•
در دنیای چند قطبی بازیگر جهانی شدن هنری است که از همه ساخته نیست. ایران نشان داد که استعدادی ندارد، ورود و خروجش در هیچ ائتلافی جدی گرفته نمیشود، ترکیه کاملا برعکس: همزمان در ناتو وزن خود را حفظ کرده و در کشورهای اسلامی نیز عزت خود را. هم برای مدعیانی چون امریکا و اسرائیل اهمیت دارد، هم برای نیازمندانی چون افغانستان و عراق
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ خرداد ۱٣٨۹ -
٣ ژوئن ۲۰۱۰
کشتی ترکیه مسیری تکراری را میپیمود، پس چطور شد به نتیجهای متفاوت دست یافت؟ مقصد: غزه، شعار: کمک به فلسطینیان، نتیجه: عالی! همین مسیر را ایران هم طی میکرد اما نتیجه نمیداد. اشتراک ها را همه میدانیم باید دنبال تفاوت ها بگردیم: سرنشینان کشتی مرمره واکسن تروریزم زده بودند، با چسب های دو قلوی امریکائی هم نمیشد چنین برچسپی را به انها چسپاند، محموله ها هم حتی با معیارهای سخت اسرائیلی نیز نمیتوانسند کاربردی تروریستی داشته باشند، احدی هم البته خواستار نابودی ملتی نشده بود. تنها شعار حیات ملتی دیگر را سرداده بودند. فرق است میان حیات فلسطین و نابودی اسرائیل! از دیگر سو، جبهه کشتی، اسلامی نبود، منطقهای هم نبود، بلکه جهانی بود. محور و گفتمان جبهه نیز نه زمینی و نه اسمانی که کاملا انسانی بود، از نقاطی متفاوت انسانهائی، با سابقه و اندیشههای متفاوت برای شکستن محاصره انسان هائی دیگر متفق شده بودند. معلوم شد که هیچ سربازی را به گروگان نگرفتند. ان ها زندانیهائی شدند که زندانبان خود را در سطح دنیا، زندانی افکار عمومی کردند. همین چند سال پیش بود ربودن سربازی، با سر ملتی بازی کرد، امروز البته گروگان شدن شماری، ملتی را در استانه ازادی قرار داده است. نسخه ایران شکست خورده است، کشتی نتانیاهو و احمدی نژاد به گل نشسته است (دوستی به زیبائی انها را نتاننژاد و احمدی یاهو نامیده بود). باد شرطه اما کشتی های سبکبار را به غزه میرساند. این مسیر باید رونق گیرد، با رهروانی جهانی. دیدار اشنا هم البته میسر خواهد شد.
اما شکست نسخه ایران تنها در این مسیر نیست. ترکیه و حتی در انسوتر مالزی، نشان دادند که میشود در کشوری با اکثریت مسلمان، حزب اسلامی هم حاکم، کرامت ازادی هم محفوظ باشد. در دنیای چند فرهنگی تنها این مدل از حکومت اسلامی قابل دوام است. دو نسل در ایران و افغانستان فدا شدند تا این مسیر در مالزی و ترکیه کشف شود. سکولارهای ایران به حال مذهبی های ترکیه غبطه میخورند اما همان مذهبیها برای اعدام جوانان در ایران متاسف میشوند! ایران اسرائیل ر ابه رسمیت نشناخت، حتی ورزشکارهایش را. ترکیه اما ان را به رسمیت شناخت که توانست در داووس با اعتراضی متین، سقف را تا فرق سر اسرائیل پائین بیاورد، کدام موثرتر بود؟
در چند سال گذشته چند کشتی و محموله مشکوک با رسوائی از رسیدن به فلسطین باز ماند بهترین خوراک تبلیغات را هم برای اسرائیل مهیا کرد، فرستندگان عقلشان نمیرسید که انسانها در غزه به چی نیاز دارند، اصلا انها که در فکر انسانها نبودند. البته در این اواخر کم کم چنان شده بود که حماس هم قافیه برایش تنگ شد، میگفت دیگر مشکلی با امریکا ندارد. اکنون حماس باید تغییر استراتژی دهد و نگاهی دوباره به متحدانش بیاندازد، خاله خرسه هنوز سنگ در دست دارد، دنبال سنگ اتمی هم هست، اما تا حالا یک سنگش هم به خرمگس نخورده، تنها پیشانی فلسطینی ها راشکافته است.
در دنیای چند قطبی بازیگر جهانی شدن هنری است که از همه ساخته نیست. ایران نشان داد که استعدادی ندارد، ورود و خروجش در هیچ ائتلافی جدی گرفته نمیشود، ترکیه کاملا برعکس: همزمان در ناتو وزن خود را حفظ کرده و در کشورهای اسلامی نیز عزت خود را. هم برای مدعیانی چون امریکا و اسرائیل اهمیت دارد، هم برای نیازمندانی چون افغانستان و عراق. ایران چند دهه به چین و روسیه باج داد تا داخل بازی حسابش کنند، نشد. بوسنی و اذربایجان هم حتی حسابشان را با ایران بستند، همه تنها در حد زد و بند تاکتیکی سری به تهران میزنند. احمدی نژاد حتی یک متحد استراتژیک ندارد اما اردوغان طیفی از انتخاب های متنوع را پیش رو دارد، هر بار نگاهی به منافع ملیاش میاندازد و براساس ان، متحدی را انتخاب میکند. او اکنون با اقتدار، بازیگر اصلی جهان اسلام شده است، البته بدون بریدن از جهان غرب. مدل ایرانی در همه عرصهها شکست خورده است.
همن سیدی
لندن
|