از : امرالله بسیجی سابق از تهران
عنوان : باسلام
من فقط توجه شما را به این جلب می کنم که این حکومت اصلا و ابدا با حکومت شاه قابل مقایسه نیست! اینها هم به اندازه هیتلر و استالین و لنین و بدترین کمونیستها قابل مقایسه اند و هم با حکومتهای فاشیستی دست راستی مثل پینوشه و حکومتهای سالهای دهه ی شصت السالوادر. و اما یک چیز دیگر ا هم فراموش نکنید و آن روحانی بودن آنها ست. روحانیت هزار و چهار صد سال است که خون امام حسین می خورد، هزار و چهارصد سال است که خون و خون و خون می ریزد و مخورد، شمشیر میکشد، شمشیر می زند، قمه می کشد، قمه می زند. هزار و چهارصد و سی سال است که در ذهنش دریای خون موج می زند، تمامی قتلهایی که در کشورهای اسلامی افتاده و خصوصا کشور ما خونش بپای درخت نحس اسلام ریخته شده است. اما خبر خوش این است که من به عنوان کسی که یازده سال در میان آنها بوده به شما بگویم که موجی از طغیان در میان اینان بوجود آمده و آن موج آگاهی از دروغ روحانیت است. دروغی به بزرگی خود اسلام. اینک تمامی منافقت اسلام و دروغ آن برای همگان روشن شده است. برای همین من به شما آغاز این پایان را اعلام می کنم من هنوز دوستانی در سپاه و بسیج دارم که آنان به روشنی این شکافها را زیر نطر دارند. سپاه و بسیج امروز بدرجه ی تنفر مردم نسبت بخود آگاه شده و شما بدانید که در یک بزنگاه کار این حکومت را خواهد ساخت. تمامی دستگاههای اطلاعاتی سپاه دیگر گیج شده است و دیگر: همه آن کند کش نیاید بکار! شما خواهران برادران در سرتاسر ایران بدانید که بیشترین کار این حکومت بلوف است. امروز او مدعی ست که همه چیز را زیر نظر دارد، بابک داد، و خود من و صدها نفر دیگر در سرتاسر ایران مطلب می نویسیم و از اینترنت استفاده می کنیم و او هیچ غلطی نمی تواند بکند، البته که اگر مرا و دوستان دیگر را گیر بیاورد حتما کارمان را می سازد اما همه ی مسئله این است هم برای او و هم برای ما: که این حکومت رفتنی ست و بزودی خواهد رفت. در تمامی سطوح شکاف بسیار عمیق است، حتا دوپاسدار و دوبسیجی با هم موافق نیستند. تنها راه ایران دموکراسی ست همین! و یک کلمه هم در مورد اینکه چرا بعضی از زندانیان مثل زمان شاه سخنی مردانه نمی گویند؟ پاسخش را بنده در دو کلمه به شما بدهم. در دوره ای از زندگیم من در سه شهر حاشیه کویر بسیجی و پاسدار تمام وقت بودم. وقتی ما به آدم « مشکوکی » بر خورد می کردیم، از بهداری برای ما قرصهای آرامبخشی می آوردند که ما موظف بودیم آنرا در چای یا آبمیوه و یا غذای اسیر مان بریزم و بخودش بدهیم، آن بیچاه را خواب فرا می گرفت، بعد ما موظف بودیم صبر کنیم تا خوابش عمیق شود، بعد او را به صورت ناگهانی تکان می دادیم تا بیدار شود، بعد او را سوال پیچ می کردیم، بازجو واقعا باز جو نبود ولی رل بازجو را بازی می کرد، او آنقدر بیسواد بود که برایش حرف اسیر مهم بود، آن بیچاره می بایست حرف بسازد و بگوید برای همین هم گاهی حرفهایی می زد که همه ی ما می دانستیم دروغ محض می گوید ولی آن بیچاره مجبور بود این حرفها را بزند. ما آنقدر این خواب بیداری را تکرار می کردیم تا آن بیچاره اصلا مسخ می شد...من وقتی مادرم مرد فرمانده دو سه تا از این قزصها را همراه داشت به من داد آنرا برایتسکین هر روز یکدانه خوردم بیشتر از یک هفته من در عالم هپروت بودم. حالا شما فکرش را بکنید که این دستگیر شدگان سیاسی هستند، اینان در پی تغییر بوده اند، ابطحی و نبوی و عریانفر و دیگران را اینها مسخ کرده اند، یادتان هست سحابی را زیر تاثیر مواد شخصیت زدا چه چیزهای وحشتناکی بر علیه خودش و نهضت آزادی گفت و بعد از چند روز همه را پس گرفت؟؟ دوستان و همموطنان امیدوار باشید بزودی همه با هم دوباره به خیابان می آییم. و یک لام هم به هممیهنان خارج از کشور دوستان شماها امکانات زیادی دارید که ما نداریم ، تعطیلات و تابستانتان را به ایران تقدیم کنید! تلاش کنید، مردم جهان را آگاه سازید، متحد باشید، در کشوری که هستید از چپ چپ تا راست راست وجود دارد، شما هم چپ و راستتان بودنتان را فعلا تا بیرون راندن این گرگ خونآشام از سر سفره ایران کنار بگذارید. اگر ایران زیر نعلین روحانیت و پوتین فرماندهان سپاه و بسیج باشد شما چپتان و راستتان را کجا ترویج خواهید کرد، مشروطیتان را در کدام سیستم مجازی پی خواهید افکند؟؟ متحد باشید دوستان متحد! در تظاهراتتان در خارج علامتی غیر از پرچم ایران و رنگ سبز و شعار اتحاد به میان نیاورید. آنچه را ما در ایران می گوییم شما هم همان را بگویید از تشتت پرهیز کنید. دستتان درد نکند.
۱۵۲٣۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : امیر رضایی
عنوان : بی گناهان دربی دادگاه های رژیم کودتا گران پس از ۵۰روز شکنجه روحی روانی وجسمی!!
باسلام
آقایان دریافته اند آنچه در بی دادگاه های رژیم وجورجنایت ولایت خامنه ای می گذرد
واظهاراتی که متهمان ابراز می دارند خواست قلبی آنها نبوده بلکه براثر ۵۰روز انفرادی وشکنجه های روحی روانی وجسمی آنها بوده ابرازشده وهرکس به قیافه این آقایان آنچه دراین سناریوها نشان داده شد دیده باشند می فهمند برآنها چه گذشته است ؟
ولی با اینحال آنچه از این بی دادگاهها بیرون خواهد آمد چیزی نیست من نوعی را قانع کند .
سوال اساسی این است رای من کجاست؟ آیا به قول خودشان ۵/۲۴میلیون رای مال احمدی نژاد چرا اکثریت مردم دربهت حیرت اند؟چرا از پیروزی احمدی نژاد خوشحال نیستند ؟چرا امروزه رهبری را درمقابل خواسته های خودشان می دانند ؟وبرعلیه ایشان شعار می دهندآیا با گفتن ابطحی وعطریانفر و.........درشرایط خاص انتخابات سالم بوده ،سالم می شود؟
اگر این حرفهادردادگاه صالحه ودرحضور وکیل وهیئت منصفه ابراز می شد درآنصورت باورم می شدولی الان جوان هایی رامی بینم پس از دوروز از آزادی از بی دادگاهها جان خودشان را از دست می هند
نه تنها باورکردنی نمی شود بلکه نفرتم ازخامنه ای بیشتر نیز می شود
۱۵۲٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : simin
عنوان : نمی توان گفت که حتی یک نفر در میان آنها نیست که نترسد و پای اعتقاداتش بایستد ۰ این توجیه خودفریبی است۰
نکته جالبی که در این گزارش هست این است که:
بعضی از این افراد زندانی رژیم شاه هم بودند ولی اعتراف نکردند!
چرا الان که باطل بودن این رژیم کاملا مسلم و از مشروعیت کاملا ساقط شده حتی یک نفر از اینها در دادگاه ( نه در زندان ) خلاف اقرار نامه اش سخنی نمی گوید؟
می توان توجیه کرد که این رژیم شکنجه و حادثه سازی بعد از ان را از استالین و پوتین آموخته و موثر تر از زمان شاه است ۰
می توان توجیه کرد که این افراد به هر حال تابع نظام ج ا هستند و تا پای سقوط آن نایستاده اند۰
اما نمی توان گفت که حتی یک نفر در میان آنها نیست که نترسد و پای اعتقاداتش بایستد ۰ این توجیه خودفریبی است۰
در بیدادگاه شاه بازرگان و خسرو گلسرخی و برخی دیگر تا به آخر ایستادند۰ برخی زیر شکنجه جان دادند۰ برخی اعدام شدند ۰ الان چرا نه؟
مسئله مهم دیگر این است که ادعائیه نوک حمله اش را متوجه افراد و گروههایی مثل سروش و نهضت آزادی کرده ۰ و زیرکانه امثال نبوی و موسوی را فریب خورده معرفی می کند۰
سروش و نهضت آزادی طرفدار موسوی نبودند!
حزب توده وچپ روسی هم اینها را متهم شماره یک می داند و آنها را خودی
۱۵۲۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : هامون
عنوان : اگر به دموکراسی و جامعه سکولار اعتقاد داریم .. باید منتظره معجزه امام نباشیم ...
به نظر میاد کودتاچیان قدم بعدی را دارند آماده میکنند. برداشت من از آنچه میخوانم و مشاهده میکنم این است که زدن رهبری جنبش سبز در لحظه فعلی هدف نخست است یا حداقل منفعل کردن آنها. اگر فرض را بر این بگذاریم که خاتمی، موسوی، کروبی مجبور به سکوت شوند میتوان نتیجه گرفت (در کوتاه مدت) جنبش مردم خود را بدون رهبری فعال خوهد دید و شاید تصور شود خرد کردن اراده مردم آسانتر گردد. البته این ممکن است تئوری کودتاچیان باشد و نتایجی هم شاید در کوتاه مدت بدهد. باید قبول کنیم که وضعیت حساسی است . باید موسوی را درک کرد که مخالفت خود را با "جمهوری ایرانی" روشن گفت. امروز یک قدم کنترل شده بهتر از دویدن نابهنگام در زمین مین گذاری است. وظایف کمکی گروههای ملی چه در داخل و چه در خارج هماهنگی برای ایجاد برونرفت از وضع فعلی چیست ؟به نظرم موسوی و کروبی هرگز پایشان را از چهارچوب جمهوری اسلامی کنار نمیگذارند. بحث شهامت نیست بحث اعتقادشان است. و از طرفی زیر بار این وضع نمیروند. جنبش مردم بدونه یک رهبری فعال آسیب جدی میبیند. یک رهبری پاسیف/خانه نشین اجباری به همان اندازه مضر است که یک رهبری خودش انتخاب بکند و عقب بکشد .موسوی نمیتواند و شاید نخواهد توانست به یک جبهه اپوزیسیون سکولار خارج از حاکمیت همکاری نزدیک کند. موسوی حتا نمیتواند بگوید که مخملباف نماینده او در خارج از کشور هست یا نیست. هر چه فکر میکنم به این نتیجه میرسم که ایجاد یک جبهه مستقل در برابر این وضعیت جدید است که توان جنبش سبز را در درازمدت بالا میبرد.اشتباه است که این را یک جایگزینی در تاکتیک مبارزه ببینید یا تعویض مسیر، ۱۰۰ اشتباه است. بلکه نقش کمکی و پایین آوردن ضریب آسیبپذیری و تقویت امید پیروزی.حتا نباید انتظار داشت که موسوی چنین جبهه جدید را بپذیرد . یک چیز مشخص است همه که برای رأی آزاد و رفراندوم از وضعیت فعلی (تغییر قانون اساسی، حذف ولایت فقیه ... نظارت ارگانهای انتصابی ...) .... دموکراسی، اقتصاد آزاد ، حاکمیت سکولار ... دلشان میسوزد باید آستینها را بالا بزنند. از حزب دمکرات، کومله،اکثریت، مشروطه خواهان، ملی، مذهبی ...هنرمندان، منفردین ... یعنی همه آنها که در عمل در تظاهرات در کنار هم بودیم و پرچمهای خود را داشتیم ... .. دیگر از همدیگر نترسیم ...اگر به دموکراسی و جامعه سکولار اعتقاد داریم .. باید منتظره معجزه امام نباشیم ...
۱۵۲۲۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : نادر منصوری
عنوان : بهترین راه
بهترین راه برای مقابله با نمایش رژیم خاموش کردن تلویزیون ها بطور سراسری و حضور در خیابانها برای گردش و نه حتی برای تظاهرات است. اگر مغازه ها هم در آن ساعات باز باشند که دیگر چه بهتر! مردم بطور علنی باید تبلیغات استالینی رژیم را نفی کنند.
۱۵۲۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : Hamid
عنوان : مخالفین در بی دادگاه کودتا!
نسل من که در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در دانشگاه بودند و یا به هر دلیل دیگری سری در مسائل سیاسی داشتند به یاد میاورند که بیدادگاههای شاه دقیقا مثل همین بیدادگاه حکومت اسلامی بودند. من اطمینان دارم که دادگاه مبارزین ضد دیکتاتوری در تمام کشورهای دنیا از آفریقا تا امریکای لاتین و شوروی و چین هم به عینه نظیر همین بیدادگاه میباشند. تنها تفاوتی که من میبینم اینست که مردم ایران از بس دروغ از حکومت اسلامی شنیده اند دیگر بر خلاف دوران شاه هیچ یک از این اراجیف را باور ندارند. البته وظیفه همه مبارزین اینست که بدون پایین آوردن گارد خود مداوما به افشا گری در مورد این بیدادگاهها ادامه دهند. من باب مثال برای مردم مسلما جالب است بدانند چگونه افرادی مثل آقای ابطحی موفق شدند قریب به ۲ میلیون انسان با عقاید مختلف را به تظاهرات بکشانند و در حالیکه افرادی نظیر او در زندان بودند چگونه در مراسم چهلم ندا قریب به چهل هزار تان در بهشت زهرا جمع شدند؟
۱۵۲۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ایرانی زاد
عنوان : دادگاه بفرم اسلامی
ما شاید تکرار وقایع تاریخی چه از نقطه نظر فرم سرکوب و کشتار مردمان بی دفاع و چه از نظر برگزاری دادگاههای فرمایشی حکومت گران مستبد هستیم. کسانی که که هنوز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بیاد دارند و یا نقل قول آنرا شنیده اندبخوبی موازی و شبیه بودن این دو دوران در نحوه گرفتار شدن و اعتراف گیری زیر شکنجه و بدادگاه کشاندن آنها تشخیص میدهند. سعید مرتضوی مهره شناخته شده جنایتکار رژیم اسلامی در مقام دادستانی با بیان مغشوش و بی پایه خود ترسیمگر سیستم ارتجاعی ولایت فقیه و وحشی گری عریان رژیم آخوندها است. بباور من امروزه اهمال شکنجه در حدی بیشتر از زمان رژیم پیشین است زیرا برخی از این اقرار کنندگان امروزی در گذشته در زندان و مورد شکنجه پرویز ثابتی ساواکی بیشرف قرار داشتند و اعترافی بر له رزیم نکردند. عمر این رژیم غاصب و استبدادی و منفور اسلامی باخر رسیده که بازمانده آخرین متحدانش را قربانی میکند. سرنوشت شاه در انتظار خامنه ایی و طرفداران وی است. بداد این زندانیان سیاسی برسیم تا شخصیتهای آنها زیر فشار شکنجه های قرون وسطی برخواسته از تجربیات موساد بیشتر نابود نشود.
۱۵۲۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨٨
|
از : ناصر مستشار
عنوان : حکومت اسلامی در بکار گیری شیوه های سرکوب مردم متحد نیست!
از روزیکه رژیم اسلامی با بحرانهای فزاینده ماندن بهر قیمت بر اریکه قدرت یا سرنگونی خود مواجه شده است ،برای سرکوب مردم بپاخاسته ایران ـ اینک حکومت اسلامی در بکار گیری شیوه های سرکوب مردم متحد نیست و نمی تواند بطور یکپارچه عمل نماید.بطور مثال در میان کارگزاران رژیم در مورد اعترافی گیری از فعالان سیاسی و پخش اعترافات آنها از رسانه های گروهی اتحاد وجود ندارد ،چرا که ترفند اعتراف گیری و پخش همه آنها دیگر آنچنان بی آبرو شده است که مدتهاست کار آئی خود را در افکار عمومی مردم چه داخل و خارج از دست داده است.درضمن روحانیون ارشد با صدور بیانه های قاطعانه ائی همه اعتراف گیری ها توسط شکنجه و زندان را پیشاپیش محکوم کرده و برای همه آن اعترافات هیچگونه ارزش حقوقی و قانونی قائل نشده اند.با شرحی که در بالا داده شد ،مردم نیز به افکار انقلابی علیه بیدادگاههای حکومت دست یافته اند و به هیچ وجه به برنامه های تلوزیونی رژیم اسلامی باور ندارند. در بین نیروهای امنیتی وزرات اطلاعات در بکارگیری شیوهای سرکوب مردم نظری واحد وجود ندارد که در نتیجه به برکناری محسنی اژه ائی وزیر اطلاعات رژیم منتهی شده است.دولت احمدی نژاد به شدت ناتوان شده است و کابینه بعدی او نیز بیگمان به انزوا خواهد گرائید. مدتهاست که درشیوه سرکوب مردم در میان رهبران حکومت اسلامی اتفاق نظر وجود ندارد ،تا آنجائیکه پسران آیت الله مرتضی مطهری نیز در مورد اعدام وشکنجه انسانهای آزاده به اعتراض برخاسته اند.دسته دسته از وابستگان درجه اول بنیان گذاران حکومت اسلامی مانند نوه های خمینی نیزبه قیام علیه مظالم رژیم علیه مردم برخاسته اند.رژیم اسلامی که زمانی خود را حکومت حامی مستضعفان و محرومان قلمداد می کرد اینک مدتهاست که از جانب پایوران سابق حکومت اسلامی مانند آیت منتظری بعنوان رژیم طاغوتی نام برده می شود.آیت آلله منتظری با شجاعت بی نظیری مشروعیت اسلامی حکومت را نیز به زیر سئوال برده است.بیشتر روحانیونی که قبلا در حیات خمینی در خلع ید منتظری شرکت داشته اند ،این روزها به ملاقات او شتافته اند تا چاره برای نجات نظام بیابند.آیت الله منتطری نیز روند کنونی اوضاع سیاسی پیش رو را فروپاشی نظام ترسیم می نماید.جامعه بین المللی نیز بطور یکپارچه علیه دولت کودتائی احمدی نژاد بسیج و متحد شده است تا از آغاز جنگ منطقه ائی خاورمیانه در پرتو شعار های نابودی اسرائیل که توسط دولت احمدی نژاد سر داده شده است ومدتهاست که در پی بدست آوردن سلاح اتمی نیز می باشد جلوگیری نماید . اختلاف در شیوه سرکوب مردم ،شاید بعضی ها رابه اندیشه واداشته است که مثلا فلان مهره سرکوب گر رژیم می خواهد جانب مردم را بگیرد،نه ،این نظریه کاملا غلط است وهیچگونه همبستگی از جانب آنها با مردم وجود ندارد.بخش های عقلانی سرکوب گر رژیم بدین نتیجه رسیده اند که اگر روند سرکوب به شکل کنونی پیش برود باعث سرنگونی رژیم خواهد شد . آنها از این زاویه با یک و دیگر به اختلاف برخاسته اند.ما مخالفان رژیم اسلامی با همه تلاش های شبانه و روزی خود در سالهای گذشته بالاخره توانستیم مردم را بواسطه انواع شیوه های سیاسی به خیابانها بیاوریم تا علیه رژیم اسلامی مبارزه نمایند تا حقوق از دست رفته خود را بدست آورند و اینک این مردم هستند که خودشان بطور آگاهانه به رهبری جنبش نیز دست یافته اند.آنهائیکه فقط به مردم توصیه می کردند در انتخابات شرکت نمایند و در خانه های خود بنشیند تا نتایج انتخابات روشن شود به شکست دردناکی رسیده اند واز این در رنجند که مبادا پروسه اعتراضات به فروپاشی شیرازه رژیم اسلامی بی انجامد.آنها به ترفند ،چون آلترناتیوی نداریم پس بهتر است همین جمهوری اسلامی را حفظ نمائیم تا جایگزین حکومت کنونی شکل بگیرد روی آورده اند.از این افراد میانه باز وممااشت گر باید پرسید ،مگر زمان شاه آن هنگامی که مردم در خیابانها مشغول اعتراض بودند آلترناتیوی وجود داشت؟
۱۵۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨٨
|
از :
ولی ما ملت کارتان را برای همیشه خواهیم ساخت. ما البته که نه مثل شما خونخواریم و نه جانشین امامانی هستیم که برای بر پایی دینشان بقول خود شما تا شکم اسبهاشان خون بالا بیاید آدم می کشتند. البته آقای کافی که از مریدان همین آقای جنتی بود و ایشان را رابط امام زمان می دانست می فرمود : «... الهی که من فدای اسبت بشم آقا جون ...اما این اسب امام حسین ذوالجناح است یعنی اسبی که صاحب دو بال و پره، و اما ای آقا جون ... در روز عاشورا هی این اسب پرو بال میزنه که تا آقا رو از زمین بکنه و ببره به ملکوت اعلا، اما آقا می فرمود صبر کن تا من این یکی رو هم بفرستم بدرک، آی اقا الهی که من فدای اسبت بشم، هی بیضه های اسب امام می خوره تو خون و هی در می آد ...ولی آقا تصمیم خودشو گرفته، آقا باید شهید بشه تا من و تو اینجا دور هم جمع بشیم و بگیم یا حسین! ...» و همه زوزه می کسیدند و می گفتند یا حسین... این بخش در گیومه را واقعا از روی نوار پیاده کردم. آری اما ما شما را نخواهیم کشت، حتا خون هم از دماغتان در نخواهد آمد زیرا ما به دموکراسی و آزادی اعتقاد داریم. تنها شما را بهر قیمت از قدرت بر کنار خواهیم کرد. همین. ولی بهر قیمت را بخاطر بسپارید. روحانیت معظم
۱۵۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨٨
|
از : دوست
عنوان : هوچی بازی
وای چقدر چرت پرت !! همه ارگانهایی که در یک جامعه نسبتاً دمکراتیک فعالیت معمولی دارند برای این ندید بدیدها کوتای ژرژت و ساتن و مخملی است. بگمانم شغل همگی دادگاه چی ها پارچه فروشی بوده !!! جای آقازده بعضی ها خالی است! ایشان می بایست انجا می بودند.
بی چاره این ۱۰۰ نفر. آرزو می کنم که هر چه زودتر آزاد شوند. ماه پشت ابر نمی ماند...
۱۵۲۰۰ - تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱٣٨٨
|