بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند...
جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران - داخل کشور
•
خط مشی سازمان چه اشتراکاتی می تواند با سلطنت طلبان و دیگر جریانات مشکوک و وابسته داشته باشد که بخواهد با آنان بر سر میز مذاکره بنشیند؟ آیا جریان سلطنت طلب در جامعه سیاسی ایران دارای وزن و پایگاه اجتماعی است که یک جریان چپ و دمکراتیک چون سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و دیگر گروه های چپ را به بازی بگیرد؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۲ اسفند ۱٣۹۱ -
۱۲ مارس ۲۰۱٣
" بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند تا آیندگان ندانند بی عرضه های این برهه از تاریخ، ما بوده ایم " خسرو گلسرخی
در فضای سیاسی هر جامعه ای احزاب و سازمان های سیاسی با توجه به اصول و خط مشی که برای آرمانها و مبارزات سیاسی تشکیلات متبوع خود را مطرح کرده و نشر می دهند ملاک داوری و گزینش سیاسی توده ها قرار گرفته و هر آیینه تخطی از اصول تعریف شده ی آن سازمان یا حزب، باورها و خط مشی سیاسی و مبارزاتی اش را که در منشور، مرامنامه و یا اساسنامه بیان شده و موجب رویگردانی هواداران و اعضای آن نهاد سیاسی خواهد شد و این از بدیعیات در کنشگری سیاسی است که به یک اصل غیرقابل تشکیک در همه تشکل های سیاسی دنیا و ایران مطرح بوده است و خواهد بود.
در کشور ما ایران نیز پیدایش حزب و سازمان سیاسی به معنای مدرن امروزی را از دوران انقلاب مشروطه بخواهیم در نظر بگیریم، با همه ی اما و اگرای موجود در تاریخ جریانات سیاسی، این مهم همواره مورد رعایت و توجه قرار گرفته است. در برهه های دهه چهل تا پنجاه سازمان فداییان خلق ایران در نهایت فشارهای سیاسی حکومت پهلوی شکل گرفت که هم زمان با شکل گیری سازمان، دیگر جریانات مبارزاتی پدید آمدند، اما سازمان از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بود و این مقبولیت هنوز هم با توجه به استبداد دینی حاکمیت اسلامی از دست نرفته است و سازمان چون گذشته ی پرافتخار خود در بین اقشار مختلف توده ها دارای مقبولیت و پایگاه اجتماعی خوبی است.
سازمان در طی چند دهه حیات سیاسی خود با چالش های بسیار روبرو گردیده و آن هنگام که آن که دچار تشتت و تفرقه و جاه طلبی برخی افراد ناآگاه و فرصت طلب شد باز هم زمین گیر نگردید و به بوته فراموشی سپرده نشد و در همین راستا رژیم منفور پهلوی تمام توان و امکانات خود را بکار برد تا نامی از سازمان که مجموعه ای از پاک ترین و و صادق ترین جوانان کمونیست در آن فعالیت می کردند را از تاریخ سیاسی ایران پاک کند. از همه مهمتر هم اکنون نیز پس مانده های رژیم پهلوی و اربابانش دلیل اضمحلال آن حاکمیت منفور را در صفوف آن کمونیستهای پاک و صادق جستجو می کنند و در کمال ناباوری برخی از رفقای رهبری سازمان و برخی جریانات چپ دیگر، آزادی، دمکراسی و سرنگونی رژیم اسلامی را در اتحاد با فسیلهای رژیم پهلوی جستجو می کنند.
رژیم پهلوی و هر آنچه وابسته به این جریان است، یک بار مورد داوری ملت قهرمان ایران قرار گرفته و این اندیشه ضد دمکراتیک توسط همین توده ها به زباله دانی تارخ سپرده شده اند پس الزامی برای لحاظ نمودن و دست به دامن شدن به آنان در عرصه سیاسی کشور نیست.
رفقای گرامی، حاکمیت کثیف پهلوی واقعیت تلخ تاریخ این مرزو بوم بوده است اما واقعیت و خواست کنونی توده های ایرانی نیست و هیچ مبارز اصیل و آگاه نمی تواند در کنار این جریان ارتجاعی مدعی مبارزه با حاکمیت ولایت فقیه شود، زیرا همین افراد مدعی دمکراسی، مبارزه و خواهان جمهوری کسانی بودند که سالهای سال در این کشور از ناقضین حقوق بشر و سرکوبگر آزادی بودند که نتیجه آن اعدام، شکنجه و زندان جوانان این مرزوبوم بود که منجر به انقلاب ۱٣۵۷ گردید و حضور شما در جلسات مشترک با سلطنت طلبان و دیگر جریانات وابسته به ارتجاع و امپریالیسم یعنی شک کردن به شعور آن همه شهید و مبارز پاک اندیش راه انقلاب و آزادی. به نظر شما رفقای گرامی، آیا پذیرش گفتگو با سلطنت طلبان پشت پا زدن به همه آرمانهای ملی شهدای مبارزی که رژیم پهلوی خونشان را بر زمین ریخته بود نیست؟ آیا می توان چشم بر حقایق تاریخی و خیانتها بست؟ سازمانی که در اساسنامه و منشور خود بر جمهوری خواهی تایید و تاکید دارد آیا می تواند با جریاناتی که استوار بر اندیشه دیکتاتوری است پای میز مذاکره بنشیند؟
رفقای عزیز، خط مشی سازمان چه اشتراکاتی می تواند با سلطنت طلبان و دیگر جریانات مشکوک و وابسته داشته باشد که بخواهد با آنان بر سر میز مذاکره بنشیند؟ آیا جریان سلطنت طلب در جامعه سیاسی ایران دارای وزن و پایگاه اجتماعی است که یک جریان چپ و دمکراتیک چون سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و دیگر گروه های چپ را به بازی بگیرد؟ نباید فراموش کرد که این جریان هدفی شوم جز برای به انحراف کشیدن افکار عمومی و حرکتهای توده ای را ندارد. یکی از ارکان و اصول سازمان پایبندی به تمامیت ارضی ایران و پرهیز از خشونت است، اصلی که بارها توسط سلطنت طلبان در طی این سالیان نادیده گرفته شده است و با فرستادن نماینده رسمی به نشست های گوناگون سخن از تجزیه ایران و حمایت بیگانگان و حمله نظامی به کشور داشته اند.
رفقای ارجمند، تنها راه مبارزه با حاکمیت رژیم اسلامی در سایه اتحاد گسترده چپ و دمکراتیک است و چشم امید بستن به امپریالیسم و عمال سرسپرده اش تنها ما را از قدرت توانمند توده ها غافل و دور می سازد و هیچوقت توان توده ها و قدرت اتحاد جنبش چپ را نباید دست کم گرفت. برای ماندگاری در تاریخ مبارزاتی باید نگاه ها را به افق روشن آینده بدوزیم و با درس گرفتن و بررسی عملکرد گذشته و با همراهی توده ها صعودی پرافتخار به شکوه فردا را نظاره گر باشیم. امروز جنبش چپ نیازمند هدایت دمکراتیک است و تنها نقاط مشترک است که می تواند چهره ای روشن در اذهان توده ها برای امید به فردایی آزاد را ترسیم کرد و بر پراکندگی در میان جنبش چپ فائق آمد. فراموش نکنیم در آینده ای نه چندان دور باید در پیشگاه خلق قهرمان ایران پاسخگو باشیم.
پیش به سوی اتحاد دمکراتیک جنبش چپ ایران
زنده باد سوسیالیسم
جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران
داخل کشور
|