یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شورای مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت):
اوضاع سیاسی کشور و سیاست‏های ما


• ما هم‏چنان معقتدیم که باید بلوک قدرت که علی خامنه‏ای در راس آن قرار دارد، در نوک حمله قرار گیرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ بهمن ۱٣٨٨ -  ۱ فوريه ۲۰۱۰


اخبار روز: شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، در اجلاس نوبتی خود در روزهای ۲۶ و ۲۷ دیماه (۱۶ و ۱۷ ژانویه) اوضاع سیاسی کشور را مورد بحث قرار داد و بیانیه ای تهیه کرد که در ان وضعیت جاری کشور بررسی شده و سیاست های این سازمان در وضعیت فعلی اعلام شده است. این اعلامیه تحت عنوان "اوضاع سیاسی کشور و سیاست‏های ما" منتشر شده است:


اوضاع سیاسی کشور

جنبش اعتراضی
* جنبش اعتراضی علیرغم سرکوب، دستگیری‏ها و کشتارها توسط کودتاگران در طی هفت ماه گذشته، به حیات خود ادامه داده، گسترش پیدا کرده و به عامل حذف نشدنی در کشور تبدیل گردیده است. جنبش اعتراضی به تدریج از خواست بطلان انتخابات فراتر رفته و کانون قدرت را زیر ضرب گرفته است

* برآمد مردم در روزهای قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و به ویژه در روز عاشورا نشان داد که جنبش سبز به شهرهای دیگر کشور گسترش یافته، از مناطق شمالی و مرکزی شهر تهران به محلات پائین شهر سرایت پیدا کرده و گروه‏هائی از لایه‏های محروم جامعه را دربر گرفته است.

* خیزش مردم تهران و تعداد دیگری از شهرها در روز عاشورا و مقاومت آن‏ها در مقابل سرکوب‏گران، نقطه عطفی در حیات جنبش سبز به حساب می‏آید. در این روز جنبش سبز علیرغم لشکرکشی بلوک قدرت، توانست ضربه سنگینی را بر آن وارد آورد و قدرت خود را نمایان سازد. آشکار شده است که در مقابل بلوک قدرت، قدرت دیگری در جامعه شکل گرفته است: قدرت جامعه مدنی.

موقعیت حکومت و اپوزیسیون قبل از انتخابات ۲۲ خرداد
* قبل از انتخابات ۲۲ خرداد، حکومت در موقعیت قدرتمند قرار داشت، با اقتدار و اعتماد به نفس عمل می‏کرد، برای اعمال سلطه سیاسی نیازمند آوردن نیروهای نظامی و امنیتی به خیابان‏ها نبود، به بافت سیاسی نسبتا یکدست پس از انقلاب دست یافته بود، شکاف‏ درون نظام چندان گسترش و تعمیق پیدا نکرده بود، رسانه‏ها را به طور نسبی در انحصار خود داشت، از امکانات مالی گسترده‏ای به جهت افزایش درآمد نفت برخوردار بود، حمایت فعال و منفعل بخش قابل توجهی از مردم را جلب کرده بود و بخش قابل ملاحظه‏ای از گروه‏های اجتماعی با وجود نارضایتی‏های اقتصادی و اجتماعی، از نظر سیاسی خاموش بودند. حکومت در منطقه و در سطح بین‏المللی از موضع قدرت برخورد می‏کرد.

* در مقابل نیروهای اپوزیسیون در موقعیت ضعیفی قرار داشتند، در پراکندگی و تشتت به سر می‏بردند، از امکانات رسانه‏های قوی برخوردار نبودند، بین اپوزیسیون داخل و خارج از کشور فاصله وجود داشت و کشورهای غربی و افکار عمومی جهان به اپوزیسیون ایران توجهی نداشتند.

روند فرسایشی اقتدار حکومت و قدرت‏گیری اپوزیسیون بعد از انتخابات ۲۲ خرداد
* می‏توان گفت موقعیت حکومت و اپوزیسیون در طی هفت ماه گذشته دگرگون شده است. حکومت با بحران مشروعیت سیاسی روبرو شده، بخشی از نظام علیه بخش دیگر دست به کودتای انتخاباتی زده، اقتدار آن به شدت ضربه خورده، بخش بزرگی از مردم کشور ما در مقابل حکومت قرار گرفته و آن را به چالش کشیده‏اند، شکاف در درون نظام به طور بی‏سابقه‏ای گسترش و عمق یافته است، ریزش نیرو در پایگاه اجتماعی حکومت جریان پیدا کرده، چهره ضدانسانی و سرکوبگرانه حکومت آشکارتر گشته و موقعیت حکومت در سطح بین‏المللی تضعیف شده است.

* اما اپوزیسیون در سایه شکل‏گیری جنبشی اعتراضی نیرو گرفته و در مقابل حکومت عرض اندام نموده و آن را به چالش کشیده ، صفوف خود را فشرده‏تر کرده، بین اپوزیسیون داخل و خارج از کشور نزدیکی به وجود آمده، احساس امید و خوش‏بینی در بین نیروهای اپوزیسیون نسبت به مسیر تحولات آینده بالا رفته، حمایت برخی گروه‏های اجتماعی مانند هنرمندان، فیلم سازان، نویسندگان، برخی روحانیون و دانشگاهیان از اپوزیسیون افزایش یافته و توجه مردم به سایر رسانه‏ها از جمله تلویزیون های ماهواره ای و اینترنت که تولیدات اپوزیسیون در آن‏ها بازتاب پیدا می‏کند، افزایش یافته و از حمایت بین‏المللی برخوردار گردیده است.

* این روندها نشانه‏های آشکار فرسایش اقتدار حکومت، قدرت‏گیری اپوزیسیون و پیدایش شرایط مساعد برای تغییرات سیاسی است.

* می‏توان گفت توازن قوا به زیان بلوک قدرت و به سود اپوزیسیون تغییر یافته است. بلوک قدرت با بحران سیاسی تشدید یابنده روبرو است و روز بروز برای اعمال سلطه خود با مشکلات جدی‏تری مواجه می‏شود. با این وجود هنوز بحران سیاسی فراگیر نشده و حکومت از امکاناتی برای حفظ قدرت و سرکوب مخالفین برخوردار است و نباید به قدرت و توان آن کم بها داد. هنوز شکست بلوک قدرت در چشم‏انداز نزدیک قرار ندارد. مبارزه همچنان ادامه خواهد یافت.

وضعیت سیاسی در لحظه کنونی   
* در درون حکومت مشخصا دو رویکرد نسبت به بحران سیاسی و برخورد با جنبش اعتراضی وجود دارد. رویکردی که به مشت آهنین اعتقاد دارد و برآن است که باید برای مهار جنبش اعتراضی و حفظ حکومت به سرکوب خونین دست زد، فعالین را به صورت وسیع دستگیر کرد، زندان ها را از مخالفین انباشت، رهبران جنبش را بازداشت و عده‏ای از مخالفین را اعدام نمود و فضای رعب و وحشت ایجاد کرد. این گرایش به توطئه گری گسترده متوسل می‏شود، موج راه می‏اندازد و بر طبل جنگ می‏کوبد. دهه ۶۰ الگوی این جریان است. به نظر آن‏ها جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ تنها در سایه دستگیری‏ها، اعدام ها و کشتارهای گسترده توانست نظام را حفظ کند. نیروهای این گرایش عبارتند از: بیت خامنه‏ای، فرماندهان سپاه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه، احمدی نژاد و دولت او، جریان‏های راست افراطی در مجلس، رسانه‏های حامی آن‏ها......

* علی خامنه‏ای در مجموع در جانب این نیرو قرار دارد. او فرمان سرکوب جنبش اعتراضی را صادر کرده است. ولی او ملاحظات کل حکومت و از جمله روحانیت سنتی را در نظر می‏گیرد. علی خامنه‏ای تا کنون تن به دستگیری موسوی و کروبی نداده و بر تاکتیک فرسایشی و خسته کردن جنبش اعتراضی پای فشرده است. او از پیآمدهای دستگیری موسوی و کروبی نگران است.

* رویکرد دیگری معتقد است که مشت آهنین حکومت علیه معترضان بی‏حاصل است و در عمل نتیجه عکس دارد. این رویکرد معتقد است که نیروهای تندرو در دو طرف، کشور را به سوی بحران بی بازگشت سوق می‏دهند. این رویکرد را می‏توان در بین اصول‏گرایان معتدل در مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، در رسانه‏ها و روحانیت و راست سنتی مشاهده کرد که نگران است روزی نوبت طرد و سرکوب هم به آن ها برسد.   

* این دو رویکرد برحسب وضعیت سیاسی کشور، در مقابل و یا در کنار هم قرار می‏گیرند. خامنه‏ای از یکسو می‏کوشد که شکاف بین دو جریان را مدیریت کرده و اجازه ندهد که تقابل آن‏ها به نقطه بی‏بازگشت برسد و از سوی دیگر با خطاب قرار دادن "خواص" تلاش می‏کند که در جنبش سبز شکاف اندازد.
   
* بیانیه آقای موسوی بعد از خیزش مردم در روز عاشورا، فضای سیاسی کشور را تغییر داد و راه حل سیاسی برای برون رفت از بحران را مطرح نمود. بیانیه با واکنش مثبت نیروهای جنبش سبز قرار گرفت، به شکاف در بین حکومت منجر گردید و نظر مساعد بخشی از اصول‏گرایان معتدل را جلب کرد.

*ابتکار موسوی این امکان را برای بلوک قدرت فراهم آورد که از سوق دادن کشور به سوی فاجعه اجتناب کند، به مطالبات جنبش تن دهد و راه را برای برون رفت کشور از بحران هموار سازد. گرچه برخی رویدادها حاکی از رویکرد بخشی از حکومتگران به راه حل سیاسی است، با این وجود هنوز علائم روش مبنی بر رویکرد بلوک قدرت به راه حل سیاسی و پذیرش مطالبات جنبش دیده نمی‏شود.

بحران اقتصادی
* احمدی نژاد در بدترین شرایط اقتصادی کشور قصد دارد "لایحه هدفمند کردن یارانه‏ها" را به اجرا گذارد. اقتصاد کشور ما بر اثر عوامل درونی، تحریم‏های گسترده اقتصادی و بحران مالی جهانی در وضعیت رکود ـ تورمی به سر می‏برد. صنایع کشور با بحران جدی روبرو است. تعداد زیادی از واحدهای تولیدی ورشکسته شده و یا ظرفیت تولیدی آن‏ها به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است، فقر در جامعه بیداد می‏کند، نرخ بیکاری افزایش یافته، تورم همچنان دو رقمی است، فساد در حال گسترش است، فضای کسب و کار به شدت نامناسب است، رشد اقتصادی شدیدا کاهش یافته و نرخ سرمایه‏گذاری پائین آمده است. در چنین شرایطی "لایحه هدفمند کردن یارانه‏ها" به وخیم‏تر شدن وضعیت اقتصادی کشور منجر خواهد گشت.

* با حذف یارانه ها از کالاهای اساسی و حامل‏های انرژی، قیمت کالاهای اساسی، بنزین، گازوئیل، گاز و برق چند برابر خواهد شد. لذا ما با موج افزایش قیمت حامل‏های انرژی و کالاهای اساسی روبرو خواهیم شد که به تورم لجام گسیخته منجر خواهد شد. پیش‏بینی می‏شود که تورم به ٤٠ تا ۶۰ درصد برسد.

* اجرای لایحه "هدفمند کردن یارانه‏ها" به تشدید بحران واحدهای تولیدی، افزایش بیکاری و فقر گسترده انجامیده و زندگی طبقه کارگر و لایه‏های میانی و پائین جامعه را به فلاکت بیشتر سوق خواهد داد.

بحران هسته‏ای
* پاسخ منفی جمهوری اسلامی به پیشنهادهای کشورهای ۵+۱، اعمال تحریم‏های جدید را در دستور کار این کشورها قرار داده است. تحریم‏ها تا کنون بر اقتصاد کشور تاثیرات مخرب گذاشته است. تشدید تحریم‏ها به تعمیق و گسترش بحران اقتصادی کشور منجر خواهد شد.

ارزیابی از وضعیت حکومت
حکومت در طول حیات خود در این ابعاد با بحران‏های متعدد گریبانگیر نبوده است. بحران مشروعیت و بحران سیاسی با بحران اقتصادی و بحران هسته‏ای در حال پیوند خوردن است. اگر فشارهای بین‏المللی افزایش یابد، بحران اقتصادی با اجرای لایحه "هدفمند کردن یارانه ها" شدت گیرد و زمینه را برای اعتراضات گسترده کارگری و زحمتکشان آماده سازد، اگر جنبش اعتراضی با پویش‏های اعتراضی کارگران و زحمتکشان درآمیزد، حکومت به سادگی قادر نخواهد شد که بحران را مدیریت کند و اعتراضات را مهار سازد. در چنین وضعی بحران سیاسی گسترش خواهد یافت.

استراتژی و سیاست‏های ما

* از انتخابات ۲۲ خرداد به این‏سو ما شاهد ریزش نیرو در بدنه حکومت و در مواردی بین بلندپایگان نظام بودیم. بحران مشروعیت و بحران سیاسی امکان جذب نیروی جدید را برای حکومت دشوار کرده است. فاکت‏های مختلف از جمله تظاهرات دولتی در نماز جمعه و در روزهای پس از عاشورا نشان می‏دهد که از قدرت بسیج حکومت به طور محسوسی کاسته شده است. با تداوم جنبش اعتراضی نرخ ریزش نیرو شتاب خواهد گرفت.

* کاهش توان بسیج حکومت به معنی آن نیست که حکومت فاقد پایگاه اجتماعی است. به خاطر دینی بودن حکومت، به جهت عملکرد ارگان‏هائی مثل کمیته امداد امام، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان ....و وابسته کردن تعداد زیادی از خانواده به این ارگان‏ها، اقدامات حکومت در روستاها و به ویژه سیاست‏های پوپولیستی احمدی نژاددر طی چهار سال گذشته، حکومت هنوز دارای پایگاه اجتماعی است. حکومت در روستاها، شهرهای کوچک، خانواده شهدا و معلولین جنگ، لایه‏های کم‏درآمد جامعه و در دستگاه دولتی دارای پایگاه است. با در نظر گرفتن پایگاه اجتماعی حکومت، حساب آوردن نیروهای سپاه، بسیج و ارگان‏های اطلاعاتی، سازمان تبلیغات اسلامی، جمعیت‏ها، انجمن‏ها، احزاب و سازمان های مشابه آن می‏توان گفت که بخشی از شهروندان کشور نیروی ثابت قدم حکومت به حساب می‏آید. حکومت در عین حال قادر است با تبلیغات و دادن امتیازات، بخش دیگری از مردم را بسیج کند. بخشی از نیروهای اجتماعی حکومت فعال و سازمان یافته است و از امکانات و امتیازات زیادی برخوردار می باشد. این نیرو آماده جانبازی به نفع بلوک قدرت است.

* به همین خاطر ما با دو مسئله روبرو هستیم: تقابل اکثریت مردم با جریان حاکم و تقابل اکثریت با اقلیت جامعه. یعنی تقابل دو بخش از مردم. وضعیت با زمان شاه متفاوت است. در آنزمان اکثریت قریب به اتفاق مردم در مقابل شاه قرار داشتند و شاه از حمایت لایه نازکی از جامعه برخوردار بود.

* حکومت سال های متمادی برای حفظ موجودیت خود ارگان های امنیتی و سرکوب را در چندین لایه سازمان داده است. لذا دارای سازمان قوی و متعدد برای مقابله با شورش های شهری است. در حالی که سازماندهی رژیم شاه تنها برای مقابله با نیروهای اپوزیسیون و سازمان های چریکی بود.

* می توان گفت که توان حکومت برای حفظ موجودیت خود بالا است و با یک ضربه و یا در کوتاه مدت شیرازه ی آن به هم نخواهد ریخت. لازم است حکومت را طی زمان فرسوده کرد. یعنی بر استراتژی فرسایشی پای فشرد.

استراتژی فرسایشی
۱. اجتناب از وارد شدن به نبرد نهائی در حال حاضر و تداوم روند اعتراضات در اشکال مسالمت‏آمیز.
تداوم اعتراضات خیابانی، به افزایش دامنه اختلافات در حکومتگران منجر خواهد شد، بحران مدیریتی نظام را تشدید خواهد کرد، بحران اقتصادی را تعمیق خواهد بخشید و گروه‏های دیگری از جامعه را به سوی جنبش اعتراضی جلب خواهد کرد.
۲. گسترش جنبش اعتراضی به شهرستان‏ها و شهرهای کوچک
گسترش جنبش در سطح کشور از کارائی ماشین سرکوب خواهد کاست و برتوان مقاومت آن خواهد افزود.
۳. ایجاد پیوند بین جنبش اعتراضی با سایر جنبش‏ها و پویش‏های اجتماعی
در جامعه ما سال‏ها است که جنبش‏ها و پویش‏های اجتماعی فعالند و از تجربیات سرشاری برخوردارند. پیوند جنبش اعتراضی با سای جنبش‏ها و پویش‏ها بردامنه و عمق جنبش خواهد افزود.
۴. جلب هرچه وسیع‏تری از گروه‏های اجتماعی
فاصله‏گیری گروه‏های اجتماعی نظیر نویسندگان، استادان، سینماگران و ....از حکومت و پیوستن آن ها به جنبش اعتراضی به منزوی شدن شدن حکومت در بین نخبگان جامعه خواهد انجامید.
۵. تشدید و تعمیق شکاف در درون حکومت و خنثی کردن اصول‏گرایان معتدل
شکاف در حکومت از توانائی سرکوب حکومت خواهد کاست و در روند فرسوده شدن حکومت موثر خواهد افتاد.
۶. فرسوده کردن نیروهای امنیتی و نظامی
ارگان‏های نظامی و امنیتی ستون اصلی اقتدار حکومت است. هنوز علائم بارزی از شکاف در بین این ارگان‏ها مشاهده نمی‏شود. این ارگان‏ها در یک ماراتن فرسایشی، انسجام خود را از دست خواهند داد. تداوم اعتراضات خیابانی می‏تواند این ارگان‏ها را فرسوده کند.
   
سیاست‏های ما
* امروز مسئله مهم جنبش اعتراضی ماندگاری، یکپارچگی و دامن گستری آن است. کودتاگران تمام قوای خود را برای سرکوب جنبش و ایجاد شکاف در صفوف آن به کار می‏گیرند. ما برای تقویت، گسترش و تعمیق جنبش مبارزه می‏کنیم.

* جنبش اعتراضی هنوز به طور گسترده به صفوف طبقه کارگر و لایه‏های کم درآمد جامعه سرایت نکرده است. زمانی که آن‏ها وسیعا وارد میدان شوند، صحنه مبارزه دگرگون خواهد شد. از این‏رو لازم است که این آگاهی را بدرون طبقه کارگر و لایه‏های پائین جامعه برد که منافع آنان در پیوند خوردن با جنبش اعتراضی است.

* ما هم بر برآمد جنبش سبز در اشکال مختلف و به ویژه در خیابان‏ها تاکید داریم و هم بر ارائه برنامه و سیاست‏ورزی برای تامین حقوق اساسی مردم.

* جنبش اعتراضی زمینه را برای گذر شکاف‏های اجتماعی به سطح کنش‏ اجتماعی فراهم می‏آورد. باید کوشید که کنش‏گران پویش‏های اجتماعی از جمله کنشگران ملی ـ قومی فعال شوند و وارد میدان گردند.

* کاربست مبارزه مدنی و مسالمت‏آمیز نقطه قوت جنبش اعتراضی به حساب می‏آید. کودتاگران همواره تلاش می‏کنند که کاربست حشونت را بر جنبش سبز تحمیل کنند تا بهانه‏ای برای خونریزی به دست آورند. اما جنبش سبز تا کنون بر مبارزه مدنی و مسالمت‏آمیز پای فشرده است. ضروری است همچنان به مبارزه مسالمت‏آمیز در مبارزه علیه کودتاگران پای‏بند ماند.

* بین اعمال خشونت سازمان یافته با اقدامات تظاهرکنندگان در خیابان‏ها (سنگربندی، آتش زدن ظروف زباله ها برای خنثی کردن تاثیر گاز اشک‏آور .....) که امر دفاعی و بدون کار سازمانیافته است، تفاوت وجود دارد. خشونت سازمان یافته نباید مجاز شناخته شود. ولی دفاع تظاهرکنندگان هم در خیابان‏ها نباید مورد مذمت قرار گیرد.

* در چند ماه گذشته شعارهای جنبش سبز تغییر کرده و از برکناری احمدی‏نژاد به حمله علیه کانون قدرت فراروئیده است. ما هم‏چنان معقتدیم که باید بلوک قدرت که علی خامنه‏ای در راس آن قرار دارد، در نوک حمله قرار گیرد.

* انتخابات آزاد با جنبش سبز پیوند خورده و در متن آن جا گرفته است. امروز بعد از گذشت ۷ ماه از حیات جنبش اعتراضی، شعار انتخابات آزاد بیش از پیش در صفوف آن رسوخ کرده است. ما انتخابات آزاد را به عنوان شعار پیوند دهنده مطالبات جنبش سبز می‏دانیم و تلاش می‏کنیم که به مطالبه اصلی جنبش سبز تبدیل شود.

* در تدوین سیاست و ارائه برنامه ضرورت دارد که به شکاف های درون جریان حاکم توجه کرد. به سود جنبش اعتراضی است که در جهت خنثی نگهداشتن اصول‏گرایان معتدل حرکت کند.

* رفسنجانی کوشیده است که پلی بین حکومت و معترضین بزند. یک پای او در حکومت است و پای دیگرش در جنبش اعتراضی. راست افراطی او را به خاطر موقعیت کنونیش و به جهت پیشنهادهایش برای برون‏رفت از بحران، زیر ضرب گرفته است. علی خامنه‏ای هم تا کنون پیشنهادهای او را نپذیرفته است. پیشنهادهای او ناظر بر جدا کردن علی خامنه‏ای از گروه‏بندی نظامی ـ امنیتی، قرار گرفتن او بالای همه جناح‏های نظام، مهار نیروهای رادیکال دو طرف، طرد اپوزیسیون تحول‏طلب و باز کردن فضا تنفسی برای اصلاح‏طلبان در جامعه است. ایستادگی رفسنجانی در برابر گروه‏بندی نظامی ـ امنیتی، با توجه به جایگاه او در نظام، یک سپر دفاعی برای جنبش سبز فراهم آورده است. اما او می‏خواهد با گرفتن اندک امتیازی از ولی فقیه، جنبش اعتراضی را مهار سازد. در حالی که مطالبات جنبش اعتراضی به مراتب فراتر از برنامه پیشنهادی رفسنجانی است.

* بین جنبش اعتراضی در داخل کشور و ایرانیان خارج از کشور پیوند نزدیکی به وجود آمده است. حرکت ایرانیان در خارج از کشور در بازتاب گسترده اعتراضات مردم ایران در سطح جهانی و در جلب حمایت آن‏ها نقش بارزی داشته است. تداوم حرکت نیروها در خارج از کشور و پیوند بین داخل و خارج هم چنان از اهمیت برخوردار است.

* جنبش گسترده اعتراضی در ایران، اینک دیگر به یک عامل حذف نشدنی از صحنه سیاست ایران تبدیل شده است. آینده تحولات ایران را دیگر تنها حکومت فعلی نیست که تعیین می‏کند. ضروری است دولت‏های خارجی و از جمله اتحادیه اروپا با درک این واقعیت، سیاست خود در قبال ایران را از نو تنظیم کنند. ما از دولت‏ها و مجامع بین المللی می‏خواهیم به طور جدی روی جنبش اعتراضی مردم ایران حساب باز کنند. به نظر ما اکنون دیگر به سود هیچ کشور خارجی نیست که به طور یکجانبه تنها با حکومت فعلی ایران رابطه داشته باشد.

* ما برآنیم که جامعه بین‏المللی و به ویژه اتحادیه اروپا از امکاناتی برای اعمال فشار بر حکومت ایران برخوردار است که تا کنون بلااستفاده مانده‏اند. از اروپایی‏ها بخواهیم که برفشارهای سیاسی و دیپلماتیک خود بر حکومت ایران بیافزایند. جنبش اعتراضی به حمایت بیشتر بین‏المللی نیازمند است. جلب حمایت بیشتر بین‏المللی لازم است در دستور کار قرار گیرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست