اگر اسد اتمی بود؟
شهریار رستمی
•
اتمی شدن جمهوری اسلامی نیز دارای اثراتی مشابه بوده و سبب میشود علی خامنه ای و انصارش بیش از پیش نسبت به هنجارها و موازین حقوق بشری بی توجه شده و درنده خوتر شوند. علاوه بر این تلاش های جمهوری اسلامی برای دستیابی به تسلیحات اتمی سبب ایجاد مسابقه ای تسلیحاتی در منطقه ی خاورمیانه می شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۴ خرداد ۱٣۹۱ -
٣ ژوئن ۲۰۱۲
ماههاست شعله های بهار عربی سوریه را نیز در بر گرفته اما درنده خویی اسد با تکیه بر حمایت جنایتکاران همپیمانش مانع از سرنگونی دیکتاتوری چهل ساله او و پدرش شده است .
دهها هزار نفر کشته، زخمی و بی خانمان شده اما اسد همچنان بر شدت خشونت خود می افزاید. با وجودی که میداند افزایش خشونت میتواند زمینه را برای مداخله ی نظامی کشورهای غربی و اسقاط توامان کشور و نظامش فراهم کند.
تجربه نشان داده که دیکتاتورها عموما رفتاری جنون آمیز داشته و نمیتوانند به شکلی مسالمت آمیز دست از قدرت بردارند و با تکیه بر ابزار خشونت آنقدر بر قدرت طلبی نامشروع خود اصرار می ورزند که در نهایت سر از زندان، سوراخ های موش یا کانال های فاضلاب در می آورند.
شاید هم شانس آورده و بتوانند موفق به فراری شبانه شوند.
اما به نظر میرسد آنچه اسد را در این درنده خویی مصمم تر کرده، اطمینان از حمایت روسیه و چین در شورای امنیت است که بی پروایی لازم برای به کارگیری و تداوم چنین خشونت وحشتناکی را به او داده است.
اسد دیوانه وار چنین خشونت جنون آمیزی را جهت پاسخگویی به اعتراضات برگزیده به این امید که چین و روسیه نیز او را در این بلاهت و خشونت توامان یاری داده و تا سرکوب و خفه کردن اعتراضات مانع
مداخله ی نظامی کشورهای غربی شوند.
اما اگر اسد خود دارای سلاح اتمی بود به واسطه ی قدرت بازدارندگی چنین تسلیحاتی دیگر نیازی به حمایت خارجی هم نبود.
در صورت اتمی بودن اسد، کشورهای غربی در مواجهه با خشونت های بی پروا و وحشیانه ی او در نهایت مجبور میشدند به اعتراضاتی لفظی اکتفا کنند چنان که در مورد بهار پراگ* چنین کردند.
احساس امنیتی که اتمی بودن به دیکتاتورها میدهد به آنها این گستاخی را داده که بی توجه به هنجارها و موازین بین المللی و با اطمینان از عدم مداخله ی خارجی وحشیانه ترین رفتارها را با ملت خود داشته باشند.
حقیقت اینست که ترس از مداخله ی نظامی کشورهای غربی میتواند عامل بازدارنده ی بزرگی در برابر وحشی گرهای داخلی رژیم های غیردموکراتیکی باشد که با غرب بر سر مهر نیستند، هرچند نمیتواند بازدارنده ای مطلق باشد.
به باور نگارنده اتمی شدن جمهوری اسلامی نیز دارای اثراتی مشابه بوده و سبب میشود علی خامنه ای و انصارش بیش از پیش نسبت به هنجارها و موازین حقوق بشری بی توجه شده و درنده خوتر شوند.
علاوه بر این تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به تسلیحات اتمی قطعا سبب ایجاد مسابقه ای تسلیحاتی در منطقه ی بلاخیزی چون خاورمیانه میشود که مامن بسیاری از گروه های بنیادگراست.
و البته مسابقه تسلیحاتی و احتمالا اتمی شدن برخی از کشورهای ذره ای منطقه تقریبا سبب بلاموضوع شدن فاکتورهای برتری استراتژیکی مانند وسعت و جمعیت و... میشود که ایران از آنها برخوردار است.
قطعا آنچه غربی ها را به جلوگیری از توسعه برنامه اتمی جمهوری اسلامی وادار کرده منافع ملت ایران نیست، اما با توجه به آنچه شرحش رفت به نظر میرسد جلوگیری از اتمی شدن علی خامنه ای به شکلی مسالمت آمیز، از جهاتی تامین کننده منافع ملت ایران باشد.
پاورقی:
* بهار پراگ، دورهای از گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی در چکسلواکی بود. این دوره از ۵ ژانویه، ۱۹۶۸ شروع شده و تا ۲۰ اوت همان سال ادامه داشت. این دوره وقتی به پایان رسید که اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بههمراه متحدیناش در پیمان ورشو (بهغیر از رومانی( به چکسلواکی حمله کردند.
کشورهای دموکرات غربی، صرفاً به اعتراض لفظی به این رویداد بسنده کردند و در عمل کاری انجام ندادند. با توجه به واقعیتهای رویاروئی اتمی در جریان جنگ سرد، کشورهای غربی نمیتوانستند در اروپای شرقی به مقابله نظامی با شوروی برخیزند.
ویکی پدیا
|