یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

واپسین دغدغه فیدل:
حمله به ایران بزرگ‌ترین خطا در تاریخ آمریکاست


• امروز هر چیزی به مراتب شفاف و روشن‌تر از گذشته است. حقایق بنیادین آشکار شده‌اند. از قرار معلوم، تقریبا ۲۰۰ دولت به استقلال دست یافته‌اند و سازمان‌های سیاسی‌ای را که در تئوری وظیفه‌شان اداره تراکم جهان است، شکل داده‌اند. آیا برای مقابله با هرگونه تغییر در ترتیب جهان، ۲۵هزار سلاح هسته‌ای لازم است؟ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣۹۱ -  ۱۷ می ۲۰۱۲


این اندیشه می‌تواند امروز، فردا یا هر روز دیگری بدون خطر اشتباه بودنش به رشته تصویر درآید. نوع انسان با مسایل نوینی رویارو شده است. من هنگامی که ۲۰سال پیش، در ریودوژانیرو، در کنفرانس توسعه و محیط‌زیست سازمان ملل متحد که با موضوع خطر انقراض یک‌گونه تشکیل شده بود، سخنرانی می‌کردم، دلایل به مراتب کمتری برای هشدار دادن نسبت به خطری که در طول شاید یکصد سال اخیر به نظر می‌آمد، را در دست داشتم. در آن زمان، تنی چند از رهبران قدرتمندترین کشورهایی که مسوولیت امور جهان را برعهده دارند، حضور داشتند. آنان سخنان مرا به عنوان موضوعی صرفا درخور توجه، موردتحسین قرار دادند؛ و در عمل، با آرامش و متانت کامل به گورکنی برای به خاکسپاری نوع بشر، ادامه دادند.
به نظر می‌رسید که بر سیاره ما عقل سلیم و نظم و ترتیب معینی حاکم است. تا مدتی، توسعه اقتصادی توسط تکنولوژی و علم که آغاز و انجام جامعه بشری را آشکار کرده بودند، به پیش رانده شد.
امروز هر چیزی به مراتب شفاف و روشن‌تر از گذشته است. حقایق بنیادین آشکار شده‌اند. از قرار معلوم، تقریبا ۲۰۰ دولت به استقلال دست یافته‌اند و سازمان‌های سیاسی‌ای را که در تئوری وظیفه‌شان اداره تراکم جهان است، شکل داده‌اند.
آیا برای مقابله با هرگونه تغییر در ترتیب جهان، ۲۵هزار سلاح هسته‌ای لازم است؟ حدودا، ۲۵هزار سلاح هسته‌ای در اختیار سازمان‌های نظامی متفقین یا دشمنان‌شان، برای مقابله با هرگونه تغییر در نظم جهان، به وقت ضرورت یا مصلحت، و در معنا برای کاستن حقوق میلیاردها انسان به سطح صفر، آماده انجام عملیات‌اند.
ساده‌لوحی نکرده و روسیه و چین را به واسطه توسعه این‌گونه جنگ‌افزارها، پس از کشتار دسته‌جمعی مردم در هیروشیما و ناکازاکی که دستور آن به وسیله ترومن در آگوست ۱۹۴۵، پس از مرگ روزولت (در آوریل ۱۹۴۵) صادر شده بود، مقصر نمی‌دانم.
همچنین من در دام اشتباه انکار هولوکاست، نخواهم افتاد. به همین دلیل هم هست که خط‌مشی نفرت‌انگیز کسانی که منکر حق مردم فلسطین برای داشتن سرزمینی از آن خود هستند را خصمانه می‌دانم.
آیا کسی هم هست که برحسب اتفاق، این‌گونه فکر کند که ایالات‌متحده آمریکا می‌تواند استقلال کشورهایی را که آنان را در انتظار فاجعه‌ای گریزناپذیر نگاه داشته است، حفظ کند؟
پرزیدنت اوباما قول داد که در چند هفته، ۴۰میلیون دلار برای ستاد انتخاباتی خود که صرفا در خدمت نمایش اشتهار کشورش که ارزش‌های خویش را از کف داده است، گرد آورد. کشوری که رشد نامتعارف بدهی‌های آن به ۲۰هزار تریلیون دلار سرمی‌زند. کشوری که از راه چاپ اسکناس و نه افزایش آن به‌واسطه بالا بردن تولید، زندگی می‌کند. بقیه جهان هزینه‌های آنچه را آنها تلف می‌کنند می‌پردازند.
آیا کسی هم باور می‌کند که نامزد حزب دموکرات بدتر یا بهتر از رقبای جمهوری‌خواهش، خواه میت رامنی یا ریک سنتروم، باشد. تاریخ این سه شخصیت را از آبراهام لینکلن یا مارتین لوترکینگ جدا می‌داند.
به راستی که ملتی با چنین توان بالای تکنولوژیک و حاکمیتی چنین فاقد هرگونه آرمان و ارزش اخلاقی، بی‌سابقه است. ایران فاقد هرگونه سلاح هسته‌ای است. این کشور متهم به تولید اورانیوم غنی‌شده برای به‌کارگیری آن به عنوان سوخت هسته‌ای یا استفاده در تجهیزات پزشکی است. آنچه می‌توان گفت این است که تملک یا تولید اورانیوم غنی‌شده معادل تولید سلاح هسته‌ای نیست. تعداد زیادی از کشورها از اورانیوم غنی‌شده به عنوان یک منبع انرژی استفاده می‌کنند، ولی همین کشورها نمی‌توانند بدون گذار از یک فرآیند مقدماتی و پیچیده پالایش، از اورانیوم غنی‌شده در تولید سلاح هسته‌ای نیز استفاده کنند.
با این حال اسراییل با کمک و همکاری ایالات‌متحده، بدون آنکه هیچ مرجعی را در جریان اقدامات خود قرار دهد و پاسخگوی کسی باشد، به تولید سلاح هسته‌ای مبادرت ورزیده است. تملک چنین سلاح‌هایی توسط آنها، که صدها از آن را نیز در اختیار دارند، قابل‌پذیرش نیست. اسراییلی‌ها، برای جلوگیری از توسعه تحقیقات هسته‌ای توسط کشورهای عرب همسایه، به کشورهای مزبور حمله کرده و رآکتورهای تحقیقاتی کشورهای عرب را در عراق و سوریه منهدم کرده‌اند. همچنین آنها انهدام مراکز تولید سوخت هسته‌ای ایران را به عنوان اهداف عینی حملات آنی خویش اعلام کرده‌اند.
سیاست‌های بین‌المللی حول مباحث حیاتی و سرنوشت‌ساز، در آن مجتمع و بخش پرمخاطره جهان، که بیشترین سوخت محرک اقتصاد دنیا در آنجا تولید و به کار گرفته می‌شود، می‌گردند.
حذف هدفمند برجسته‌ترین دانشمندان ایران توسط اسراییل و متحدانش در پیمان ناتو، در عمل منجر به برانگیختن نفرت و دشمنی و ایجاد حس انتقام‌جویی شده است. حکومت اسراییل آشکارا اظهار داشته است که مراکز تولید اورانیوم غنی‌شده در ایران، جزو اهداف حملات نظامی‌اش قرار گرفته‌اند و حکومت ایالات‌متحده میلیاردها دلار برای ساختن بمبی به این منظور به کار انداخته است.
«سخن درباره ساخت بزرگترین سلاح کشتار مصنوع بشر در شرایطی ابراز می‌شود که باراک اوباما با کلماتی ساده درباره وقوع جنگ در خلیج‌فارس هشدار داده است.»
«...هربرت کارلیسل، جانشین فرمانده کارکنان عملیات نیروی هوایی ایالات متحده [...]، اضافه کرد که احتمالا این بمب، براساس دستور صادره از واشنگتن، در هر نوع حمله‌ای علیه ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
«او همچنین بمب MOP را به‌عنوان مادر تمامی بمب‌ها نامید. این بمب به گونه‌ای طراحی شده که قادر است بتون را پیش‌ از انفجار مهیب و پر صدایش تا ۶۰ متر سوراخ کند. وی بر این باور است که این بمب بزرگترین سلاح متعارف غیرهسته‌ای زرادخانه ایالات متحده است.»
«پنتاگون در حال برنامه‌ریزی فرآیندی برای تخریب گسترده زیرساخت‌ها و تاسیسات زیربنایی و قربانی ساختن بسیاری در سطح کشور، با به‌کارگیری ترکیبی از بمب‌های هسته‌ای تاکتیکی و بمب‌های غول‌پیکر متعارف با ابرهای قارچی‌شکل مشتمل بر بمب‌های MOAB و GBU-۵۷AB بزرگتر یا رسوخ‌گر مهیب نظامی MOP که قدرت تقریبی آن از بمب MOAB به مراتب بیشتر است، می‌باشد.»
«بمب MOP به‌عنوان یک بمب قدرتمند که تاسیسات زیرزمینی هسته‌ای ایران و کره شمالی را مستقیما مورد هدف قرار می‌دهد توصیف شده است. این بمب کوه‌پیکر- درازتر از ۱۱ انسان قرار گرفته به صورت شانه به شانه یکدیگر است. به دیگر سخن، طول آن از یک سر تا سر دیگرش بیش از شش متر می‌باشد.»
من از خوانندگان به دلیل استفاده از اصطلاحات حرفه‌ای و پیچیده نظامی پوزش می‌طلبم.
چنانکه مشهود است، اینگونه محاسبات از این فرضیه نشأت می‌گیرند که مبارزان ایرانی، بالغ بر میلیون‌ها مرد و زن، که به پایبندی مذهبی و سنن مبارزاتی‌شان شهره‌اند گویا بدون شلیک حتی یک گلوله و بدون هرگونه مقاومتی، تسلیم خواهند شد. همه می‌دانیم که اینگونه نیست.
ایرانیان، در روزهایی دیده‌اند که سربازان ایالات متحده چگونه، صرفا در سه هفته، افغانستان را اشغال کرده، روی اجساد کشته‌شدگان افغان ادرار کرده‌اند، نسخی از قرآن را به آتش کشیده و بیش از ۱۵ شهروند بی‌دفاع را به قتل رسانده‌اند.
بگذارید اینگونه پنداریم که نیروهای ایالات متحده اقدام به بمباران تاسیسات صنعتی ایران، توسط بمب‌های کوه‌پیکری با قدرت فروروی تا ۶۰متر داخل بتون کردند. هیچ‌گونه تضمینی مبنی بر اینکه این بمب‌ها صرفا تاسیسات صنعتی را هدف قرار دهند، قابل تصور و اجرا نیست.
حتی یک کلمه بیشتر هم برای سهم ثقل چنین سیاستی لازم نیست. در صورت اجرای چنین سیاسی، نوع بشر به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر و بیرحمانه به سوی فاجعه سوق خواهد یافت.اگر ما یاد نگیریم که چگونه بفهمیم، هرگز چگونه ادامه حیات دادن را نیز فرا نخواهیم گرفت.اما راجع به خودم، من کمترین تردیدی ندارم که
ایالات متحده در آستانه ارتکاب بزرگترین اشتباه در تاریخ خود و سوق دادن جهان به سوی ارتکاب چنین خطایی قرار دارد.

مترجم: ابوالفضل عسگری
منبع: روزنامه ی شرق
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست