در دل مردم زخمی از فوتبال نشسته است - امیر برادران
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۵ مرداد ۱٣۹۰ -
۱۶ اوت ۲۰۱۱
اعتراض تماشاگران به یک تیم فقط ظاهر قضیه است، اعتراضهای تماشاگران به این مساله ربطی ندارد که چه کسی در راس تیم باشد و چه کسی نباشد، بلکه این اعتراضها و شعارها نشانه این است که مردم از مجموعه فوتبال و گردانندگان آن رضایت ندارند و به دنبال بهانهای میگردند که اعتراض خود را نشان دهند، درست نیست که به تماشاگران بگوییم صبور باشند تا نتایج تیمشان بهبود یابد و نباید در چند هفته اول لیگ اعتراض کنند، چرا که مردم بهتر از هر کارشناسی میدانند برای اعتراض به نتیجه تیمشان زود است، (برای نمونه در بی بی سی فارسی و برنامه ورزش هفت در روزجمعه ۲۱ مردادماه ، محمد تقوی مشاور علی فتح الله زاده رئیس انتصابی باشگاه استقلال از طرفداران پرسپولیس می خواهد که صبور باشند حالا زود است که انتقاد کنند). اما آنها از چیز دیگری ناراحت هستند و ناراحتیشان را این گونه نشان میدهند، در دل مردم زخمی از فوتبال نشسته است که باید روزی سرباز میکرد و اینک زمان آن رسیده است!
بیشتر کسانی که به ورزشگاه میروند از نظر اقتصادی اوضاع خوبی ندارند و شاید به زحمت پول بلیت بازی را هم تهیه کنند. آنها وقتی در ورزشگاه حاضر میشوند و میبینند بازیکنان که پولهای هنگفتی دریافت کردهاند، در زمین راه میروند، ناخودآگاه شروع به اعتراض میکنند و حق هم دارند. آنها با این کار خشم خود را نشان می دهند، متاسفانه ما هنوز آداب دور هم نشستن را بلد نیستیم. ما مردمی فردگرا هستیم و توان با هم بودن را نداریم.
باشگاههای ما از نظر فرهنگی بسیار عقب هستند که این مساله به مدیران و اداره کنندگان باشگاهها باز میگردد، آنها شاید از موضوع دیگری ناراحت هستند و تنها جایی که میتوانند اعتراض خود را نشان دهند، ورزشگاه است. ورزشگاهها محل تخلیه هیجانها هستند و نمیشود انتظار داشت تماشاگر منظم و مرتب به ورزشگاه بیاید و برود. باشگاههای ما در کارهای فرهنگی بسیار ضعیف هستند. ما هنوز باور نداریم که مدیریت یک علم است و باید آموخته شود، مدیران و افرادی که کارشان را بلد نیستند، کم میآورند و جنجال درست میکنند!
گاهی اوقات رسانهها فکر میکنند با تایید یکی و نفی دیگری به فوتبال خدمت میکنند، در حالی که فوتبال ما روز به روز عقبتر میرود!
این بخشی از صحبت های یک روانشناس بنام آقای نقابیان در ایران است که به درستی مسائل را بیان کرده و اعتقاد دارد که باید همه چیز را از صفر شروع کنیم! برای از صفر شروع کردن باید همه چیز را بهم زد و خانه را از نو ساخت، با یک چکش مینیاتوری نمی شود خانه کلنگی را خراب کرد و دوباره درست کرد!
مجید جلالی درباره مسایل و پرخاشگریهای ایجاد شده در فوتبال می گوید: این یک مشکل اجتماعی است. حتی مردم وقتی رانندگی میکنند هم این نشانههای خشونت در برخوردهایشان مشخص است. روحیه جامعه به سمت پرخاشگری رفته، هر کسی فکر میکند که اگر میخواهد حقش را اثبات کند، باید خودش اقدام و از طریق پرخاش و خشونت احقاق حق کند. این رفتاری است که به باور اجتماعی رسیده و به ورزش هم سرایت کرده است!
از نظر فنی این فوتبال امروز دیگر چیزی ندارد و کفگیر سالهاست به ته دیگ خورده، در همین تیم پرسپولیس چه فرقی می کند علی دایی با حمید استیلی!؟ که متاسفانه در بعضی از مقالات ورزشی وقتی از این تیم انتقاد می کنند، اعتقاد دارند که استیلی سیستم دایی را دزدیده! (۴-۳-۲-۱)! هیچکدام از این دو مربی و تمام مربیان فوتبال امروز ایران و حتی رئیس کمیته آموزش فدارسیون فوتبال (مرتضی محصص) از این سیستم چیزی نمی دانند!
عبدلعلی چنگیز یکی از بهترین بازیکنان دهه شصت می گوید: عربها ضرب المثلی دارند که میگویند: آدم فقیر نمیتواند به کسی کمک کند. فوتبالیستهای ما به لحاظ فرهنگی فقیر هستند و نمیتوانند به کسی کمک کنند!
مربیان ما چیزی برای یاد دادن ندارند از چند سال پیش به این طرف و تا چند سال آینده، شما نمی توانی بازیکنی پیدا کنید که بگوید: من شاگرد علی دایی و یا امیر قلعه نوعی و یا مظلومی هستم این مربیان چیزی ندارند و قرارداد های آنها همه یک ساله بسته می شود و فقط به دنبال پول هستند و جالب اینجاست قلعه نوعی وقتی از سپاهان می رود به سازمان لیگ می گوید: سپاهان مرا از بین بردید! کدام بازیکن را در این تیم قلعه نوعی درست کرده بود که حالا دست رنج او از بین رفته باشد! تمام آنهایی که مثل خود قلعه نوعی این تیم را ترک کردند به خاطر پول آمده بودند و وقتی پولها کم شد از مربی و مدیرعامل و بازیکن همه رفتند!
در بخش مدیریتی هم شرایط صد درجه بدتر است و با کمال تعجب و تاسف می بینیم، وقتی کسی مثل محمدرضا ساکت بخاطر اینکه دیگر پولی در بساط نیست و به میل خودش از کار کنار می رود! در رسانه ها از رفتن او به عنوان یک بحران در مدیریت یاد می کنند!
آقای ساکت چند سال پیش در نظر خواهی روزنامه ابرار ورزشی نفر اول شد و کاشانی و واعظ آشتیانی به ترتیب دوم و سوم شدند که اگر هر سه این آقایان و تمام مدیران باشگاه ها را روی هم بگذاریم، یک بیژن متعمدی قبل از انقلاب که رئیس هیئت فوتبال تهران بود، نمی شود!
امروز در همه زمینه ها فرق بین بد و بدتر است! این حکومت مذهبی از تمام امکانات مالی و تبلیغاتی در جهت قطع رابطه نسل جوان ایران با گذشته خودش استفاده کرد تا مردم و جامعه را عقب نگه دارد!
افشین قطبی را بدون هیچ گونه کارنامه سر مربیگری در هیچ کجای دنیا به فوتبال ملی می آورند و می گویند: بهتر از دایی و قلعه نوعی است! بدون توجه با اینکه چه آدم های بزرگی در گذشته روی نیمکت تیم ملی نشسته بودند!
کفاشیان با تقلب انتخاباتی رئیس فدارسیون فوتبال می شود و آقای شفق عضو هئیت رئیسه فدارسیون فوتبال مصاحبه می کند و می گوید: این بهترین رئیس فدارسیون تاریخ فوتبال ایران است!
فوتبال ایران صد سال تاریخ دارد، اینها همه تاریخ را از بعد از انقلاب به آن نگاه می کنند! چون مسئله فرق بین بد و بدتر است!
شرایط به گونه ای شده که یک روانشناس خیلی بهتر از کارشناس های فوتبال می تواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند!
حرف آخر اینکه فوتبال در جمهوری اسلامی همین است که هست و اگر جز این بود جای تعجب و حیرت داشت. چراکه وقتی عموم مردم یک کشور گرفتار بیماریهای روانی و روحی و افسردگی هستند و هیچ امیدی به آینده ندارند و امروز را بدتر از دیروز و فردا را بدتر از امروز می بیند، فوتبال حتما و یقینا با چنین بساطی روبرو می شود که هیچ چیز آن مثل هیچ کجای دنیا نیست.
|