مبلغ دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرد و موسسه همیاران با مدیریت باقر نمازی، موسسه همیاران بعد از زلزله بم در سال ۲۰۰٣ میلادی یکسری کلاس های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان آن افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.
۶- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان ۱٨ تیر ۷٨ بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخه های مرتبط با آن نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد.
دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و ... از جمله فعالیت های این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در موسساتی که کار آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی است می تواند بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست. "
این جاسوس سیا در این باره می گوید: "این بازو ازاهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسأله ای کار فکری شروع می شود و سالها طول می کشد که دیگر بازوها (اجرایی و رسانه ای) به کار بیفتد.
بازوی فکری در ایران از سال های خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون می آید که رهبری آن به عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سید محمد خاتمی بود.)
مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش در می آورد موضوعات خاصی را در پی داشت به طور نمونه سروش در اولین مقالات خود این موضوع را انتخاب می کند که چیزی به عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غرب زدگی صحبت کنیم و اینگونه مبارزه با غرب زدگی را که یکی از گفتمان های مهم انقلاب بود زیر سئوال می برد. آنها زیر پایه های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان می بردند. از همان زمان یک تیپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه می داشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمی کند.
این روند ادامه یافته و یک به یک پایه های تفکر امام را می زند پایه هائی مثل وحدت دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدینسان زمینه برای غربی شدن و آمریکایی شدن را فراهم نمودند. "
وی در ادامه می گوید: "افراد دیگری مانند سریع القلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوری سازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آنها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار می دادند. این تئوری ها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به صورت گسترده در جامعه پخش می شد.
در ادامه ی این ادعانامه آمده است: متأسفانه برخی از جریانهای سیاسی، احزاب وفعالان سیاسی بدون توجه به هشدارهای معظم له ودر یک همنوائی معناداربا دشمنان مرتباً بر توهم احتمال بروز تقلب در انتخابات دامن زدند.آنهم بدون ارائه هیچ دلیل ومدرکی.
یکی از احزاب مورد نظر در این زمینه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که از ماهها پیش از انتخابات چه قبل وچه بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری ودعوت معظم له به پرهیز از همسوئی با دشمن، در بیانیه های رسمی واظهار نظر های اعضاء آن کراراً بحث تقلب در انتخابات ترویج گردیده است.
سازمان مجاهدین در بیانیه۲۱/۱/٨٨ که به عنوان اعلام حمایت ازنامزدی میرحسین موسوی ثبت گردیده وتنها ۲۰ روز بعد از هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شده است، اینگونه حرف دشمنان را تکرار میکند "سلامت انتخابات به شدّت به مخاطره افتاده است به طوری که دیگر تقریباً اعتمادی به آمارهای انتخابات از جمعیت واجد حق رأی گرفته تا آراءشرکت کنندگان وتا آراء کاندیداها وجود ندارد "
البته این سازمان ماهها قبل از آن نیز یعنی در تیر ماه سال ٨۷ طی قطعنامه کنگره دوازدهم موضوع تقلب را به نوعی دیگر مطرح می نماید.بعد از اعلام نتایج و پیام رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی مبنی بر تأئید انتخابات نیز سازمان مجاهدین با صدور چند بیانیه ، بدون ارائه سند ومدرکی صحت انتخابات را زیر سئوال برده است.به عنوان مثال در اولین بیانیه بعد از اعلام نتایج تصریح شده است: "ما در وجود تقلب وتخّلف تردیدی نداشتیم "
این جریان با هدف القاء جعل وتقلب در انتخابات وتشویش اذهان عمومی، نامه وزارت کشور را جعل نموده و با انتصاب افتراء به این وزارت خانه وتوزیع وسیع آن قصد فریب افکار عمومی را داشته است.همچنین در بازرسی از منزل آقای بهزاد نبوی عضو موثر و محوری سازمان مجاهدین اسنادی دال بر جعل سند با هدف تشویش اذهان عمومی به دست آمده که به پیوست تقدیم دادگاه می شود.
شایان توجّه اینکه نمونه هائی از این اوراق و نامه های جعلی در ستادهای برخی کاندیداهای ناکام و معترض نیز کشف گردیده است.
حزب مشارکت، حزب کارگزاران، برخی از اعضاء مجمع روحانیون مبارز نیز رسماً و همسو بارسانه ها وگروههای معاند و مخالف نظام صحّت انتخابات را چه قبل و چه بعد از انتخابات مورد تردید قرار دادند.
این مسئله از آن جهت مهم وبرای دادگاه قابل توجّه است که اولاً طبق آنچه گفته شد مسأله تقلب همزاد با شروع فعالیت های انتخاباتی بوده که حاکی از برنامه ریزی قبلی برای هدفی مشخص میباشد.
ثانیا؛ این مسأله دلیل اصلی بروز تشنجات واغتشاشاتی است که خسارت مادی و معنوی فراوانی از جمله کشته شدن هموطنانمان را در بر داشت و این در حالی است که متهمین بازداشت شده در اعترافات خود اذعان دارند که با علم به عدم وجود تقلب وبا هدف ایجاد تردید ، موضوع تقلب را مطرح نموده اند.
مازیار بهاری خبرنگار هفته نامه نیوزویک در این رابطه اظهار می دارد:
"رسانه های غربی خط تقلب در انتخابات را حتی قبل از برگزاری انتخابات پیگیری می کردند و بنده هم در یک مصاحبهای با آقای خاتمی این سوال را از ایشان پرسیدم وپس از مصاحبه با ایشان مشاهده کردم که جریانی مطابق با الگوی کلاسیک انقلاب رنگی در کشور دنبال می شود "
محمد علی ابطحی مسئول دفتر رئیس جمهور سابق که اکنون در بازداشت به سر می برد در مورد بحث تقلب اظهاراتی دارد که به قسمت هایی از آن اشاره می شود وی می گوید:
"بحث تقلب در انتخابات در ایران از سال ۷۶ اولّین بار (توسط فرد مورد الاشاره) مطرح شد که اصلاح طلبان از آن زمان به بعد از این صحبت خیلی استفاده کردند ودر این انتخابات اخیر هم این بحث را بهزاد نبوی مطرح کرد ودر ستاد خاتمی بعنوان مسئول کمیته صیانت از آرا مشغول به کار شد. "
آقای ابطحی می گوید: "آقای کروبی در جلسه ای با حضور دیگر دوستان اصلاح طلب اعلام کرد ؛ ما نباید بر روی بحث تقلب در انتخابات پافشاری کنیم چون با این کار اطمینان مردم سلب خواهد شد ودیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. درهمان جلسه آقای موسوی لاری اعلام کرد در انتخابات ریاست جمهوری تقلب قطعی است. "
وی در ادامه می گوید: "بعد از اعلام کاندیداتوری مهندس موسوی در ستاد ایشان آقای محتشمیپور طرح تقلب را مطرح کرد ، هم آقای موسوی وهم محتشمی پور زمینه بسیار تندی در این باره داشتند وکمیته صیانت از آراء را تشکیل دادند ، نکته مهم در این زمینه عقیده داشتن تمام اصلاحطلبان است بر اینکه بیش از ۲ یا ٣ میلیون تقلب نمی شود انجام داد. در جلسه بعد آقای موسوی خوئینی ها اعلام کرد ؛ مانباید فیتیله بحث تقلب در انتخابات را پایین بکشیم چون موقع جرزدن لازم می شود. "
آقای ابطحی تصریح می کند: "من اعتقادم این است که محتشمی پور ضربه بزرگی به مهندس موسوی وارد کرد، او در جلسه ۲٣ خرداد مجمع اعلام نمود ؛ من به مهندس موسوی گفته ام که نگران نباش ما آنقدر سند در مورد تقلب داریم که می توانیم مسیر انتخابات را تغییر دهیم. آقای مهندس موسوی به دلیل بی تجربگی ودور بودن از صحنه سیاسی زود تحت تأثیر قرار می گیرد. "
ابطحی در ادامه گفته فوق افزود: "۲ روز بعد از انتخابات از موسوی لاری در زمینه تقلب پرسیدم که در جوابم گفت ؛ محتشمی پور چرند می گوید زیرا تغییر در آراء موسوی بیشتر از ۷۰۰ الی٨۰۰ هزار نخواهد بود. "
مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزیر کشور ورئیس ستاد انتخابات کشور در دولت آقای خاتمی یکی دیگر از بازداشت شدگان است که امکان تقلب را منتفی می داند ودر این باره می گوید:
"تقلب در انتخابات وجهی نداشت اما به محض اینکه انتخابات تمام شد ومن از بچه های استانها سوال کردم احساس کردم که انتخابات را باخته ایم ولی فاصله را ٣ به۱ نمی دانستیم "
تاج زاده ادامه داد: "این راهم برای اولین بار بگویم که از ساعت ۱۲ که آراء اعلام شد هیچ کس از من نشنید که تقلب شده است. لذا چیزهایی که می گویند به من بر نمی گردد ومن دخیل نبوده ام ، البته حزبم بیانیه ای داده وبنده را هم مثل آنها مجازات کنید. "
مصطفی تاج زاده اضافه می کند: "به نظر من این انتخابات به لحاظ کمّی جزء کم نظیرترین وبه لحاظ کیفی جزو بی نظیر ترین انتخاباتها بود.معتقدم این سرمایه ۴۰ میلیونی سرجایش محفوظ است. "
همچنین در اظهارات یکی از متهمین آمده است: "... در جلسه روز شنبه مورخ ۲٣/٣/٨٨ با آقای تاج زاده و تعدادی از دوستان دیگر در ستاد ائتلاف اصلاح طلبان در محل ستاد آقای تاج زاده با حالتی بهت زده و خاص حضور داشتند. از ایشان دو سئوال مطرح کردم سئوال اول: اوضاع رأی آقای موسوی چطور است؟ ایشان گفتند: "رأی آقای موسوی خوب نیست و آقای احمدی نژاد قطعا در دور اول پیروز انتخابات خواهد بود. سئوال دوم:به نظر شما تقلب شده؟ که ایشان پاسخ دادند: من با همه استانها جز استان اردبیل تماس گرفته ام نتایج اعلام شده با نتایجی که ما داشتیم هیچ تفاوتی نمی کند و تقلبی صورت نگرفته است. "
بهزاد نبوی عضوشورای مرکزی سازمان مجاهدین، مشاور رئیس جمهور سابق و نایب رئیس مجلس ششم نیز که اکنون در بازداشت به سر می برد در مورد طرح تقلب اعتراف می کند:
"ما هیچ سندی دال بر وجود تقلب نداشته ایم وباید به رأی شورای نگهبان التزام داشته باشیم "
وقتی از آقای نبوی خواسته شد که لااقل برای جبران بخشی از تخلفات خود و به خاطر وضعیتی که با طرح واهی تقلب به وجود آورده اید و معترف هم هستید که سندی در تأیید آن ندارید و به خاطر این ادعاهای دروغ خسارت های جانی و مالی فراوانی بر مردم عزیزمان تحمیل نموده اید. همین مسأله را رسما اعلام کنید ایشان در پاسخ می گوید: "من به آقای موسوی خیانت نمی کنم. " از او سئوال شد آیا به خاطر عدم خیانت به موسوی، حاضر هستید که به مردم خود و تاریخ کشورت خیانت کنی؟ نامبرده هیچ پاسخی نمی دهد.
