یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آقای گنجی، اینجا تهران نیست


فرید راستگو


• اخیرا آقای اکبر گنجی یک رشته مقاله منتشر کرده است که عنوان آن نقل قولی است از آقای خمینی: «من بیست سال است آقای بنی صدر را میشناسم». در خلال این مقالات به نکاتی اشاره شده بود که تعجب و شگفتی برخی از خوانندگان را سبب شد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۷ شهريور ۱٣٨۹ -  ۱٨ سپتامبر ۲۰۱۰


اخیرا آقای اکبر گنجی یک رشته مقاله منتشر کرده است که عنوان آن نقل قولی است از آقای خمینی: «من بیست سال است آقای بنی صدر را میشناسم». در خلال این مقالات به نکاتی اشاره شده بود که تعجب و شگفتی برخی از خوانندگان را سبب شد. البته پاسخ های بسیار مستندی از جمله از طرف هیئت تحریریه انقلاب اسلامی(1) و همچنین محقق ارجمند و نویسنده مبارز آقای محمد جعفری (2) به آن نکات داده شده است. با نگاهی به این پاسخ ها که با سند و دلیل معتبر و غیر قابل انکار ارائه شده اند، ضمن رد صریح شبهاتی که بطرز زیرکانه ای مطرح شده بودند، به آسانی میتوان دریاقت که آقای گنجی در آن موارد به روشی غیرمحققانه، غیر منصفانه و متاسفانه بعضا متقلبانه متوسل شده است.

خوانندگان میتوانند سلسله مقالات فوق و پاسخ های مستندی را که به آنها اشاره شد در سایت میهن(3) مطالعه کرده و داوری نمایند. در اینجا صرفا به دو نمونه از نکات مندرج در مقاله آقای گنجی اشاره میکنیم.
ایشان در بخش اول سلسله مقالاتش و پس از «اشاره» ای کوتاه چنین مینویسد: « بنی صدر فردی مسلمان و معتقد به حکومت اسلامی بود، همسر او کتاب ولایت فقیه آیت الله خمینی را به فرانسه ترجمه کرده بود». او با تکیه به این داده های غیر قابل تردید، در ادامه مطلبش چنین وانمود میکند که گوئی «حکومت اسلامی» مورد نظر آقای بنی صدر که مبتنی بر مشارکت عامه مردم میباشد و «حکومت اسلامی» مورد نظر آقای خمینی که بر پایه ولایت فقیه استوار است هر دو دارای معنا و مفهوم واحدی هستند.
این در حالیست که رژیم مورد نظر آقای بنی صدر، حتی در همان اوان انقلاب، هرچه که بوده باشد، مختصات رژیم سرکوبگرانه و متوحش مورد نظر آقای خمینی که امثال آقای گنجی سالها پاسدار و حامی آن بوده اند را دارا نبوده و نیست. به علاوه بررسی کارنامه آقای بنی صدر و استقامت او در برابر عهد شکنی ها، تزویر و زورگوئی های آقای خمینی و حزب جمهوری اسلامی در همان سالهای اول انقلاب ثابت میکند که نظام مورد نظر آقای بنی صدر وجوه افتراق اساسی و بنیادینی با نظام مورد نظر آقای خمینی و یارانش داشته و دارد ولو آنکه عنوانشان مشترک باشد.
اینگونه صغرا و کبرا بافتن که «در باز است، باز پرنده است پس در پرنده است» شایسته روش محققانه و صادقانه نمیباشد. این چنین استدلالات مغلوط و سفسطه بازانه بی اعتباری نویسنده را موجب میشود.
و اما اینکه همسر آقای بنی صدر کتاب ولایت فقیه آقای خمینی را بفرانسوی ترجمه کرده است، صرف نظر از پاسخی که ایشان در مورد ترجمه آن کتاب ارائه داده اند(4)، آیا آقای گنجی واقعا بر این نظر است که ترجمه یک تئوری، ولو بسیار مرتجعانه، نشاندهنده همدلی و همراهی مترجم با آن تئوری است؟
آیا او نسبت به مواضع خانم بنی صدر آنقدر بی اطلاع است که ترجمه آن کتاب را به حساب طرفداری ایشان از نقطه نظرات بغایت عقب افتاده و ارتجاعی آقای خمینی جا میزند؟ آقای گنجی با اینکار سعی دارد یک رویداد ساده را وارونه نشان دهد تا بتواند نظریه از پیش تعیین شده خود مبنی بر یکی بودن عقاید آقای بنی صدر – و حتی همسرشان- با عقاید آقای خمینی را در لابلای مطلبشان جا بیاندازد.
جالب است که در همان حال و بلافاصله پس از ارائه تز «این همانی» اش به سراغ حجاب خانم بنی صدر و فرزندان ایشان میرود که البته امر دیگری را ثابت کند (اینکه علیرغم مخالفت های بسیار به بهانه بد حجابی، آقای خمینی بنی صدر را به عضویت شورای انقلاب درآورد)، اما اگر خانم بنی صدر در امر ساده ای چون حجاب رعایت نظر آقای خمینی را نمیکند، چگونه میتوان ترجمه کتاب آقای خمینی بوسیله او را تلویحا به عنوان طرفداری اش از نظریات مندرج در آن کتاب جا زد؟ آیا این کار آقای گنجی منصفانه و صادقانه است؟
او مینویسد: «با این که همسر ابوالحسن بنی صدر کتاب ولایت فقیه آیت الله خمینی را به فرانسه ترجمه کرده بود، علی اکبر ناطق نوری ... اعلام کرد بنی صدر ولایت فقیه را قبول ندارد» (به تاکید «با این که» توجه کنید!) و در پایان پاراگراف با آوردن پاسخ آیت الله خسروشاهی مجددا آقای بنی صدر را از قول فرد اخیر مدافع ولایت فقیه جا میزند.
او در حالی این ادعا را القا میکند که بر کمتر کسی پوشیده است که یکی از پنج رای کبودی که در هنگام رای گیری در مورد اصل پنجم قانون اساسی در گلدان مجلس انداخته شد متعلق به بنی صدر بود. و از این طریق با آوردن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی مخالفت ورزید.
روشی که آقای گنجی در القای این نکات منفی نسبت به آقای بنی صدر و همسر ایشان برگزیده سوال برانگیز است و شیطنت آمیز! نه به این دلیل که ایشان عیب و ایرادی ندارد، بلکه به این دلیل که نکاتی که آقای گنجی برجسته میکند ساختگی، متقلبانه و بی پایه و اساس اند!
مخالفت با دستگاه حکومتی و نظام ولائی مجوزی برای ارائه نقطه نظرات مغلوط و سخیف در مورد شاخص های مقاومت و شخصیت های برجسته ملی که تمام هم و غم و تلاش شان برای فروزان نگه داشتن شعله استقلال، آزادی و صیانت از هویت و اصالت ملی و فرهنگ ایران و ایرانیان است، نیست.
ما مقاومت آقای گنجی در زندان و استقامت او بر اعتقادات و عقایدش را بدیده تحسین مینگریم ولوآنکه عقاید و اعتقادات مان با ایشان یکی نباشند. اما گرامی داشتن مقاومت و استقامت او به همان میزان نیز انتظار ما را نسبت به دقت و صداقت اش در نظریه ها و مطالعاتی که ارائه میدهد دو چندان میکند. حداقل ِ دقت، صداقت و انصافی که از همه نظریه پردازان میرود، و بیش از آن، از ایشان نیز انتظار است. از آقای گنجی انتظار میرود که مانند بسیاری دیگر از نویسندگان و فعالان سیاسی خارج از کشور حرمت قلم و خوانندگان خویش را نگه دارند و از اینگونه «زرنگی» های بی مقدار و شریک جرم پیدا کردن جداً پرهیز نمایند.
آقای گنجی اینجا تهران نیست، در اینجا مخاطبین را محترم میشمارند، برای آنها ارزش قائلند، آنها را سفیه و نادان نمی پندارند و هر ملغمه و مغلطه ای را نمیتوان به خورد آنها داد. اینجا نازی آباد نیست(5) و محک حق بر پایه زور، خشونت، تقلب و تغلب استوارنمی باشد!
اینجا ام القرای اسلام فقاهتی نیست که در آن دروغ، دوروئی، تزویر، تقلب، زد و بند و سایر مفاسد اخلاقی سکه رایج باشند و کسی دم برنیارد.

راستی، درستی، صداقت، صراحت، انصاف، استقلال و آزادگی همچنان جایگاه بسیار والا و ارزنده ای نزد اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان مبارز خارج از کشور دارند. صاحب نظران و سیاست ورزان ایرانی در خارج از کشور به علت دوری از فساد اخلاقی حاکم درایران که بوسیله دستگاه ولایت فقیه تبلیغ، ترویج و تشویق میشود و نیز به دلیل پرهیز از دروغگوئی ها و دوروئی های معمول در جمهوری اسلامی، و نیز به یمن وجود شخصیت های برجسته ملی- سیاسی از جمله آقای ابوالحسن بنی صدر که پاسداری از راستی و درستی و حق و انصاف را با شجاعت و پایمردی، در مدت این سی سال، وجهه همت خویش قرار داده اند، مجموعه جامعه سیاسی ایرانیان خارج از کشور حساسیت فوق العاده خود را نسبت به ارزشهای والای اخلاقی همچنان حفظ کرده و نسبت به آنها جدا پایبند میباشد.
در حالی که نظام ولائی فضای فاسد و گندیده خفقان را در اقصی نقاط کشور گسترانده و مروج و مشوق فساد اخلاقی شده است، این شخصیت ها و متفکرین ارزنده پرچم حق مدارانه را سرفرازانه در این گوشه دنیا در اهتزاز نگه داشته اند و موجب افتخار، مباهات و سربلندی ایران و ایرانیان میباشند.

سرافراز و پیروز باشید
Fa_rastgou@yahoo.com


!) enghelabe-eslami.com
2) enghelabe-eslami.com
3)   www.mihan.net
4) enghelabe-eslami.com
5) آقای گنجی بهمراه عباس عبدی، سعید حجاریان، تقی محمدی و.محمد شریعتمداری و.... در ابتدای انقلاب عضو کمیته نازی آباد بوده اند
www.pezhvakeiran.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست