آقای محمد مصطفایی به دگراندیشی ی مینا احدی احترام بگذار
شاهرخ رئیسی
•
این خانم مینا احدی نیست که از مسائل حقوق بشری سوء استفاده حزبی یا سیاسی می کند. این آقای محمد مصطفایی است که ایندو را خلط مبحث می کند و فرهنگ احترام به «دگر اندیش» را ندارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۵ شهريور ۱٣٨۹ -
۶ سپتامبر ۲۰۱۰
اینکه مینا احدی یک فعال حقوق بشر است جای هیچ تردیدی ندارد. اینکه مینا احدی یک کمونیست است هم جای تردیدی ندارد. اما ایندو دلیل نمی شود که مینا احدی می خواهد از مسائل حقوق بشری به نفع منافع حزبش سوء استفاده کند. آنچه در نوشته ی محمد مصطفایی آدم را آزار می دهد فقط خلط ایندو موضوع باهم نیست. مشکل عدم وجود تولرانس کسی است که در قاموسش نمی گنجد ممکن است کسی باشد که کمونیست باشد و همزمان فعال حقوق بشر هم باشد. کسی کمونیست باشد و همزمان ضد قانون اعدام نیز باشد. و بدتر از همه آنچه در نوشته ی محمد مصطفایی آدم را می آزارد اینست که آقای مصطفایی که خودش کمونیست نیست نمی تواند تصور کند کنار یک کمونیست بایستد و فعالیت مشترک ضد اعدام داشته باشد! ایشان چون مسلمانی که کافر را نجست می داند از کمونیست ها دوری دوری می کند و پا به کنفرانسی نمی گذارد که یک دگراندیش کمونیست آنجاست.
آقای محمد مصطفایی که خود قربانی ی عدم تولرانس است و از برابر حکومتی دگراندیش ستیز گریخته و در اروپا تقاضای پناهنده گی ی سیاسی داده، در عمل همان دگراندیش ستیزی اسلامیستی را بازتولید می کند. در همین اروپای غربی که ایشان پناهنده ی سیاسی شده است، حزب کمونیست از نظر قانونی مشروعیت دارد. در آلمان و دیگر کشورهای دموکراتیک اروپایی، احزاب کمونیست فعالیت پارلمانی و قانونی دارند و از حمایت قانون و مردم برخوردارند. آقای مصطفایی از دست جمهوری ی اسلامی گریخته به اروپا آمده اما رفتارش در برخورد با حزب کمونیست کارگری به شیوه ی ایرانی و ضد دموکراتیک است!
مینا احدی سالهاست در آلمان در مقابل قانون وحشیانه ی اعدام ایستاده و در مبارزه با آن تلاش می کند. مینا احدی در آلمان در هر دو محیط ایرانی و آلمانی زبان فعالی شناخته شده است. زبان آلمانی اش هم خوب است و بارها در محیط آلمانی زبان منشا اثر بوده و توانسته است توجه افکار آلمان را به وضعیت حقوق بشر در ایران جلب کند. هر انسانی با هر گرایش سیاسی چه چپ چه راست چه لیبرال که چنین کند شایسته احترام است. اگر کسی فعال حقوق بشر باشد و همزمان در حزبی سیاسی هم عضو باشد دلیل نمی شود که از این یکی سو استفاده می کند. آقای مصطفایی چنان حرف می زند که از لحن کلامش پیداست به حزب «کمونیست کارگری» آلرژی دارد. من این «آلرژی» را خوب می شناسم. این همان فقدان شعور سیاسی رایج در بین ایرانیان است که با عدم تولرانس عجین شده و به شیوه ای دل بهم زن و عصبی خود را نشان می دهد.
چنین کسانی چون محمد مصطفایی فرهنگ یک دموکراسی ی پارلمانی را دارند؟ در مخیله ی آنان می گنجد که پارلمانی از احزاب چپ و راست و لیبرال هم می تواند وجود داشته باشد بی آنکه یکی سر دیگری را ببرد و یا او را به لجن بکشد؟ در مخیله ی محمد مصطفایی ها انگار نمی گنجد که فعالان حقوق بشر از هر گرایش سیاسی می توانند در اکسیونی حقوق بشری، با هدفی مشترک و در عین حال با حفظ مرزبندی ی سیاسی، کار گروهی پرثمر داشته باشند. من آلرژی ی محمد مصطفایی را خوب می شناسم. این آلرژی نتیجه ی سی سال سرکوب و سانسور و خفقان است. این همان عدم تولرانس رایج ایرانیان است. و جالب اینکه بسیاری از همین کسان که به حزب کمونیست کارگری آلرژی دارند می توانند به راحتی و بی هیچ آلرژی به کاندیدایی با سی سال سابقه در قتل و جنایت رای دهند.
من نه کمونیست هستم و نه علاقه ای به حزب کمونیست کارگری دارم و تا جایی هم که حزب و سازمانی دستش به خون و جنایت آلوده نباشد، برایش حق حیات و حق کار و فعالیت قائلم. با فعالیت های خانم مینا احدی هم تا حدی آشنایی دارم. آن سالها که کمتر کسی جرات داشت از همجنس خواه حرف بزند همین مینا احدی و همین کمونیست کارگری با صراحت از حقوق و حقانیت همجنسخواهان دفاع می کردند. آدم لزومی ندارد چپ باشد اما باید انصاف داشته باشد. قاضی مرتضوی که چند سال پیش به ژنو آمده بود همین مینا احدی رفت آنجا بست نشست و آنقدر فریاد زد تا مرتضوی آن کنفرانس را با رسوایی ترک کند. آدم لزومی ندارد کمونیست باشد تا قدرشناس دیگری باشد. آدم باید فقط قدری آزاده باشد. قدری آزاده باشد و حساب گرایش سیاسی ی کسی را از حساب فعالیت حقوق بشری اش جدا کند و در عمل به آزادی سیاسی ی دیگری احترام بگذارد.
این خانم مینا احدی نیست که از مسائل حقوق بشری سوء استفاده حزبی یا سیاسی می کند. این آقای محمد مصطفایی است که ایندو را خلط مبحث می کند و فرهنگ احترام به «دگر اندیش» را ندارد.
چند سال پیش ایرج جنتی عطایی فراخوانی داد برای همبستگی با جوانان و دانشجویان زندانی در ایران. به این فراخوان بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و فعالان حقوق بشر پیوستند. حزب کمونیست کارگری هم از این فراخوان و شب های همبستگی دفاع کرد. در شب برنامه ی فرانکفورت حزب کمونیست کارگری به برگزاری ی این اکسیون مستقل فراحزبی کمک بسیار کرد. نخستین بار بود که شاهد بودم حزبی تا این حد از اکسیونی مستقل حمایت می کند بی آنکه از آن کوچکترین استفاده سیاسی یا تبلیغاتی ببرد. حزب کمونیست کارگری در شب های همبستگی نشان داد به این شعور و فرهنگ سیاسی رسیده است که می توان دوشادوش دیگر فعالان بیرون حزب با هدفی مشترک ایستاد و برای آزادی و حرمت آدمی تلاش کرد و از آن استفاده ی حزبی نبرد. از این مثال ها در فعالیت های این سالهای حزب کمونیست کارگری زیاد دیده ام. آقای محمد مصطفایی تازه از ایران آمده و جز سی سال جمهوری ی اسلامی و چند حزب حکومتی و اسلامیستی چیز دیگری ندیده، تصور می کند خارج کشور هم همینطور است که خوب اشتباه می کند و چنین نیست..
...
مطلب محمد مصطفایی را اینجا بخوانید
www.modafe.com
اینهم لینک خبر شب های همبستگی در فرانکفورت
www.asar.name
|