رمضان زاده سخنگوی دولت آقای خاتمی نیز در این باره می گوید: "من همیشه گفته ام ودوستان هم حزبی بنده هم می دانند که تقلب در ایران امکان ندارد. "
محسن صفایی فراهانی عضو شورای مرکزی و رئیس هیأت اجرایی مشارکت، نماینده مجلس ششم و رئیس فدراسیون فوتبال از سال ۱٣۷۷ تا ۱٣٨۱ نیز در اقاریر خود چنین می گوید:
"به هیچ وجه نمی توان پذیرفت که در این انتخابات تقلب شده است حتی اگر فرض را هم بر تقلب بدانیم یک میلیون، دو میلیون. "
او همچنین در این زمینه افزود: "برای خود من نیز سئوال است فردی مانند مهندس موسوی که عملکردش در انقلاب اسلامی روشن است در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز عضو می باشد و افرادی همچون آقایان محتشمی پور و موسوی لاری که در دوره های گوناگون وزیر کشور بودند چنین ادعایی در مورد تقلب در انتخابات را دارند. "
خاطر نشان می گردد که بقیه متهمین نیز در اظهاراتی مشابه قائلند که به هیچ وجه در این انتخابات تقلب نشده و امکان تقلب هم وجود ندارد.
مازیار بهاری، فیلمساز و خبرنگار شبکه های غربی در ادامه سخنان خود به نقش رسانه های غربی در طرح تقلب چنین اشاره می کند: "رسانه های غربی از چند ماه پیش از برگزاری انتخابات خط تقلب در انتخابات را در کانون توجهات خود قرار دادند و به گونه ای زمینه چینی کردند که اگر کاندیدای مورد نظر آنان در انتخابات پیروز نشد این حرکت را یک کودتا در آراء مردم تلقی کنند. چندی قبل با یکی از مشاوران کاندیدای مورد قبول غرب گفتگویی داشتیم که ایشان هم این نکته را مطرح کردندکه در کشور کودتا شده است. "
بهاری در تکمیل مطالب فوق می افزاید: "در همین راستا آقای موسوی قبل از اینکه نتایج انتخابات مشخص بشود طبق یک الگوی کلاسیک انقلاب رنگی گفتند: "من پیروز انتخابات هستم و هر نتیجه ای غیر از این اعلام شود تقلب شده است. "
با توجه به اقاریر متهمین و ادله مثبته طرح تقلب از سوی احزاب و فعالان سیاسی متهم در این پرونده از پیش طراحی شده و با هدف ایجاد آشوب و اغتشاش صورت گرفته است و این دقیقا یکی از مولفه هایی است که در کودتای مخملی مورد توجه ویژه بوده و علت اصلی بروز اغتشاشات و آشوبها به شمار می رود. و نکته مهم اینکه در بحث تقلب هماهنگی کاملی بین متهمین با بیگانگان صورت پذیرفته است.
۲) تجمعات غیر قانونی گسترده و اردو کشیهای خیابانی دومین شباهت کودتای مخملی ایران با کشورهای مذکور است، که با هدف تمرین وایجاد آمادگی برای تسخیر مراکز مهم دولتی صورت می پذیرد، اتفاقی که تقریباً در تمام کودتاهای مخملی به وقوع پیوسته است اما در ایران با ناکامی مواجه شد.
برگزاری تجمع در مقابل وزارت کشور، صدا وسیما ، مجلس شورای اسلامی در همین رابطه ارزیابی می گردد. حمله به حوزه مقاومت بسیج با سلاحهای گرم وسرد وبمبهای آتشزا که پس از راهپیمائی غیر قانونی ۲۵/٣/٨٨ در میدان آزادی اتفاق افتاد بنا بر اعترافات متهمین و تصاویر متعددی که از این حادثه و عوامل فعال آن بدست آمده کاملاً حکایت از سازمان یافتگی و از پیش طراحی شده این حمله دارد . حمل کوله پشتیهای پر از سنگ وبمبهای آتشزا، حمل نارنجک ودیگر سلاحهای گرم در حمله مذکور دلیل محکمی است بر این ادعا، البته لازم است در اینجا به این نکته اشاره شود که حساب اعتراضات بخشی از مردم با مهاجمین هدایت شده کاملاً جداست.
رستم فرد تهرانی مسئول سایت سهام نیوز در مورد اهداف برگزاری تجمعات می گوید:
"مسأله ای که ما در جریان انتخابات اخیر دنبال می کردیم این بود که با برگزاری این تجمعات بگوییم که در انتخابات تقلب صورت گرفته است. "
وی در ادامه به نحوه اطلاع رسانی برای تجمعات اشاره می کند ومی افزاید:
"ما از سه طریق سایت، تلفن و ایمیل زمان و مکان تجمعات را به اطلاع اعضاء شبکه رأی خود میرساندیم. "
کیان تاجبخش نیز با مقایسه ای بین اقدامات انجام شده در کودتاهای مخملی چند کشور و آنچه که در ایام انتخابات مشاهده شده مانند نمادسازی، زنجیره انسانی، طرح تقلب، اعلام پیروزی پیش از شمارش آراء و تجمع گسترده در مقابل مراکز مهم دولتی با هدف تسخیر آن اثبات می کند که در ایران هم بنا بوده یک کودتای مخملی اتفاق بیفتد.
آقای ابطحی هم طی اظهارات خود مبنی بر از تجمعات از پیش طراحی شده می گوید: "در جشن پیروزی یا شکست که نتیجه آن شورش است مسأله ای بود که از قبل آماده شده بود. آوردن مردم به خیابان، تعیین مسیر، آوردن تجهیزات و گزارش لحظه به لحظه رخدادها توسط فیس بوک تماما مورادی بود که قبل از انتخابات آن را پیگیری می کردند و می خواستند این اعتراضات را به یک نهضت تبدیل کنند.
وی در ادامه می افزاید: "صبح جمعه (۲۲ خرداد) اطلاعیه ای در فیس بوک مهندس موسوی منتشر شد که حامیان موسوی امشب تا صبح بیدار می مانند، این با موضوع سمبلیکی که کروبی مطرح کرده بود متفاوت بود.
بعد از مشخص شدن نتایج اولیه انتخابات، ستاد مهندس موسوی به سرعت نیروهایش را سازماندهی کرد. تاج زاده، در یک تماس تلفنی به من گفت: "ما قصد داریم این جمعیت را تا پایان انتخابات نگه داریم و آنها را به تمام نقاط شهر هدایت کنیم. "
ابطحی ادامه می دهد: "معتقدم این جریان دارای سه ضلع است: ۱- رأس ۲- بدنه محرک ٣-شبکه اجتماعی که در حقیقت جسم کار هستند. "
در توضیح بیشتر بدنه محرک ابطحی اضافه کرد: " در بدنه محرک یکسری نقش فعالتری داشتند مانند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، گروه های لشگرساخته خاتمی مانند گروه ٨٨، یاری نیوز، پویش و ... حوزه های مجازی که لحظه به لحظه مردم را دعوت به حضور در خیابان می کرد و شبکه های خارجی که توسط خبرنگاران خود تمام اخبار را پوشش می دادند. نکته مهم این است که خبرنگاران خارجی به این آقایان خیلی نزدیک شده بودند حتی از لشگرهای ساخته شده نیز نزدیکتر بودند. "
وی در مورد نقش بدنه محرک می گوید: "مهمترین نقش این عناصر نگه داشتن مردم در خیابانها بود تا اگر زمانی آقای موسوی اعلام کرد در فلان نقطه شهر هستم بتوانند همه را در آن نقطه جمع کنند. این سازماندهی توسط لشگرهای ساخته شده صورت می گرفت. "
ابطحی در جای دیگر می افزاید: "به خیابان آوردن جمعیت قبل از انتخابات مقدمه ای بود برای به خیابان آوردن آنها در شب شنبه، افرادی مانند فاتح، تاج زاده، خاتمی و ستادش، مهدی هاشمی و آدمهایش برای اینکه جمعیت را در خیابانهای شهر نگه دارند خیلی فعال بودند و همه اینها در پیش بینی و طراحی برنامه برای شب شبنه نقش داشتند. "
در پایان این بخش باید خاطرنشان کرد که نقش رسانه های بیگانه از جمله BBC فارسی، صدای آمریکا VOA، العربیه، رادیو فردا و رادیو زمانه در آموزش و تحریک با هدف گسترش ناارامی ها و برگزاری تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات برجسته می باشد.
همچنین همسویی احزاب و عناصر متهم در این پرونده با رسانه های مذکور بسیار حائز اهمیت است که از ریاست محترم دادگاه درخواست توجه ویژه به این موضوع دارد.
٣) فرهنگ سازی ، نهاد سازی وشبکه سازی
بنا براعترافات متهمین وجزوات آموزشی ، فرایند کودتای مخملی در سه مرحله ۱) فرهنگ سازی یا به عبارت بهتر جابجائی افکار به نفع ارزشهای غربی ،۲) نهاد سازی در قالب تشکیل "NGO " و ٣ )شبکه سازی از طریق وصل " NGO " به یکدیگر صورت می گیرد.
کیان تاج بخش یکی از متهمین بازداشت شده که بعنوان مأمور بنیاد سوروس برای مدیریت بالینی میدانی کودتای مخملی از سال ۱٣۷۷ در ایران حضور دارد در این رابطه میگوید ؛ ایجاد وسیع "NGO " با هدف یارگیری برای استفاده در بحران صورت می پذیرد .
محمد علی ابطحی یکی دیگر از متهمین نیز در تائید سخنان تاج بخش می گوید:
"در دوره اصلاحات ۲ وزارتخانه یعنی وزارت کشور و وزارت ارشاد وسازمان ملی جوانان موظف شده بودند در سطح وسیعی مجوز تأسیس " NGO " صادر نمایند. "
بنابر این طی سالهای گذشته دهها هزار NGO تأسیس واز سوی بنیادهای پیش گفته غربی مورد حمایت همه جانبه مادی ومعنوی قرار گرفته اند تا جائیکه شرکت شل نیز که یک شرکت نفتی است در زمینه راه اندازی ، آموزش ، سازماندهی وحمایت مالی از NGO ها وارد عمل شد.
مع الوصف NGO ها در کنار گروه غیر قانونی ٨٨ که توسط احزاب فوق الذکر (مشارکت، سازمان مجاهدین وحزب کاگزاران) راه اندازی شده بود سازماندهی وهدایت تجمعات غیر قانونی قبل و بعد از انتخابات را به عهده داشتند.
در بخش دیگری از این ادعانامه آمده است:
مروری مجدد بر نقش برخی از احزاب و فعالان سیاسی در زمینه سازی برای کودتای مخملی در ایران
ریاست محترم دادگاه
با توجه به آنچه که تاکنون گفته شد می توان نقش برخی از احزاب مانند مشارکت، سازمان مجاهدین و کارگزاران را در زمینه سازی و اجراء کودتای مخملی در ایران در محضر دادگاه در محورهای ذیل تبیین نمود.
۱- بررسی عملکرد چند ساله احزاب فوق اعم از اعلام مواضع در مسائل مختلف ملی و فراملی از طریق بیانیه ها و سخنرانی اعضاء که عموما با سیاه نمایی و تشویش اذهان عمومی همراه بوده است.
۲- اخذ تصمیمات محرمانه برای براندازی نظام در جلسات حزبی و محفلی
٣- ارتباط مستمر و معنادار با بنیادها و موسسات که در زمینه کودتای مخملی فعالیت دارند.
۴- جلب حمایت های مالی خارجی در راه اندازی NGO ها، گسترش و شبکه سازی آنها با هدف به کارگیری در کودتای مخملی به عنوان لشگر پیاده نظام
۵- تلاش برای تحقق حاکمیت دوگانه و چند صدایی در کشور با هدف ایجاد شکاف بین نخبگان و جامعه
۶- طراحی برای بهره برداری از بستر انتخابات در جهت تحقق کودتای مخملی و تغییر ساختار نظام
در اینجا به برخی از اسناد به دست آمده در مورد فعالیت های پنهانی احزاب و فعالان سیاسی مذکور اشاره می گردد.
۱- حزب مشارکت در سند تعاملات راهبردی سیاسی- تشکیلاتی خود که برای دوره پنج ساله در پاییز ۱٣٨۷ تهیه نموده پرده از منویات خود برای تغییر ماهوی نظام مقدس جمهوری اسلامی برمیدارد. هر چند که نویسندگان این سند سعی نموده اند نیت واقعی خود که حاکمیت سکولاریسم در کشور است را در لفافه اصطلاحاتی مانند مردمسالاری و دموکراسی بپوشانند اما در بخش هایی نتوانسته اند واقعیت خویش را بپوشانند از جمله در صفحه ٨ بند ۴ این سند آمده است: "بخش مردمسالار حاکمیت بتواند از بحرانهایی که کل سیستم سیاسی را تهدید می کند به نفع تثبیت مردمسالاری و چانه زنی بیشتر استفاده نماید. "
آیا این جمله نامی جز خیانت دارد؟
البته سراسر محتوای سند فوق حاکی ازآن است که حزب مشارکت، نظام جمهوری اسلامی را نظامی اسبتدادی و غیرمردمسالار می داند و با این فرضیه قصد تغییر ماهوی آن را دارد و برای تحقق خواست خود برنامه ریزی نموده است و استفاده از عبارات آزادسازی اقتصادی و آزادسازی سیاسی دقیقا با همین نگاه صورت گرفته است.
با این توضیح توجه دادگاه محترم را به بخشی از این سند جلب می کنم، در صفحه ۶ آمده است: "در مرحله نخست حضور در نهادهای ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا و در مرحله بعد مجلس خبرگان نهادهای مناسب تری برای حضور طرفداران مردمسالاری می باشند. "
البته تهیه کنندگان این سند که به امضاء دبیرکل و مهر حزب نیز مُنقّش است بلافاصله در سطر بعد پا را فراتر نهاده و این تغییر را به کل نظام قابل تسری می داند و این یعنی تغییر ماهوی نظام به نظامی سکولاریسم. مستند به اینکه ۱- آقای خاتمی در دوره ریاست جمهوری خود در یکی از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح می کند "گریزی از سکولاریسم نیست " و این تفکر متأثر از تصمیم سازی شبه علمی دفتر مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری به ریاست آقای تاجیک عضو شورای مرکزی حزب مشارکت است طی مقالاتی سفارشی در نشریه راهبرد این استنتاج غیرعلمی را القاء و به رویت آقای خاتمی می رساند که "در آینده نزدیک احدی را یارای مقاومت در برابر سکولاریسم نیست و باید خود به نحو شایسته به این سرنوشت محتوم بشر تن دهیم و دعوت از هابرماس به ایران در سال ٨۱ نیز با همین هدف صورت می پذیرد و در جلسهای محرمانه در منزل آقای کدیور که با حضور افرادی مانند حجاریان و محمد مجتهد شبستری تشکیل گردید به دقت روند سکولاریزاسیون در ایران مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و راهکارهای جدید ارائه می گردد.
آقای یورگِن هابرماس در حالی به کشور خود باز می گردد که در رایزنی های خود از اراده اصلاحطلبان برای استقرار حکومت سکولار در ایران مطمئن گردیده بود.
همچنین سفر آقای جان کین به ایران در سال ۷٨ و ملاقات با برخی از چهره های اصلاح طلب نیز در همین رابطه ارزیابی می گردد.
آقای جان کین یکی از نظریه پردازان کودتای مخملی و عضو سرویس اطلاعات خارجی انگلیس ام آی ۶ می باشد.
۲- در یکی از جلسات مشترک بین نمایندگان چند حزب اصلاح طلب که در پرونده سند آن موجود می باشد در مورد بررسی راه های جلب حمایت اتحادیه اروپا به نفع خود در رقابت های سیاسی داخلی به صراحت بحث می گردد و حمایت اتحادیه اروپا از متحصنین مجلس ششم نشان می دهد که در جلسه فوق گزینه مذکور به تصویب رسیده است.
٣- پیشنهاد بهزاد نبوی مبنی بر تشکیل جبهه ضد استبداد با حضور همه طیفهای اپوزیسیون
۴- القای غیردموکراتیک بودن نظام که به صورت ترجیع بند اظهارات و بیانیه های احزاب مذکور و اعضاء آن نمایان می باشد.
۵- بنا بر اطلاعات منابع موثق در یکی از جلسات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی شاخه اصفهان در بین کلیه اعضاء نظرسنجی می گردد که در صورت حمله آمریکا به ایران آیا رهبر جمهوری اسلامی را تسلیم مهاجمین کنیم یا نه و این در حالی است که هیچ یک از شاخه ها اقداماتی در این سطح را جز با هماهنگی مرکزیت انجام نمی دهند.
۶- در حزب مشارکت نیز اقدام مشابهی در شاخه اراک صورت می پذیرد و یکی از مسئولین شاخه طی سخنانی اظهار می دارد در صورت حمله آمریکا به ایران با دستان خودمان مسئولین جمهوری اسلامی را اعدام خواهیم نمود.
۷- اظهارات و مواضع ضد دینی اعضاء سازمان طی سالهای گذشته که اسناد آن موجود می باشد به حدی رسید که مرحوم آیت الله مشکینی رحمه الله علیه این سازمان را نامشروع و باعث انحراف جوانان خواند.
٨- صدور بیانیه های ساختار شکن و محوریت در جمع آوری امضاء برای نامه های سرگشاده به مسئولین نظام به ویژه به رهبر معظم انقلاب اسلامی که در یکی ازاین نامه ها از معظم له می خواهند مانند امام جام زهر رابرای مصلحت نظام بنوشند.
۹- و اما در حوادث اخیر نقش محوری اعضاء حزب مشارکت، سازمان مجاهدین و حزب کارگزاران در سطح طراحی، سازماندهی و هدایت اغتشاشات و تجمعات غیرقانونی.
این نتیجه را به دست می دهد که احزاب مذکور همواره چه زمانی که در قدرت باشند مانند دوره اصلاحات که دو قوه را در اختیار داشتند و چه زمانی که در قدرت نباشند، بر روند فتنه جویی تا تغییر ماهوی نظام به نظامی سکولار ادامه خواهند داد.
معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران در ادامه به نقش و اتهامات آن چه عوامل میدانی پروژه کودتای مخملی می خواند اشاره کرد و گفت: بر اساس اعترافات اعضای دستگیر شده گروهک منافقین در آشوب های اخیر، این افراد در خارج و همچنین پادگان اشرف آموش خرابکاری و ترور دیده و سازماندهی شده فعالیت می کردند.
وی آن گاه گفت: در بخش دوم به نقش و اتهامات عوامل میدانی این پروژه اشاره می شود:
محاربه و افساد فی الارض از طریق تلاش و فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین
تعدادی از متهمان بازداشت شده که دارای سابقه محکومیت کیفری وعضویت در سازمان منافقین هستند در این فتنه دستگیر و یکی از آنان در اعترافات خود می گوید: "در سال ۱٣۷۹ جذب سازمان منافقین شدم و در اولین اقدام جدی در سال ۱٣٨٣ وارد فاز نظامی شدم.
در این سال برای بمب گذاری در یک مکان حساس در شهر تهران مشارکت پیدا کردم و سپس فعالیت های خود را در توزیع اعلامیه و جمع آوری و ارائه اخبار واطلاعات به سازمان منافقین گسترش دادم تا اینکه در صحنه تجمعات و اغتشاشات پس از انتخابات به صورت فعالانه ای شرکت کردم. مأموران انتظامی زمانی اقدام به دستگیری ام کردند که در حال پرتاب کوکتل مولوتف به یکی از مراکز دولتی در تهران بودم. "
رضا خادمی با نام مستعار حبیب فرزند عباس متهم است که به واسطه برقراری ارتباط با گروهک تروریستی منافقین علیه امنیت جمهوری اسلامی ایران اقدام نموده است.
متهم مزبور به صورت غیرقانونی از کشور خارج و با حضور در قرارگاه اشرف در عراق و گذراندن دوره های مختلف آموزشی نظامی و جمع آوری اخبار و اطلاعات به کشور بازگشته است.
از دیگر اتهامات وی جذب نیرو برای گروهک منافقین و اعزام آنها به عراق است. متهم همچنین در دوران انتخابات اقدامات تبلیغی متعددی به نفع منافقین از جمله هوا کردن بالن با عکس سرکردگان گروهک منافقین و نصب تراکت و بیانیه درتهران نموده است.
وی با ناصر عبدالحسینی، محمد نوری و حسین شیرمحمدی از دیگر اعضای منافقین در ارتباط بوده است و اقدام به جمع آوری پنهان اخبار و گزارش های مربوط به اغتشاشات پس از انتخابات و حضور فعال در تجمعات غیرقانونی نموده است.
خانم عذرا سادات قاضی میرسعید فرزند حسن دارای سابقه محکومیت کیفری و عضویت در سازمان منافقین است.
اتهام وی محاربه و افساد فی الارض از طریق تلاش و فعالیت موثر در راستای پیشبرد اهداف گروهک تروریستی منافقین و همکاری با این سازمان است.
دستگیری متهمه در صحنه ارتکاب جرم و پس از شناسایی وی به عنوان یکی از عوامل اصلی اغتشاش توسط مأمورین امنیتی حین پرتاب کوکتل مولوتف صورت گرفته است.
متهمه در سال ٨٣ در بمب گذاری تهران مشارکت داشته و در انتخابات اخیر اقدام به توزیع اعلامیه به نفع گروهک تروریستی منافقین و جمع آوری و ارائه اخبار و اطلاعات به این گروهک کرده است.
سوابق سیاسی و حزبی متهمه از جمله اقرار وی به عضویت در سازمان منافقین در سال ۱٣۷۹ و فعالیت های وسیع متهمه در جهت اهداف سازمان مورد اشاره محرز است.
ناصح فریدی فرزند محمد، از طریق تلفن و اینترنت با گروهک منافقین وصل می شود و سپس با شرکت فعال در تجمعات دانشجویی و صنفی، اقدام به تهیه و ارسال عکس و فیلم و اخبار به گروهک نفاق می کند.
متهم مزبور همچنین مأموریت داشته است اخبار و اطلاعات زندانیان گروهک نفاق را پیگیری و این اطلاعات را به خانواده های آنان و گروهک منافقین ارسال نماید.
وی با حضور در اغتشاشات و تشویق دانشجویان به حضور در تجمعات غیرقانونی، اطلاعات این تجمعات و آشوب ها را برای منافقین ارسال می کرده است.
متهم ضمن ارتباط گیری با خانواده زندانیان و مصاحبه با آنان، نوارهای مصاحبه را برای سیمای آزادی، صدای آمریکا، رادیو فردا و ... ارسال کرده است.
وی همچنین خانواده شبنم مدد زاده از اعضای گروهک را به سرپل منافقین وصل نموده است.
متهم مزبور در ستاد انتخاباتی آقای کروبی حضور داشته است.
- آقای امیرحسین فتوحی فرزند حسن، از عناصر فعال گروهک منافقین است که در اغتشاشات اخیر نقش موثری داشته و در جلسه تشکیلاتی گروهک دستگیر شده است.
- آقای مهدی شیرازی فرزند احمد از دیگر اعضای گروهک تروریستی منافقین است که در جلسه سازماندهی اعضای گروهک منافقین جهت دامن زدن به آشوب ها و اغتشاشات دستگیر شده است.
آقای حسام سلامت فرزند محمد، متهم به همکاری و ارتباط داشتن با ضیاء نبوی چاشمی از عناصر مرتبط با گروهک منافقین در داخل کشور است.
وی همچنین ارتباط نزدیکی با شورای محرومین از تحصیل دارد که این شورا تحت نفوذ و هدایت منافقین می باشد. متهم مزبور از فعالین و محرکین شرکت در تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات ریاست جمهوری بوده است و اخبار و گزارشهای مربوط به اغتشاشات را از طریق مجید دری که از سرپل های منافقین در داخل است، برای رسانه های بیگانه و منافقین ارسال کرده است.
اقدامات یک شبکه تروریستی وابسته به سرویس های امنیتی آمریکا و اسرائیل در آستانه انتخابات ریاست جمهوری
یکی از اعضای شبکه تروریستی مذکور به نام محمدرضا علی زمانی فرزند اسماعیل می باشد که دارای سابقه محکومیت کیفری در جرایم کلاهبرداری، جعل مهرهای سپاه، دادگستری و قوه قضائیه است.
فرد متهم به همراه حامد روحی نژاد و احمد کریمی در اسفند ۱٣٨۵ به عراق سفر می کنند و از این تاریخ ارتباط سازمان یافته ای را با نیروهای آمریکایی و اسرائیلی برقرار می نمایند.
متهمان جلسات متعددی را در دهوک اربیل، منطقه ربیعه در مرز سوریه و سلیمانیه با مقامات آمریکایی برقرار می نمایند و با دریافت پول از آنان، جهت ادامه مأموریت خود به تهران باز می گردند. ترور یکی از مسئولان شهر پاوه، جمع آوری اطلاعات مربوط به نیروهای بسیجی در تهران، دامن زدن به تجمعات، کارگری، تهیه بمب های قوی آتش زا، مشخص کردن اماکن سیاسی و مذهبی برای ایجاد انفجار، جمع آوری اطلاعات درباره ساختار و سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نحوه قاچاق سلاح به کردستان عراق، جمع آوری اطلاعات از پادگان امام حسین(ع)، انجام عملیات تروریستی در جریان برگزاری نماز عید فطر در مصلای تهران و همکاری اطلاعاتی جهت انفجار در برخی مراکز مذهبی در فروردین ۱٣٨۷ از مهمترین مأموریت های محوله به متهم و تیم همراه وی بوده است.
طراحی بمب گذاری در حوزه های رأی گیری و اقدام علیه امنیت ملی و دامن زدن به آشوب و اغتشاش از دیگر مأموریت های متهم بود که قبل از هرگونه اقدامی توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده است امنیتی گرفتار شد.
همکاری با نیروهای آمریکایی جهت به اغتشاش کشیدن کشور، طرح بمبگذاری در حوزه های رأی گیری،تلاش برای به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی، ارتباط با شبکه ها و رسانه های بیگانه و ارسال اطلاعات و عکس جهت تهییج آشوبگران از دیگر اتهامات دادستانی علیه مهمین است. در این مورد در ادامه ی ادعانامه آمده است:
آقای احمد کریمی فرزند محمود عضو دیگری از شبکه تروریستی وابسته به سرویس های اطلاعاتی آمریکایی است که به همراه دو متهم دیگر یعنی حامد روحی نژاد و محمدرضا علی زمانی برای دیدار، توجیه و دریافت مأموریت از مقامات آمریکایی و اسرائیلی به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده، به سلیمانیه عراق می روند.
متهم نامبرده در جریان ملاقات و تماس با افسران اطلاعاتی آمریکا و برقراری جلسات متعدد، آمادگی خود را برای هرگونه اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران اعلام می نماید. متهم و تیم همراه، پس از دریافت پشتیبانی های لازم از جمله پول و تجهیزات مخابراتی، جهت انجام عملیات بمب گذاری و تروریستی در اماکن دولتی، مذهبی، جمع آوری اطلاعات از مراکز نظامی به ویژه سپاه و بسیج و تهیه چارت سازمانی نیروهای مسلح وارد کشور می شوند.
متهم نامبرده به همراه دیگر اعضای شبکه، پروژه های مختلفی را جهت ایجاد آشوب و ناامنی در کشور در برهه برگزاری انتخابات دهم و پس از آن تدارک دیده بودند که قبل از موفقیت در انجام انفجار و عملیاتهای تروریستی دستگیر شدند.
حامد روحی نژاد یکی دیگر از اعضاء این شبکه تروریستی حدود یک سال و نیم در عراق اقامت داشته است. وی در اواخر سال گذشته از سوی افسر آمریکایی رابط اطلاعاتی خود مأموریت پیدا می کند که به تهران آمده از طریق بمب گذاری و ترور صحنه انتخابات ایران را ناامن و به آشوب بکشد که قبل از موفقیت در عملیات مذکور، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و در این پرونده بازداشت می باشد.
امیررضا عارفی فرزند احمد عضو دیگر این شبکه از طریق ارتباط با فردی به نام فرود فولادوند با سرویس اطلاعاتی آمریکا مرتبط بوده است.
نامبرده به همراه یکی دیگر از متهمان اقدام به ساخت بمبی قوی آتش زا می نماید و در چند مرحله شدت انفجار آن را در بیابانهای اطراف تهران آزمایش می کند.
نامبردگان با تهیه فیلمی از این آزمایشات و ارسال آن به آمریکا، طرح های خود را برای انفجار در امامزاده زید(ع) بازار، امام زاده علی اکبر(ع) چیذر، حسینیه فاطمیون در خیابان مجاهدین اسلام، نصب بمب روی تانکر انتقال بنزین و برخورد آن با پمپ بنزین مقابل مجلس شورای اسلامی، بمبگذاری در حسینیه شهرک ولیعصر و مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره) اعلام میکنند.
با تأیید این طرح از افسران رابط، متهم نامبرده اقدام به طراحی ساخت بمب های قوی برای کارگذاشتن در حوزه رأی گیری حسینیه ارشاد و مسجدالنبی نارمک می نماید تا در روز انتخابات با انفجار آن، ضمن کشته و مجروح کردن صدها رأی دهنده، روند برگزاری انتخابات را دچار مشکل نمایند که در نهایت پیش از هر اقدامی، متهم و تیم همراه وی توسط نیروهای گمنام آقا امام زمان(عج) بازداشت می شوند.
آقای عماد بهاور فرزند محمد حسین، مسئول شاخه جوانان گروهک نهضت آزادی و عضو دفتر سیاسی گروه است. نامبرده از سوی نهضت آزادی مأموریت پیدا می کند تا به صورت نفوذی از سوی نهضت آزادی در ستاد ٨٨ و کمپین دعوت از موسوی فعال شود و خطوط نهضتی ها را به این ستاد منتقل نماید.
از جمله اقدامات وی تشکیل ستاد جوانان آقای موسوی در ستاد قیطریه، برگزاری همایش های سه گانه موج سوم، سازماندهی ستاد ٨٨ در استانها و هماهنگ نمودن نهضتی ها در استانها با این ستادها و انتشار و توزیع جزوات انتخاباتی است.
دیدار اعضای شاخه جوانان نهضت آزادی به همراه امیر خرم از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی با قربان بهزادیان نژاد مسئول ستاد انتخاباتی آقای موسوی در راستای همکاری و هماهنگی نهضتی ها با ستاد موسوی، با هماهنگی متهم مزبور صورت گرفته است.
وی در راستای کار تبلیغی هماهنگ و در یک اقدام تشکیلاتی اقدام به تهیه فیلم تبلیغاتی در حمایت از موسوی و کروبی با آرم نهضت آزادی می کند این فیلم ها در تیراژ بالا و حمایت مالی فردی ناشناس منتشر و توزیع می شود.
متهم مزبور با اظهارات کذب و با درج مقالات و مصاحبه هایی در روزنامه ها و سایت های خبری اقدام به سیاه نمایی ازاوضاع جاری کشور، تخریب اقدامات نظام، تشویش اذهان عمومی، ایراد افترا به مسئولان برگزار کننده انتخابات و گسترش فضای یأس و نومیدی در جامعه از طریق تکرار ادعاهای واهی درخصوص عملکرد نظام نموده است.
متهم مزبور همچنین نقش فعالی در راه اندازی تلویزیونی اینترنتی موج در ستاد قیطریه در ایام انتخابات داشته است.
وی علل و انگیزه های خود را از این فعالیت ها، ترویج افکار سکولاریستی و تضعیف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و به قدرت رساندن گروهک نهضت آزادی عنوان کرده است.
ارسال خبر، گزارش، عکس و فیلم از صحنه های آشوب و اغتشاش به رسانه های بیگانه از دیگر اتهام بازداشت شدگان حوادث اخیر است.
این افراد با ارسال اخبار و تصاویر آشوبهای خیابانی به شبکه های تلویزیونی و خبری، نقشی مهم در تحریک و تهییج افکار عمومی به ویژه ایرانیان مقیم خارج کشور علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشته اند.
متهمان ابراز داشته اند با دریافت پول از رسانه های خارجی، اقدام به تشکیل خانه های تیمی و مجردی کرده اند و از طریق اینترنت پر سرعت اقدام به ارسال عکس و فیلم نموده اند.
در تصاویر و فیلمهای ارسال شده، چهره های آشوب زده و بحرانی از کشور ارائه شده و بینندگان تصور می کنند آشوبگران، مردم ایران هستند که در اعتراض به نتایج انتخابات به خیابانها آمده اند.
مجید سعیدی فرزند ناصر، یکی از عکاسان بازداشت شده می گوید: "بنده در تجمعات غیرقانونی میدان انقلاب، میدان آزادی، میدان هفت تیر، میدان ولی عصر(عج) و میدان بهارستان اقدام به گرفتن عکس از تجمعات غیرقانونی کردم و سپس این تصاویر را از طریق خانه ای تجهیز شده در حوالی میدان هفت تیر به گروهک ضدانقلابی مرز پرگهر در آمریکا، آژانس گیتی ایمیج در انگلستان و دفتر سیپا در فرانسه ارسال کردم.
ضمنا نامبرده اعتراف کرده است طبق قراردادی که با موسسه گیتی ایمِیج داشته، قرار بوده در قبال ارسال تصاویر اغتشاشات روزانه ۲۲۵ دلار دریافت نماید. عکاس نامبرده هیچ گونه مجوزی برای عکاسی از اغتشاشات نداشته و با عناصر خارج کشور همکاری داشته است.
یکی دیگر از متهمان "ساتیار امامی " فرزند عبدالصمد، در تشریح اقدامات ضدامنیتی خود میگوید: "به درخواست آلفرد یعقوب زاده از عکاسان دفتر سیپا فرانسه، در تجمع غیرقانونی ۱٨ تیر در میدان انقلاب شرکت کرده و عکس های این تجمع را همان شب به فرانسه ارسال کردم و روز بعد این عکسها در نشریات ضد انقلاب و سایت های خبری ضد انقلاب به منظور تهییج گروه های آشوبگر علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام منتشر گردید. "
تهیه تصاویر از مراکز نظامی و هسته ای کشور و ارسال آن به خارج کشور از دیگر موارد اتهامی ساتیار امامی است که در این باره می گوید: "در قبال ۱۰۰۰ یورویی که از آلفرد یعقوب زاده دریافت کردم، اقدام به ارسال تصاویری از نیروگاه اتمی بوشهر به فرانسه نمودم. "
مازیار بهاری از دیگر متهمان دستگیر شده، در اعترافات خود می گوید: "در جریان آشوبهای پس از انتخابات، دو مقاله برای مجله نیوزویک به رشته تحریر در آوردم و در آن به دفاع از آشوبگران و حمله به نظام اسلامی پرداختم. برای فعالیت خود در نیوزویک روزانه ۲۰۰ دلار دریافت می کردم. همچنین پس از ارسال فیلم حمله به پایگاه بسیج در خیابان محمد علی جناح، مسئولان شبکه ۴ انگلیس متعهد شدند به خاطر ارسال این فیلم دو دقیقه ای، ۲۱۰۰ پوند به بنده پرداخت نمایند. "
همچنین محمد رسولی فرزند حسین، که در تجمع غیرقانونی میدان آزادی و در حین فیلمبرداری از اغتشاشات دستگیر شده است می گوید: "در تجمعات پس از انتخابات به صورت فعال شرکت می کردم. یکی از مهمترین اهداف من برای شرکت در این تجمعات، تهیه فیلم از اغتشاشات و ارائه آن به شبکه های ماهواره ای از جمله بی بی سی بود که در چند مورد فیلم های ارسالی ام از بی بی سی پخش گردید. "
علیرضا اشراقی فرزند محمد جواد که در حین تحریق و تخریب بانکها و اماکن دولتی در خیابان کریمخانزند توسط مأموران امنیتی و انتظامی دستگیر شده، در اعترافات خود می گوید: "در تمامی تجمعاتی که پس از انتخابات برگزار شد، با قمه و سلاح سرد حضور داشتم. در روزهای اولیه آشوبها، تصمیم گرفتم سلاحی بسازم که بتوانم دوربین بانکها و اماکن دولتی را تخریب کند و البته در این کار هم موفق بودم و با ساخت تیرکمان دست سازی که تیرهای آن از میخ های پاشنه کفش بود، اقدام به ضرب و جرح مأمورین و تخریب دوربینهای مدار بسته بانک ها و اماکن دولتی می کردم. "
اقدام علیه امنیت کشور از طریق آشوب اجتماعی و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، حضور در محلهای اغتشاش و پخش سی دی و اعلامیه های تحریک آمیز، ایراد ضرب و شتم مأمورین ، حمل و نگهداری و پرتاب نارنجک جنگی از دیگر اتهامات بازداشت شدگان اعلام شد.
آقای میثم قربانی فرزند حجت الله که یکی از متهمان اغتشاشات پس از انتخابات است در اعترافات خود می گوید: "برای به آشوب کشانیدن تجمعات خیابانی، تصمیم گرفتم مواد لازم را برای ساخت نارنجک دست ساز فراهم کنم که در این کار موفق بودم. پس از ساخت این نارنجک ها، آنها را در آشوبهای خیابانی مورد استفاده قرار دادم اما از آنجا که نگران شناسایی و بازداشت خود همراه با نارنجک بودم، اقدام به تهیه لباس فرم سپاه کردم تا از این پوشش بتوانم برای اهداف خود سود ببرم. "
آقای حسین باستانی نژاد فرزند شریف، از متهمان بازداشت شده در صحنه درگیری های خیابانی می گوید: "از لحاظ سوابق سیاسی جزو هواداران حزب توده هستم. تجمعات خیابانی پس از انتخابات بستری برای حضور و فعالیت هر چه بیشتر من بود. در اکثر تجمعات غیرقانونی به عنوان یکی از محرکان آشوب ها حضور داشتم و در حمله به نیروهای انتظامی و بسیج مشارکت داشتم. "
دستگیری نامبرده پس از آن صورت پذیرفت که تصاویری از متهم در حال حمله به سنگ پرانی به نیروهای انتظامی در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد و از طریق اطلاعات مردمی، محل اختفای متهم به نیروهای امنیتی گزارش و وی دستگیر می شود.
اسامی سایر متهمین که دارای اتهام مشابه هستند در پروژه منعکس می باشد.
حمله به مراکز نظامی با مواد آتش زا به قصد ایجاد فتنه و بلوا در جامعه
- آقای مهدی فتاح بخش فرزند هادی که در حین ارتکاب جرم دستگیر شده، اظهار می دارد: "در تجمع غیرقانونی خیابان آزادی اقدام به سنگ پرانی و حمله به مأموران نیروی انتظامی کردم. سپس به اتفاق جمعی از اغتشاشگران به سمت یکی از پایگاه های بسیج حرکت کردیم و با پرتاب سنگ و مواد آتش زا، کانکس پایگاه ثامن الائمه(ع) حوزه ۱۱۵ لیله القدر بسیج را به آتش کشیدیم که در حین ارتکاب جرم توسط مأموران انتظامی و امنیتی بازداشت شدم. "
- در میان متهمین آقای موسی شاه کرمی فرزند ابراهیم، با حمل کوکتل مولوتف و سنگ پرانی به مأمورین انتظامی، موجبات اقدام علیه امنیت کشور را فراهم آورده است.
- همچنین آقای امیر شناور فرزند خلیل، که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، اقدام به سنگ پرانی و تمرد نسبت به مأموران نیروی انتظامی در حین انجام وظیفه نموده است. متهم با تأثیرپذیری از شبکه های ماهواره ای اقدام به آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در جهت اخلال در نظم و امنیت شهر نموده است.
کشف چند قبضه کلت کمری و تعداد زیادی فشنگ جنگی و اسناد ارتباط با گروه های خارج کشور جهت سند سازی علیه نظام اسلامی ایران
از منزل و محل کار آقای محمد علی دادخواه سخنگوی کانون غیرقانونی مدافعان حقوق بشر که نقش مهمی در راهاندازی آشوب ها داشته است، تعداد دو قبضه کلت کمری همراه با مقادیری فشنگ، مواد مخدر، اسناد ارتباط با گروه های خارج از کشور جهت ایجاد اغتشاش و مدارک واطلاعیه هایی دال بر تحریک مردم به آشوب و بلوا کشف گردید.
رخدادهای تلخی که در دوران تبلیغات انتخاباتی و پس از آن اتفاق افتاد، بسترهای لازم را برای مانورنیروهای آشوبگر و خودسر در مراکز حساس فراهم آورد.
حادثه تلخ کوی دانشگاه نمونه بارزی از حضور و مانور این عناصر خودسر و فتنه انگیز است. در پروژه هایی که ستادهای آشوب و بحران سازی تعریف کرده بودند، دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی از جایگاه ویژه ای برخوردارهستند. طراحان و بازیگردانان پروژه براندازی نرم با درک پیوندی عاطفی که میان اقشار مردم و طیف دانشگاهی وجود دارد، زمینه خیابانی کردن و رادیکالیزه نمودن اعتراضات را فراهم آوردند.
بدون تردید حادثه دانشگاه باید از منظر توطئه حساب شدهای که در آن گروهی بازی خورده و غافل ایفای نقش کردند، بررسی شود. در این حادثه گروه هایی از فدائیان خلق، دفتر تحکیم وحدت، پان ترکیست ها، برخی اعضای انجمن اسلامی دانشگاههای تهران و نیروهای خودسر حضور داشتند.
بررسی آماری افراد ضرب و شتم شده و زخمی های بستری در بیمارستان ها نشان می دهد که طراحان و مجریان پروژه فتنه گری و آشوب برای رسیدن به اهداف شوم خود حاضرند فرزندان پاک این مرز و بوم را نیز قربانی نمایند.
- آقای امید جعفرآبادی فرزند عباس که دارای پیشینه محکومیت کیفری است، ضمن حضور در تجمعات غیرقانونی، اقدام به درگیری با نیروهای انتظامی و امنیتی نموده است.
- همچنین آقای محسن جعفری فرزند محمد حسن که دارای دو فقره پیشینه محکومیت کیفری در رابطه با مواد مخدر است، از طریق آشوب اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، علیه امنیت کشور اقدام نموده است. نامبرده با حمله و پرتاب سنگ به مأمورین و سردادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، در درگیری ها و تحریق اموال عمومی و خصوصی مشارکت فعال داشته است.
- آقای محمدرضا اسماعیل زاده فرزند قاسم که اعتیاد به مواد مخدر کراک دارد، با حضور در تجمعات غیرقانونی واغتشاشات خیابانی، اقدام علیه امنیت کشور کرده است.
- آقای حامد مکاری انور فرزند حمید که اعتیاد به مواد مخدردارد، از دیگر متهمان اقدام علیه امنیت کشور است که در تجمعات غیرقانونی و اغتشاشات خیابانی مشارکت داشته است.
- همچنین آقایان فرشید قدرتی فرزند علی اکبر، سعید پورعظیمی فرزند حسن، رحیم همتی فرزند جمشید، احسان هنرکار فرزند رضا، فرشید کریمی فرزند علی، میثم صابر فرزند محمود، علیرضا قریبی فرزند محمد اسماعیل، اکبر قدرتی فرزند براتعلی، محمد حسین کوشکباغی فرزند علی اکبر، آدرین کشیشیان فرزند رستم، عباس گلزارنیا فرزند قاسم، سهند صابرنژاد فرزند محمد حسین، حسین افشاری فرزند حسن، سید هادی شاه ولایتی فرزند احمد، محمد قنبری ورنکشی فرزند نقدعلی، مهران احمدیان فرزند صادق، سعید قربانی فرزند غلامرضا، احمد شریفیان فرزند عبدالله، اصغر مشیری فرزند علی حسین، فرزین هادی پور آب کنار فرزند فرامرز، ناصر عبدالحسین فرزند غلامرضا، حمید صلاحی فرزند رضا، محسن شکری فرزند پنجعلی، علیرضا قادری فرزند فضلالله، رامین ساتکین فرزند عادل، امیررجبی فرزند شعبانعلی، افشین خسروی پور فرزند حسین، سیدعلی سیدزاده فرزند جلال، محمد نیکزاد فرزند احمد و خانم مائده سادات ذکریایی فرزند ابوالفضل که همگی دارای پیشینیه کیفری هستند، با شرکت در تجمعات غیرقانونی، اخلال در نظم عمومی، فعالیت تبلیغی علیه نظام، ایجاد شبهه جعل و تقلب در نتیجه انتخابات و سلب اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت و مراجع رسمی کشور، اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی نموده اند.
- آقای ایمان سهراب پور فرزند کاووس، با حضور در محلهای اغتشاش، اقدام به پخش ی دی و اعلامیه های تحریک آمیز بین مردم کرده است.
- متهم دیگر آقای سعید سپانلو فرزند ابوالفضل که دارای سابقه کیفری است با حضور در تجمعات غیرقانونی، اقدام به پخش تصاویر تحریک آمیز کرده است.
همچنین آقای حمیدرضا بختیاری فرزند علی، با حضور در تجمعات غرقانونی و حمل پلاکارد، اقدام به تحریک دیگران جهت حضور در تجمعات غیرقانونی نموده است.
- متهم دیگر آقای عباس یوسف شاهی فرزند عظیم الله با حمل و توزیع اعلامیه های غیرقانونی، اقدام به تحریک آشوبگران نموده است.
- آقای مهرداد اصلانی فرزند غلامرضا، با ارسال پیام به شبکه تلویزیونی بی بی سی در تحریک به آشوب ایفای نقش نموده است. از دیگر اتهامات وی شرکت در اغتشاشات است.
- آقای مرتضی بی طرف فرزند رحیم با شرکت در تجمعات غیرقانونی و فیلمبرداری از اغتشاشات، با افرادی که دارای تابعیت خارجی هستند ارتباط برقرار کرده است.
- آقای مهرداد ورشویی فرزند ناصر، دارای سابقه کیفری اقدام به ایراد ضرب و جرح مأمورین بسیج در خیابان آزادی تهران کرده که تصاویر متهم در حین ارتکاب جرم در رسانه های عمومی نمایش داده شده است.
- همچنین آقای فرامرز عبدالله نژاد فرزند رحیم، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش در حمله و تمرد نسبت به مأمورین بسیج در خیابان آزادی مشارکت داشته است. عکس متهم حین ارتکاب جرم توسط رسانه های خبری منتشر شده است.
خانم زیبا عسکری فرزند یدالله، در تجمع غیرقانونی خیابان آزادی نارنجک جنگی همراه داشته است.
همچنین محسن عباسی منتظری فرزند مظفر، به همراه خانم زیبا عسگری ضمن حضور در تجمعات و اغتشاشات، در حمل و نگهداری نارنجک جنگی با متهمه مشارکت داشته است.
- آقای کامران جهانبانی فرزند مهدیقلی، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش به ایجاد تحریق عمدی در سطح خیابان ها و معابر تهران اعتراف می کند.
- آقای مهدی مقیمی فرزند علی که دارای دو فقره سابقه محکومیت کیفری است، به عنوان یکی از عوامل اغتشاش در آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در خیابان نواب حضور داشته است. تصاویر متهم در حین آتش زدن اموال عمومی و خصوصی در رسانه ها منتشر شده است.
- آقای علی صفایی فرزند یدالله که ساکن آمریکا بوده، در تجمعات و اغتشاشات از جمله تحریق اتوبوس شهرداری در خیابان لارستان حضور داشته و همچنین از منزل متهم مواد روان گردان، شیشه و مشروبات الکلی کشف شده است.
- آقای رامتین توفیق قزوینی فرزند منصور که بهایی است، با حضور در تجمعات غیرقانونی موجبات اخلال در نظم عمومی از طریق بلوا و آشوب و حرکات غیرمتعارف و ایجاد ترس و وحشت در جامعه را فراهم آورده است.
- همچنین آقای فرید احمدی فرزند جلال که دارای پیشینه محکومیت کیفری سابقه شرکت در جریان ۱٨ تیر سال ۱٣۷٨ را داراست، با شرکت در تجمعات غیرقانونی، موجبات اخلال در نظم عمومی را فراهم آورده است.
- آقای اکبر اجدادی فرزند علی که در هنگام دستگیری با خود مواد روان گردان از نوع شیشه داشته با حضور در اغتشاشات به سمت مأمورین انتظامی اقدام به پرتاب سنگ نموده است.
- همچنین آقای حسام تَرمُسی فرزند حمید، با حضور در تجمعات غیرقانونی، به سنگ پرانی علیه مأمورین نیروی انتظامی اقدام کرده است.
- فرناش فرهادپور فرزند عبدالحسین با حضور در تجمعات غیرقانونی اقدام به پرتاب سنگ به سمت مأمورین انتظامی نموده است.
- مسعود شمیرانی از دیگر متهمان است که با حضور در اغتشاشات، اقدام به پرتاب سنگ به سمت نیروهای انتظامی نموده است.
آقای علی محدث فرزند احمد با حضور در تجمعات غیرقانونی از اساتید دانشگاه تهران وامیرکبیر برای تحصن و حضور در تجمعات غیرقانونی دعوت به عمل آورده است. نامبرده در تحصن دانشگاه تهران و امیرکبیر حضور داشته است.
فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی و ارسال عکس و اخبار مربوط به اغتشاشات به خارج کشور جهت تدارک خوراک تبلیغاتی رسانههای معاند
- خانم کیانا سعیدفر فرزند ابراهیم، به عنوان یکی ازعوامل اغتشاش در تجمعات غیرقانونی شرکت داشته و به تهیه خبر جهت انتقال به شبکه های ماهواره ای اقدام نموده است.
- محمد درمنکی فراهانی فرزند عباس متهم به توهین به مسئولان نظام، تشویش اذهان عمومی، تشویش و تحریک سایرین در تجمعات، هدایت اغتشاشگران در قالب طراحی شعار و ارتباط با شبکه ها و رسانه های بیگانه از طریق ارسال عکس و خبر می باشد.
نامبرده با افرادی در کشور آمریکا، کانادا، ایتالیا، آلمان و ترکیه مرتبط بوده و اطلاعات مربوط به اغتشاشات را برای آنها ارسال می کرده است.
- آقای مهدی مقیمی فرزند محمد حسین با حضور در تجمعات غیرقانونی اقدام به فیلمبرداری از صحنه درگیری ها نموده است.
- خانم سارا احمدی ابهری فرزند محمد جواد که کارشناس دفتر سازمان ملل متحد در تهران است، ضمن حمل اعلامیه های گروهک های ضد انقلاب و مشارکت در تجمعات غیرقانونی، از صحنه اغتشاشات و درگیری ها عکسبرداری کرده است.
- متهم دیگر آقای شاهور صبا فرزند محسن که دارای پیشینه محکومیت کیفری است با حضور در اغتشاشات اقدام به فیلمبرداری از صحنه درگیری ها کرده است.
- آقای محمد سلیمانپور فرزند نصرت الله با حضور در تجمعات غیرقانونی و دعوت دیگران به شرکت در راهپیمایی های غیرقانونی، اقدام به تهیه عکس و تصویر از تجمعات برای اهداف خاص نموده است.
ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی تهران
پس از بیان شرح توطئه و فتنه اخیر که شامل طراحان، محرکین، برنامه ریزان، مرتبطین گروهکهای معاند وضد انقلاب و نیز مداخله و حمایت و هدایتِ سرویس های اطلاعاتی بیگانه واقدامات مخرب افراد فرصت طلب و آشوبگر بود اجازه می خواهم در فرصتی که اعلام می فرمایید کیفرخواست انفرادی هر یک از متهمین را با ذکر نوع اتهامات و دلایل و مستندات جهت صدور حکم شایسته به استناد مواد ۵۰۰، ۶۱۰، ۶۱٨، ۶۷۷، ۶٨۷ و ۶٨۹ قانون مجازات اسلامی بیان نمایم.
اخبار روز با تصریح بر این نکته که سخنان گفته شده از سوی متهمین این دادگاه، هیچ کدام نمی تواند مبنای حقوقی و قانونی داشته باشد، زیرا سخنانی است که بر اثر زور و شکنجه متهمین را وادار به گفتن آن ها کرده اند، برای اطلاع از روند دادگاه، این سخنان را به نقل از خبرگزاری ها در پی می آورد:
«اعترافات» ابطحی
محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز که اخیرا بازداشت شده بود در اولین جلسه رسیدگی به جرائم متهمان سیاسی حوادث بعد از انتخابات که صبح امروز شنبه برگزار شد، طی سخنانی با اشاره به کیفر خواستی که از سوی معاون دادستان تهران در ابتدای جلسه بیان شد، گفت: همه صحبتهایی که معاون دادستان مطرح کرد، بنده قبول داشتم اما مسائلی را باید مطرح کنم.
وی افزود: چند نفر از دوستان مسائلی را در خصوص اصل مسئله انتخابات مطرح کردند، انتخابات واقعا فوقالعاده بود ۴۰ میلیون نفر مسئلهای نبود که بتوان از کنار آن به راحتی گذشت.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: بنده شخصا از معدود کسانی بودم که در موضوع انتخابات با حضور موسوی موافق نبودم. سال ٨۴ که وی برای حضور در انتخابات مطرح شده بود، بنده مخالفت کردم چرا که این مقطعی که وی در سیستم حکومتی حضور نداشت، میتوانست توهماتی برای موسوی ایجاد کند که این توهمات به کشور آسیب میزد.
ابطحی ادامه داد: انتخابات دور دهم، انتخابات متفاوتی بود و شاید انتخاباتی بود که دو تا سه سال برای آن کار شده بود و تصور میکنم که اصلاحطلبان پس از شکست در سه انتخابات برای به نوعی محدود کردن مقام معظم رهبری و اعتقادات مردم حرکت کردند.
وی خاطرنشان کرد: بنده اعتراف میکنم که بخش عمدهای از سفرهای خاتمی به عنوان سفرهای تبلیغی بود که این سفرها بتواند توجهات را معطوف به وی کرده و خاتمی را تنها شانس پیروزی در انتخابات ایران مطرح کنند.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه تاکید کرد: اصلیترین اتفاقی که در این انتخابات افتاد و البته در طول برگزاری، قبل و بعد از انتخابات هم مطرح بود، مسئله تقلب است. بنده البته جایی مطرح کردم که تقلب یک اسم رمز آشوب شده است که در آن لشکرسازی برای تقلب وجود داشت و تمرین پهن شدن مردم هم در خیابانها هم در آن موجود بود.
وی افزود: تمرین نگه داشتن گسترده مردم در خیابانها در چارچوب تقلب بود که میتوانست معنا پیدا کند.
ابطحی اظهار داشت: آنچه که معاون دادستان به عنوان انقلاب رنگی یا مخملی عنوان کردند بنده فکر میکنم ظرفیت آن در کشور وجود داشت البته نمیدانم که نیت آن واقعا وجود داشته یا نه ولی اگر این ظرفیت در کشور ضعیفتری موجود بود، موفق میشد و در خصوص رسانه هم باید گفت که رنگ سبز بیشتر تبدیل به یک رسانه شده بود.
وی گفت: اینکه هنوز نتایج انتخابات مشخص نشده و موسوی خود را به عنوان رئیسجمهور ایران معرفی میکند و البته خاتمی هم در این بین به وی تبریک میگوید نشاندهنده نوعی تفاوت دیدگاه در بحث تقلب است.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه افزود: تقلب واقعا در ایران وجود نداشت چرا که در انتخابات سال ٨۴ وقتی فاصله کروبی و احمدینژاد کمتر از نیم میلیون بود، وزارت کشور خاتمی نپذیرفت که کلمه تقلب مطرح شود لذا کروبی تخلف در انتخابات را مطرح میکرد و بنده تعجب میکنم که در این انتخابات با وجود اختلاف ۱۱ میلیونی چگونه بحث تقلب پذیرفته می شود.
این در حالی است که همانهایی که ۵۰۰ هزار اختلاف را تقلب نمیخواندند، امروز ۱۱ میلیون فاصله را تقلب میخوانند.
ابطحی اضافه کرد: همه ما در مصاحبههای مختلفی گفته بودیم که در بدترین شرایط بین یک تا دو میلیون بیشتر امکان تقلب وجود ندارد.فلذا میگفتیم که اگر بتوانیم از این میزان عبور کنیم کاندیدای ما در انتخابات پیروز میشود؛ واقعا ما اصلاحطلبان در بسیاری از موارد صداهایی را که باید میشنیدیم، نمیشنیدیم یا صدای همه را نمیشنیدیم و در واقع صداهای جامعه متوسط به بالا را میشنیدیم و در واقع این توهم،توهم بزرگی بود که موسوی پیدا کرده و احساس میکرد که تقلب ۱۱ میلیونی امکان پذیر است.
محمد علی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه سخنان خود در جلسه علنی دادگاه رسیدگی به جرایم پس از انتخابات گفت: زمانی که قرار بود موسوی مدارک مربوط به بحث تقلب در انتخابات را مطرح کند به خاطر دارم در جلسه مجمع روحانیون مبارز وقتی بحث ارائه مدارک تقلب در انتخابات مطرح شد یکی از دوستان که قبلا وزیر کشور هم بود گفت همه این مدارک اگر جمع شود و درست باشد ۷۰۰ هزار رای بیشتر نمیشود. بنده وقتی از موسوی به عنوان هندوانه سربسته یاد کردم به خاطر همین توهمات بود که در موسوی وجود داشت که وی امکان تقلب ۱۱ میلیونی را امکان پذیر میدانست.
وی افزود: پس از انتخابات در جلسه مشترکی هاشمی رفسنجانی، موسوی و خاتمی با هم قسم شدند که پشت یکدیگر را خالی نکنند و بنده نمیدانم که این تنها نگذاشتن و یاری کردن یکدیگر پس از ۱۱ میلیون فاصله برای چه بود.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: شاید خاتمی دلیل خود را داشت، موسوی شاید کشور را نمیشناخت ولی خاتمی با همه ارادتی که به وی دارم اتفاقا برعکس همه مسائل را میدانست، توانایی و اقتدار مقام معظم رهبری را میشناخت اما به خاطر اتفاقات موسوی را همراهی کرد که این همراهی خائنانه بود.
ابطحی اضافه کرد: هاشمی در ذهن خود قصد انتقام از احمدینژاد و مقام معظم رهبری را داشت؛ اینها همه مسائلی بود که در ذهن موسوی به عنوان توهم همراهی شکل گرفته بود.
وی با اشاره به نقش مجمع روحانیون مبارز خاطرنشان کرد: واقعا مجمع روحانیون منتسب به امام و انقلاب بود لذا حداقل باید این انتصاب را نگه میداشت.
عضو مجمع روحانیون مبارز تصریح کرد: بنده خودم را نیروی اصلاحطلب میدانم؛ لذا میگویم که خاتمی حق نداشت ظرفیت اصلاحات را به پای موسوی بریزد حتی موسوی هم این ظرفیت را نداشت. البته بنده طرفدار ریاست جمهوری احمدینژاد نبودم ولی زمانی که ۱۱ میلیون در انتخابات فاصله ایجاد شد به عنوان کسی که طرفدار مردمسالاری هستم این مسئله را نپذیرفتم و با این موضوع جلوی فضای رشد مدنی را گرفته و به فرهنگ و تاریخ ایران خیانت کردهام. ولی اگر به جای پیام به موسوی به احمدینژاد تبریک میگفتیم بهترین وضعیت را امروز در تاریخ ایران دارا بودیم.
ابطحی با اشاره به حضور خود در برخی راهپیماییهای غیرقانونی خیابانی تاکید کرد: کار بدی کردم که در راهپیماییها شرکت کردم ولی کروبی به بنده گفت که ما با این رای کم نمیتوانیم مردم را به خیابانها دعوت کنیم. ولی خود برویم تا به نوعی اعتراضمان را نشان بدهیم.
وی اظهار داشت: موسوی به کروبی پیغام داده بود که من چیزی برای از دست دادن ندارم، موسوی اگرچه چیزی برای از دست دادن نداشت ولی با توجه به رای ۱٣ میلیونی با این پیگیری آشوبها خیلی چیزها را از دست داد و ما افتخار این حضور ۴۰ میلیونی را از دست داده و آنرا خدشهدار کردیم ما میتوانستیم در دنیا بهتر از این باشیم.
عضو مجمع روحانیون مبارز ادامه داد: موسوی در بسیاری از موارد میگفت ما طرفدار مردم مسلمان هستم. این درحالی است که این آشوبها دلبستگیهای مردمان مسلمان را نسبت به ایران قطع کرد، موسوی میگفت که من طرفدار خط امام هستم و همیشه روی نظام و امام تاکید میکرد، بنده میگویم که هیچکس نمیتواند روی امام و نظام تاکید کند ولی در عین حال کوچکترین عملی انجام دهد که نظام را هم به خطر بیندازد. چرا که امام فرمودهاند حفظ نظام از اوجب واجبات است.
ابطحی اضافه کرد: اگر مقام معظم رهبری نبودند و یا اگر ایشان یک قدم به عقب مینشستند امروز هلال ناامنی ایران، افغانستان و پاکستان شکل میگرفت و درصورتی که این هلال تشکیل میشد دیگر هیچ جا و آثاری از انقلاب نمیماند. از این رو ملت ایران باید از تیزهوشی مقام معظم رهبری و سربازان با نام و بی نام ایران که این کشور را از این مسئله نجات دادند تشکر کند.
وی با بیان اینکه معمولا ما نیمی از شجاعت را تعریف کردهایم اظهار داشت: شجاعت بزرگتری هم وجود دارد که بنده از آن استفاده میکنم لذا اگر انسانی احساس کند که به دیدگاهی رسیده و این دیدگاه به نفع نظام است بیان آن شجاعانهتر است از بیان دیدگاه و نظر اپوزیسیون در مقابل حکومت و نظام.
عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه تاکید کرد: به همه دوستان میگویم و همه دوستانی که صدای ما را میشنوند بدانند که موضوع تقلب در ایران دروغ بود و در واقع تقلب موضوعی بود تا آشوبها شکل بگیرد تا ایران همانند افغانستان و عراق بشود، تا جایی که کشور دچار آسیب و سختی بشود.
«اعترافات عطریان فر»
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با تاکید بر اینکه به دلیل زاویه گرفتن از ولایت فقیه ما دچار نوعی نفاق شدیم و در این نقطه قرار گرفتیم، افزود: با صدای بلند اعلام میکنم هر گروهی که در جریان تضعیف نظام قرار گرفت باید پایان رفتار سیاسی خود را اعلام کند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی، صبح امروز شنبه در جلسه محاکمه گفت: در کشور به عنوان چهرهای رسانهای شناخته میشوم و بنیانگذار روزنامه همشهری بوده و در روزنامه شرق نیز که بعضا مقالاتی از عباس میلانی در آن به چاپ میرسید بنده نقش ایجابی نداشته و در تولید دخالتی نمیکردم و فقط نقش کنترلی را بر عهده داشتم.
عطریانفر با بیان اینکه در سالهای گذشته در جریان ریز موضوعات قرار نداشتم و فقط نسبت به جریاناتی که میگذشت دچار تردید بودم افزود: جریانی در آغاز مجلس ششم موجی از تخریب را نسبت به هاشمی که نزدیکترین فرد به رهبری بود دنبال میکرد و مجلس ششم به نوعی میخواست رویکردی رادیکال داشته باشد.
وی با اشاره به اینکه مجلس کلیدیترین نقطه برای تصویب قوانین است و رئیس جمهور تابع مجلس است افزود: در آن زمان به هاشمی رفسنجانی میگفتیم که فضای رسانهای بر علیه شماست و ایشان بر این نظر بودند که در این فضای نگرانکننده ما باید در مجلس حضور داشته باشیم تا تعادل برقرار شود.
این عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی با تاکید بر اینکه همه دوستان بر این موضوع واقفاند که من اکثرا سکوت میکردم و به حجاریان زمانی که روزنامه صبح امروز را اداره میکرد میگفتم که شیوه شما درست نیست.
وی با بیان اینکه از سال ۱٣٨۵ و بعد از توقیف روزنامه شرق از رسانه خارج بودم و در مقطع انتخابات همکاری با خاتمی داشتم و در فضای انتخاباتی نیز ٣ سخنرانی در مورد میرحسین موسوی انجام دادم.
عطریانفر در بخش دیگری از سخنان خود با آسیبشناسی جریان اصلاحات گفت: در حکومت شاه دو بار دستگیر شدم و سال ۵۷ زمانی که آزاد شدم اصلا تصور نمیکردم که روزی شاه سرنگون شود و امام سرنوشت کشور را به سرانجام خود برساند.
عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی با بیان اینکه در پیام امام خمینی مردم، اصل ولایت فقیه و نظام اسلامی بر آن تاکید شده است افزود: حفظ نظام از اوجب واجبات است و امام در همین راستا مجلس خبرگان را تشکیل دادهاند.
وی با اشاره به اینکه امام خمینی که نفس خود را کشته بود نیازی نداشت که برای خود کاری انجام دهد و به خودش برسد، افزود: امام خمینی بر این اساس موضوع ولایت فقیه را که شعبهای از ولایت خدا است را مطرح کرد و در واقع این موضوع مهمی است که به عنوان اصل جاودانه از خود به جا گذاشته است.
عطریانفر با بیان اینکه امام خمینی(ره) در وصیتنامهاش گفت که با قلبی آرام از این دنیا میرود تصریح کرد: به علت به یادگار گذاشتن اصل ولایت فقیه امام این آرامی را داشت.
عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی به سخنان ابطحی در جلسه دادگاه در مورد تقسیم شجاعت به دو بخش اشاره کرد و گفت: یک نوع شجاعت سخن گفتن در برابر حکومت جائر است و بخش دیگری از شجاعت پذیرفتن خطاهای خود و سخن گفتن در این باره است و بنده نیز از اینکه در ۱۰ سال گذشته سکوت کردهام خود را سرزنش میکنم.
وی با تاکید بر اینکه ما آمدهایم بگوئیم جزو نظام هستیم و آمادهایم خود را بشکنیم و بگوئیم از نظام دفاع میکنیم افزود: امام(ره) آمد بگوید که این راه را باید ادامه دهید ولی از مقطعی که امام فوت کردند برخی تشخص طلبیها رشد کرد و زمانی که حماسه دوم خرداد رخ داد و سید محمد خاتمی آمد جامعه ٣۰ میلیونی بودند که به همراه هم آمدند و افتخار آفریدند.
عطریانفر با بیان اینکه لفظ اصلاحات دو سال بعد از جریان دوم خرداد بوجود آمد، تصریح کرد: در بدنهای از دوم خرداد که برخی تلقیهای باطل داشتند و بر این نظر بودند که حوزه مردم در برابر رهبری است لفظ اصلاحات رشد یافت.
وی با اشاره به اینکه این جریان اصلاحات در پی این بودند که قانون اساسی را طوری نمود دهند که نقطه مقابل رهبری و نظام شود افزود: در زمان وزارت کشوری محتشمی پور در مورد صدور انقلاب سخنانی را گفته بودند که باید زمانی که نیاز شود انقلاب را رها و به دنبال صدور آن برویم که امام خمینی(ره) به نخست وزیر وقت نامه نوشتند که این سخنان صحیح نیست.
عطریانفر در ادامه خاطرنشان کرد: در پناه حادثه دوم خرداد که اتفاقی به نام مردم و نظام افتاده بود از این فضا تلقی اشتباه کردیم و نشان دادیم که ظاهرا آنها را میتوانیم در تقابل یکدیگر قرار دهیم و در اینجا اعتراف میکنم کسانی که میخواهند مطلقیت ولایت فقیه را سلب کنند معنویت نظام را میگیرند.
عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی با تاکید بر اینکه رهبری مانند عضوی از پازل قانون اساسی است و میتواند جلوی دیکتاتوری، رئیس جمهور و ارتش را بگیرد گفت: این نقش مطلقیت را اگر نپذیریم با وجهه ولایت رسولالله در تعارض است.
وی با تاکید بر اینکه به دلیل زاویه گرفتن از ولایت فقیه ما دچار نوعی نفاق شدیم و ظاهر و باطن ما متفاوت شد و در این نقطه قرار گرفتیم افزود: با صدای بلند اعلام میکنم هر گروهی چه اصلاحطلب و چه اصولگرا که با رویکردش و رفتارش در جریان تضعیف نظام قرار گرفت باید پس از درک موضوع پایان رفتار سیاسی خود را اعلام کند.
عطریانفر در بخش دیگری از سخنان خود به تحلیل مسایل انتخابات پرداخت و گفت: در انتخابات ما دچار خلط مبحث شدیم و موضوع تخلف را در جایگاه تقلب قرار دادیم.
وی ادامه داد: حجم بزرگ مجریان معتمدین هستند و آنان کسانیاند که از ابتدای انقلاب مورد احترام مردم بوده و در هیچ حوزهای اجازه تقلب نمیدهند و کسی که بخواهد تقلب بکند خود را کوچک میکند.
عطریانفر با اشاره به اینکه در دوران بازداشت پیشنهاد دادم که به موسوی بگوئید خدمت رهبری برود و تقاضا کند ۱۰ تا ۱۵ درصد صندوقها به صورت راندوم شمارش شود و اگر تقلب نبود تمکین کند افزود: تقلب یک رویکرد بیرون از مجریان است و این موضوع هم از مقاطع اول انقلاب تاکنون حجمش کمتر از ٣ درصد است.
|