سیاهکل را «ملی» کنیم!
ف. تابان
•
آیا نشانه ها و سمبل های چپ باید در انحصار چپ و آن هم بخش معینی از چپ باقی بماند؟ چپ نباید به چنین حصارکشی ای تن دهد. مبارزه ی چپ ها باید بر این استوار باشد که سمبل ها و نشانه های خود را به سمبل ها و نشانه های ملی در ایران تبدیل کنند. چپ در ایران هرگز مردمی و گسترده نخواهد شد اگر نتواند سمبل ها و نشانه هایی از خود را، به جنبش ملی ایران پیشنهاد کرده و به آن بقبولاند. سیاهکل یکی از این نشانه هاست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۹ اسفند ۱٣۹۰ -
۲٨ فوريه ۲۰۱۲
شرکت آقای رجبعلی مزروعی در یک جشن بزرگداشت جنبش فدائیان توسط سازمان (اکثریت) موجب صف بندی تندی بین موافقان و مخالفان شده است. من می خواهم خارج از این صف بندی نکاتی را مطرح کنم.
۱. به نظر می رسد خود واقعه ی سیاهکل و تولد جنبش فدائیان در این صف بندی و انتقادها و ضدانتقادهایی که مطرح می شود، مورد مناقشه و منازعه نیست. بحث بر سر این است که چگونه باید این روز را گرامی داشت و چه کسانی حق دارند آن را گرامی بدارند. این یک نقطه ی قوت است. این احترام به حادثه ی سیاهکل که در همه ی نوشته ها پیرامون موضوع مورد درگیری وجود دارد، نشان می دهد علیرغم تلاش بی وقفه ای که برای بی اعتبار و بی اثر کردن حادثه ی سیاهکل به عنوان نقطه ی آغاز جنبش فدائی در طول این سال ها صورت گرفته است، سیاهکل هنوز اعتبار و احترام خود را دست کم بین نیروهای چپ حفظ کرده است. در تاریخ نزدیک به یکصدساله ی جنبش چپ ایران، هیچ حادثه ای را نمی توان یافت که مانند روز ۱۹ بهمن ۱٣۴۹ در تاریخ چپ ایران ماندگار شده باشد و مورد احترام طیف های مختلف چپ ها، حتی آن ها که به هیچ وجه با تاریخ جنبش فدائی یگانه نبوده و بلکه هم بیگانه مانده اند، قرار گرفته باشد.
از این جا می توان نتیجه گرفت که حادثه ی سیاهکل و روز ۱۹ بهمن ۱٣۴۹ را می توان به عنوان یکی از روزهای بزرگ و ماندگار جنبش چپ ایران گرامی داشت و در این گرامی داشت به توافق گسترده ای رسید.
چپ ایران احتیاج به تاریخ، نمودها و سمبل های خود دارد. هم در گذشته و هم در سال ها و دهه های اخیر بخشی از تلاش نیروهای راست و ضدچپ در جامعه ی ما کوبیدن همه ی این تاریخ، سمبل ها و نمودها بوده است. آن ها بسیار کوشیده اند که سیاهکل و فرزند آن، جنبش فدائیان را، تا حد یک جریان تروریستی که کارنامه اش کشتن «چهار تا پاسبان» بوده است پائین بیاورند. متاسفانه برخی از خود چپ ها و یاران سابق جنبش فدایی هم در این مبارزه با تاریخ، نشانه ها و سمبل های چپ، سهیم شده اند.
سیاهکل را می توان به عنوان یکی از نقاط ماندگار جنبش چپ و سمبل های آن قرار داد و حول آن توافق وسیع تری را به وجود آورد. برای این کار هیچ کس نباید خود را مفسر و نگهبان سیاهکل اعلام کرده و بر آن «ولایت» جاری کند. هر کس محق است و اجازه دارد و باید این روز بزرگ را گرامی بدارد.
۲. آیا نشانه ها و سمبل های چپ باید در انحصار چپ و حتی بخش معینی از آن باقی بماند؟ اگر هم دیگران سعی کنند چنین کنند، چپ نباید به این حصارکشی تن دهد. مبارزه ی چپ ها باید بر این استوار باشد که سمبل ها و نشانه های خود را به سمبل ها و نشانه های ملی در ایران تبدیل کنند. این حق آن هاست. چپ در ایران هرگز مردمی و گسترده نخواهد شد اگر نتواند سمبل ها و نشانه هایی از خود را، به جنبش ملی ایران پیشنهاد کرده و به آن بقبولاند.
سیاهکل به دلایل گوناگون و بسیار، بیش از هر مناسبت تاریخی دیگر چپ ها، قابلیت و توان آن را دارد که به یکی از نشانه های ملی در مبارزه علیه دیکتاتوری در ایران تبدیل شود. فرصتی که در انقلاب بهمن به دست آمد و به دلیل اشتباهات و بی توجهی های خود ما چپ ها از بین رفت.
برای حرکت در این راه نباید فراموش کرد، سیاهکل در انحصار هیچ کس نمی تواند باشد، متعلق به همه است. سیاهکل از آن هر کسی است که خود را چپ می داند و برای آرمان های بنیان گذاران این جنبش تلاش می کند. گام بعدی هم اما هست. سیاهکل نباید در انحصار چپ بماند. چپ باید سعی کند سیاهکل به یک واقعه ی ملی تبدیل شود. من به عنوان مثال جشن اومانیته را مطرح می کنم. جشنی که هر چند صاحب اصلی آن حزب کمونیست فرانسه است، اما نه تنها در فرانسه که در سطح جهان نیز بسیار از حزب کمونیست فرانسه فراتر رفته است.
اگر قرار باشد سیاهکل واقعه ای تاریخی و نشانه ای از مبارزه علیه استبداد و سوسیالیسم در سطح ملی باشد، باید کوشید آن را از چهارچوب و دایره ی چپ خارج کرد و نیروهای ملی و دموکراتیک کشور را به مشارکت در آن تشویق کرد.
چنین مشارکتی دامن «سیاهکل» را لکه دار نخواهد کرد، کمک خواهد کرد تا ایده های آن بهتر شناخته شود و مورد پذیرش بیشتری قرار گیرد تا این حادثه به یک حادثه ی ماندگار ملی در کشور و جنبش و تاریخ ما تبدیل گردد.
|