پیشنهاد لایحه جایگزین، یک مناظره اجتماعی است
مصاحبه «تا قانون خانواده ی برابر» با هوشنگ پوربابایی، وکیل دادگستری
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱ ارديبهشت ۱٣٨۹ -
۲۱ آوريل ۲۰۱۰
تا قانون خانواده برابر: بعد از طرح لایحه خانواده در سال ٨۶ و اعتراضات به آن دو مورد ماده های ۲٣ و ۲۵ از لایحه در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس حذف شد و باز قرار شد دوباره به لایحه رسیدگی شود ولی در رسیدگی دوباره باز دو ماده فوق اضافه و شروطی بر آنها اضافه شد. از نظر حقوقی مجلس بعد از حذف موادی از لایحه بعد از چه مدت دوباره میتواند مواد حذفی را برگرداند و دوباره بررسی کند؟ و نظر شما راجع به برگرداندن این دو ماده فوق چیست؟
پوربابایی: اینکه آیا از نظر حقوقی منعی برای برگرداندن ماده ای وجود دارد یا خیر؟ خیر. بحث کلیات این است که آیا نمایندگان مجلس با طرح این موضوع در مجلس و ورود این بحث یا لایحه به کمیسیون موافق هستند یا نه. مثلاً اعلام میکنند که این کلیات الان خیلی ضرورت ندارد. مثلاً قانون بودجه الان اولویت ندارد، و فعلاً نمی خواهند تصویب کنند. حالا این کلیات ارتباطی به ماده ۲٣ و ۲۵ ندارد. فقط اینجا قانون گذار اعلام کرده لایحه ای که دولت داده، در این موقع زمانی طرح و تصویب این موضوع لازم است. اما حالا این فقط یعنی با کلیات آن موافق هستند تا بعد وارد جزئیات آن بشوند. در واقع، وقتی که کلیات لایحه حمایت از خانواده رای آورد یعنی بررسی آن لازم است. حالا تشریفات جزئیات آن میماند تا روند قانونیش را طی بکند. اما یک موضوعی در کمیسیون ها مطرح میشود، کمیسیون های تخصصی که معمولن افراد متخصصی باید در این کمیسیون ها حضور داشته باشند. بحث میکنند، نظر نماینده های دولت را میشنوند، نظر حقوقدانها و کارشناسان را می گیرند، تا اینکه به یک نتیجه ای برسند. اینکه آیا حذف یک ماده در کمیسیون و بعد یک مدتی باز مجدداً آوردن آن ماده لایحه در کمیسیون، آیا قانونی هست یا نه، بله به نظر من هست. عرضم اینجاست که ما حتی زمانی که در مجلس یعنی بعد از اینکه کمیسیون آن را به صحن علنی مجلس داد، در صحن علنی نماینده ها میتوانند یک مواردی را پیشنهاد کنند، اضافه کنند، حذف کنند، پیشنهاد جزء بدهند، پیشنهاد کل بدهند، حذف جزء بدهند، حذف کل بدهند، یعنی این تغییرات داخلی منع قانونی اصلا ندارد.
همانطور که می دانید موضوع اول در کمیسیون مطرح میشود و بعد به صحن علنی میرود. اگر ما بپذیریم که در صحن علنی حق داریم کم و زیاد بکنیم، اضافه کنیم و حذف کنیم چه به طور جزء، چه به طور کل، پس اولی است که در کمیسیون که قبل از طرح در صحن علنی است هم این حق را داریم. پس این موضوع از لحاظ قانونی از نظر من هیچ منعی ندارد. تنها منع قانونی این است که شما در صحن علنی مجلس نسبت به یک موضوع یا ماده ای رای گیری بشود و نمایندگان رای خودشان را اعلام بکنند و رئیس مجلس اعلام کند که این ماده یا این موضوع تصویب شد یا تصویب نشد و بعد از رای گیری از آن ماده و عدول یعنی کنار گذاشتن آن ماده یعنی مثلن بعد از ماده ۲٣ بروند سراغ ماده ۲۴ دیگر نمیتوانند برگردند به ماده ۲٣ مگر در یک صورتی که اخطار قانون اساسی داشته باشد، یعنی نماینده ای بگوید که من این ماده را مخالف قانون اساسی میدانم، اخطار قانون اساسی است. باز بعضی از نمایندگان میگویند نمیشود وارد آن شد، دیگر از این مرحله به بعد وظیفه شورای نگهبان است که مخالفتش را اعلام کند.
یکی از موارد مورد اعتراض لایحه، تعیین سقف برای مهریه است. به نظر شما اشکالات این لایحه از این نظر چیست؟ و در صورت تصویب چه دعاوی حقوقی جدیدی را منجر میشود؟
پوربابایی: شیوه نگارش این قانون شیوه درستی نیست که یک سقفی تعیین بشود. یک ماده قانونی وجود دارد، به نام ماده ۱۰ قانون مدنی که موضوعی که در آن اشاره شده است «حاکمیت امر اراده» است، یعنی به فرض بنده الان با شما معامله میکنم که این کتاب را به شما فروختم. این کتاب ارزشش ۱۰ تومان است. من حق این را دارم که بفروشم ۱۰۰ تومان، شما هم حق این را داری که بخری ۱۰۰ تومان و نیز همین کتاب ۱۰ تومانی را من حق دارم بفروشم ۱ تومان و شما حق داری بخری ۱ تومان. این قانون که ماده ۲۵ آن صراحتاً اعلام کرده است که مهریه های نامتعارف و غیر منطقی را میخواهند از بین ببرند، مثل این میماند که بخشی از عقد نکاح که بین زن و شوهر انجام میشود و بار مالی دارد را بخواهند قانون گذاران تعیین کنند. چیزی که حقوقدانان میگویند «المعروف عرفا کان المشروط شرطا» یعنی آن چیزی که در عرف است مثل شرطی است که در قرارداد آمده است. یعنی مثل شرط ضمن عقد میماند. فرض کنید الان در عرف جامعه این است که چیز اضافه ای در بالکن خانه گذاشته نشود، میگویند چون عرف شده است و همه هم رعایت می کنند این مثل یک شرطی میماند که در قراردادها میآید. الآن هم در جامعه ما یک رسم شیربها است. این شیربها بار مالی دارد. در عرف هم هست. همه هم میگیرند. این را که نمیتواند قانون گذار اعلام کند که آن چیزی که بار مالی دارد را من تعیین میکنم. آخر چه ارتباطی به قانون گذار دارد. اگر این جور باشد، شما میگویی به فرض میخواهم ماشینم را بفروشم به شما، میگوید قیمتش را من تعیین می کنم. من خانه ام را میخواهم به بفروشم به شما، میگوید قیمتش را من تعیین می کنم. الان به فرض شما میخواهید ازدواج کنید، میگویید بنده میخواهم مهریه نداشته باشم، یا بنده میخواهم ۲۰۰۰ سکه بهار آزادی مهریه ام باشد، به قانون گذار ارتباطی ندارد. شخص مخاطب شما هم تمکن مالی دارد و قبول می کند. این طرف است که می خواهد دینش را ادا بکند، ممکن داشته باشد و بخواهد ادا کند، چه ارتباطی به قانونگذار دارد. الان فرضا بنده متمکنم ۲۰۰۰ سکه بهار آزادی، حتی ۱۰۰۰۰ سکه بهار آزادی هم دارم. خانم هم میگوید من زیر ۲۰۰۰ سکه، همسر کسی نمیشوم، خوب زوج و زوجه تصمیم می گیرند، چه اشکالی دارد. بعد مجلس می خواهد این ماده را مطرح می کند، اصلن این غیر منطقی و غیر متعارف بودنش را چطور احراز میکند؟ این را باید وزارت امور اقتصاد و دارایی بررسی کند چون ذکر شده در این ماده که با توجه به وضعیت عمومی اقتصاد کشور. اما این وضعت عمومی اقتصاد کشور را چطور میتواند احراز بکند. فرضاً بنده امروز تواناییش را دارم، اما موقعی به مشکل برمیخورم و دیگر تواناییش را ندارم، چطور این احراز میشود؟ در هر صورت این ماده خیلی مشکل دارد و اصلا قابلیت اجرا ندارد. اولا مهریه متعارف مهریه توافق بین طرفین است. وضعیت عمومی اقتصاد کشور را کسی نمی تواند پیش بینی کند. امروز با فردا ممکن است خیلی تفاوت داشته باشد. و نیز به مولفه های خیلی زیادی ارتباط دارد. یکی از این مولفه ها رشد اقتصادی کشور است، یکی درآمد سرانه ملی، یکی کاهش آمار بیکاری، یکی تورم است. اینها است که در آمد اقتصادی کشور را تشکیل می دهد. افزایش صادرات، کم کردن واردات ... مولفه هایی وجود دارد در علم اقتصاد که بنده هم تخصص ندارم که این مولفه ها به وضعیت عمومی اقتصاد مربوط میشود یا نه، آن هم با آماری که الان یکی در امر اقتصاد یک آماری میدهد با آماری که بانک مرکزی می دهد متفاوت است، پس نمیشود خیلی به آن وقعی نهاد و توجه کرد. خیلی اشکال دارد و قابلیت اجرا ندارد. اگر چنین چیزی تصویب بشود، هر مردی میتواند بعد از تصویب این ماده اعلام کند که وضعیت عمومی و اقتصادی بنده در زمان عقد نکاح خوب نبوده است، اگر ۱۰۰۰ سکه مهریه کردم، وضعیتم در حد ۱۰۰ سکه بوده است و تقاضای ابطال مازاد مهریه را از دادگاه دارم. یک دادخواست جدید شروع می شود، دادگاه باید رسیدگی کند، کارشناسی کند، خیلی معضلات متعددی میتواند داشته باشد.
داشتن همسران متعدد به نظر شما به عنوان یک مرد و نیز حقوقدان در چه شرایطی ممکن است؟ و نقص قانون حاضر در این مورد چیست؟
پوربابایی: این که بیاییم اعلام کنیم که به صرف اینکه من متاهل شده ام و ازدواج کردم، دیگر تحت هیچ شرایطی نمیتوانم ازدواج مجدد بکنم، این مشکل است واقعا. البته اگر از لحاظ حقوق بشری بخواهیم به این تیپ قضایا نگاه کنیم، نخیر مشکلی نیست. چرا که کمتر جاهای دنیا این موضوع را دارد که مردی بتواند با داشتن یک همسر، همسر دیگری اختیار کند. اما در قوانین اسلامی ما در مواردی هست. چون ما طلاق را زشت ترین عملی می دانیم که قرآن می گوید هر بار حکم طلاق صادر میشود، عرش خداوند به لرزه میافتد. چون ما طلاق را خیلی وقیح میدانیم و در مکتب اسلام عمل ناپسندی است، پس تحکیم خانواده را بیشتر باید مورد توجه قرار بگیرد. از این لحاظ میگوییم که در مواردی هست که زن قادر به تمکین نیست، مواردی مثل عسر و حرج، یا مشکلات زناشویی یا مشکلات معیشتی، یا خیلی موارد متعدد که زن مرد را به عسر و حرج میکشاند، حالا اگر مردی خیلی متدین و مذهبی هم بود و قبول کند این آیه قرآن را که طلاق امری ناپسند است، و بگوید که من طلاق نمی دهم و مکروه میدانم و زنم را دوستش دارم و او هم نمیتواند نیازهای شخصی و یا عمومی من را برآورده کند، پس می توانم بروم همسر دیگری اختیار کنم. از این دید اگر نگاه کنی، ممکن است. البته میتواند آن زن را طلاق بدهد. اما این زن اگر طلاق داده بشود، نمیتواند همسر دیگری اختیار کند چرا که برای او مشکلات تازه ای ایجاد می شود. خوب اگر این مرد چراغ حمایت خود را (چتر حمایتی خودش را) همچنان می خواهد برای همسر اولش نگه دارد، خیلی خوب است. دیگر نمیشود به این گفت بد. فرض میکنیم همسری دارای سرطان است، اصلا مشکلات جنسی دارد خوب نمیتواند با هیچ مردی زندگی کند، حالا فرض کن من این زنم را طلاق هم بدهم. میخواهد چکار کند؟ فرض کنیم پشتیبان هم ندارد. یک آدمی که پشتیبان ندارد، ازدواج هم نمیتوانم بکند، اگر من هین جوری به آیه قرآن کفایت کنم و طلاقش ندهم، ولی با وجود او بروم زن دوم بگیرم، آیا منع قانونی دارد؟ نه خیلی هم محبت کردم در حقش. در واقع همان چتر حمایتی خودم را بالا سرش نگه داشتم، هزینه هایش را دادم، نفقه اش را دادم.
ولی درایران اصل بر تحکیم خانواده است که این در اصل سوم قانون اساسی هم آمده است که بنا بر تحکیم خانواده است. بنا بر حمایت خانواده است، بنا بر بنای زوجیت است، دوام زناشویی است. هر قانونی هم تصویب بشود بر پایه این اصل هست. اصلا عنوان قانون هم حمایت از خانواده است. نباید مواد طوری تبیین بشود که استثنا اصل را از بین ببرد، یعنی استثنایی به وجود بیاید که خودش زائل کننده قاعده باشد. چون استثنا فرع بر اصل است. ما نباید استثنا را جوری تفسیر کنیم، جوری وسعت بدهیم و جوری راهگشا باشد که خود قاعده را از بین ببرد، یعنی راهگشاتر از اصل قاعده. ما می گوییم که حمایت ما از خانواده است، ولی در کنارش یک ماده میگذاریم که مرد اگر بخواهد زن بگیرد می تواند بگیرد. یعنی اصل حمایت از خانواده را از بین بردیم. این استثنا است. در استثنا ما باید تعبیر مضیق کنیم. یعنی محدود بهش نگاه کنیم. خیلی بهش وسعت ندهیم. یعنی مواردی که من عرض کردم که ممکن پیش بیاید خیلی معدود است و استثنا است. ولی به هر حال قانون باید اینها را پیشبینی کند.
شما در مقاله ای عنوان کرده بودید که «زنان در هر جامعه ای بعنوان اولین معلم انسانهائی هستند که بعدها چنین انسانهائی در جامعه وظیفه رهبری و حکومتی دارند لذا ارج نهادن به چنین معلمانی که وظیفه آموزش پایه ای کلیه آحاد جامعه را برعهده دارند نیز از جمله تکالیف آنان است» حالا با تصویب قانون چند همسری با شروط سهل الوصول چگونه میشود همچنان ثبات خانواده و تربیت درست نسل های بعدی را انتظار داشت؟
پوربابایی: در این که زنها اولین معلم انسانها هستند، تردیدی نیست. باز برمیگردم به همان المعروف عرفا. الان در جامعه ما هر بچه ای بیتربیت در بیاید، می گویند کی کرده است؟ مادرش. مادر بلد نبوده تربیت کند. درست است این موضوع. چرا؟ برمیگردد به آموزش یعنی همان اولین معلمی که نقش دارد. این به این معنی نیست که نقش پدر اساسا از بین برود، نه ولی پدر چون درگیر مشکلات و معضلات زندگی است، مسائل مالی و اینها خیلی نمیتواند آن توجهی که مادر به خاطر عاطفه بیشتری که نسبت به بچه اش دارد و هم به خاطر وقت بیشتری که با بچه اش سپری میکند، نمی تواند آن توجه خاص را داشته باشد. مادر هم عاطفه اش نسبت به بچه اش بیشتر است، هم توجه اش، هم وقتش. چون این سه تا مورد را مادر دارد، طبیعتا آن بچه هم گرایشش به مادر بیشتر است. از خود من هم بپرسند مادرت یا پدرت تاثیر بیشتری داشته اند؟ میگویم اول مادر، نه اینکه پدرم را دوست نداشته باشم، نه. همه همین طورند. این به خاطر آموزشی است که از مادر گرفتید. به خاطر توجهی است که از طرف مادر به ما شده است. در نتیجه معلم اصلی هر انسانی مادر است. ما اگر بخواهیم از نظر روحی، از نظر اقتصادی وضعیت نابسامانی برای مادر ایجاد کنیم که مادر هر لحظه نگران بقای خودش باشد دیگر اصلن اساسا نمیتواند وظیفه آموزش را انجام بدهد. برگردیم به معلم اول دبستان، که آن وظیفه آموزش دانش آموزان خودش را دارد. اگر معلم دبستان مثلا قرار است ماهی ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد، ماهی ۱۰۰ هزار تومان بگیرد، هر لحظه نگران وضعیت معیشتی خودش است. دیگر نمیتواند درست به بچه ها آموزش بدهد. مادر هم همین است. یعنی بقا و دوام مادر به این وضعیت روحیش بستگی دارد. هر لحظه اگر این مادر احساس کند که ممکن است شخص دیگری وارد زندگیش بشود احساس نا امنی می کند و تحکیم خانواده بر هم میخورد. معمولا کشورهایی که پیشرفت میکنند، به خاطر آموزش پیشرفت میکنند. هم آموزش ابتدایی و هم آموزش دوران کودکی که به مراتب سخت تر است چون سیر تکوین شخصیت فرد است. چون نمی توان به پسر ۲۵ ساله آموزش داد. همین هم هست. میگویند بچه اگر میخواهد زبان یاد بگیرد در بچگی بهتر است. موسیقی در بچگی بهتر است، درس در بچگی بهتر است. چون بچه دغدغه هایش کمتر است. در حقیقت مادر هم همین است. زن هم همین است. به نظر من اگر زنان ما در جامعه بخواهند آسیب ببینند، تردیدی نیست که در یک ظرف زمانی ۱۰-۱۵ ساله جامعه دچار انحطاط خواهد شد.
شما چه قوانینی را به عنوان جایگزین این لایحه پیشنهاد می کنید؟
پوربابایی: البته این لایحه هنوز به عنوان قانون در نیامده که بخواهیم ببینیم ماحصل چیست؟ ما زمانی میتوانیم بگوییم که مثلا قانون سال ۵٨ بهتر از قانون الان است که هر دوتا حکم قانون را داشته باشند. ما نمی دانیم در این مجادلات و بحث ها و مناظرات داخل مجلس در کمیسیون و یا طرح صحن علنی چه بحث هایی مطرح می شود که نتیجه آن قانون میشود که ما بگوییم جایگزین آن قانون چی باشد. ولی اساسا قانون حمایت از خانواده خیلی مدون و کاملی هنوز نداریم. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. در واقع یک قانون جامعی که در بردارنده همه حقوق از جمله حقوق اخوت، حضانت، حقوق مادر، همسر، در دوران نامزدی لغایت به بعد باشد، نداریم چنین قانونی را که البته مطابقت بکند با نیازهای فرهنگی خودمان. یعنی ما نمیتوانیم مثل قانون تجارت دقیقا مثل قانون بلژیک یا فرانسه را کپی کنیم بیاوریم. یعنی به مذاق ما خوشبین نمیآید. یعنی به مذاق هیچ کشوری خوشبین نمی آید. یعنی که در این لحظه نمی شود که آدم بگوید که چه قوانینی را جایگزین این لایحه میکردیم. چون این لایحه ممکن است که جرح و تعدیل بشود.
سال گذشته، بعد از حذف دو ماده فوق نمایندگان مجلس ذکر کردند که در بررسی مجدد از کارشناسان و صاحب نظران حقوق زنان در این زمینه دعوت خواهند کرد که در این جلسات حضور داشته باشند و موارد پیشنهادی خود را ارائه کنند. اما حالا بعد از چندین جلسه هنوز چنین دعوتی از هیچ کس صورت نگرفته است. با این وجود به نظر شما چه راهکار دیگری میتوان پیش گرفت برای متقاعد کردن وکلای مردم در مجلس به تغییر این قوانین به سوی برابری خانواده؟
پوربابایی: یکی از تکالیف مجلس این است که از متخصصین خارج از مجلس هم دعوت کند. ما یک موضوعی داریم در قوانین، مخصوصا قوانین فرانسه که بهش استناد می کنند به نام دکترین. دکترین یعنی نظریات حقوقی، نظریات علمی دانشمندان، صاحب نظران علمی را می گویند دکترین. بنده به عنوان نماینده مجلس خوب حالا ممکن است دکترای حقوق جزا هم داشته باشم، اما تخصص در لایحه خانواده نداشته باشم یا بالعکس ممکن دکترای حقوق تجارت بین الملل داشته باشم و در امور حقوق جزا تخصص داشته باشم. تردیدی نیست باید نظریات مختلف کارشناسان حقوقی را شنید. خصوصا سازمانها یا حتی قضات یا حتی وکلا و دانشگاهیان. یعنی اگر رئیس جمهور میخواهد یک کار جامع بکند، باید از همه اینها دعوت بکند. یکی از دلایلی که همه ساله بعضا اصلاحیه ها یا متمم هایی را به قانون اضافه می کنند به خاطر نقص در تدوین آن است. چون کار کارشناسی انجام نشده است. فرض کنید لایحه های آیین دادرسی کیفری را مطرح می کنند به خاطر بعضی مسائل تصویب نمیکنیم. ولی لایحه حمایت از خانواده را زود می خواهیم تصویب کنیم بدون نظر کارشناسان. شما که فرصت کافی داشتید، الان یکی دو سال است این موضوع طرح حمایت از خانواده را مطرح کردید، باید نمایندگان بنشینند نظر کارشناسان و دانشگاهیان و خانواده ها را بگیرند، نظر قضات خانواده را بگیرند، جلسات مکرر و متعدد بگذارند، بعد یک قانون جامع درست کنند که این قانون حداقل ۱۰-۱۵ سال دوام داشته باشد. پس فردا نیاییم دوباره یکسری اعتراض کنند، یکسری منحرف بشوند، نتوانند اجرا کنند که این قانون لایحه اشتباه است. این طبیعی است که باید کار کارشناسی صورت بگیرد. باید از نظر حقوقدانان، به خصوص حقوقدانان دانشگاهی استفاده کنند.
این از جانب مجلس، حالا برای ما به عنوان فعالان مدنی، فعالان حقوق زنان چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟
پوربابایی: شاید یک جایی در مصاحبه ام یا در یکی از مقاله ها گفتم، ببینید دعوت کردن از نماینده ها، خصوصا نماینده های کمیسیون حقوقی قضایی، هیچ اشکالی ندارد که شما فرض با کانون وکلا هماهنگی بکنید، با دانشگاه تهران هماهنگی بکنید از یکی دو تا از اساتید دانشگاه، یکی دو تا از وکلای معتبر، دو سه تا از قضات، دو سه تا از فعالین حقوق مدنی دعوت کنید یک جایی را مثلا تعبیه کنند، سالن دانشگاه تهران مثلا و یا هر مرکز دیگر. بحث کنند راجع به آن. ولی در مورد کمیسیون حقوقی قضایی میشود به عنوان فعال حقوق مدنی فرضا از آقای تجری دعوت کنیم، جلسه ای فعالان حقوق مدنی گذاشتند با حضور صاحب نظران و اساتید با هم صحبت کنیم و یا بحث کنند. یا اگر مجلس دعوت نمی کند یا نمیخواهد یا توانش را ندارد، چه فرقی دارد، چه اشکالی دارد که فعالان حقوق مدنی که می خواهند اعتراض کنند، بیایند بحث کنند. هیچ منع قانونی ندارد.
دومین موضوع که در جایی دیگری هم گفتم، مگر نماینده مجلس نماینده من نیست؟ من بهش وکلات داده ام. مگر نماینده مجلس حق طرح موضوع را ندارد؟ ۱۵ نفر از نماینده های مجلس میتوانند یک موضوعی را تصویب کنند و به عنوان طرح بدهند به مجلس. زمانی که وکیل می تواند این کار را بکند، اصیل هم قطعا میتواند. من یک وکلاتی دادم به شما به فرض برای فروش خانه ام. شما وکیل در فروشید. شما وکیل میتوانید بفروشید، منِ اصیل نمی توانم؟ اولی است که می توانم. زمانی که نماینده مجلس تقاضا می کند شما هم تقاضا کنید. تقاضا کنید از هیات رئیسه مجلس که ما هم می خواهیم یک سری جلسه بگذاریم، راجع به یک سری از قوانین. ولی واقعاً لایحه حمایت از خانواده را نباید سیاسی کرد. این یک لایحه است که دولت داده، وحی منزل نیست. ممکن است در کمیسیون تصویب نشود و یا بشود. و یا خیلی از ماده ها تصویب شود ولی در دادگاه ها نشود اجرا کرد. این است که به نظر من گذاشتن جلسات متعدد با صاحب نظران مفید است. حتی ممکن است در جلسات اول نمایندگان مجلس نیایند. ایرادی ندارد. شما از صاحب نظران حقوقی دعوت کنید. و خبر را کار کنید که صاحب نظران حقوقی اینها را گفتند. ما حاضریم نقطه مقابلش هم اگر هست، کار کنیم، کسی نقدی دارد، نظری دارد. این تحقیقات، تبدیل به یک رویه ای میشود تقریبا مثل مناظره های سیاسی، ولی مناظره های اجتماعی است، حقوقی است، سیاسی نیست. همه دخیل میشوند فارغ از اینکه چه کسی پیگیر موضوع است. این کار راهکار خوبی است اگر بتوانید اجرا کنید.
از وقتی که به ما دادید متشکرم.
|