ایران و ترکیه، رفاقت و یا رقابت
محمدحسین یحیایی
•
جمهوری اسلامی با عملکرد و کاربرد سخنان سخیف و بی نزاکت در دیپلوماسی هر روز منزوی تر می شود و جای آن را در کشورهای اسلامی ترکیه پر می کند. چهار قطعنامه تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل که هرکدام شدیدتر و دایره عمل بیشتری دارند به اقتصاد ویران و ثبات سیاسی کشور ضربات مهلک و کار سازی وارد می کنند. نسل های آینده مجبور به تحمل و بازپرداخت هزینه های سنگین آن هستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۶ مرداد ۱٣٨۹ -
۷ اوت ۲۰۱۰
در پی نمایش انتخاباتی و کاربرد ترفند های گوناگون برای آوردن مردم به پای صندوق های رای، حوادثی در جامعه استبداد زده ایران اتفاق افتاد که دور از انتظار ارتجاع و بازیگران کودتا بود. هیجان انتخاباتی که از چند هفته پیشتر آغاز شده بود با آگاهی مردم از تقلب در شمارش آراء به خیابان ها منتقل شد و میلیون انسان سرخورده که رایشان مانند انقلابشان دزدیده شده بود، در مدت کوتاهی بدون برنامه از پیش تعیین شده به خیابان ها ریختند. رژیم کودتا و رهبری آن همراه با همه نهادها ، ارگان ها و نیروهای سرکوب که در مهندسی تقلب و کودتا شرکت داشتند، وحشت زده به چاره اندیشی پرداختند، به خشن ترین روش که در ذات این گونه رژیم هاست دست زدند. هزاران نفر را زندانی و شوهای تلویزیونی راه انداختند تا برخی از آنان به گناه ناکرده خود اعتراف کنند، جنایات ضدبشری کهریزک، کوی دانشگاه و... آفریدند تا جنبش توده های خودجوش مردمی را نابود سازند ولی نتیجه بگونه ای دیگر شد که سرکوبگران و جنایتکاران را بیشتر از گذشته به وحشت انداخت. صف بندی و شکاف های اجتماعی که از سال ها پیش آغاز شده بود تشدید شد. ریزش شدید در راس و بدنه رژیم، کودتاگران ناتوان را به سوی کوتوله های سیاسی سوق داد. افشاگری از هر سو آغاز شد، برخی از پرده ها و سرپوش ها از جنایات دهه ۶۰ و ادامه جنگ ویرانگر کنار رفت. ولی هنوز ناگفته های فراوانی است که باید گفته شوند. در این میان سران رژیم و ذوب شدگان در ولایت، برای پیشگیری از گسست اجتماعی و سیاسی جامعه و جلوگیری از گسترش دمکراسی و آزادی خواهی های بیشر اجتماعی و فردی به جنگ با مردم و خواسته های آنان برخاستند و برای دهن کجی به توده های مردم، اندیشه ورزان و فعالین اجتماعی به خودستایی پرداخته، القاب جدیدی به خود و رهبری دادند تا رژیم درمانده پر رمز و راز و هم زمان رهبری که هر روز پایگاه مردمی خود را از دست می دهد، قدرت کاریزمایی پیدا کند. در این راستا اول امامش خواندند، سپس حکم حکومتی وی را بالاتر از قانون، اراده عمومی مردم و لازم الاجرا از سوی همگان تفسیر کردند.
بیش از یک سال از این ماجرا گذشته است، ثبات سیاسی بهم ریخته، رابطه مجلس و دولت تیره شده، دولت از اجرای قوانین مجلس و برنامه های عمرانی خودداری می کند. اقتصاد ضعیف و نحیف ملی که به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است رو به ویرانی است. بگونه ای که تولید ملی در همه بخش های اقتصادی رو به نابودی است، بر اساس گزارش مرکز آمار و بانک مرکزی نرخ بیکاری به بالاترین میزان در ۶ سال اخیر رسیده و از ۱۲ درصد گذشته است. در سال ٨۷ نرخ رشد نیم در صد بوده، در سال ٨٨ هم پیرامون دو درصد دور می زند. کمبود نقدینگی در نتیجه کمبود سرمایه گذاری، فرار سرمایه از تولید به بخش تجاری و ترس از آینده و بحران سیاسی موجود، کشور را با عمیق ترین بحران در چند دهه خود روبرو کرده است. رژیم درمانده و ناتوان از حل بحران های داخلی در هر فرصتی صحبت از مدیریت جهان و حل بحران های آن می کند و به فریب ناآگاهان ادامه می دهد. این در حالیست که از درز اطلاعات و چرخش آزادانه آن در جامعه به شدت جلوگیری می کند. عدم مشروعیت، تقلب در انتخابات و کاربرد زور، فشار، زندان و سرکوب برای حفظ قدرت در درون به ناتوانی و عدم اعتماد در بیرون انجامیده، همه نهادهای بین المللی به عملکرد رژیم اعتراض می کنند. در این میان چالش بزرگ و پبچیده فعالیت های اتمی رژیم به نقطه خطرناکی رسیده است. اگر تا دیروز سخن از مذاکره و توافق بود امروز صحبت از جنگ و حمله به تأسیسات اقتصادی و نظامی است. جناح طرفدار جنگ و نشریات وابسته به آنها در ایالات متحده به گفتگو با ژنرال ها و انتشار نظرسنجی هایی می پردازند که در آنها تبلیغات جنگ و گزینه های نظامی برای پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی پیش می رود. آنان جنگ را بگونه ای راه حل نهایی و اجتناب ناپذیر نشان می دهند.
رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ و نجات خود بر این باور است که می تواند با رویکردهای کهنه، در نهادهای بین المللی و کشورهای مختلف شکاف اندازد و برخی از کشورها را در مسیر خود قرار دهد. با انتخاب ترکیه، برزیل و لبنان بعنوان اعضای غیردائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد نزدیکی به آن کشور ها شتاب بیشتری بخشید، وزیر خارجه و مقامات دیگر را برای رایزنی به آن کشورها فرستاد. در این میان ترکیه در اولویت بود، فروش ارزان قیمت گاز و شرکت ترکیه در فعالیت های پارس جنوبی مطرح شد. ترکیه همواره تلاش می کند در فعالیت های اقتصادی و عمرانی ایران که به دلایل فراوان بسیار سودآور است شرکت کند، ترکیه از اینکه رقیب دیروز در منطقه امروز نیازمند کمک های فنی و اقتصادی آن کشور است بسیار خوشنود است. رابطه ایران و ترکیه در واقع رقابت آن دو تاریخ دیرینه ای دارد. مردم هر دو کشور هر چند به زور شمشیر اعراب اسلام را پذیرفته اند ولی هر دو بنام اسلام کشورگشایی کرده و سال های طولانی خود را پرچمدار آن خوانده اند. ترک ها در کوچ خود از آسیای میانه به سوی غرب و در گذر از مسیر ایران با فرهنگ و زبان ایرانی آشنا شده، واژه ها و کلمات فراوانی از آن گرفته و به آن افزوده اند. در این داد و ستد آنچنان تحت تأثیر آن قرار گرفته ان که در حفظ زبان فارسی کوشیده اند. در این میان با آزاد سازی منطقه از دست اعراب اداره آن را در دست گرفته اند. با تشکیل دولت ترک های عثمانی در آناتولی و صفوی های آذری (ترک) در ایران برتری جویی و رقابت در هر دو سو آغاز شده است. جنگ های طولانی دو دولت قدرتمند در منطقه که همزمان با تغییرات وسیع و گسترده اجتماعی و صنعتی در اروپا بود آرامش لازم را برای آنها مهیا می کرد. این جنگ و گریز تا سال ۱۶٣۹ ادامه داشت که با موافقت صلح نامه قصر شیرین به پایان رسیده و هنوز این موافقنامه به قوت خود باقی است.
در دهه های اول قرن پیشین تحولات شگرفی در منطقه روی داد، دو دولت ملی گرا در دو کشور ایران و ترکیه شکل گرفت. ترکیه جمهوری نوین خود را با تمایل به غرب تشکیل داد ولی در ایران نظام پادشاهی ادامه یافت. رضا شاه به شدت تحت تأثیر آتاتورک بود و می خواست با حفظ نظام پادشاهی و گرایش به ایران باستان در همان مسیر آتاتورک قدم بردارد. هر دو کشور به آلمان و هیتلر گرایش داشتند. در پایان جنگ دوم جهانی ترس از گسترش اتحاد جماهیر شوروی هر دو کشور را به غرب و آمریکا نزدیک کرد. ترکیه از یک سو به ناتو پیوست و از سوی دیگر با شرکت ایران، پاکستان و بغداد پیمان بغداد را بوجود آورد که با خروج بغداد به پیمان سنتو تغییر نام داد. در سال ۱۹۶۲ همکاری منطقه ای (آر سی د) در زیر مجموعه سنتو شکل گرفت.
دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی سال های طلایی برای اقتصاد ایران بود، با افزایش درآمدهای نفتی و رشد سریع اقتصادی شاه به جاه طلبی و به خودنمایی پرداخت. رقابت با ترکیه از منظر اقتصادی به سرعت به نفع ایران تغییر کرد. حمایت از کردها در عراق و خریدهای کلان نظامی با تکنولوژی برتر، ترکیه را تا اندازه ای نگران کرد ، ولی در سال های پایانی دهه ۷۰ به ناگهان همه چیز دگرگون شد. در ایران انقلابی رخ داد که تا اندازه ای غیرمنتظره و غافلگیر کننده برای نظام شاهنشاهی و همسایگان بود. با انقلاب و آغاز جنگ و تصفیه حساب ها و کشتار بی رحمانه مخالفین در رژیم نوپا همراه با پافشاری در ادامه رژیم تاریک اندیش و قرون وسطایی آنچنان جامعه کهنسال ایران را به عقب راند که امروز تنها با کشور های عقب مانده مقایسه می شود.
بهره برداری ترکیه از شرایط پیش آمده در منطقه آن کشور را در مسیری قرار داد که در مدت کوتاهی به پیشرفت های شگرفی دست یافت. در این مدت به ۱۶مین اقتصاد دنیا تبدیل شد. همراه با نهادهای بین المللی در بین بیست کشور پیشرفته و تأثیرگذار در اقتصاد جهان قرار گرفت. قدم های بلندی در گسترش دمکراسی و آزادی در کشور برداشت. صدها کانال تلویزیونی و وسائل ارتباط جمعی آزادانه به فعالیت های خبر رسانی خود ادامه می دهند. حقوق کردها در گسترش زبان، فرهنگ و ادبیات به رسمیت شناخته شد. با اجرای رفرم های دمکراتیک در راستای حقوق کودک و زنان به قدری پیشرفت کرد که مورد تحسین کشورهای اروپایی قرار گرفت و در شرایط امروز در اتاق انتظار برای پیوستن به اتحادیه اروپا به سر می برد. دستآورد این گشایش در دمکراسی را می توان در همه حوزه ها مشاهده کرد. بیش از ۱٣۰ میلیارد دلار صادرات صنعتی و خدمات و ٣۰ میلیلرد دلار درآمدهای توریستی همراه با درخشش زنان ترک در میدان های ورزشی در این راستا است. مقایسه این کشور با ایران که شباهت های بیشماری باهم دارند همراه با درآمدهای هنگفت نفتی که ایران از آن بهره مند است، میزان عقب ماندگی جمهوری اسلامی ایران را در همه حوزه ها نشان می دهد.
جمهوری اسلامی با عملکرد و کاربرد سخنان سخیف و بی نزاکت در دیپلوماسی هر روز منزوی تر می شود و جای آن را در کشورهای اسلامی ترکیه پر می کند. چهار قطعنامه تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل که هرکدام شدیدتر و دایره عمل بیشتری دارند به اقتصاد ویران و ثبات سیاسی کشور ضربات مهلک و کار سازی وارد می کنند. نسل های آینده مجبور به تحمل و بازپرداخت هزینه های سنگین آن هستند. قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل و تحریم های یکجانبه ایالات متحده، اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن تنها اقتصاد کشور و مراکز اتمی را هدف قرار نداده اند، آنها با تبلیغات وسیع و گسترده خود زمینه حمله به تأسیسات اقتصادی، زیربنایی و نظامی را فراهم می آورند. به نظر می رسد مقامات جمهوری اسلامی هم به واقعی بودن خطر حمله پی برده اند و هر روز با نامه پراکنی و دیدار از کشور های اروپایی بویژه ترکیه خواهان حل مناقشه از طریق مذاکره و توافقنامه هستند. آنچه در اکتبر سال ۲۰۰۹ در وین اتفاق افتاد و با کشور های اروپایی و آمریکا مذاکرات پیش برده شد و از سوی جلیلی نماینده جمهوری اسلامی به امصاء رسید مورد توافق تهران قرار نگرفت، ماه ها بعد با نامه نگاری های اوباما و درخواست تهران از ترکیه و برزیل در مه سال ۲۰۱۰ همان موارد با نام توافق نامه تهران به امضاء سه کشور رسید که این بار طرف های اروپایی و آمریکا آن را رد کرده، قطعنامه شدیدتری را از شورای امنیت سازمان ملل گذراندند. آنان بر این باورند که ایران با پنهان کاری مقدار بیشتری اورانیوم غنی کرده است. به هر رو طرفداران جنگ در هر دو سو خواهان بن بست مذاکرات و ادامه همین رونداند که بتوانند به اهداف خود برسند. رزیم جنایتکار جمهوری اسلامی به بهانه شرایط ویژه و خطر حمله، به هر جنایتی در درون دست می زند، دانشگاه ها را تصفیه، کارگران و فعالین اجتماعی و سیاسی را زندانی و جامعه را در خفقان مطلق و زندانی به وسعت ایران نگه می دارد و هر روز هم به وحشیگری خود در زندان ها و خیابان ها می افزاید. از سوی دیگر جنگ طلبان نظام سرمایه داری بر طبل جنگ می کوبند که بتوانند در منطقه حضور داشته باشند و به فروش اسلحه خود ادامه دهند.
ایران و ترکیه دو رقیب دیرینه در منطفه به یکدیگر نزدیک می شوند. ترکیه با عملکردهای خود در سال های اخیر بویژه در رابطه با فلسطین محبوبیت زیادی در بین کشور های اسلامی و سنی مذهب پیدا کرده است. در حالی که با اسرائیل پیمان های امنیتی، نظامی و اقتصادی دارد، از آن کشور انتقاد می کند و با محکوم کردن حمله اسرائیل به غزه از حماس پشتیبانی می کند. به نظر می رسد که می خواهد نقش برجسته خود را نشان دهد و پایگاه خود را در منطقه تقویت کند. برخی از تندروها و مخالفین ترکیه در جمهوری اسلامی به نزدیکی ایران با آن کشور واکنش تندی نشان می دهند، آنان بر این باورند که ترکیه از پرونده اتمی ایران به عنوان اهرم فشار برای پیوستن به اتحادیه اروپا و نزدیکی به کشور های اسلامی استفاده می کند و آن کشور با قانون اساسی لائیک به منافع اقتصادی خود می اندیشد با پذیرش در اتحادیه اروپا و برقراری رابطه با کشورهای اروپایی دوستی و نزدیکی با ایران را رها خواهد کرد. آنچه مسلم است منافع ملی هر کشوری بر منافع دیگران ارجحیت دارد. جمهوری اسلامی و سران جاه طلب آن با صرف میایاردها دلار از ثروت ملی در راستای ایدئولوژی خود که در آرزوی صدور آن بدنیا بویژه کشورهای اسلامی بودند ناکام مانده اند. آنان با نقشه های شیطانی خود در کشورهای اروپایی صدها تن از مخالفین رژیم را به قتل رسانده و در خیلی از کشورها فتنه و نفاق آفریده اند، از آن رو در مواردی هم که محق بوده اند نتوانسته اند با پشتیبانی مردمی آن کشورها از حقوق و حق خود دفاع کنند. اصرار سران رژیم جمهوری اسلامی برای شرکت بیشتر کشورها بویژه ترکیه در مناقشه اتمی ایران با آژانس و یا سازمان ملل کشاندن پرونده به محاکم بین المللی است، هر چند این محاکم زیر نظر سازمان ملل باشد، زیرا آنان بر این باورند که قضات این محاکم از استقلال بیشتری برخوردارند و پروسه رسیدگی به دعاوی به درازا می کشد. به هر رو رژیمی که در داخل مشروعیت خود را از دست بدهد و برای حفظ خود به دروغ، خرافات و استثمار احساسات مذهبی مردم ساده دل و ساده اندیش بپردازد و با داستان سرایی خود را نماینده امام زمان بخواند موفق به پیشبرد اهداف سیاسی خود در دیپلوماسی و سیاست خارجی نخواهد بود.
ایران در چند دهه گذشته هم ردیف و هم سو با کشور هایی مانند کره، مالزی و ترکیه پیش می رفت و در برخی از بخش های اقتصادی از آنها پیشروتر بود. مردم ایران از اقشار و طبقات گوناگون، نظام شاهنشاهی و استبداد را یکی از موانع پیشرفت می دید، از آن رو به انقلابی دست زد تا این مانع و عامل بازدارنده از پیشرفت سریع را از سر راه بردارد. ولی گرفتار نظامی شد که راه پیشرفت را در همه زمینه ها مسدود کرد. کره، مالزی، ترکیه و دیگر کشورهای هم ردیف به پیشرفت خود ادامه داده، جایگاه خود را در اقتصاد جهانی، تقسیم کار و توزیع ثروت پیدا کردند. مردم ایران از این رژیم که دروغ، فساد های اجتماعی و اخلاقی، اعتیاد، فحشاء و فقر را در جامعه گسترده، با تجاوز به حقوق شهروندی انسان ها را از نعمت تکنولوژی مدرن و چرخش آزادانه اطلاعات محروم کرده بیزار است. در این میان نیمی از جمعیت کشور( زنان) که از نعمت آزادی رفتار، پوشش، ورزش و هنر و گسترش آن در جامعه محروم اند به مجامع ملی و جهانی شکایت می برند. رژیم جمهوری اسلامی و ذوب شدگان در ولایت فقیه با افکار و اندیشه های خرافی و اجرای قوانین قرون وسطایی دشمنی و خصومت را بین اقوام و ملل ساکن در گستره ایران رواج داده با حیف و میل ثروت ملی و کشتار انسان ها در دوره های مختلف، مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند، آنان با باز تولید استبداد به ارتجاعی ترین شیوه و روش حق حاکمیت را از دست مردم گرفته اند، از آن رو مردم حق دارند به روشی که خود تشخیص می دهند از جور و ستم این رژیم رها شوند و بار دیگر در مسیر پیشرفت، دمکراسی و آزادی قرار گیرند...
دکتر محمد حسین یحیایی
|