سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

مخمصه جوایز "جدایی نادر از سیمین" و هویت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی۔۔ ۱


عباس گویا


• داستان بر سر اینست که یک وجه تفکیک ناپذیر هویت سیاسی جمهوری اسلامی٬ کارآکتر ضدآمریکایی.ضد غربی بودن آن است. اهدای جوایز و ستایش فیلم از سوی نهادها و شخصیتهای غربی "ناگهان" جمهوری اسلامی را با یک معمای هویتی مواجه میکند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲٣ اسفند ۱٣۹۰ -  ۱٣ مارس ۲۰۱۲


 ١١ مارس ٢٠١٢



نوشته جاری٬ که در دوقسمت عرضه خواهد شد٬ در تکمیل "تریولوژی" تحلیل فیلم "یک جدایی" بتحریر درمیاید. (دو بحث قبلی تحت عنوان "درباره جایزه اسکار" و "چگونه جدایی نادر از سیمین مبلغ جمهوری اسلامی میشود" منتشر شدند).



یکی از ابعاد فعالیتهای سیاسی جمهوری اسلامی که تحت لوای ترویج یا صدور "فرهنگ و هنر" اسلامی انجام میشود٬ بناچار منعکس کننده تناقضات درونی جمهوری اسلامی نیز میشود. بنظر من این بعد از همه جوانب دیگر فعالیتهای فرهنگی جمهوی اسلامی گیج کننده تر است و بعضا به واکنشهای ضد و نقیضی در اپوزیسیون جمهوری اسلامی منجر میشود.



اجازه بدید مسیری که فیلم فیستوالیها طی میکنند را مرور مختصری بکنیم. جمهوری اسلامی پس از سه بار زیر و رو کردن فیلمنامه٬ اجازه تولید فیلم را میدهد. اجازه تولید فیلم شرط لازم برای دریافت کمک هزینه یا وام جهت تهیه فیلم میشود. پس از تولید فیلم آنرا زیر میکروسکوپ سانسور قرار میدهند. علاوه بر اینها٬ برای نمایش در خارج از ایران باید اجازه استصوابی نمایش فیلم تحت نظارت وزارت ارشاد و سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی صادر شود تا اطمینان حاصل شود که فیلم صد و پنجاه درصد در خدمت جمهوری اسلامی خواهد بود. فیلم به خارج صادرمیشود. جمهوری اسلامی هزینه های اضافه ای٬ چه مالی و چه لابی گری٬ را برای تبلیغ فیلم در خارج از ایران متقبل میشود. فیلم نمایش و بتدریج جایزه (هایی) میگیرد. تا اینجا همه اقدامات سر راست و قابل فهم است. اما٬ پس از دریافت جایزه٬ ناگهان جمهوری اسلامی آنرا ممنوع النمایش اعلام میکند٬ در رسانه های جمهوری اسلامی علیه فیلم موضع گرفته میشود و حتی فیلمی که در محتوای خود مبلغ جمهوری اسلامیست٬ مورد سرزنش "غربی گرایی" قرار گرفته٬ لعن و نفرین میشود! این دیگر چه پدیده ای است؟



داستان بر سر اینست که یک وجه تفکیک ناپذیر هویت سیاسی جمهوری اسلامی٬ کارآکتر ضدآمریکایی.ضد غربی بودن آن است. اهدای جوایز و ستایش فیلم از سوی نهادها و شخصیتهای غربی "ناگهان" جمهوری

اسلامی را با یک معمای هویتی مواجه میکند. اگر جوایز دریافتی را حلوا حلو کند٬ هلهله شادی سر دهد٬ اقرار کرده است که جمهوری اسلامی توسط غرب ستایش شده است و در نتیجه هویت ضد غربی جمهوری اسلامی زیر سوال رفته است. از منظر جمهوری اسلامی٬ هیچ فیلم و جایزه ای نباید این هویت جمهوری اسلامی را خدشه دار کند.



آیا جمهوری اسلامی پس از دو دهه صدور فیلم فستیوالی هنوز هم از این معمای اجتناب ناپذیر عبرت نگرفته است؟ مسیله اینست که مکانیسم تولید و ارسال فیلم به جشنواره ها عملا و همیشه در متن دعوای جناحی رژیم صورت گرفته است. جناح مغلوب٬ در تقابل با خط اصلی و حاکم جمهوری اسلامی٬ مشوق فیلم فیستیوالی بوده است. این پدیده از دوران ریاست جمهوری رفسنجانی (دقیقتر بگوییم از سالهای ٩١ و ٩٢ ) آغاز٬ در دوران ریاست جمهوری خاتمی به اوج رسید و به صنعت "فیلم فستیوالی" منجر شد و امروز از طریق احمدی نژاد و مشایی پراگماتیست دنبال میشود. مشوقان فیلمی که در محتوای خود مبلغ جمهوری اسلامی "رفرم شده" است٬ از طریق جناح مغلوب به بازار عرضه میشود.- جناحی که از زمان رفسنجانی خواهان رفع یا کاهش تشنج با غرب بود٬ در زمان خاتمی تحت عنوان "گفتگوی تمدن ها" اعلام وجود کرد. غرب برای آن فرش قرمز پهن کرد۔ این گرایش امروز در غالب "پراگماتیسم" احمدی نژاد٬ میخواهد خود را با مدل اسلامی ترکیه تداعی کند. این دقیقا آن توازنی است که غرب میخواهد در رابطه اش با جمهوری اسلامی برقرار کند. غرب خواهان حذف اسلام سیاسی نیست٬ خواهان حاکمیت جناح رام شده ای از آن است. رفسنجانی در یک دوره ای٬ خاتمی در یک دوره ای٬ و امروز احمدی نژاد چشمک زنان پذیرش چنین رابطه ای با غرب بوده اند. طبیعی است که غرب نیز به این جناح پاداش میدهد و زیر نور افکن میبرد. از دفتر اوباما تا سرکوزی٬ و تا نهادهای اسکار و بالاترین نهادهای فیلم در آلمان٬ هلند و انگلیس به فیلم "جدایی نادر از سیمین" بیش از ٦٠ جایزه میدهند٬ برایش کف میزنند و هورا میکشند٬ حتی اسراییل نیز جاده صاف کن جایزه اسکار فیلم میشود.



رابطه مردم با این کنشها

قبل از هر چیز باید بخاطر داشت که دعوای جناحی پانزده ساله اخیر رژیم اصولا بخاطر عروج قطب سوم (پس از سرکوب دهه ٦٠) شدت یافت۔ مردم در سال ١٩٩٧ با رای دادن به خاتمی به شکاف عمیقی بین جمهوری اسلامی دامن زده و در دل این شکاف٬ از سال ١٩٩٩ جنبش مستقل و سرنگونی طلب اظهار وجود علنی کرد. مردم ایران با استقبال از فیلم "جدایی" همان کاری را کردند که در سال ٩٧ با رای دادن به خاتمی: بعنوان قطب سوم٬ مشوق شکاف و دعواهای درونی جمهوری اسلامی شدند تا منفذی را برای ابراز علنی ضدیت با جمهوری اسلامی باز کنند. مردم در ایران بخوبی درک کردند که فیلم جدایی ربطی به جمهوری اسلامی واقعی ندارد. مبلغ یک جمهوری اسلامی ناممکن است. این استقبال مردم ایران از فیلم بود که صرفنظر از مخارج و تبلیغات جمهوری اسلامی٬ غرب را به دنباله روی از خود کشاند. عوامفریبی غرب دقیقا در این نکته نهفته بود. به فیلمی از جمهوری اسلامی و برای نگهداری جمهوری اسلامی جایزه میدهد که ظاهرا مردم ایران هم از آن استقبال کرده اند. "ببینید من با شما٬ سمت درست تاریخ٬ قرار دارم".



بقولی٬ ستایش جوایز غرب "فاسد" توسط جناح غالب جمهوری اسلامی مانند تف سربالایی است که جمهوری اسلامی میخواهد سر خود را از فرود آمدنش بدر ببرد. مردم ایران دقیقا به همین دلیل مشوق فیلم بوده و مصمم خواهند بود که این تف را به سر جمهوری اسلامی فرود آورند.



ادامه دارد

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست