سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

کدامین سیاست
به اقدامات مسلحانه ی جندالله پایان خواهد داد؟


فواد حقیقی


• بایستی تاکید نمود که اگر حتی امکانات رفاهی و توسعه ی اقتصادی نیز به سطح مطلوب خود ارتقاء یابند، اما در سطح محلی ملیت های ایرانی نتوانند خود را اداره کنند و اختیار اداره کردن خود به آنها داده نشود، این وضع بر همین منوال خواهد بود و تغییری در وضع امنیتی موجود رخ نخواهد داد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۶ آذر ۱٣٨۹ -  ۱۷ دسامبر ۲۰۱۰


باز هم انفجاری مهیب در چابهار در سیستان و بلوچستان، که ده ها کشته و زخمی برجای گذاشت، کل ایران را به لرزه در آورد. این قبیل اقدامات همه می دانند که حلال مشکلات بلوچ ها در ایران نیست. همچنان که حرکات سخت افزاری حکومت مرکزی ایران نیز در راستای پایان بخشیدن به این اقدامات نقطه ی پایانی بر مشکلات عدیده ی ملیت بلوچ نخواهد گذاشت، بلکه اقدامات دو طرف درگیر در این منازعه تنها به وخامت اوضاع منجر خواهد شد. همچنان که اقدامات مسلحانه در رابطه با احقاق حقوق ملیت ها در کمتر جای دنیا توانسته است به تحقق هدف مورد نظر بی انجامد.
مشکلاتی که ملیت بلوچ در ایران با آن دست و پنجه نرم می کند حاصل ده ها سال روند تمرکزگرائی در ایران است، روندی که به شکل برنامه ریزی شده و سیستماتیک در بدو برسرکار آمدن رضاخان میر پنج و در طی به قدرت رسیدن او، و البته با تقلید از کمال آتاتورک که ترکیه نوین را پایه گذاری نمود، شکل گرفت. این روند در زمان محمدرضاشاه و حکومت جمهوری اسلامی ایران نیز تداوم یافت. روندی که موجب انزوای ملیت های ایران در تمام ابعاد سیاسی، اقتصادی ـ هم در سطح کلان کشور و هم در سطح محلی ـ و فرهنگی گردید. تا قبل از به قدرت رسیدن رضاشاه روسای ایلات و قبایل قدرت ایل و قبیله ی خود را در دست داشتند، بنابراین این دو نهاد اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی دارای سطحی از خودگردانی بودند. اما وقتی که رضاشاه به قدرت می رسد تمام سعی خود را برای حذف خوانین، و قدرت، پایگاه اجتماعی و موقعیت سیاسی آنها به کار گرفت. و آنها را بشدت تضعیف نمود. اما همزمان با این اقدمات رضاشاه احساسات ناسیونالیستی در میان اقشار ملیت های ایرانی ظهور و تدریجا به اوج رسید. تلاش ملیت های ایرانی در راستای احقاق حقوق خود در بعضی موارد به درگیرهای مسلحانه هم کشیده شد. واکنش های حکومت های مرکزی در مقابل جنبش های حق طلب ملیت های ایرانی و مرکزگریز، و سعی حکومت مرکزی در راستای از میان برداشتن این جنبش ها، حذف کامل آنها و پیشگیری از ریشه گرفتن و تنیده شدن آنها در سطح این ملیت ها موجب تشدید این قبیل اقدامات گردید. از سوی دیگر تبعیض های شدید در زمینه های سیاسی، اقتصادی، مذهبی، سرمایه گذاری، خدمات رفاهی و اجتماعی و... به هر چه بیشتر تعمیق یافتن جنبش های ناسیونالیستی ملیت های ایرانی کمک کرد. اقدمات دو سویه ی دولت های مرکزی در ایران، یعنی سرکوب خشن و عدم مدارا با جنبش های حق طلب و عدم پاسخگوئی به مطالبات آنها و همچنین به حاشیه راندن ملیت های ایرانی در سطح کلان کشوری و هم در سطح محلی، تا به حال نتیجه ی مطلوبی در پی نداشته است. و پیامد های آنرا نه تنها در انفجارات سیستان و بلوچستان بلکه در تاریخ نزدیک به صد سال گذشته ی ایران شاهد بوده ایم.
حالا اقدامات مسلحانه ی جندالله چقدر قابل توجیه می باشند یا نه؟ موضوع دیگری است، اما آنچه مبرهن است جندالله نیز همچون جنبش های دیگر متعلق به ملیت های ایران دارای پایگاه اجتماعی می باشد، و این پایگاه نیز با تشدید نمودن حرکات امنیتی و نظامی دولت ایران ریشه کن نخواهد شد. زیرا همچنان که اشاره نمودیم همین اقدامات و سیاست های نادرست دولت مرکزی است که باعث بوجود آمدن جنبش های مسلحانه در میان ملیت های ایرانی گشته است.
بایستی چاره ی کار را در جائی دیگر جست. و در نخستین گام این چاره یابی بایستی دولت مرکزی به وجود ملیت های ایران و حق و حقوقی که از آنها سلب شده است اذعان نماید، سپس گام های عملی خود را در راستای حذف تبعیضاتی که نسبت به آنها روا پنداشته می شود، بر دارد. در این راستا بایستی اداره ی امورات محلی به خود ملیت های ایرانی واگذار شود، آنها در اداره ی سیاست کلان کشوری سهیم شوند، عقب ماندگی های اقتصادی آنها جبران شود و سطح توسعه در این مناطق به حاشیه رانده شده با مناطق توسعه یافته ی ایران به حداقل خود برسد. سطح خدمات و امکانات زندگی در آنها افزایش یابد، تبعیضات دینی و مذهبی عملا به پایان برسد، و این ملیت ها بتوانند در سیستم آموزشی زبان خود را بکار گیرند.
بایستی تاکید نمود که اگر حتی امکانات رفاهی و توسعه ی اقتصادی نیز به سطح مطلوب خود ارتقاء یابند، اما در سطح محلی ملیت های ایرانی نتوانند خود را اداره کنند و اختیار اداره کردن خود به آنها داده نشود، این وضع بر همین منوال خواهد بود و تغییری در وضع امنیتی موجود رخ نخواهد داد. ملیت های ایرانی حالا بیش از هر موضوع دیگری خواستار مشارکت سیاسی و پایان دادن به انزوای خود در این رابطه می باشند. و هدف گروه جندالله و گروه های دیگری که در رابطه با مسائل ملیت ها فعال هستند، علارغم فعالیتشان در راستای احقاق حقوق ملیت ها، مشارکت سیاسی هم در سطح محلی و هم در سطح کلان کشوری است، حتی اگر این گروه ها به این امر اذعان نکنند، اما واقعیت غیرقابل انکار می باشد. پس حکومت مرکزی در ایران ـ حالا جمهوری اسلامی یا هر حکومت دیگری ـ بایستی با در پیش گرفتن سیاست عدم تمرکز خواسته های این قبیل گروه ها را محقق سازد. البته این مهم با برنامه و سیاستی بلند مدت به نتیجه ی مطلوب خواهد رسید. سیاست و اقدامات کنونی دولت ایران در رابطه با ملیت های ایران، که مسئله ی جندالله هم جدای از این مسئله نیست، حلال مشکلات مربوط به ملیت های ایران نخواهد بود، بلکه به وخامت هر چه بیشتر آن خواهد انجامید. روند تمرکزگرائی در تاریخ معاصر ایران با استناد به شواهد امر با شکست مواجه شده و نتوانسته به اهداف ناسیونالیزم حاکم بر ایران نائل آید. مسائل کردستان، سیستان و بلوچستان، اهواز و ترکمن صحرا همگی پیامدهای این ناسیونالیزم مرکزگراست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست