سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یادداشت هایی ازسفری دیگر به ارمنستان


آرسن نظریان


• یادداشتهای زیر را می توان ادامه نوشتار سال گذشته ام در همین زمینه که در ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ انتشار یافت تلقی کرد. این یادداشتها را از منظر یک ایرانی ارمنی الاصل که به تاریخ و فرهنگ هر دو کشور آشنا و علاقمند است به رشته تحریر در آورده ام. نوشتار حاضر حاوی برداشتهای شخصی من از اوضاع و احوال و تحولات سرزمین اجدادی است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۷ خرداد ۱٣۹۰ -  ۲٨ می ۲۰۱۱


توضیح نویسنده: یادداشتهای زیر را می توان ادامه نوشتار سال گذشته ام درهمین زمینه که در ۱۰ مرداد ۱٣٨۹ انتشار یافت تلقی کرد . این یادداشتها را از منظر یک ایرانی ارمنی الاصل که به تاریخ وفرهنگ هر دو کشور آشنا وعلاقمند است به رشته تحریر در آورده ام . نوشتار حاضر حاوی برداشتهای شخصی من از اوضاع و احوال و تحولات سرزمین اجدادی است و طبعا هرجا که مورد و ارتباطی پیش آید از اوضاع و تحولات ایران نیز صحبت خواهیم داشت.   


برخلاف پارسال که به دلیل بسته شدن راههای هوایی نتوانستم در روز ۲۴ آوریل برای شرکت درمراسم یادبود نسل کشی ارامنه به ایروان سفرکنم ، امسال موفق شدم که در روز موعود همراه با صدها هزار شهروند ارمنستان از قشرهای مختلف، از کارگر و روستایی گرفته تا دانشگاهی و کارمند و نظامی و غیره در این مراسم شرکت کنم. راه پیمایی آرام همراه با سیل پایان ناپذیر جمعیت از مرکز شهر ایروان به سمت بلندی ای که بنای یادبود را درخود جای می دهد خود تجربه ای است استثنایی. ازجمله آنچه که در پای بنای یادبود توجه مرا جلب کرد تعداد نسبتا زیاد دسته گلهایی بود که از طرف سفارتخانه ها و نمایندگی های دیپلماتیک کشورهای مختلف، حتی کشورهایی که واقعیت قتل عام را به رسمیت نشناخته اند، و نیز سازمان های بین المللی فعال در ارمنستان، از جمله سازمان ملل متحد و دفتر اروپایی حقوق بشر، در پای بنای یادبود گذاشته شده بود. هیات دولت و در راس آن رییس جمهور، آقای سرژ سرکیسیان، قبل از همه در بنای یادبود حضور به هم رسانده و در برابر شعله جاویدان که در وسط بنا به طور دایم فروزان است ادای احترام نمود . همچنین، حضور تعداد قابل توجه خارجیان، از جمله روشنفکران ترک و از آنجمله رجب زراقولو، که در آن روزها در ارمنستان به سر می برد، به نوبه خود جلب توجه می نمود .

در خبرها آمده بود که امسال در پنج شهر ترکیه مراسم یادبود قربانیان این فاجعه تاریخی توسط عده کثیری از فعالین حقوق بشر، نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران ترک برپا و کنفرانس هایی در این زمینه برگزار و نمایشگاه هایی ترتیب داده شده بود. وقوع این رویداها گواه برآنست که جامعه مدنی ترک و حداقل بخش پیشتاز قشر روشنفکر آن، به حدی از بلوغ وآگاهی سیاسی رسیده که در جهت پذیرش تاریخ کشور خود و آشتی ملی گام برمی دارد و سیاست انکار و ردّ و تفرقه دولت ترکیه هر روز بیشتر رنگ می بازد .

این روزها در ارمنستان زیاد صحبت از مصالحه دولت و اپوزیسیون می شود و تاکنون تعداد زیادی از دستگیر شدگان تظاهرات خشونت آمیز اول مارس ۲۰۰٨ نیز آزاد شده اند. رهبر اپوزیسیون، آقای تـِرپتروسیان که اولین رییس جمهوری ارمنستان بعد از کسب استقلال درسال ۱۹۹۱ می باشد، کارنامه سیاسی درخشانی از دوران ریاست جمهوری اش ندارد. لکن، بسیاری از شهروندان که از فساد باقیمانده در دستگاههای دولتی و عدم تامین اقتصادی و بیکاری ناراضی اند و خواهان تغییر و تحول و مشارکت بیشتر مردم در حکومت می باشند به اردوگاه وی پیوسته اند. رییس جمهور هم دستور داده که وقایع اول مارس باردیگر مورد تحقیق و رسیدگی قرار گیرد و مسببین خشونت و نیز مسوولینی که از قدرت سوء استفاده کرده اند مشخص و معرفی شوند. ظاهرا، فشار سازمان های حقوق بشر اروپایی و تا حدی هم دیاسپورای* ارامنه به طرفین به نشستن سرمیز مذاکره و رسیدن به توافق بی تاثیر نبوده است.
   
اقتصاد ارمنستان هنوز مسیر ناهمواری را طی می کند. در زمینه برنامه ریزی صحیح اقتصادی و رفاه و تامین اجتماعی و ایجاد اشتغال هنوز کار زیادی باید انجام شود و اصلاحات عدیده ای باید صورت گیرد. محاصره اقتصادی توسط همسایه های شرقی و غربی، البته پیشرفت در این زمینه را کند کرده و راه آزاد برای صادرات ارمنستان به خارج را بسته است. اما، یک سری ندانم کاری و نسنجیدگی در سطح برنامه ریزی های دولتی که ویژه جمهوری های سابق شوروی است، مشکل را دوچندان ساخته است. برای مثال، در سالهای اخیر در مرکز و در نقاط خاصی از شهر ایروان ساختمانهای عظیم و بسیار مدرنی احداث شده است. این ساختمانها به تشویق دولت ارمنستان توسط ارامنه توانمند دیاسپورا و به قصد اجاره آنها به قیمتهای گزاف ساخته شد، اما اکثریت قریب به اتفاق این املاک بلااستفاده و معطل مانده است، زیرا شهروندان عادی قدرت پرداخت آنچنان اجاره ها را ندارند. درحالی که کمبود مسکن نیز از مشکلات عدیده دولتهای متوالی در ارمنستان به شمار می رود. به دنبال فروپاشی نظام شوروی و تاسیس جمهوری های مستقل دولتهای این کشورها بی محابا به خصوصی سازی منابع و سرمایه ها دست زدند. در واقع، این جوامع از یک حالت افراطی به یک حالت افراطی دیگر در غلتیدند و پاره ای از آنها هنوز راه خود را برای پیشروی همآهنگ و موزون نیآفته اند . این پروسه نهایتا یک طبقه الیگارش ، عموما متشکل از مسوولین و صاحب منصبان حزبی ودولتی پیشین به وجود آورد که منابع کشوررا عملا به دست خود گرفته و اقتصاد کشور را حول منافع خود می گرداند . این خود منشاء نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی مختلف ، مثل بیکاری ، تبعیض ، پارتی بازی وغیره است که به نارضایی عمومی دامن می زند .
خیلی ها غبطه روزهای خوب و امن وامان عصر شوروی را می خورند و می گویند درآنروزها هم تامین اجتماعی داشتیم وهم امنیت خارجی . واقعیت اینست که هم سیستم دیکتاتوری ، اعم از حزبی و فردی ، وهم نظام سرمایه داری لگام گسیخته ، هردو نظامهایی افراطی ، غیرمتعادل ومحکوم کردنی اند. آنطور که درجوامع دارای ثبات شاهد هستیم عامل عمده درثبات یک جامعه مشارکت مردم در اداره امور مملکتشان ازطریق انتحابات آزاد وعادلانه است و تصادفی هم نیست که دراین جوامع ، درکنار این عامل ، یعنی مشارکت مردم دراداره امور، نوعی اقتصاد تلفیقی ازسوسیالیسم وسرمایه داری نیز بر جامعه حکمفرماست .   
   
تغییر مثبتی که در پایتخت مشاهده می شد در وضع ترافیک وعبور ومرور بود که به نظرمی رسید تحت نظم وسامان بیشتری درآمده . برخلاف گذشته ، که بستن کمربند ایمنی نیشخند راننده تاکسی و دیگران را برمی انگیخت ، اینبار پاره ای از رانندگان خود هشدار می دادند که کمربند را ببندیم ، زیرا درغیر اینصورت پلیس درصورت مشاهده جریمه خواهد کرد . همینطور، هنگام عبوراز خیابان ، هم عابرین وهم رانندگان علایم راهنمایی را عموما رعایت می کردند.
برخلاف گذشته که ترافیک در خیابانهای ایروان عموما عاری ازتراکم بود ، به دلیل افزایش فراوان اتومبیلها درسطح شهر این امر به تدریج به صورت پدیده ومشکل جدیدی در می آید.

روز سه شنبه ، ۲۶ آوریل دیداری با مسوولین دانشکده شرق شناسی دانشگاه دولتی ایروان و مسوولین بخش ایران شناسی داشتم . مسوول دانشکده و مسوول بخش ایرانشناسی ، هردو ازایرانیان ارمنی هستند. آقای گورکن ملیکیان ، مسوول دانشکده ، غیراز سرپرستی دانشکده ، فعالیتهای خیریه وسیعی را نیز انجام می دهد و چه درارمنستان وچه دربین دیاسپورای ارامنه مورد احترام واعزاز فراوان می باشد . پرفسور گارنیک آساتوریان که مسوول بخش ایرانشناسی است از مراجع شناخته شده بین المللی دراین رشته می باشد و اخیرا پژوهشی بسیارگسترده وارزشمند و درباب ریشه شناسی تعداد زیادی واژه های فارسی به پایان رسانده که درشرف چاپ وانتشار می باشد.
دردفتر دانشکده به چند استاد ایرانی ازدانشگاهها و مدارس عالی ایران نیز برخوردکردم که گفتند در چارچوب همکاری های آکادمیک دو کشور درآنجا حضوردارند .

رونمایی کتاب در کتابخانه ملی   
ازطریق یکی ازدوستان قدیمی مطلع شدم که روز چهارشنبه ، ۲۷ آوریل جلسه رونمایی یک فرهنگ ارمنی – فارسی درسالن کتابخانه ملی درایروان برگزار می شود.
مولف کتاب ، آقای تیگران داودیان ازارامنه ایران است که بعد ازفروپاشی اتحاد جماهیرشوروی در ارمنستان سکونت گزیده و کتاب حاصل تلاش بیست ساله ایشان می باشد.
درجلسه رونمایی سخنرانان متعددی اززحمات ایشان تجلیل به عمل آوردند . درعین حال، یکی از زبانشناسان شهیر، آقای دکتر پارسادانیان که معلوم بود به دقایق زبانهای فارسی وارمنی خوب آشناست، به بررسی علمی کتاب و مقایسه پاره ای برابرها ومواردی که ازنظر ایشان بهتراست مورد تجدید نظرقرارگیرد پرداخت . نظرات دیگری هم دراین زمینه ابراز شد.
درجلسه رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی درارمنستان ، آقای دکتر محمد شکیبا، که خود زبانشناس است، نیز دعوت شده بود که به نوبه خود ازآقای داودیان واثرارزشمند او وتلاششان در نزدیکی وتعامل فرهنگی دوکشور تجلیل و قدردانی نمود.
بعد ازجلسه ، درضیافت کوچکی که مولف ترتیب داده بود شرکت نمودیم . معلوم شد که مولف ازآشنایان قدیمی من وازبچه های محله نارمک تهران بوده است . به آشنایان ودوستان قدیمی دیگری که سالهای سال ندیده ویا ازآنها خبری نداشتم نیزبرخوردکردم .
   
موضوعی که ضمن اموردیگر درسفرم در پس ذهنم بود ، این بود که ببینم نحوه تفکر ساکنان بومی نسبت به میهمانان ایرانی که به شکل انبوه به ارمنستان سفر می کنند ، درپس زمینه روابط حسنه دو دولت ، چیست ؟

به نظر می رسد که یک اقلیت ایرانی درارمنستان درحال شکل گرفتن است . ایرانی ها اکنون کلوبها و انجمنهایی برای خود را درآنجا تاسیس کرده اند و رستورانهای ایرانی به وفور درایروان یافت می شود . تعدادی از ایرانیان مسیحی فارسی زبان نیز دوراز آزارو اذیت مراجع حکومتی جمهوری اسلامی درارمنستان سکونت گزیده اند والبته ، معقولانه ، سروصدایی به راه نمی اندازند.   
ازساکنان بومی شنیدم که چند سال پیش ، زمانی که تازه پای توریستهای ایرانی به طوردسته جمعی درارمنستان باز شده بود ، بیشترایرانیان با پوشش درملاء عام ظاهر می شدند ، اما دراین روزها به طورفزاینده ای بدون پوشش یا روسری ظاهر می شوند و دراین حالت ازساکنان بومی قابل تشخیص نیستند .

به نظر می رسد که دو ملت تازه یکدیگررا کشف می کنند ، زیرا با وجود اینکه دوکشور درهمسایگی یکدیگر ودارای تاریخ مشترک طولانی می باشند ، اما واقعیت اینست که خوب همدیگر را نمی شناسند ، زیرا دریکی دوقرن گذشته دو کشور ازهم جدا بوده وسیر تحولی متفاوتی را طی کرده اند .

نسل کشی ارامنه درابتدای قرن گذشته در ارمنستان غربی تاثیر بسیار عمیقی بر روحیه ارامنه درسراسر جهان گذاشت که تا امروز به دلیل سیاست انکاروادامه خصومت دولت ترکیه درد آن التیام نیافته است . درزمان وقوع رویداد نسل کشی ، ایرانیان با وجود همجواری و سوابق مشترک تاریخی ، به دلیل اوضاع نابسامان خود ایران ، کشمکش با قوای بیگانه وشاید هم به دلیل وجود تعصبات مذهبی دربخشهایی ازجمعیت توجه زیادی به آن نکردند . سپس ، بعد ازجنگ جهانی اول ارمنستان در شمار جمهوری های تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی درآمد وسیرسیاسی، اجتماعی وفرهنگی کاملا متفاوتی را تا فروپاشی اتحاد شوروی طی نمود . زلزله مهیب سال ۱۹٨٨ که یک سوم کشور کوچک ارمنستان را ویران ساخت ، همزمان با آغاز جنگ با جمهوری آذربایجان صدمات بسیارسنگینی برکشور وارد ساخت ورشد اقتصادی واجتماعی کشور را سالها به عقب انداخت . بعد از اعلام استقلال وسپس برقراری آتش بس در سال ۱۹۹۴ دوره جدیدی ازتاریخ ملت ارمنی شروع شد که می توان گفت با آرامش و پیشرفت نسبی توام بوده است .

واما سیر تاریخی-سیاسی ایرانیان نیز دراین دوره پرنشیب وفراز منحصر به فرد بوده است که می توان مراحل آنرا به اختصار به شرح زیر نام برد : انقلاب مشروطیت در ۱۹۰۶ ، دوره استبداد صغیر ، دوران سلطنت رضا شاه (۱۹۴۱- ۱۹۲۵) که درحین استبداد وحکومت مطلقه با مدرن شدن اقتصاد وجامعه همراه بود ، حمله متفقین ، حکومت ملی ، ولی کوتاه عمر آقای دکتر مصدق ، دوران استبداد تازه محمد رضا شاه که این نیز با تمول مالی واقتصادی درسطح کشور همراه بود، شروع جنبش آزادیخواهی جدید درسال ۱٣۵۷ و به قهقرا رفتن آن درشکل یک حکومت مذهبی بنیادگرا ، جنگ هشت ساله با عراق وادامه دیکتاتوری مذهبی همراه با خیزشهای اعتراضی مرحله ای و بالاخره ظهورجنبش سبز درپی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ . رویدادهای چند سال اخیر ، به ویژه دوره پس ازانتخابات ریاست جمهوری یاد شده ، روحیه وطرز تفکرایرانیان را به طرز عمیقی تحت تاثیر قرار داده است . درسطور زیر باز به این موضوع خواهیم پرداخت.

همانطورکه اشاره شد ، روند دگرگونی هایی که درهردو کشور ازابتدای قرن گذشته جریان داشته ، جدا ازهم بوده و ارتباطی با هم نداشته و دوکشور درواقع دراین دوره طولانی تاریخی رابطه چندانی با هم نداشته اند.
بعد ازفروپاشی اتحاد شوروی وتغییر وتحول اساسی درتعادل نیروها درمنطقه وجهان، هردو کشور به دلایل مختلف - ارمنستان به دلیل موقعیت نامساعد جغرافیایی و محاصره اقتصادی توسط همسایگان شرقی وغربی اش وایران به دلیل سیاستهای تکروانه جمهوری اسلامی درمساله اتمی - درمنطقه درانزوا قرار گرفتند و به روابط نزدیکتربا یکدیگر نیازپیدا کردند . گرچه درنگاه اول به نظر می رسد که این روابط محصول تصادف ورویدادهای خارج ازکنترل بوده که دوکشوررا با وجود اختلاف درمذهب و شیوه زندگی به هم نزدیک ساخته ، اما واقعیت اینست که درمعادلات جهانی جدید ، هردو کشور با یک خطرخارجی مشترک روبرو هستند که حتی درصورت تغییررژیم درایران می تواند کماکان تمامیت ارضی ایران و درمرحله ی بعد امنیت و موجودیت ارمنستان را درمعرض تهدید قراردهد. منظورم ، البته ایدئولوژی پان ترکیسم است که ازطریق دولتین ترکیه وجمهوری آذربایجان با پیگیری هرچه تمام درسطح منطقه وجهان تبلیغ می شود . آقای اردوغان ، نخست وزیر ترکیه اعلام کرده است که هدف دولتش برگرداندن شوکت وعظمت امپراطوری عثمانی به دولت کنونی ترکیه است . دراین زمینه در فرصت مناسب سخن خواهیم گفت.

باری ، مثل همه جای جهان که مهاجران ایرانی درآن حضوردارند ، سال گذشته درارمنستان نیز مخالفان رژیم اسلامی تظاهرات اعتراضی نسبت به سیاست سرکوب و اعدام جمهوری اسلامی درمقابل سفارت اینکشور درایروان ترتیب دادند . ازجمله یکی ازاین تظاهرات دررابطه با اعتراض به حکم اعدام خانم سکینه آشتیانی بود که به مجازات سنگسار محکوم شده است . این تظاهرات دررسانه های گروهی ارمنستان نیز انعکاس می یافت و از مسوولین برگزاری آکسیونها مصاحبه هایی به عمل می آمد. به گفته یکی از این مسوولین درآستانه تظاهراتی که انتظارمی رفت تعداد زیادی ازایرانیان درآن شرکت کنند ، عوامل سفارت شروع به تماس تلفنی با دانشجویان نموده وبه آنها هشدار داده بودند که درصورت شرکت درتظاهرات ازدولت ارمنستان ، که به گفته آنها روابط نزدیک با آن دارند ، خواهند خواست که دانشجویان شرکت کننده را تحویل مقامات ایرانی بدهند . نویسنده هیچ موردی که موید این ادعا باشد سراغ ندا رد و احتمال هم نمی رود که چنین چیزی امکان پذیر باشد ، زیرا درست است که دو دولت روابط نزدیکی با هم دارند ، اما به هرحال، وجود سازمانهای محلی غیردولتی واپوزیسیون نسبتا فعال که هرگونه اقدام فراقانونی دولت را افشا می کنند و به ویژه حضور سازمانهای حقوق بشراروپایی درارمنستان احتمال چنین امری را بسیار ضعیف می کند . اما ، ظاهرا همین تهدید توخالی موثر افتاده بود و تعداد شرکت کنندگان درآن تظاهرات بسیار کمتراز حد انتظارشده بود.

به هرحال، هرسال درحوالی عید نوروز "تورهای نوروزی" شمار زیادی از ایرانیان را به ارمنستان می آورند . همینطور، کنسرتهایی که هنرمندان ایرانی درمواقع مختلف سال درایروان برگزارمی کنند سیل علاقمندان را ازایران به اینکشور روانه می کند . درباره محدودیتهای موجود گردشگری و لزوم گسترش امکانات برای پذیرفتن میمانان ایرانی و رفع کاستی های سیستم توریستی در ارمنستان کماکان در مطبوعات ورسانه های محلی بحث وگفتگو می شود .
البته ناگفته نماند که توریستهای ایرانی درجستجوی کشف محلهای مناسب و ارزان قیمت به طورفزاینده ای به گرجستان نیز سفرمی کنند و جمهوری آذربایجان نیزازقبل یک مقصد توریستی عادی برای ایرانیان بوده است . اما ، شاید نزدیکی مسافت ، ارزان بودن نسبی قیمتها ، سهولت گرفتن ویزا وروابط حسنه دودولت ازعوامل مشوق هجوم توریستهای ایرانی به همسایه شمالی شان باشد . بعلاوه ، محیط اجتماعی نسبتا آزاد و فاقد محدودیتهایی که جمهوری اسلامی برمردم ایران تحمیل کرده ، ارمنستان را به صورت محل مطلوبی برای توریستهای ایرانی درآورده است . اقامت ایرانیان درارمنستان ، به نوبه خود باعث می شود که مردمان دو کشور با هم ازنزدیک آشنا شوند و به مشترکات تاریخی و فرهنگی میان خودشان بیشتر واقف گردند . این امر، اما ازلحاظ فرهنگی به معنای وسیع کلمه بدون اثر و پی آمد نیست و برای جمهوری اسلامی با آن قواعد سختگیرانه مذهبی به صورت شمشیردولبه ای درآمده است .

برای روشن شدن بحثم ماجرای زیررا که از موجر خانه ام شنیدم برایتان نقل می کنم . یک خانواده ایرانی درروزهای عید برای گذراندن تعطیلات به ارمنستا ن می آید و خانه ای در همان ساختمان اجاره می کند . دوسه روز بعد ، زن ودخترجوان خانواده بدون حجاب و پوشش اسلامی همراه پدر برای گشت وگدار ازخانه بیرون می روند. برای صرف غذا وارد رستورانی می شوند و سرمیز می نشینند . دختر زیبای ایرانی توجه جوانان ارمنی را جلب می کند. البته این توجه از حد نگاههای تحسین آمیز فراترنمی رود ، اما همین امرخشم وغضب پدرمتعصب را بر می انگیزد و به زن ودخترش دستور می دهد که روسری وپوششان را بر سرکنند . مادرودختر زیربار نمی روند ومی گویند که اینجا دیگر مجبور به اینکار نیستند . مرد که به جوش آمده با تحکم زن و دخترش را ازرستوران خارج ساخته و به خانه می برد و آنها را به باد کتک می گیرد تا جایی که دختر مصدوم می شود . بعد ازخالی کردن دق دلی اش زن ودخترش را به حال خود گذارده و ازخانه بیرون می رود وخود تنها درهتلی ساکن می شود . مادر و دختربیچاره هم که تعطیلاتشان به این شکل خراب شده تصمیم می گیرند دیگر درآنجا نمانند و به ایران بازگردند .

داستان دیگری از یک دوست قدیمی شنیدم راجع به یک مامور سفارت جمهوری اسلامی که با خانمش درخانه ای ویلایی درایروان منزلی را اجاره کرده بود . درهفته اول زن وشوهر حجاب و شئون اسلامی را به شدت مراعات می کنند و ازتماس با صاحبخانه و اعضای خانواده او دوری می جویند . این رفتار ، اما رفته رفته تغییر پیدا می کند . درآن خانه که صاحبخانه وزن وبچه هایش هم درآن سکونت داشتند ، زن دیگرخود را نمی پوشاند . زن وشوهر به تدریج با صاحبخانه وخانواده اوایاق می شوند تا جایی که مرد با صاحبخانه همسفره وحتی هم پیاله می شود وزن هم همرا ه خانواده صاحبخانه در حوض خانه ویلایی به شنا می پردازد .

بیشتر ساکنان بومی که به این ترتیب با ایرانی ها ونحوه زندگیشان آشنا می شوند ، اظهار میدارند که ایرانیهایی که با آنها آشنا شده اند آدمهای متین وبافرهنگی هستند و به وضوح از محدودیتها وتضییقاتی که حکمرانان مذهبی کشورشان برآنها تحمیل کرده اند به تنگ آمده اند و درهرفرصتی برآنند تا خود را ازاین قید وبندها برهانند .

تجدد خواهی و محافظه کاری مذهبی درایران به ویژه ازاواخر دوران قاجاریه به طورروزافزونی درکشمکش با یکدیگر بوده اند . شاید درهیچ یک ازکشورهای خاورمیانه این کشمکش و تعارض مثل ایران چشمگیر نبوده است . اما مبارزه درراه تجدد اصولا تنها ازجانب قشر روشنفکر صورت می گرفته است . می توان گفت که تا شروع نهضت مشروطیت توده مردم عموما نسبت به تحولات اجتماعی بی تفاوت بوده و اصولا دنبال رهبران مذهبی رفته اند . اکنون ، بیش ازسه دهه حکومت توسط یک قشر مذهبی اسلامی توهماتی را که مردم ایران احیانا نسبت به مذهب وحکومت مذهبی داشتند ازبین برده است . به ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ و نحوه برگزاری آن ومعامله ای که دولت مذهبی با شهروندان معترض نمود مرزها را درسطح جامعه روشنترساخت و تعارض را به صورت مبارزه مرگ وزندگی برای طرفین منازعه درآورد . دریک طرف ، جامعه مدنی ، یا به قولی "عرصه سوم" ، قراردارد که از قیود ومحدودیتهای قرون وسطایی به تنگ آمده و دیگر حاضر به تحمل آن نیست ودرطرف دیگر قشری که به یمن عدم آگاهی توده ها وبا سوء استفاده از مذهب به قدرت رسیده و به هرقیمت ، ولو به قیمت نابودی منابع انسانی ، معنوی ومادی کشور خواهان ادامه سیطره خویش می باشد . دراین جا بجاست به ویژگی مهمی که جنبش اعتراضی ایرانیان را از جنبشهای اخیر کشورهای عربی متمایز و مشخص می سازد ، اشاره کنیم . درکشورهای عربی ، عموما اپوزیسیونی – احیانا جز گروههای تندرو اسلامی - وجود ندارد و درآنجا هدف عموما تغییر حاکمان سیاسی است . درحالی که درایران ، آنچه که به تنش بین دولت واپوزیسیون عمق بیشتری می بخشد جنبه فرهنگی آن به مفهوم وسیع کلمه می باشد ، یعنی علاوه بر خواست تحول درساختار سیاسی ، جامعه مدنی ایران خواستار تحول در شیوه زندگی و ازجمله برچیده شدن پایه های پدرسالاری و قوانین وسنتهای زن ستیزاست . به طور خلاصه ، درایران فقط دو طرف سیاسی مخالف نیستند که درمقابل هم قراردارند ، بلکه دو فرهنگ ، دوشیوه زندگی است که رودرروی هم قرارگرفته اند و همین جنبه است که به آن عمق بیشتر بخشیده و سبب طولانی تر و کشدارشدن آن شده است.
شاید بتوان جنبش سبز را ، بعد از نهضت مشروطیت و دوران حکومت ملی آقای دکتر مصدق ، بزرگترین دست آورد سیاسی – فکری ایرانیان دانست . همانطور که گفتیم ، این جنبش اکنون به زور سرنیزه مرعوب شده است ، اما روند بالندگی و تحول فکری ایرانیان همچنان ادامه دارد و تردیدی نیست که باز به مثابه آتشی زیرخاکستر خود را نشان خواهد داد .
باشد که اینبار درآینده ای نه چندان دور شاهد پدیدار شدن رنگین کمان درپهنه آسمان ایران عزیز باشیم .

با مهر ،
خرداد ۱۳۹۰ / مه ۲۰۱۱
_______________________________________
پانویس   
* دیاسپورا به معنای جامعه یا جوامع برون مرزی یک ملت یا کشور است . درفارسی معادل مناسبی پیدا نکردم ولذا این واژه را که تقریبا بین المللی شده به کار بردم .


دو کلیپ از تظاهرات اعتراضی ایرانیان در ایروان درسال گذشته را ملاحظه میکنید
www.youtube.com

www.youtube.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست