گفتگو با بهروز خلیق (۴)
انتخابات، پایگاه اشرف، سازمان مجاهدین و گروه هوادار
•
در این گفتگو به سئوالات مطروحه در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی، حل معضل پایگاه اشرف، ضرورت تحول در نگاه و عملکرد سازمان مجاهدین خلق، مواضع و شیوه برخوردهای یکی از گروه های هوادار سازمان و امر فراکسیون در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) پرداخته شده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۶ دی ۱٣۹۰ -
۶ ژانويه ۲۰۱۲
در این گفتگو به سئوالات مطروحه در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی، حل معضل پایگاه اشرف، ضرورت تحول در نگاه و عملکرد سازمان مجاهدین خلق، مواضع و شیوه برخوردهای یکی از گروه های هوادار سازمان و امر فراکسیون در سازمان پرداخته شده است. بهروز خلیق مسئول هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در این گفتگو به پرسش های مطروحه پاسخ داده است.
انتخابات مجلس شورای اسلامی دو ماه دیگر برگزار می شود. تحلیل و مواضع سازمان نسبت به انتخابات مجلس چیست؟ این انتخابات چه تفاوتی با انتخابات دوره های قبل دارد؟
تحلیل و مواضع سازمان در مورد انتخابات در دو بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی که مدتی قبل منتشر شد و در بیانیه اخیر شورای مرکزی آمده است. ضرورتی برای تکرار آن در اینجا وجود ندارد.
این انتخابات به جهت وضعیت سیاسی کشور در عرصه ملی و بین المللی از ویژگی هائی برخوردار است که آن را از انتخابات دوره های قبل متمایز می کند. ویژگی های این انتخابات عبارتند از:
١. انتخابات مجلس نخستین انتخابات بعد از کودتای انتخابات سال ١٣٨٨ است. در این انتخابات گروه های وسیعی از مردم بیش از پیش به جایگاه و اهمیت رای خود پی برده و دیگر حاضر نیستند در انتخاباتی فرمایشی و غیرسالم مشارکت ورزند. طبعا نیروهای جنبش اعتراضی رای خود را پشتوانه کاندیداهای اصول گرایان نخواهند کرد.
٢. سازمان های اصلاح طلب، زندانیان سیاسی و چهره های شاخص اصلاح طلب عدم شرکت در انتخابات مجلس را اعلام کرده اند. این انتخابات بدون مشارکت اصلاح طلبان برگزار خواهد شد. برای نخستین بار از انقلاب به این سو بخشی از نیروهای سیاسی که قبلا در قدرت بودند، همراه با نیروهای اپوزیسیون در یک صف قرار گرفته اند و یک صدا و یک زبان بر نفی انتخابات فرمایشی تاکید دارند. به بیان دیگر گسترده ترین نیروهای سیاسی به عدم شرکت و یا تحریم انتخابات روی آورده اند.
٣. خطر حمله نظامی و تشدید تحریم ها بر فضای سیاسی کشور سایه انداخته است. تحریم بانک مرکزی، پتروشیمی و نفت و گاز از یکسو و از سوی دیگر مسدود کردن راه های دور زدن تحریم ها از جمله وادار کردن امارات متحده عربی بر قطع پل ارتباطی، می تواند اقتصاد کشور را فلج کند. غرب در پیشبرد برنامه خود جدی است و مرتبا برای افزایش فشارها و تحریم ها برنامه ریزی می کند. دول غربی برنامه تحریم، محاصره و منزوی کردن ایران را در پیش گرفته اند.
٤. رژیم ایران در شکننده ترین وضعیت خود قرار دارد. رژیم ایران تا این حد نیرو از دست نداده بود، تا این حد لاغر نشده بود و شکاف ملت ـ دولت تا این حد عمق پیدا نکرده بود.
٥. این انتخابات زمانی برگزار می شود که نزاع در درون حکومت و بین جریان های اصول گرا حدت بی سابقه ای پیدا کرده است. راست سنتی، فرماندهان سپاه و بیت خامنه ای می خواهند کاندیداهای احمدی نژاد و تیم او را به عنوان جریان انحرافی حذف کنند. آن ها نگرانند که مجلس را از دست بدهند. دولت احمدی نژاد که برگزار کننده انتخابات است، حاضر نیست انتخاباتی را برگزار کند که در آن کاندیدهای او و تیمش رد صلاحیت شده باشند. احمدی نژاد و تیم او مدت ها است که برای دست بالا پیدا کردن در مجلس برنامه ریزی کرده اند. تقابل این دو جریان می تواند بحران بیآفریند.
٦. خامنه ای و فرماندهان سپاه و ارگان های اطلاعاتی رژیم به شدت نگران انتخابات مجلس هستند. نگران فراهم آمدن فرصت مناسب برای انفجار نارضایتی ها، برآمد جنبش اعتراضی و یا به خیابان کشیده شدن نزاع های درون حکومت. خامنه ای چند ماه قبل نگرانی خود را از انتخابات اعلام کرد. روزنامه کیهان هم چند روز پیش اعلام نگرانی کرد که انتخابات "به محلی برای افشاگری و بر ملا کردن اسرار نظام در رقابت های سیاسی"، "کودتای نرم"، "فراهم آمدن فرصت برای شبکه سازی"، " هماهنگی برخی گروه ها از داخل کشور با بیرون و فراهم کردن زمینه تشدید فشار خارجی به نظام"، "تشدید شکاف های درون حاکمیت از طریق از حد گذشتن بگومگوهای انتخاباتی و تبدیل رقابت به مخاصمه" و "تبدیل انتخابات به صحنه ای برای مشروعیت زدائی از مکانیسم های ساختاری نظام" تبدیل شود.
می توان گفت که انتخابات آتی برای رژیم از اهمیت و حساسیت بالا برخوردار است. رژیم در این انتخابات با تناقض جدی روبرو است. از یکسو می خواهد انتخابات با مشارکت وسیع مردم برگزار شود تا مشارکت مردم را به عنوان مشروعیت خود قالب کند و از سوی دیگر از برآمد جنبش اعتراضی و انفجاز نارضایتی ها، نگران است و لذا می خواهد در فضای به شدت بسته و امنیتی انتخابات را برگزار کند. برگزاری انتخابات در چنین فضائی که همراه با تحریم گسترده انتخابات توسط نیروهای اپوزیسیون است، به کاهش میزان مشارکت مردم به ویژه در شهرهای بزرگ خواهد انجامید و رژیم را بیش از پیش بی اعتبار خواهد کرد.
برای نیروهای اپوزیسیون فرصت مناسبی فراهم شده است تا فعالانه به تحریم انتخابات برخیزد، برآمدهای مشترک را سازمان دهند و از فعالین جنبش اعتراضی بخواهند که از فضای سیاسی برای گردهمائی ها، نزدیکی ها و آگاه سازی مردم استفاده کنند و مردم را برای خالی گذاشتن صندوق ها رای فراخوانند.
مشکل پایگاه اشرف در حال حل شدن است. آیا حل این مشکل راه را بر تحولات در سازمان مجاهدین باز خواهد کرد و مجاهدین در نگاه و عملکرد خود بازنگری خواهند کرد؟ نظر شما در این زمینه چیست؟
بین عراق و ایالات متحده توافقنامهای امضا شد که برپایه آن بغداد اجازه خواهد داشت اعضای ۳۴۰۰ نفره سازمان مجاهدین در پایگاه اشرف را در خاک عراق جابهجا کند تا برای سازمان ملل متحد فرصت رسیدگی به وضعیت پناهندگی فراهم شود. سازمان مجاهدین خلق نیز اعلام کرده است که در صورت دریافت تضمینهای امنیتی از سوی آمریکا و سازمان ملل متحد، بیش از سه هزار عضو این سازمان آمادهاند تا اردوگاه اشرف را ترک کرده و به مکان دیگری منتقل شوند.
جای خوشحالی است که گام مهمی در جهت حل انسان دوستانه معضل اردوگاه اشرف برداشته شده و این امکان فراهم آمده است که ساکنین آن بتوانند از حصار اشرف بیرون بیآیند. امید است که آن ها بعد از بیرون آمدن از حصار اشرف، در حصار دیگر گرفتار نشوند و امکان انتخاب محل سکونت خود را پیدا کنند.
این سئوال مطرح است که آیا شکستن حصار اشرف و آزاد شدن ساکنین آن، راه را برای شکستن حصاری که سازمان مجاهدین به دور خود کشیده است، باز خواهد کرد؟ حصار اشرف به سمبل حصار مجاهدین تبدیل شده بود. مجاهدین متاسفانه در شکستن حصار اشرف نه تنها پیشقدم نشدند، بلکه تاجائی که می توانستند مقاومت کردند و تلفات سنگینی را متحمل شدند. سرانجام علیرغم میل خود و بنا به فشار دولت عراق مجبور شدند که به انتقال ساکنین اشرف تن دهند.
برای سازمان مجاهدین فرصت مناسبی پیش آمده است که بعد از برچیده شدن اشرف، این بار داوطلبانه و آگاهانه حصار دوم را برچیند و از سازمان بسته و درخود بیرون بیآید، درهای خود را باز گشاید، به نقد ریشه ای عملکرد گذشته خود بپردازد، برگذشته خود روشنائی افکند، به پاسخ های عدیده در این مورد جواب دهد، خود را در معرض نقد دیگران قرار دهد، به منتقدین به عنوان خصم نگاه نکند، فرهنگ اتهام زنی به منتقدین را کنار بگذارد، با سایر سازمان های سیاسی اپوزیسیون ارتباط برقرار کند، چهره خود را در بین افکار عمومی مردم ایران و جامعه سیاسی کشور بازسازی کند، با نخبگان کشور رابطه برقرار کند، به نقد و توصیه سازمان ها و فعالین سیاسی با دیده مثبت بنگرد، ساختارهای تشکیلاتی را برپایه موازین دمکراتیک پی بریزد، مناسبات اعضا و رهبری را باز تعریف کند، از رهبری کاریزماتیک فاصله گیرد، سیستم ولایت تشکیلاتی را کنار بگذارد، به اعضای سازمان تشخص دهد تا مستقلا بیاندیشند، امکان آزادی بیان و انتقاد را در درون سازمان فراهم سازد و به یک سازمان باز و پاسخگو تبدیل شود تا بتواند جایگاه خود را در بین جامعه سیاسی کشور باز یابد. راه بازگشت مجاهدین به جامعه سیاسی کشور و پذیرش آن ها از جانب سازمان ها، فعالین سیاسی، اجتماعی، حقوق بشر به تحولات مجاهدین بستگی دارد. با لابیگری در بین محافل ذینفوذ در امریکا نمی توان به آلترناتیو در کشور ایران تبدیل شد. مجاهدین به جای اینکه مسئله اشان را با دولت امریکا حل کنند، باید بکوشند که مشکل شان را با مردم ایران، با نیروهای سیاسی و نخبگان کشور حل کنند. حل این مسائل مستلزم تغییر پایه ای نگاه و عملکرد مجاهدین است.
به سود مجاهدین، دمکراسی و جامعه سیاسی کشور است که سازمان مجاهدین خلق ایران از این فرصت پیش آمده بهره گیرد، حصاری که دور خود کشیده است، به شکند و نیروی اصلی خود را به بازنگری در نگاه و عملکرد خود متمرکز کند. بدون تردید سازمان ما از تحولات مثبت در سازمان مجاهدین خلق ایران استقبال خواهد کرد.
یکی از گروه هوادار سازمان که تحت عنوان "در دفاع از سوسیالیسم" مطالبشان را منتشر می کنند، در آخرین نوشته شان مسئله به رسمیت شناختن فراکسیون کمونیستی را مطرح کرده است. آیا در سازمان تشکیل فراکسیون مجاز است؟
آره. این گروه هوادار از شورای مرکزی خواسته است که فراکسیون کمونیستی را به رسمیت به شناسد. به اطلاع این رفقا می رسانم که تشکیل فراکسیون در اساسنامه پیش بینی شده است و ارگان های سازمان موظف به اجرای اساسنامه هستند. لذا هرگرایشی در سازمان بخواهد فراکسیون تشکیل دهد، به شرط رعایت پرنسیپ های مندرج در اساسنامه مجاز است، فراکسیون تشکیل دهد. فراکسیون کمونیستی هم شامل همین پرنسیپ ها است. برپایه اساسنامه: "فراکسیون دارای پلاتفرم، نام و هویت جمعی بوده و سازمانیافته است"، "فراکسیون برپایهی پلاتفرم کتبی تشکیل و رسمیت آن بر اساس اساسنامه توسط شورای مرکزی اعلام میشود. فراکسیون رابطی را برای ارتباط با نهادهای سازمانی انتخاب و به شورای مرکزی معرفی میکند. فراکسیون باید لیست نام اعضای خود را به شورای مرکزی ارائه کند." و "فعالیتهای فراکسیون شفاف و علنی است. موازین حاکم بر مناسبات درونی فراکسیون همان اساسنامه است. فراکسیون حق ایجاد تشکیلات جدا از تشکیلات سازمان را ندارد."
طبعا بدون رعایت آنچه گفته شد، ارگان های سازمان نمی توانند برای تشکیل فراکسیون مجوز صادر کنند. فعالیت فراکسیون باید شفاف و علنی باشد. نمی توان فراکسیون غیرشفاف و غیرعلنی و با افراد بیرون از سازمان در درون یک سازمان فراکسیون تشکیل داد. اعضای فراکسیون باید عضو سازمان باشند.
طبعا شورای مرکزی سازمان آمادگی دارد که به هر ترکیبی از رفقا که با رعایت ضوابط مندرج در اساسنامه بخواهند فراکسیون تشکیل دهند، مجوز صادر کند.
ادبیات این گروه هوادار با ادبیات سازمان متفاوت است. نظر شما نسبت به ادبیات این گروه هوادار چیست؟
متاسفانه اغلب نوشته های این گروه هوادار پر است از اهانت و اتهام های بی دلیل و مدرک به سازمان. دیگر گروه های هوادار از چنین برخوردهائی فاصله دارند. این گروه خود را هوادار سازمان می نامد ولی تحت عنوان هواداری از سازمان، تهمت های زیادی به سازمان می زند. کار آن نه نقد است و نه روشنگری، بلکه اهانت و اتهام زنی است. این برخورد برای خیلی ها از رفقای ما و فعالین سیاسی سئوال برانگیز شده است.
در فرصت های مناسب به اهانت ها و اتهامات این گروه هوادار پرداخته خواهد شد. ولی در اینجا به آخرین نوشته این گروه اشاره می کنم که حاوی اتهام ها و اهانت های زیادی است. در آن نوشته آمده است: "از مدتها پیش این موضوع فکر ما را مشغول خود ساخته بود که "منازعه" رهبری فعلی سازمان با "فراکسیون کمونیستی" به کجا خواهد انجامید؟ و "ذوبشدگان در ولایت رهبری غیرکمونیست" سازمان با چه بهانه و دستاویز دیگری باز هم خواهند توانست ……" (در دفاع از سوسیالیسم ـ شماره ٣٧).
این گروه هوادار از واژه هائی که در مورد حامیان رژیم به کار برده می شود، وام گرفته و اعضای سازمان را "ذوب شدگان....." در شورای مرکزی به حساب آورده و شورای مرکزی را "ولایت غیرکمونیست" نامیده و مناسبات اعضای سازمان را با شورای مرکزی با رابطه "ذوب شدگان در ولایت فقیه" مقایسه کرده است. این امر توهین آشکار به اعضای سازمان و شورای مرکزی است. معلوم نیست این گروه هوادار چرا به خود حق می دهد اینگونه به دیگران و به کسانی که چندین دهه برای آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسیالیسم مبارزه کرده اند، این چنین توهین کند. سازمان ما، سازمان کادرها است. اعضای آن کادرهای باسابقه و با تجربه جریان چپ ایران هستند. ما سانترالیسم ـ دمکراتیک را کنار گذاشتیم. اعضای سازمان از بیشترین حقوق برخورارند و در سازمان ما مناسبات دمکراتیک بین شورای مرکزی و اعضا وجود دارد. تاسف بار است که این گروه هوادار بدون اطلاع از مناسبات درون سازمان و از راه دور، به خود اجازه می دهد که این چنین به شورای مرکزی و اعضای سازمان توهین کند.
به نظر می رسد که این دسته از رفقا کم اطلاع هستند و از تجربه کار حزبی چندانی برخوردار نیستند و نمی دانند که شیوه برخوردشان بر سازمان و اعضای آن به شدت تاثیر منفی می گذارد. در کار حزبی اتهام زنی و اهانت، اعتماد سوز است و به تخریب مناسبات رفیقانه منجر می گردد. سازمان از نقد استقبال می کند ولی مخالف فرهنگ اتهام زنی و اهانت است. امیدوارم رفقای این گروه در شیوه برخوردشان تجدید نظر کنند، دست از اهانت و تهمت زنی بردارند و در جهت تقویت اعتماد متقابل حرکت کنند. نقد و روشنگری، آری. ولی اتهام زنی و توهین، نه.
برای تماس و طرح سئوالات
آدرس ایمیل:
goftgou@fadai.org
|