سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

جنبش نوین ایران و سکوت کردستان


دکتر ط. حکمت (د. آزاد)


• نباید از کردستانی که‌ سی سال پیش زیر بار نظام جمهوری اسلامی نرفت و به‌ قیمت ویرانی سرزمین همیشه‌ سوگوارش، قتل عام فرزندانش و سالها در رعب و وحشت زیستن، اساس نظام را نفی کرد، اکنون زیر پرچم یک رئیس جمهور حتی بهتر از پیشینیان خود، اما در چهارچوب نظام یا حذف رهبر و حفظ نظام، به‌ عقب برگردد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ مهر ۱٣٨٨ -  ٨ اکتبر ۲۰۰۹


سرزمین ایران که‌ در تاریخ معاصر دیکتاتوریهای گوناگون را امتحان کرده‌، در مقاطع تاریخی مشخص و بطور دوره‌ای و متناوب شاهد جنبشهای آزادیخواهانه‌ و حق طلبانه‌ مردم نیز بوده‌ است.
یکی از ویژگیهای این جنبشها در صد سال اخیر، همراهی نیروهای تحول طلب و نواندیش در کنار نیروهای مرتجع و هوادار جهل و تاریک اندیشی است، که‌ با برتری یا حداقل نقش فعال و کارای نیروی دوم به‌ خواسته‌هایش دست نیافته‌اند. این بار نیز مردم ایران از خواب زمستانی بیدار شده‌، جنبشی عظیم براه‌ انداخته‌ است. از ویژگیهای جنبش نوین ایران اینست که، مستقیم خود جهل و تاریک اندیشی را نشانه‌ گرفته‌، به‌ همین دلیل هم از اهمیت بیشتری در مقایسه‌ با جنبشهای پیشتر برخوردار است.
در این میان بسیاری از دوستان غیر کرد از ما میپرسند که‌ چگونه‌ است که‌ کردستان ساکت مانده‌؟ و برای ما کردها هم جای ‌تامل و بررسی است که‌ چرا کردستانی که زمانی یکپارچه‌ به‌ نظام جمهوری اسلامی "نه‌" گفت و دست تنها سالها در مقابل فریب و ‌ریا جنگید، امروز تحولی عظیم را به‌ نظاره‌ نشسته‌ است؟
آیا هجوم بربران حاکم، قتل و عام مردم بیگناه کردستان، سرکوب وحشیانه‌ نیروهای سیاسی و به‌ ویرانی کشاندن سرزمینشان، آنها را به‌ زانو درآورده‌ و دیگر توانی برای مبارزه‌ با نظام ندارند؟ یا آنگونه‌ که‌ برخی ادعا میکنند که‌ چون زمانی، دیگر مردمان ایران کردها را در مقابل رژیم تنها گذاشتند، اینک آنها هم مقابله‌ به‌ مثل میکنند. کردستان سالهاست به‌ منطقه‌ای جنگزده‌ بیشتر شباهت دارد، قتل و زندان و شکنجه‌ به‌ بخشی از زندگی عادی و روزانه‌ مردم تبدیل شده‌ و چنانچه‌ برخی از مسئولین سابق سپاه و "سبز"های امروز اذعان میدارند، "تجاوز" از طرحهای موفق "بچه‌های ارومیه‌" بوده‌ که‌ سالهاست و در زمان امامت آیت الله‌ خمینی هم، برای به‌ زانو دراوردن و مطیع کردن مبارزان کرد به‌ کار گرفته‌ شده‌، بدون تردید همه‌ اینها در به‌ تحلیل بردن توان مبارزاتی کردها بی تاثیر نبوده‌ است. اما گمان نمیکنم این تمام قضیه‌ باشد.
مهمترین عاملی که‌ به‌ وضوح جلب نظر میکند و در واقع هم عاملی عینی است، بحران اعتماد است. غیر از آقای کروبی و تا حدودی آقای موسوی و آنهم در چهارچوب حفظ و ا‌صلاح نظام، از خواستهای ملی و آنچه‌ که‌ اصولا باید وحدت و همبستگی ملل ساکن ایران را تضمین کند، سخنی به‌ میان نیاوردند و آنچه‌ برخی از دوستان فارس زبان در اپوزسیون مطرح میکنند بیشتر به‌ نوعی دلسوزی یک زمیندار با انصاف در قبال رعایایش شبیه‌ است تا برنامه‌ای امروزی و انسانی برای حل معضلی که‌ برخی از گروههای انسانی را از حق تعیین (حتی حق دخالت در) سرنوشت خویش محروم میدارد.
وحدت همه‌ ملل ایران و حرکتی مشترک در گرو واقع بینی و شفافیت نیروهای تحول طلب و نوگرای ملت حاکم است. برنامه‌ای که‌ حاوی حتی برخی از خواستهای ملل دیگر ایران باشد، میتواند این همبستگی را تضمین و در راستای نقش وعمل مشترک بسیج کند.
نکته‌ دیگری که‌ حائز اهمیت است، شعارها و مرحله‌ کنونی جنبش است. نباید از کردستانی که‌ سی سال پیش زیر بار نظام جمهوری اسلامی نرفت و به‌ قیمت ویرانی سرزمین همیشه‌ سوگوارش، قتل عام فرزندانش و سالها در رعب و وحشت زیستن، اساس نظام را نفی کرد، اکنون زیر پرچم یک رئیس جمهور حتی بهتر از پیشینیان خود، اما در چهارچوب نظام یا حذف رهبر و حفظ نظام، به‌ عقب برگردد.
این جنبش بدون تردید به‌ جلو خواهد رفت و هم اکنون نیز روز به‌ روز رادیکالتر میشود. روزی که‌ جنبش به‌ مرحله‌ نفی نظام برسد، بی شک کردستان را با تمام نیرو و توان در کنار خود خواهد دید، ملتی که‌ به‌ گواه‌ تاریخ همیشه‌ از موجودیت مللی و انسانی خود دفاع کرده‌ و تاکنون هم علیرغم همه‌ مشقات و سختی راه، تسلیم نشده‌ و سر خم نکرده‌ است.
همه‌ نشانه‌ها حاکی از اینست که‌ چنین روزی دیر نخواهد بود.         


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست