من کیام؟!
به یاد ۳ گل پرپرشده کرد در پاریس
کامران امین آوه
•
من فرزند سرزمینی هستم که اشغالگرانش در آستانه ۵۰۰ سالگی تقسیم آن، او را در تبعیدگاه نیز مشمول خشم و غضب خود نموده، پرچم سفیدش را با خشم و کینه تاریخی و آتش گلوله به رنگ سرخ مبدل میسازند. من از تبار انسانهایی هستم که بجرم دفاع از آزادی سرزمینشان پشت میز مذاکره تیرباران میشوند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۴ دی ۱٣۹۱ -
۱٣ ژانويه ۲۰۱٣
من کیام؟!
"به یاد ٣ گل پرپرشده کورد در پاریس"[i]
من فرزند سرزمینی هستم که اشغالگرانش در آستانه ٥٠٠ سالگی تقسیم آن[ii]، او را در تبعیدگاه نیز مشمول خشم و غضب خود نموده، پرچم سفیدش را با خشم و کینه تاریخی و آتش گلوله به رنگ سرخ مبدل میسازند. من از تبار انسانهایی هستم که بجرم دفاع از آزادی سرزمینشان پشت میز مذاکره تیرباران میشوند. من فرزند خاکی هستم که پیر و جوان آن را انفال میکنند، با بمبهای شیمیایی به قتل میرسانند و نمایندگان صلح و دوستی یا آنهایی که خود را هم وطن مینامند، آن را نادیده میگیرند[iii]. من فرزند گوشهای از این دنیای بزرگ هستم که هم میهناش را به جرم آزاداندیشی و دفاع از حقوق بشر به پشت میلههای زندان انداخته، او را از دیدن و کمک به فرزند بیمارش محروم میسازند. من فرزند آن سرزمینی هستم که تکلم به زبان مادری را در آنجا گناه کبیره دانسته، بخشنامهها برای ممنوع ساختن آن صادر میسازند.[iv] من فرزند آب و خاکی هستم که او را به جرم "من بودن" ترک کوهی میخوانند و میخواهند "من بودن او" را در نطفه خفه سازند. من زاده سرزمینی هستم که روستاها و شهرهایش از سوی سپاهیان اسلام حسینی به توپ بسته شده، مردمش قتل عام میشوند و نام این ژنوساید را دفاع از تمامیت ارضی و اسلام عزیز میخوانند[v]. من از تبار آن بزرگ مردی هستم که هنگام فراخواندنش برای بستن پیمان آشتی به گلوله بسته شده، جنازهاش را برای عبرت مردم به نمایش میگذارند[vi]. من از سرزمین آن پاک سرشتم که با فرستادن کتاب آسمانی امضاء شده از سوی نماینده خدا، او را به استانبول میکشند و دست و پا بسته در وارنا زنده زنده طعمه مار و عقرب و ... میسازند[vii]. من از دیار رادمردانی هستم که در مهاباد[viii]، دیاربکر[ix] و ... برای رهایی و استقلال سرزمین اشغال شدهاشان مردانه به پای چوبهدار میروند. من از دیاری مردمی هستم که سرکوبگرانش، برافراشتگان پرچم صلح و آشتی و تلاش برای گذاشتن نقطه پایانی به این همه جنگ و کشتار را با ترور و زندان و شکنجه جواب میدهند. من از دیاری مردمی هستم که کۆلبهران زحمتکش آن را، در مرزهایی سرزمین تقسیم شدهاش بیرحمانه به قتل میرسانند. من فرزند خاک و بومی هستم که حتا حق شهروندی و داشتن شناسنامه را نیز بر او روا نمیبینند.[x] من زاده سرزمینی هستم که علیرغم ظلم و ستمی که پنج سده است برآن میرود، فرزندانش در شهرها، روستاها و کوههای سربرافراشته آن برای آزادی و رهایی ملی مبارزه میکنند. من همانی هستم که با قلمی در یک دست و سلاحی در دست دیگر برای وحدت سرزمین پاره پاره شدهاش، رسیدن به صلح و آشتی، سعادت و خوشبختی و آرامش فرزندان و نسلهای آتی میهنش میجنگد، گر هنوز نمیشناسیم " من کوردم از سرزمین کوردستانم!
[i] سکینه جان سز از موسسین و رهبران حزب کارگران کردستان به همراه دو تن دیگر از زنان سیاستمدار کرد به نام های لیلا سویلمز و فیدان دوغان نماینده "کنگره ملی کردستان" در پاریس در دفتر "مرکز اطلاعات کردستان" در پاریس توسط افرادی ناشناس در ٩ ژانویه ٢٠١٣ ترور شدند "سکینه جان سز مدت بیست سال را در زندان های ترکیه سپری کرده بود.
[ii] در سال ١٥١٤ اولین تقسیم سرزمین کوردستان در پی جنگ چالدران در میان کشورهای ایران و عثمانی صورت گرفت.
[iii] در ١٦ مارس ١٩٨٨ هزاران نفر از مردم حلبچه در کوردستان عراق قربانی بمباران شیمایی رژیم صدام شدند. اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق هیچ واکنشی به این کشتار جمعی نشان نداده، بر خلاف انتظار ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﺍﺗﺤﺎﺩﺟﻤﺎﻫﻴﺮ ﺷﻮﺭﻭﻱﺳﻮﺳﻴﺎﻟﻴﺴﺘﻲﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞﻣﺘﺤﺪ ﺑﺎ ﻭﻗﺎﺣﺖﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺭﺳﺎﻧﻪﻫﺎﻱﮔﺮﻭﻫﻲ ﻏﺮﺏ ﺑﺮﺿﺪﺩﻭﻟﺖ ﻋﺮﺍﻕ ﺧﻮﺍﻧﺪ. در تابستان ١٩٨٣ بیش از ٨٠ هزار زن و بچه از منطقه بارزان واقع در جنوب کوردستان [عراق] توسط ارتش بعث قتل عام شدند. بعد از وقوع این جنایت تاریخی که عنوان انفال بخود گرفت صدام حسین در سخنرانی تلویزیونی خود اعلام کرد:این خائنان حالا قطعا در جهنم هستند.
[iv] به گزارش آژانس خبرسانی کُردپا، شنبه نهم دیماه ادارهی کل آموزش و پرورش کرمانشاه در بخشنامهای به کلیهی معلمان و دانش آموزان این استان هشدار میدهد که تدریس و محاوره در محیطهای آموزشی باید با زبان فارسی باشد و تحت هیچ شرایطی از زبان کُردی و گویشهای مختلف آن استفاده نشود.
[v] در اواخر تابستان ١٣٥٨ با یورش سپاهیان اسلام به رهبری ملا حسنی اهالی بیگناه روستاهای قارنا، قلاتان و ایندرقاش کشتار دستجمعی شدند.
[vi] اسماعیل آغای سمکو یکی از رهبران استقلال طلب کورد بود که در بهار سال ١٩٢٢ خود را پادشاه کوردستان مستقل اعلام کرده، شروع به انتشار روزنامه "کوردستان" کرد، او رابطه نزدیکی با شیخ محمد خیابانی رهبر جنبش ملی آذربایجان و شیخ محمود رهبر جنبش ملی در جنوب کوردستان داشت. سمکو در ١٨ ژوئیه ١٩٣٠ در حالی که برای مذاکره دعوت شده بود در شهر اشنویه توسط نیروهای سرکوبگر شاه به قتل رسید. متاسفانه وقایعنگاران و تاریخ نویسان ایرانی از جمله احمد کسروی چهرهای به غایت تحریف شده از او به تصویر کشیدهاند.
[vii] ویس بیگ یکی از امیرهای بدرخان بود که در جنگ با سلطان عثمانی بخش بزرگی از خاک کوردستان را آزاد کرده بود. او بر پایه قول و سوگند سلطان عثمانی و دریافت قرآنی که پشت آن از سوی سلطان امضاء شده بود به استانبول میرود، سلطان علیرغم سوگندی که خورده بود ویس بیگ را دستگیر و به وارنا میفرستد. در آنجا دست و پای او را بسسته، عسل و شکرآب به تنش مالیده، او را نمدپیچی میکنند تا عقربها، مار ها و زنبورها و .... او را زنده زنده خورده، از بین میبرند.
[viii] پیشوا قاضی محمد در سحرگاه ٣١ مارس ١٩٤٧ همراه با صدر و سیف قاضی در میدان چهار چراغ مهاباد اعدام شد.
[ix] شیخ سعید پیران رهبر قیام کوردهای شمال کوردستان [ترکیه] در ٢٤ ژوئن ١٩٢٥ در شهر دیاربکرهمراه با ٤٧ نفر از یارانش اعدام شد.
[x] در غرب کوردستان [سوریه] بیش از ١٠٠ هزار کورد از داشتن حق تابعیت محروم هستند.
|