تعبیر ایرانی از دولت و حکومـت
علاءالدین فتح راضی
•
اینکه تعبیر ایرانی از دولت و حکومـت با آنچه امروزه در جوامع مدنی مرسوم است همخوانی ندارد. در کشور همسایه ما ترکیه هم کابینه اردوغان با عنوان حکومت خوانده میشود و از نظام جمهوری با عنوان دولت ترکیه یاد میشود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣۰ شهريور ۱٣٨٨ -
۲۱ سپتامبر ۲۰۰۹
زبان بعنوان آئـینه تفکر یک قوم یا ملت، منعکس کننده تـجـارب ذهنـی او از پدیدههای پیـرامون است. نامگذاری این پدیدهها١ از راه نـوع تـجربه عملی بر روی آنها صورت میگیـرد. برای مثال دیگ زودپـزی که در زبان فارسی مرسوم است, در مـمـالکی که زادگاه آنست و بزبان ملتهائـی که آنرا ساختهاند، با توجـه به عملکرد آن خوراک پز تـحت فشار٢ خوانده میشود. حال آنکه همیـن وسیله در ترکیه با توجـه به کاربرد هشداردهنده آن به دیگ ِسوتدار٣ مـعروف است.
در جهـان سیاست نیز واژه ها زندگٌی خود را دارند و همچون اشیأ و مقولهها بوجـود میآیند، تغییـر میکنند و سرانـجـام میمیـرند و منسوخ میشوند. ولـی انتخاب و ساختـن این واژه ها برای نامیدن اشیاء و مقوله ها همواره بر اساس تـجــربه اقوام و ملتها از آنها صورت میگٌیـرد. برای مثال جـامعه نوینـی که در پی انقلاب کبیـر فرانسه بوجـود آمد با توجـه به بورگها٤ که خاستگٌاه طبقه جـدید بود، جـامعه بورژوازی نامیده شد. حال آنکه در انگٌلستان که فاقد چنیـن بورگ هایی بود با توجـه به عوض شدن شیوه تولید مسلط جـامعه از کشاورزی به صنعت و انتقال آن از ده به شهر نام جـامعه مدنی یا شهری٥ را بـخود گٌرفت.
از آن جـمله ست واژه دولت٦ که در زبان های لاتیـن رایـج در غرب به آن ئیزی اطلاق میشود که ما در زبان فارسی بدان نظام سیاسی کشورمیکٌوئـیـم: شامل سه قوه متشکل از تـمامی دستگاه بوروکراسی از ادارات خدمـاتی، نیـروهای امنیتـی و سرکوب و بنگاه های تـجـاری ـ اقتصادی مربوطه گرفته تا کل هرم حکومتـی شامل شاه یا رئـیس جـمـهور و نـخست وزیـر یا رئـیس حکومت. سابقه واژه دولت در زبان فارسی نیز به تـجـربیات تاریـخی ما ایـرانیها ازآن در زمینه سیاست بازمیگردد. این واژه در دوره پیش از انقلاب مشروطیت بهنگام اطلاق به موارد غربی آن همچون "دولت پادشاه انگلستان" معنای اصلی خود را داشت در حالیکه ایـران با عنوان مـمالک مـحـروسه٧ خـوانده میشد که این بیانگر شکل نظام فئـودالـی کشور بود که در آن حکومت و دولت، هر دو از سوی مرجـع الـهـی به پادشاه تفویض شـده بودند و ازینرو پادشاه را سایه خدا میخواندند. این امر موقعیتـی بازمانده از دوران صفویه بود که در آن سلطان، قیادت دینـی و بکـلام دقیق تر شرعی را نیز داشـت که بنوبه خود پیدایش واژه مشروعیت را در جـهان سیاست ما بدنبال داشت که امروزه نیز کاربرد وسیعی دارد و حتـی آنهائـیکه مـخالف سرسخت مشروعه و طرفدار پروپا قرص مشروطیت هستند قانونیت یک حکومت را مشروعیت آن مینامند.
با انقئب مشروطیت مفهوم حکومت از مفهوم دولت جـدا گردید. حال آنکه پیشـتـر در سلطنتِ مطلقه، حکومت و دولت هر دو از آن شاه بود که مـخالـفـیـنـی همچون ملکم خان آنرا "حکومت ایـران بر پایه سلطنت مطلقه" میخواندند. در جنـبـش مشروطیت واژه دولت بشکل دولت مشروطه و یا سلطنت مشروطه در معنای درست خود بکار کٌرفته شد. کٌواینکه در مورد ریشه واژه مشروطیت اختلاف نظر وجـود داشت. برای مثال تقیزاده در خطابه خود در باره مشروطیت آنرا باز کٌرفته از شارت در زبان فرانسه میداند.٨ حال آنکه برخی دیکٌـر تعبیـر مشروط کردن سلطنت به قـانون را از آن دارند، با توجــه بـه سـمت و سوی جنـبـش مشروطه که پائیـن کشیدن سلطنت از اریکه قدرت مطلقه را در نظر داشت. بااین حال همکٌان در اینکه دولت مشروطه، دولتِ قانون٩ است اتفاق نظر داشته و دارند. در قانون اساسی مشروطه این جـدائی حکومت از سلطنت، نـمـود خود را در اصل بیست و ششم متمم آن یافت که بـموجـب آن، قوای مـملکت که "ناشی از ملت است" به سه قوه تقسیم کٌردید.
تا کودتای ١٢٩٩ توسط رضاخان، سردار سپه این برداشت از واژه دولت و حکومت در اسناد رسـمی بـچشـم میخورد که اصل سی و ششم متمم قانون اساسی و نیز ادعانامه دادکٌاهِ ملی علیه شیخ فضئلله نوری در فردای فتح تهران توسط انقلابیون مشروطه خواه مثالهای بارز آن در دوره های پیش و پس از استبداد صغیـر بشمار میآیند. از کابـیـنـه های تشکیل شده در مـجـلس اول و دوم نیز باعـنوان حکومت و نه دولت یـاد شده است.
مـحمدعلی شاه که نـخستـیـن کودتای موفق علیه مـجـلس و حکومت ملی را براه انداخت، با دستـآویز قراردادن اصل بیست و هفتم همواره خود را رئـیس دولت و حکومت میخواند و هم اوست که برای نـخستیـن بار واژه مشروطه سلطنـتـی را بکار برد.١٠ ولـی پس از کودتای رضاخان و آغاز سلطنت پهلوی بود که استفاده از چنـیـن سوءتعبیـری عمومیت یافت تا سلطنـت مـحمدرضاشاه که کار استفاده از آن بالا گـرفت. از نظر تئـوری پردازان عصر آریامهری، قانون اساسی و مـجــلس چـه قابل بود که سلطنت قـدرقدرت شاه شاهان را مشروط نـماید. ازین راه حکومت از آن شاهنشاه آریامهر گردید و کابینهها نام بیمسمای دولت را برخود نهادند، همچون دولتِ هویدا و آموزگار. بر هـمیـن روال بود که در زمان انقلاب هم حکومت موقت بازرگان را دولت بازرگان نامیدند.
در آغاز جـمـهوری اسلامی موقعیت بلامنازع خـمینـی بعنوان ولـی فقیه بر بالای همه قوای سه گانه اگرچه یادآور مقام شاه در پیش از انقلاب بود که باردیگر با حاکمیت دینـی یکی میشد، ولـی تناقضی در نظام سیاسی کشور پدید آورد که همه قوای مزبور را عملاٌ دچار فلج ساخت. پس از مرگ خـمینـی و با از بیـن رفتـن مقام نـخستوزیـری تناقض مزبور نیز از بیـن رفت و خامنهای در مقام امامت، در عمل ریاست جـمهوری اسلامی را عهده دار گردید و رفسنجـانی رئـیس حکومت شد. کٌواینکه طبق عادت کٌذشته از آن با عنوان دولت رفسنجـانی یاد میشد.
در سالهای اخیر با تبدیل سپاه پاسداران به تشکیلات نظامی اقتصادی حاکم بر کشور و پشتیبانی آن از خامنهای این تناقض باردیگر هویدا گردید، تناقضی که ریشه در خدشهدار شدن مفهوم دولت ملی۱۱پس از جنبش مشروطه توسط کودتای رضاخانی دارد که با عدم شکلگیری دولت فدرال مبتنی بر انجمنهای ایالتی و ولایتی، حاکمیت از مردم بشکل ملتهای ایرانی بسود یک ملت واحد موهومی۱٢ گرفته شد که این خود نیازمند یک پایه ایدئولوژیک بود که پیشتر به شکل ایدئولوژی شاهنشاهی و امروزه به شکل شیعیگری جمهوری اسلامی تعریف شدهاند، حاکمیتهایی که همواره برگرده مردم ایران سوار بودهاند.
خلاصه اینکه تعبیر ایرانی از دولت و حکومـت با آنچه امروزه در جوامع مدنی مرسوم است همخوانی ندارد. در کشور همسایه ما ترکیه هم کابینه اردوغان با عنوان حکومت خوانده میشود و از نظام جمهوری با عنوان دولت ترکیه یاد میشود.
لـندن ـ پائـیز ١٣٨٨
پانویسها :
١. Codification
٢. به انگلیسی Pressure Cooker
٣. Düdüklü Tencere
٤. Bourg شـهرهای قلعهای
٥. Civil Society
٦. State
٧. با گوشه چشمی به United Kingdom
٨. سه خطابه در باره مشـروطیّت
٩. Constitution
١٠. در اسناد رسـمی که از جـنبش مشروطیّت بـجـامانده همه جـا سخن از سلطنتِ مشروطه میرود از آن جـمله است نامه مـجـلس شورای مـلی بتاریخ پانزدهم جـمادی الاول ١٣٢٦ خطاب به مـحـمدعـلی شاه و نیز صورت لایـحه ملت بتاریخ ٢٧ جـمادی الـثانیه ۱٣٢٧ از سوی مـجـلس عالـی خطاب به احـمد شاه در مورد انتصاب وی بـمقام سلطنت.
١١. حاکمیت ملی Nation State
١٢. رجوع کنید به نوشته من "اهل موزه": www.hamraahaan.co.uk
|