از : از وحشی بافقی
عنوان : وصیت نامه ی وحشی بافقی
سالها و قرنها قبل از ترس آحوند و تعصب دینی عوام و شمشیر بران و بی رحم مذهب و دین پناه بر خرافات و عشق های خیالی و رویایی عرفانی برده ایم!
وصیت نامه ی وحشی بافقی
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد
مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید
بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ
جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید
روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد
روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت
٣۲٨۷۵ - تاریخ انتشار : ۱٣ آذر ۱٣٨۹
|