آیا ایران به سوی تجزیه می رود؟
یوسف عزیزی بنی طرف
•
پیش بینی ناظران بر آن است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، فعالیت های ملی گرایانه نه تنها در میان خلق ترک آذربایجان بلکه در میان سایر خلق های غیر فارس همچون عرب ها، کردها و بلوچ ها نیز گسترش خواهد یافت. هم چنین، توده های مردم ایران از شکاف فزاینده میان جناح های متخاصم رژیم بهره برداری خواهند کرد تا ناخشنودی خود را از سیاست های اقتصادی و داخلی و خارجی رژیم ایران بیان نمایند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ اسفند ۱٣۹۱ -
٣ مارس ۲۰۱٣
اشاره مترجم: این مقاله روز چهارشنبه ۲۷ فوریه ۲۰۱٣ یعنی یک روز پس از مسابقه تیم های "تراختور" – تراکتور سازی - و "الجزیره" امارات متحد عربی در تبریز، توسط نگارنده نوشته شد و در همان روز در سایت های روزنامه های "القدس" و"الزمان" و روز بعد در نسخه کاغذی این دو روزنامه در خیابان های کرانه غربی و غزه، سرزمین های اشغال شده سال ۴٨ (اسراییل)، لندن، بحرین، عراق، لبنان، اردن، مصر، تونس و مراکش ظاهر شد. در واقع سعی کردم صدای هموطنان آزربایجانی را به مردمان عرب در همه جای دنیا برسانم. این دو سایت از پربیننده ترین سایت های عربی هستند و در همه جای جهان خواننده دارند. روزنامه "القدس" در رام الله (فلسطین) و روزنامه "الزمان" - به طور همزمان - در لندن، بحرین، بغداد، بیروت ورباط منتشر می شود.
من زیر تاثیر حوادثی این مقاله را نوشتم که در ورزشگاه سهند تبریز رخ داد و طی آن شعارهای هویت طلبانه سرداده شد و نیز پلاکارد بزرگی برافراشته شد که روی آن شعاری استقلال طلبانه نقش بسته بود. نیز طی ماه های گذشته، محمد خاتمی رییس جمهور پیشین و شماری از شخصیت های سیاسی داخل وخارج در باره فروپاشی جامعه ایرانی و گسستگی آن سخن گفته بودند.
ضمنا گرچه در باره حوادث اصفهان، افرادی این جا و آن جا مطالب و تحلیل هایی ارایه کردند اما درمورد حوادث اخیر تبریز چیزی ندیدم، مگر از خود اهل قلم آزربایجان. نمی دانم سبب این عدم واکنش – مثبت یا منفی – چیست؟ آیا دلیل اش گیجی برخاسته از چنین ضربه ای است؟ یا این که جامعه فارس زبان در باره چنین حوادثی بی تفاوت شده است؟
متن مقاله
مساله ملیت های غیر فارس در ایران هربار به شکلی و در جامه ای نمایان می شود تا ازسرکوب رژیم ایران – که در چنگ ملیت فارس است - جان سالم به در برد. حدود چهار سال است که شاهد بروز پدیده ای هستیم که طی آن نیروهای جنبش ملی آزربایجان از تیم فوتبال باشگاه "تراکتور" – که در تبریز مرکز اقلیم آزربایجان قراردارد – برای هدف های سیاسی خود استفاده می کنند. ترک های آزربایجان این واژه را به صورت "تراختور" تلفظ می کنند و شب و روز ودر همه جا – در ایران و در خارج - برای باشگاه ملی و محبوب خود تبلیغ می کنند.
درواقع تیم "تراختور" به نماد ملی و سیاسی ملیون ها ترک آزربایجانی در ایران بدل شده است. ما طی سالیان گذشته، گواه حضور هزاران تن از توده های هوادار این تیم در ورزشگاه ها و در مسابقه های متعدد با دیگر باشگاه های شهرهای مختلف ایران، از جمله تهران، بوده ایم.
پلاکاردها و شعارهای ملی گرایانه و استقلال طلبانه در تبریز
واپسین مسابقه، میان تیم "تراختور" و "الجزیره" امارات متحد عربی بود. در این مسابقه برخلاف دیگر مسابقه هایی که در برابر باشگاه های ایرانی صورت می گرفت، توده های ترک هوادار "تراختور" در ورزشگاه سهند (یادگار امام رسمی) با شعارهای آمیخته ترکی – عربی از تیم امارات استقبال کردند. از شعارها یکی این بود: " اهلا وسهلا مرحبا، گلمیشوخ به آسیا". وقتی افراد تیم "الجزیره" امارات پا به زمین بازی نهادند از تشویق وسیع توده های آزربایجانی شگفت زده شدند، به طوری که برخی از آنان با تلفن های خود به فیلمبرداری از این صحنه های شگفت آور پرداختند. به نظر می رسد، انگیزه تشویق رقیب این است که ترک های آزربایجان - بر خلاف احساس نا دوستی و دلخوری از جامعه فارس زبان - مردم عرب در ایران و خارج از آن را دوست خود می پندارند.
در مرحله اول مسابقه جام قهرمانی باشگاه های آسیا که دیروز سه شنبه (۲۶/۲/۲۰۱٣) انجام گرفت، تیم "تراختور" تبریز با نتیجه سه – یک، مهمان خود "الجزیره" امارات را شکست داد.
این پیروزی، شور واحساسات تماشاگران ترک را شعله ور ساخت. آنان پلاکارد بزرگی را بلند کردند که بر روی آن نوشته شده بود:
AZERBAYJAN IS’NT IRAN SOUTH یعنی "آزربایجان جنوبی جزء ایران نیست". منظور آنان از آزربایجان جنوبی، اقلیم آزربایجان واقع در شمال باختری ایران است که بیش از بیست ملیون نفر ترک آزربایجانی در آن زندگی می کنند، در حالی که کل شمار ترکان درایران، از جمله ترکان شمال خاوری و قشقایی ها در جنوب ایران بالغ بر ۲۵ ملیون تن یعنی حدود یک سوم جمعیت ایران اند. خلق ترک، همچون خلق های عرب، کرد، بلوچ وترکمن، از کمترین حقوق ملی خویش – از جمله آموزش به زبان مادری در دوره ابتدایی - محروم است. این امر، انگیزه نیرومندی برای تحرکات گسترده میان فرزندان خلق ترک آزربایجان - که مخالف حکومت آهنین مرکزی در تهران اند – پدید می آورد.
توده های ترک هوادار تیم "تراختور" در ورزشگاه سهند تبریز شعارهایی دادند که بر حق آنان در آموزش زبان ترکی تاکید و با حمایت ایران از دولت ارمنستان که بخشی از زمین های جمهوری آزربایجان برادر را اشغال کرده، مخالفت می کرد. ما البته در مسابقه دیروز – سه شنبه ۲۶ فوریه – شعار "خلیج، خلیج عربی" را نشنیدیم که به نظر می رسد این شعار را هواداران "تراختور" فقط در شهرهای فارس نشین یا در تهران سر می دهند. این شعار، خشم کسانی را بر می انگیزد که بر فارس بودن خلیج تاکید می ورزند و در شعارها – وادبیات خود به طور عام - ترک های آزربایجان را تحقیر و آنان را خر و احمق توصیف می کنند.
توده های آزربایجان پس از پایان مسابقه، با حمل پلاکاردها و شعارهای خود به خیابان های اصلی شهر تبریز ریختند. طبق گفته منابع مطلع، نیروهای امنیتی ده ها تن از تظاهرکنندگان را دستگیر و به مکان های نامعلوم منتقل کرده اند.
گرچه برخی از فعالان سیاسی می گویند که سپاه پاسداران مالک باشگاه "تراختور" یا تراکتور سازی است و دست های برخی جناح های رژیم را پشت سر این باشگاه می بینند اما دیگر فعالان آزربایجانی آن را در یچه ای برای بیان خواسته های ملت آزربایجان می بینند وبرای آنان مهم نیست چه کسی مالک این باشگاه است.
معنا و مفهوم تحرک آزربایجانی ها
ملت آزربایجان در سال ۱۹۴۵ حکومت خود مختار خود را به رهبری سید جعفر پیشه وری برپا ساخت، اما ارتش شاهنشاهی یک سال بعد، این حکومت را برانداخت وکتاب های ترکی را به آتش کشید و هزاران تن از فرزندان این ملت را کشت یا اعدام کرد. نخبگان دینی و سکولار ترک پس از انقلاب ۱۹۷۹ ایران کوشیدند تا صفوف این ملت را بار دیگر متحد سازند، اما حاکمیت نوپای اسلامی با استفاده از قدرت، در برابر این امر ایستاد و همه شخصیت هایی را که خواستار حقوق ملی خلق ترک آزربایجان بودند سرکوب و زندانی کرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آزربایجان، جنبش نوین این مردم، پتانسیل نیرومندی یافت زیرا که ملت جمهوری آزربایجان – از نظر زبانی و فرهنگی – هیچ تفاوتی با ملت آزربایجان در ایران ندارد.
یک سال پس از انتفاضه ملت عرب اهواز، یعنی در ژوئن ۲۰۰۶ خلق ترک آزربایجان در اعتراض به تبعیض و ستم ملی به پا خاست و در تظاهرات ملیونی شهرهای اقلیم آزربایجان، ده ها تن کشته و زخمی شدند. هم اکنون صدها تن از فعالان ترک به سبب مطالبه حقوق زبانی، فرهنگی و سیاسی خود در زندان های ایران محبوس هستند.
از جمله فعالیت های اخیر نخبگان آزربایجانی می توان به نامه ۶۰۰ دانشجو و معلم ترک آزربایجانی اشاره کرد که روز ۲٣ فوریه گذشته به مناسبت روز جهانی زبان مادری به روزنامه ها و مجله های ایرانی ارسال شد. آنان در این نامه سرگشاده از نادیده انگاشتن زبان ترکی آزربایجانی توسط مقام های جمهوری اسلامی و مطبوعات پایتخت انتقاد کردند و خواستار تخصیص صفحاتی به زبان ترکی دراین مطبوعات شدند.
نخبگان جامعه آزربایجان به دو بخش تقسیم می شوند: بخشی که خواهان استقلال و پیوستن به کشور برادر، جمهوری آزربایجان اند و بخشی که خواهان برقراری نظام فدرال در چارچوب ایران. ما این تقسیم بندی را در میان اهوازی ها در اقلیم عربستان و کردها در اقلیم کردستان ایران نیز می بینیم. اما فعالیت های استقلال طلبانه ترک های آزربایجان، شاهد رشد مستمری است که این استقلال طلبی و رادیکالیسم ناشی از نادیده گرفتن مطالبات فرهنگی و زبانی واقتصادی این ملت است. ما این امر را – کما بیش - در میان دیگر خلق های غیر فارس نیز می بینیم. تفاوت امر در این است که حکومت مرکزی تهران از ترک ها بیش از کردها، عرب ها و بلوچ ها می ترسد واین البته دلایل فراوان دارد؛ از جمله جمعیت پرشمار، نفوذ در اقتصاد و ارتش و سپاه پاسداران، و تاثیر تاریخی ملت آزربایجان در جنبش های آزادی خواهانه و دموکراتیک مردمان ایران از انقلاب مشروطیت در سال ۱۹۰۶ تاکنون. ترک های آزربایجان در آن انقلاب نقش مهمی بازی کردند، و البته نمی توان نقش اساسی آنان را در انقلاب فوریه ۱۹۷۹ (بهمن ۵۷) نادیده گرفت.
از شگفتی های روزگار آن که شخصیت های اندیشه ورز برجسته آزربایجانی همچون احمد کسروی، در اوایل قرن بیستم که ایران در معرض گسستگی قرار داشت، نقش مهمی در یکپارچگی این کشور ایفا کردند. اما بر خلاف گذشته، نسل کنونی ترک معتقد است که ملت ترک آزربایجان در همه انقلاب هایی که ایران در قرن بیستم به خود دید، مغبون نخبگان فارس زبان قرار گرفت و به حقوق خود دست نیافت. آنان بر این باورند که به رغم مشارکت تعیین کننده ترک های آزربایجان وفداکاری ها و جان بازی های آنان در جنبش های سیاسی و توده ای و انقلاب های یاد شده، نتیجه چیزی جز تمرکز آهنین در تهران و چیرگی زبان و فرهنگ پارسی نبود.
خلق های غیر فارس به کجا می روند؟
تاکنون گرایش غالب در میان ملت ترک آزربایجان شناخته نیست. آیا اکثریت مردم، خواهان استقلال یا پیوستن به جمهوری آزربایجان اند؟ یا این که هچون سال ۱۹۴۵ (۱٣۲۴ش) خواستار برپایی اقلیمی فدرال در چارچوب ایران اند؟ و آیا موازنه نیروهای منطقه ای و بین المللی به سود استقلال آزربایجان و جدایی اش از ایران است؟ یا این که برخی از این نیروها می خواهند از جنبش درونی این ملت برای فشار بر رژیم خود سر ایران استفاده کنند؟ پیش بینی ناظران بر آن است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، فعالیت های ملی گرایانه نه تنها در میان خلق ترک آزربایجان بلکه در میان سایر خلق های غیر فارس همچون عرب ها، کردها و بلوچ ها نیز گسترش خواهد یافت. هم چنین، توده های مردم ایران از شکاف فزاینده میان جناح های متخاصم رژیم بهره برداری خواهند کرد تا ناخشنودی خود را از سیاست های اقتصادی و داخلی و خارجی رژیم ایران بیان نمایند.
|