بیبیسی - برنامه مستند یا همدلی برای ولی فقیه خامنهای؟
مینا ملکی
•
دم زدن از مدیریت خوب و عاقلانه و منطقی و عملگرایانه ولی فقیه طنزی بیش نیست. اطلاق این خصایص به آخوندی که بالاترین آمار اعدام سرانه جهان و وحشتناک ترین آمار دزدی و چپاول سرمایه ملی ایران و ترور داخلی و خارجی شاخص های اصلی و نماد دستگاه حکومتی او هستند، امری عجیب و شک برانگیز است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ شهريور ۱٣۹۰ -
۲۰ سپتامبر ۲۰۱۱
این از عجایب بیبیسی است که رهبر بی لیاقتی که کشور را به آستانه سقوط و تباهی کشانده است داری نگاه منطقی و عملگرایانه معرفی میکند.
مستندی (1) که بهتازگی در مورد زندگی خامنهای پخش شد با کوچک جلوه دادن انتقادات جدی به شخص علی خامنهای و تنها ضمن اشاره ناچیزی به فجایعی که در طول «ولایت» این ولی به اصلاح «فقیه» و توسط شخص او بر سر ایران رفته است با نتیجهگیریهای بخصوص و گام بهگام تا به آخر برنامه چیزی جز پروپاگاندا و همدلی ضمنی با این آخوند نیست.
مفسر بیبیسی فارسی در معرفی این مستند مینویسد: «آنچه آیت الله خامنهای را از بسیاری از رهبران و حاکمان تاریخ معاصر ایران متمایز میکند، نگاه منطقی و عملگرایانه او به سیاست است. آیتالله خامنهای بر خلاف بسیاری از رهبران ایران مرد عکسالعملهای آنی نیست.»
این از عجایب بیبیسی است که رهبر بیلیاقتی که کشور را به آستانه سقوط و تباهی کشانده است داری نگاه منطقی و عملگرایانه معرفی میکند. منظور بی بیسی کدام نگاه «منطقی» ولی فقیه است؟ «منطق» تباهی و فساد؟ «عملگرایی» مخرب و برخلاف منافع ملی ایران؟ قرار گرفتن ایران در راس کشورهای ناقض حقوق بشر، رکورددار بزرگترین چپاولگریها و دزدیهای سرمایههای ملی، حذف و فراری دادن نخبگان کشور، حراج و نابودی میراث تاریخی ایران تنها از دیدگاه مفسر بیبیسی میتواند نشانه دیدگاه منطقی باشد و بس.
آیا این بهراستی مزیت و برتری خامنهای بر خمینی است که برخلاف خمینی که خیلی مستقیم و ساده لوحانه و صریحتر و «آنی»تر با مخالفان خود برخورد میکرد، او پیچیدهتر و حسابشدهتر و آب زیرکاهانهتر برخورد میکند؟ تازه مگر مثلا برخورد با معترضان انتخابات «آنی» نبود؟ اگر هم همیشه آنی نیست این بیشتر به این دلیل است که خامنهای کاریزما و جرات و توان تکرار کارهای خمینی را ندارد و الا شناگر ماهری است. اساسا با این روش «نوین» او مگر چیزی هم بهتر شده است؟ آیا سرنوشت مملکت با این یکی بهتر از دیگری شده است؟ اساسا هردو این رهبران از نالایقترین و بدترین رهبرانی که تاریخ ایران بخود دیده میباشند و تمایز چندانی هم در اهداف و خواستهها و اتقاقا در ویژگی غیرمنطقی بودن و غیر عملگرانه بودن هم با هم ندارند. خامنهای اگر عملگرا بود که بقول احمد زیدآبادی احمدینژاد را بزور رییس جمهور نمیکرد.
گرچه در ابتدای مستند کسانی مانند بنی صدر خامنهای را نالایق بر مسندی که به آن تکیه زده است میبینند، اما بیبیسی گویا هدف دیگری را دنبال میکند: گام به گام در این مستند اعتبار دادن و بزرگ کردن خامنهای. نتایج و آمارهای رهبری «منطقی و عملگرا» اما چیزی است که بیبیسی چندان اشارهای به آن نمیکند.
بگفته خواهر زادهاش او مرد مهربان و خانواده دوست و بگفته هوشنگ اسدی (به تکرار مکررات) شخص خامنهای روشنفکری گیریم از نوع غیرمدرنش هم بوده است. برای تکمیل نمایش انساندوستی خامنهای مصاحبه خامنهای با گروگانها (علیرغم غرغر کوچک لمبرت در آخر مصاحبه) هم که بازپخش میشود! تو گویی این همان عالیجناب خاکستری پوش قاتل دهها روشنفکر ایرانی در داخل و خارج نبوده و تازه دغدغه آب و نان و رفاه گروگانهای آمریکایی را هم داشته است.
بیبیسی نشان میدهد که این ولی فقیه یک سیستم حرفهای و مافیایی از چاکران باوفایش برای تسلط بر قدرت دستچین کرده که به گفته مهدی خلجی خیلی هم خوب دارد آن را مدیریت میکند!!! پس خلاصه با دانستن نتایجی که بیبیسی سر هم کرده و پیش روی میگذارد باید قاعدتا گفت: مردم، بیخود با چنین سیستم خوش مدیریتی با مرد خوش قلبی (!!!) با دید منطقی و عملگرا در نیافتید بخصوص که او تا آخرین نفس در مقابل "دشمن" ایستاده است. حتی به این ادعای خامنه ای که او تا آخرین نفس هم قاطع پای حرفش ایستاده تاکید میشود و ما باید آن را باور کنیم (که با مثالهای عدیده میتوان آن را نفی کرد مانند به غلط افتادن او درابتدای ماجرای کوی دانشگاه یا در مقطع حمله امریکا به عراق) این عدم انعطاف و لجاجت تازه خود نشانه ضعف و غیرمنطقی و غیرعملگرا بودن است و هرچه هست نشانه مدیریت خوب نیست. جالب اینکه هنگام تاکید بر این کشف بیبیسی صحنه احساسی که عدهای ساندیس خور مانند کودکان یتیم با شنیدن زنجمورههای خامنهای مشغول گریستن برای رهبر خود هستند هم چاشنی صدای راوی میگردد. بهگونهای که از نظر روانی باعث برانگیختن حس همدردی بیننده برای شخص خامنهای نیز میشود که اشک امت را برای به درک واصل شدن خود بزور درآورده است.
من یکی که جدا از دیدن این مستند خشمگین شدم. ظاهرا هدف این مستند کنکاش در اسم و رسم یک مشت آخوندی که به رسم عرب «بیت» رهبر خوانده میشوند و بر جان و مال و سرنوشت مردم ستمدیده ایران حکم میراند بوده است. اما پس کارنامه سیاه خطاها و جنایت خامنهای و بیت او و چاکرانش چه میشود؟ چگونه میتوان آنچه طی این سی سال چه در دوران خمینی و چه خامنه ای رخ داد مدیریت خوب نامید؟ این افراد که جز یک مشت کارگزاران دست چندم و چاکر منش نیستند. برخلاف نظر بیبیسی این بیت و رهبرش برای مدیریت خوب خود بر سر قدرت نماندند بلکه همانند استالین و هیتلر با زور و جنایت و قربانی کردن سرمایههای عظیم انسانی و مالی هرآنچه که با مدیریت خوب در تضاد کامل است خود را زورچپان کردند.
تنها با نگاهی به سرخط خبرهای جاری مملکت دم زدن از مدیریت خوب و عاقلانه و منطقی و عملگرایانه ولی فقیه طنزی بیش نیست. اطلاق این خصایص به آخوندی که بالاترین آمار اعدام سرانه جهان و وحشتناک ترین آمار دزدی و چپاول سرمایه ملی ایران و ترور داخلی و خارجی شاخص های اصلی و نماد دستگاه حکومتی او هستند، امری عجیب و شک برانگیز است.
معلوم نیست که شرکت کنندگان در این مستند با نتیجه نهایی از چسباندن نصفه نیمه بیبیسی از سخنانشان راضی بودهاند یا نه. مثلا آیا خواهرزاده خامنهای در این مستند میخواسته صرفا تصویری انساندوستانه از دایی خود ارایه کند؟ آیا مهدی خلجی برداشتش از «بیت» رهبری صرفا کانون «مدیریت خوب» است؟ کارنامه علی خامنهای نیز مانند سلف خود سیاه تر از آن است که بتوان آن را با پس و پیش کردن چند مصاحبه و صرفا جزییات خاص «بیت» رهبری تعریف و بهتر بگوییم تحریف نمود.
www.bbc.co.uk
|