حکومت، دین را براندازی میکند
فیروز نجومی
•
در شرایطی که دین و قدرت جدایی ناپذیر از یکدیگرند و دین ارجح بر قدرت و بر دوش آن سوار است، فرو ریزی از دین و ارزشهای دینی و تنزل نظام ارزشی امامت و ولایت آغاز میشود. معصومیت و مظلومیت تبدیل میشوند به جنایت و خیانت در "راه مستقیم،" راه انبیا. حجاب میشود نماد پنهان سازی، پوششی بر همه زشتی ها و پلیدی ها
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۹ آذر ۱٣٨۹ -
٣۰ نوامبر ۲۰۱۰
بعضا براندازی دین را گذشته از اینکه امری محال میدانند، طرح آنرا نیز جنجال آمیز و تحریک کننده تلقی میکنند. گویی که وقتی از براندازی دین سخن میرانیم از پدیده ای نوظهور و بسیار غریبی سخن رانده ایم. آیا دین اجداد ما ایرانیان، الله پرستی بوده است؟ ما ایرانیان، پیامبری داشته ایم از جنس انسان و دارای پیامی بود در خور بشریت تا ابدیت: سه نیک، پندار، گفتار و کردار نیک. الله آمد با شمشیر و شریعت. گفت یا من و یا هیچکس. ما ایرانیان تسلیم شدیم و هراس از تنبیه و مجازات را بدل گرفتیم. به اطاعت از احکام الله گردن نهادیم. مسلمان شدیم. به حقارت و خواری در برابر الله تن دادیم. یعنی که بندگی را پذیرفتیم و زدن هر گردنی و ریختن خون هر انسانی را که شک و تردید نسبت به یکتایی و یگانگی الله، بدرون خود راه دهد، در راه تحصیل رضای الله، کمال شمردیم و زندگی ابدی در بهشت را بر انجام سه نیک در این جهان ترجیح دادیم. سه نیک تبدیل شد، به یک نیک، عبودیت و بندگی. که از آن پس، شد ابهت و عظمت و سروری. اطاعت از احکام شریعت و آئین الهی. بر انداخته شد دین زرتشت. بجای آن نشست آئین تازی، آئین خشم و خشونت و جنگ و خونریزی، آئین جهاد و شها در آغوش کشیدن نیستی. گرفت جای سه نیک را هرچه بود زشتی، تحجر و تعصب، جزم و غیرت، ایمان به اسطوره و افسانه و یا رسالت و امامت برخواسته از زبان و رسم و رسوم بیگانه. پارسی بودیم و مسلمان شدیم.
این حکومت دین است که دین را براندازی میکند. در واقع از آغازین لحظه صعود بر اریکه قدرت، دین خود را در معرض براندازی قرار داده است. چرا که دین الله و قدرت از اعضای یک واحدند. آنها را نه میتوان از یکدیگر جدا ساخت و یا از یکدیگرتشخیص داد. یعنی که براندازی قدرت، براندازی دین است و بالعکس. بعنوان مثل، وقتی ولایت فقیه سخن میگوید و ما را به تسلیم و اطاعت در برابر الله فرا میخواند، از زبان دین سخن میگوید و یا از زبان قدرت؟ وقتی جهاد و شهادت و ایثار گری را توصیه میکند، به نفع دین سخن میگوید و یا قدرت. آیا جلاد ی را که در درون ولایت فقیه میزید میتوان رویت نمود؟ حال آنکه آقای خامنه ای، جلوه الله است، بیانگر بی همتایی، یکتایی و یگانگی او ست. همچنانکه الله بر بود و نبود کنترل دارد، ولایت فقیه نیز توانا ست به همه چیز. هر آن که اراده کند میتواند دروازه های دوزخ خود را بگشاید و دگر اندیشان و مخالفان را بدست بازجویان و شکنجه گران با تقوا و مومن بسپارد. کمتر کسی است که قطره های خونی که از آستین ولایت فقیه بر زمین میریزد مشاهده نکرده باشد، اما قطره های خونی که از لابلای کتاب قرآن میچکد، قابل رویت نیست. حال آنکه ولایت فقیه هیچ گردنی را بدون اذن و خواست و حکم الله بر زمین نمی افکند.
در نظام های ایدئولوژیک، تنها ساختار قدرت نیست که رو به افول میگذارند، بلکه همراه با فرو ریزی ساختار قدرت، نظام ارزشی نیز از هم فرو میپاشد. در اتحاد جماهیر شوروی و اقمار آن تنها احزاب کمونیست نبودند که از اریکه ی قدرت بزیر کشیده شدند. مارکسیسم- لنینسم هم بعنوان دین احزاب کمونیسم در هم فرو ریخت. حتی آنچه خوب و انسانی در مارکسیسم بود بی اعتبار و مفتضح گردید. ایده ی جامعه ای آزاد از استثمار و رها از سلطه ی دولت و طبقه که به گردش در آید بر اساس برنامه ای مرکزی- پاسخگوی نیازهای اجتماعی، خارج از هیاهو و هرج و مر ج بازار- به ایده ای در ستیز و خصومت با خصلت و نیازهای انسانی تبدیل گردید. کاپیتالیسم شد راه رهایی و نجات بشری. نیز زمانی که لشگر ویرانگر هیتلر به گل نشست ارزشهای ناسیونال- سوسیالیسم و نژاد برتر هم واژگون گردید. با نابودی هیتلر ایده ی نژاد هم به لجنزار تاریخ پیوست.
اما در شرایطی که دین و قدرت جدایی ناپذیر از یکدیگرند و دین ارجح بر قدرت و بر دوش آن سوار است، فرو ریزی از دین و ارزشهای دینی و تنزل نظام ارزشی امامت و ولایت آغاز میشود. معصومیت و مظلومیت تبدیل میشوند به جنایت و خیانت در "راه مستقیم،" راه انبیا. حجاب میشود نماد پنهان سازی، پوششی بر همه زشتی ها و پلیدی ها که تحت نظم و انضباط شریعت- نظمی که حاکم است بر نهاد هایی همچون زندانها و پادگان ها- بوقوع می پیوندند. بجای آنکه حجاب حفاظی باشد بر عفت ، نماد بیگانگی میشود و خفت. احکام طهارت و نجاست میشوند بیانگر کودکی و صغارت، قواعد و مقررات اسارت و حقارت. روزه داری و نمازگزاری در برابر الله میشود سبب خجلت و شرمندگی. جهاد و شهادت نیز در راه الله میشود کنشی برخاسته از حیوانی ترین خصلت انسانی. مساجد میشوند نه جایگاه عبادت بلکه آبریزگاهی مقدس. ارزشهای اسلامی، بی ارزش میشوند و درون سیاه و تیره خود را به نمایش میگذارند. یگانگی و یکتایی شمشیر و شریعت، دین و قدرت، پاسدار و پاسبان و طلبه است که زمینه ی بی ارزش شدن ارزشها و براندازی دین را فراهم میآورد.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
|