یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

برهنگی دماسنج دمکراسی است!


اکبر کرمی


• علیا ماجده المهدی، دختر بیست ساله ای است که مصر، جهان عرب و حتا جهان اسلام را به آتش کشیده است. علیا در مصر با گذاشتن تصویر عریان خود و دوست پسرش بر روی فیس بوک، توییتر و وبلاگ شخصی اش اضطراب های جنسی جامعه ی خود را عریان ساخته است و گام در راهی گذاشته است که پیشتر محمد البوعزیزی در تونس گذاشت ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۹ آبان ۱٣۹۰ -  ۲۰ نوامبر ۲۰۱۱


علیا ماجده المهدی، دختر بیست ساله ای است که مصر، جهان عرب و حتا جهان اسلام را به آتش کشیده است. علیا در مصر با گذاشتن تصویر عریان خود و دوست پسرش بر روی فیس بوک، توییتر و وبلاگ شخصی اش اضطراب های جنسی جامعه ی خود را عریان ساخته است و گام در راهی گذاشته است که پیشتر محمد البوعزیزی در تونس گذاشت. اگر "محمد" با قربانی کردن خود بهار عربی را کلید زد و خبرساز شد، علیا اما با به آتش کشیدن جهان عرب و سنت های باستانی آن واقعیت کابوسی را که در جهان عرب به بهار عربی تعبیر شده است به چالش کشیده است. او با عریان کردن تن خود تن بیمار این جهان پر از ویرانی را به نمایش گذاشته است.
علیا اقدام خود را آزادی خواهانه می داند و در وبلاگ شخصی خود با عنوان "یادداشت‌های یک زن انقلابی" در مواجهه با منتقدان و مخالفان رفتارش می نویسد «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ میلادی در دانشکده هنرهای زیبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت می‌شدند، قضاوت کنید و کتاب‌های هنری را پنهان کرده، مجسمه‌های برهنه را بشکنید، سپس در برابر آینه لخت شوید و بدن‌های خود را که با دید تحقیرآمیز به آن‌ها نگاه می‌کنید به آتش بکشید تا پیش از فرستادن اهانت‌هایی با مضمون تبعیض جنسی به من و نفی حق آزادی بیان من، برای همیشه از عقده‌های جنسی خود رها شوید.»
به باور من این داوری ستایش انگیز با وجود عجیب بودنش - برای ما که هزاره ها با "مرده های ورم کرده" همسفره و هم سفر بوده ایم - سخت محتاج تامل و بازاندیشی است و برای جامعه ی محافظه کار ما نیز می تواند الهام آفرین و عبرت انگیز باشد.
برهنگی فارغ از داوری های ما در مورد آن، در مقام "یک حق" کلیدی ترین حقی است که همواره در نظام های دانایی ماقبل مدرن به چالش گرفته می شود و مورد نفی و نهی قرار می گیرد(۱). تفکیک حق در معنای "درست بودن" از حق به معنای "حق داشتن" راه ما را برای داوری منصفانه تر در برابر اعتراض علیا و ادعایش باز می گذارد. به عبارت دیگر، اگر متناسب با الزامات یک جامعه ی مدرن و ارج شناسی جدید "حق داشتن" را مقدم بر "حق بودن" بدانیم، آن گاه می توانیم از خود بپرسیم: آیا علیا حق دارد تصویر برهنه ی خود را در اعتراض به آن چه در مصر و جهان عرب می گذرد در وبلاگ ها و صفحه های شخصی خود به نمایش بگذارد؟
ممکن است در نادرست بودن چنین اقدامی بتوانیم ساعت ها فلسفه، اخلاق، دین و حتا "تاریخ تمدن" ببافیم، اما این همان موضوعی است که علیا به چالش کشیده است و روشن است که با تفکیک بالا، لاجرم باید از داوری پیشینی پرهیخت. به عبارت دیگر، داوری در این امور، پسینی می باشد و تنها پس از حل و فصل "حق" در معنای "حق داشتن" است که می توانیم به آن ها مراجعه کنیم(۲). یعنی "است ها"ی ما باید همیشه مبتنی بر "بایدها"یمان باشد؛ بنابر این، حتا نقد رفتار علیا هم چون یک کنش سیاسی و پیش بینی نتایج احتمالی آن (هر چند می تواند بسیار مهم باشد) نمی تواند پیش از حل و فصل حقوق علیا به عنوان یک انسان در تسلط بر "بدن" و "سرنوشت" خود به کارمان بیاید(٣).
به نظر می رسد ما برای داوری در مورد رفتار علیا پیش از هر چیزی نیازمند داوری در مورد داوری های خودمان هستیم.
شاخص های ما در داوری بر داوری های علیا چیست و از کجا آمده است؟
ممکن است ما اخلاق، دین، سنت یا هر چیز دیگری را مبنای داوری خود قرار دهیم، اما این درست همان جایی است که علیا بر آن شوریده است و ناگزیر نمی تواند مبنای داوری ما باشد. به عبارت دیگر، پیش از آن که ما به خودمان آمده باشیم با تلنگر علیا به جهان پیش از سازش و قانون پرتاپ شده ایم. جهانی با گفت و گوهای بی پایان و گویندگان متکثر! جهانی لرزان بر پلِ "داوری نخستین"!
در چنین جهانِ پرآشوبی، اگر به توزیع برابر شان، آزادی و حق داوری نخستین تن بدهیم، لاجرم ختم هر گفت و گویی تنها به مدد دمکراسی ممکن می گردد؛ تازه آن هم به شرطی که اطراف یک گفت و گو بخواهند و برگزینند که به توافق برسند. به عبارت دیگر، "آزادی در مقام خواهش" بی قید و شرط است و "تنها ما می توانیم بر آزادی های خود قید بزنیم"(۴). یعنی در جهان جدید، بیرون بودن از هر توافقی یک حق است و نمی توان کسی را به واسطه ی بیرون بودن از یک توافق مورد نکوهش قرار داد. با چنین گفتمانی این حجم خشونت و انبوه نفرتی که در لایه هایی از اجتماعات اسلامی نثار علیا شده است به چه معنایی است؟
فراموش نباید کرد که حتا توافق های دمکراتیک همیشه موقتی، انعطاف پذیر و قابل نقد اند.
هیچ قیدی پیش از توافق و سازش به رسمیت شناخته نمی شود و هر قیدی پس از توافق، تنها تا اطلاع ثانوی معتبر است. از این منظر، مخالفت با "حق برهنگی" نه تنها در "جهان پیش از دمکراسی" وجاهتی ندارد که حتا در چهارچوب نظام های دمکراتیک نیز غیرممکن به نظر می رسد؛ چه، تضمین حقوق اقلیت ها (از جمله کسانی که بیرون از توافق ها قرار می گیرند) و حق خطا کردن (از جمله کسانی که با برخی از داوری ها و باورهای ما توافق ندارند) از امهات دمکراسی است.
در چنین شرایطی است که از خود گذشتی علیا در به تصویر کشیدن عریان فرهنگ سترون اسلام گرایی در مصر و خطر آن در تحدید حقوق بشر (از جمله حقوق زنان) و تهدید دگرباشان اهمیت پیدا می کند. برهنگی به خودی خود مساله ی مهمی نباید باشد؛ چه در مصر امروز لابد همه می دانند که زنان و مردان بسیاری (حتا در اوان کودکی و در ازدواج های نامتعارف) هر روز و هر شب باید در بسترهای جنون و جنایت، عریان شوند تا شهوت سیری ناپذیر این دایناسورهای جنسی ارضا شود! آن چه به این برهنگی اهمیت می دهد و آن را به صدر بسیاری از گزارش ها و نوشته می کشاند، اهمیت نمادین آن در به تصویر کشیدن برهنگی و سترونی اسلام گرایی در جهان جدید است. اسلام گرایی در برهنگی علیا برهنگی خود را به تماشا نشسته است و از داغ سنگین چنین تجربه ی ننگینی است که کمر به حذف علیا بسته است و به خاموش کردن صدایش می اندیشد.
برهنگی دماسنج دمکراسی است!
برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیشنیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه ی فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد. داوری ای که "دیگری" در آن حضور ندارد، فرسنگ ها از انصاف بیگانه است و نظام دانایی ای که در غیبت دیگری بر پا می شود، چیزی نیست مگر یک نادانی تلنبار شده.   
برهنگی هم در جایگاه واقعی خود، به عنوان نمادی از حاکمیت انسان بر شخصی ترین قلمرو وجودی خود (تن) و هم در جایگاه سمبلکیش، به عنوان نمادی از شفافیت و نبود سانسور، پتانسیل آن را دارد که کم و کیف باورها و رویاهای هر جامعه ای را به چالش و داوری بکشد و آن ها را در برابر آفتاب و هوای تازه قرار دهد.
اضطراب های جنسی یک جامعه بیمار و ردگیری ردپای آن ها در اعتراض های خشمگنانه به اقدام شجاعانه ی علیا، آشکارا حقانیت علیا را در نگرانی هایش به نمایش می گذارد. مقایسه کنید این اقدام شجاعانه و زندگی ستایانه را با خود سوزی محمد البوعزیزی که به انقلاب های بهار عربی انجامید و از خود بپرسید: چرا غریزه ی مرگ، مرگ ستایی و خودآزاری تا این اندازه در میان ما عادی می نماید؟ و چرا ستایش از زندگی و رویاهای فردی این همه پر هزینه و عجیب است؟ چرا محمد قهرمان می شود، اما علیا حتا تحمل نمی شود؟
"این آغاز ویرانی است!"
آشکار است که برهنگی در قاموس دایناسورهای عصر باستان که از خوابی هزاران هزار ساله برخاسته اند، گناهی نابخشودنی است؛ چه، آن چنان که علیا به درستی نوشته است، اینان از تصویر عریان خود و از تصور عریانی جامعه ای که در آن می زیند در برابر آیینه وحشت دارند؛ و شکستن آیینه، رفتار غریزی بدوی آنان در پایش از جهان لرزان باستانی شان است. خشمی که این دایناسورهای جنسی به علیا حواله می دهند، هیجان های انسان مچاله شده ای است که حتا جرات ایستاندن در برابر آیینه را از کف داده است و ترجیح می دهد از دالان های تاریخ با چشم بسته عبور کند! عجیب نیست اگر این سنگواره هایِ همیشه، همیشه اندیشه های بیمار و باورهای سخیف موروثی خود را پشت اخلاق، دین و تمدن پنهان می کنند و خشمی را که از حقارت خود اندوخته اند نثار دیگری می کنند. دیگری ای که هیچ گناهی ندارد، مگر پشت کردن به این میراث فلاکت بار و تلاش برای تنفس در هوایی تازه تر. نفرتی که نثار علیا می شود، به واقع خشمی است که از هزاره ها تحقیر و تحدید در ما انباشته شده است و ما در فرافکنی آن به کسانی هم چون علیا، دوباره بر آن ها سرپوش می گذاریم.

پانوشت ها
۱. این که در جوامع ماقبل مدرن برهنگی هم چون نمادی از فردیت و کثرت تهدید و تحدید می شود می تواند روی دیگری از "نیازهای معطوب به بقا" باشد که در این جوامع هنوز در مرتبه ای بالاتر و والاتر از "نیازهای معطوف به بیان خود" مورد توجه و تکریم است. نیازهای معطوف به بقا با اسطوره های وحدت گره خورده اند و در نتیجه از میان برداشتن نمودهای کثرت و نمادهای فردیت می تواند از دغدغه های وحدت طلبانه و خودپایانه ی بدوی پوست گیری کند.
۲. در مجموعه مقالاتی با عنوان "گفت و گو با دیگری" این عنوان کاویده شده است.
radiozamaaneh.org
٣. news.gooya.com
۴. www.akhbar-rooz.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست