یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آوای جنگل
غزلی از فتح اله شکیبایی


فتح اله شکیبایی


• گر بشنوی از نای گل آوای جنگل
در نای غم پیچیده سر تا پای جنگل

در سوکِ خونینِ پرنده در سحرگاه
خون می چکد از نازکای نای جنگل ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٣ ارديبهشت ۱٣٨۹ -  ۱٣ می ۲۰۱۰


 
 

گر بشنوی از نای گل آوای جنگل
در نای غم پیچیده سر تا پای جنگل

در سوکِ خونینِ پرنده در سحرگاه
خون می چکد از نازکای نای جنگل

وز اضطرابِ برّه آهوهای وحشی
گردیده گلگون چشمِ خون پالای جنگل

در زمهریرِ فصلِ بی مهری شنیدم
تک سرفه ها از سینه ی سینای جنگل

گیسو پریشان کرده اینسان بیدِ مجنون
بر تن سیه پوشیده چون لیلای جنگل

تنها نه تندر بازتابِ خشمِ سرخی ست
فریادها برخیزد از ژرفای جنگل

ابری سخی باید که در این بی قراری
شوید به اشکِ دیدگان شولای جنگل

امروز جنگل خویشتن را می سراید
تا گل دمد از شعله ی فردای جنگل.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست