یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جغرافیای سیاسی بلوچستان و ثبات منطقه ای


ناصر بلیده ای


• منافع مردم بلوچ با نیروهای دمکراتیک در ایران، منطقه و جهان گره خورده است. مردم بلوچ خواهان بلوچستانی امن و باثبات هستنند. دستیابی مردم بلوچ به حقوق خود در شکستن زنجیرهای ارتباط بین گروه های افراطی در هر دو سوی دریای مکران (عمان) و خلیج کمک می کند و همکاریهای بین المللی آنها را مشکل تر می سازد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۷ اسفند ۱٣۹۱ -  ۱۷ مارس ۲۰۱٣


مقدمه
بلوچستان سرزمین مردم بلوچ، که در عهد باستان درمسیر تجارت آسیای مرکزی و هند و خاورمیانه قرار داشته است، هم اکنون بخشی از سه کشور ایران, افغانستان و پاکستان را تشکیل میدهد ـ این سر زمین در شرق خاورمیانه، کشورهای آسیای مرکزی را با شبه قاره و اقیانوس هند وصل می کند و همچنانکه به عنوان یک منطقه حائل بین امپراتوری های باستانی بوده است، در طول چندین قرن گذشته بین روسیه و آسیای مرکزی, هند و بریتانیا نیز نقشی استراتژیک را به عهده داشته است.
موقعیت جغرافیایی بلوچستان واقع در ایران همواره مورد توجه قدرت های منطقه ای و بین المللی و گروه های مافیایی و قاچاقچیان ذینفع در مواد مخدر بوده است. در دهه اخیر موقعیت جغرافیایی بلوچستان مورد توجه گروه های افراطی مذهبی با جاه طلبی های بین المللی نیز گشته است.
دولت ایران سرزمین بلوچستان را برای انواع پروژه ها و آزمایش های نظامی، از آزمایش های موشکی و ساخت پایگاهای دریایی گرفته تا تاسیس اردوگاه های آموزشی برای گروه های افراطی، حمل و نقل افراط گرایان اسلامی از افغانستان به منطقه خلیج فارس و دیگر کشورهای دور و نزدیک مورد استفاده قرار میدهدـ.
همچنین مورد دیگر استفاده مافیاهای تحت کنترل دولت، ایران نقل و انتقال قاچاق مواد مخدر از افغانستان و پاکستان از طریق سرزمین بلوچستان به کشورهای منطقه و جهان میباشد.
عملکرد های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دولتهای مختلف ایران در بلوچستان باعث عقب افتادگی هر چه بیشتر جامعه بلوچستان در تمامی زمینه ها گشته است.

بلوچستان از نظر منابع طبیعی غنیست
بلوچستان از نظر منابع طبیعی بسیار غنی و نوار ساحلی طولانی و موقعیت جغرافیایی آن ایجاب میکند که مسیر انتقال و تقاطع لوله های نفت و گاز از ایران و کشورهای خلیج به هند و پاکستان و همچنین یکی از مسیرهای انتفال نفت و گاز کشورهای آسیای مرکزی به بازارهای جهانی گرددـ
سال 2004 روزنامه های ایران اعلام کردند که 16 میدان نفتی توجه شرکت های بزرگ از جمله شرکت های آمریکایی را به خود جلب کرده اند. بسیاری از این میدانهای نفتی در بلوچستان قرار دارند. این 16 میدان نفتی در مغان, کوهدشت، خرم آباد، کرمانشاه، بیجار، شرق و غرب مکران در دریای عمان, زابل, شرق جازموریان، سراوان، طبس، گرمسار، ساوه، و تپه مروح نام برده شده اند [1].
در دسامبر سال 2012 مدیر پژوهشگاه صنعت نفت "ناصر کشاورز مجری طرح اکتشاف منابع هیدرات گازی از کشف ذخایر عظیم این گاز در دریای عمان خبر داد و رسماً اعلام کرد حجم ذخایر آن معادل کل ذخایر نفت و گاز متعارف کشور است" [2].
علاوه بر آن منابع طبیعی با ارزش دیگری از قبیل طلا و مس و... نیز در بلوچستان وجود دارد.

مرزهای ایران و چین به همدیگر نزدیکتر می شوند
پس از کشف و تایید منابع طبیعی در دسامبر 2012، ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مانور دریایی را در دریای مکران در فوریه 2013 آغاز کردند. در همایشی در آغاز آن مانور، رئیس جمهور ایران آقای احمدی نژاد بیان داشت: بلوچستان با داشتن منابع گسترده طبیعی می تواند کل جمعیت ایران را تغذیه کند [3]. در پایان مانور نیروهای دریایی، در روز یکشنبه 17 فوریه 2013 دریادار حبیب الله سیاری "فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از احداث یک پایگاه جدید دریایی نظامی در شهر «پسابندر» خبر داد و گفت: این پایگاه دریایی در حال احداث در شرقی‌ترین سواحل کشورمان و در خلیج گواتر که هم‌مرز با کشور پاکستان است، قرار دارد." [4]
هنگامی که رژیم اعلام کرد که ساختمان این پایگاه جدید دریایی را در گواتر نزدیک گوادر یک شهر بندری بلوچستان شرقی است, شروع می کند، آقای زرداری رئیس جمهور پاکستان اعلام کرد که: قرارداد بهره برداری از بندر گوادر را به طور رسمی به چین واگزار کرده است. وی اعلام کرد که امروز این قرارداد از شرکت سنگاپوری (Port of Singapore Authority ) به شرکت دولت چین (China Overseas Ports Holding Company Limited ) واگزار شده است [5].
رژیم جمهوری اسلامی برای گسترش حضور نظامی در بلوچستان چندین هدف را دنبال میکند:
1) تشدید سرکوب مردم بلوچستان.
2) بهره براداری از منابع طبیعی بلوچستان بدون هیچگونه منفعتی برای مردم بلوچستان.
3) گسترش همکاری های اقتصادی با پاکستان و چین.
4) گسترش همکاری امنیتی با پاکستان برای سرکوب خواست های ملی دموکراتیک مردم بلوچستان در هر دو کشور.
فوریه 2013 ماهی پرحادثه در ارتباط با مناسبات چین، ایران و پاکستان بود. پاکستان و ایران پیمان امنیتی را در تاریخ 20 فوریه 2013 به امضا رساندند. مصطفی محمد نجار، وزیر کشور ایران گفت: "این دو کشور به طور جدی علاقه مندند که سطح همکاری های دو جانبه بین دولت های ایران و پاکستان را افزایش بدهند و مقامات دو طرف بنابراین باید زمینه را برای گسترش روابط همه جانبه آماده کنند. [6]
این حرکتهای هماهنگ شده توسط ایران و پاکستان نشان می دهد که این دو کشور در تلاشند که بلوچستان را با همکاری چین کنترل کنند. چین می خواهد منابع طبیعی بلوچستان شرقی و غربی را در کنترل خود بدون اینکه هیچ گونه سودی برای مردم بلوچ داشته باشد در آورد. چین با همکاری این دو کشور تلاش دارد تا انتقال منابع طبیعی از کشورهای آسیای میانه که به دریا راه ندارند به دریا و آبهای گرم بین المللی و همچنین انتقال نفت و گاز از ایران و کشورهای خلیج به چین را کنترل کند.

افراط گرایی اسلامی و تحت تاثیر قراردادن کشورهای همسایه
از جنبه و نگاه تاریخی، مردم بلوچ برای مذاهب زرتشتی و اسلام در زندگی سیاسی خود هرگز تقدمی قائل نبوده‌اند و در مقابل ارزشهای فرهنگی و سنتی چندصد ساله‌ی کهن خود را سرلوحه‌ی کنش ملی خود قرار داده اند. طی قرن‌ها نوعی ذهنیت لیبرال و طرفدار تسامح میان مردم بلوچ تکامل یافته است. در اوایل قرن هیجدهم، انگلیس‌ها که وارد منطقه شده بودند از مردم می‌پرسیدند چگونه به حل و فصل اختلاف‌های مدنی خود می‌پردازند. برخلاف کشورهای همسایه که از قانون شریعت پیروی می‌کردند، بلوچ‌ها در پاسخ «رواج» (7) (قانون رایج بلوچ) را به عنوان مرجع حل و فصل اختلافات خود معرفی می‌کردند. ای اولیور، یک افسر بریتانیایی در منطقه، در کتاب خود می‌گوید، مردم بلوچ «چندان مذهبی نیستند و خباثت نیز جایگاهی در طبیعت آنها ندارد.» (8) به هر تقدیر، سنت سکولار بلوچ به دلیل اینکه بلوچستان میان سه کشور پاکستان، افغانستان و ایران تقسیم شده است و تحولاتی که در جوامع همسایه، یعنی در میان پنجابی ها، پشتوها و پارس ها، رخ داده در معرض خطر قرار گرفته است.
رژیم ایران رهبران مذهبی اعتدال گرا را که از حمایت مردمی و اعتبار قومی برخوردارند حذف می‌کند. دو تن از برجسته ترین این رهبران عبدالملک ملازاده و مولوی احمدسید بودند. ملازاده در مارچ 1996، هنگامی که در کراچی پاکستان در تبعید به سر میبرد ترور شد. جسد مولوی احمد سید نیز که توسط عوامل رژیم ربوده و شکنجه شده بود در فوریه 1994 در اطراف بندرعباس یافته شد. آخرین نمونه ترور نیروهای مذهبی ترور مولوی جوان عبدالله براهوی در زاهدان بتاریخ 1 فوریه 2013 بود.
رژیم دین سالار ایران به طور غیرمستقیم از نیروهای مذهبی افراطی حمایت می‌کند و در این فرایند به بسیاری از گروههای افراطی که زیر پوشش «تبلیغ جماعت» فعالیت می‌کنند اجازه‌ی تبلیغ مذهبی و گسترش یک تعبیر بنیادگرایانه از اسلام را داده است. و با کنترل این نیروها از اعتدال و اتحاد آنها با نیروهای میانه رو و لیبرال و دمکراتیک ممانعت می‌کند. این روند از توسعه‌ دمکراتیک در بلوچستان جلوگیری می‌کند و نیروهای دموکراتیک در کل کشور را تضعیف می‌نماید.
مقامات ایران و پاکستان در حمایت از افراط گرایان مذهبی در بلوچستان با هم به شکل سازمان یافته و مخفی همکاری می کنند. گروه های افراطی، که توسط ایران و پاکستان حمایت می شوند دارای ویژگی¬های مشترکی هستنند.
1 - بسیاری از گروه های اسلامی در بلوچستان دارای شاخه های سازمانی یا سازمان مادر در پاکستان هستنند، که در برخی موارد اقدامات تروریستی علیه ناسیونالیستهای بلوچ و نیروهای دمکراتیک را انجام می دهند.
2 - اگر چه این گروه ها دارای ایدئولوژی و اهداف مشترکی هستنند ولی عمدتا از گروه های کوچکی تشکیل شده اند و از تاکتیک ها و روش های مشابه که از دولتهای ایران و پاکستان آموزش یافته اند برای کشتار استفاده می کنند. ایران و پاکستان از روش کشتار دسته جمعی و خارج از قانون علیه گروه های ملی ملیتهای تحت ستم و مخالفان خود بخصوص بلوچ ها استفاده می کنند.
3 - این گروه ها اغلب به طور موقتی تشکیل شده و بعد از مدتی یا تغییر نام می دهند و یا منحل می شوند و در مواردی هم رهبران آنها کشته و یا به طرز مرموزی ناپدید می شوند.
4- اعضای این گروها بطور آزادانه در مناطق مرزی بین ایران و پاکستان بدون هیچ ترس و مانعی در ترددند و ظاهراً نقل و انتقال آنها بدون کنترل است و می توانند بین زاهدان، کویته و زرنج براحتی رفت و آمد کنند. این سه شهر مراکز ایالات بلوچستان تقسیم شده در سه کشور ایران، پاکستان، و افغانستان هستند.
در اثر همکاری و حمایت ایران و پاکستان از گروه های افراطی و بنیادگرا، بلوچستان بهشتی برای بمب گذاران انتحاری و دیگر فعالیتهای تروریستی و خرابکاری شده است. در14 ماه اوت 2012 در یک رشته عملیات هماهنگ بمب گذاری انتحاری در زرنج بزرگترین شهر بلوچستان در افغانستان در استان نیمروز بیش از 30 نفر کشته بر جای گذاشت. سرویس های اطلاعاتی افغانستان اعلام کردند که طبق اطلاعات آنها این حمله انتحاری در ایران برنامه ریزی و هدایت شده بود. یک حمله دیگر در 20 اکتبر 2012 در بندر چابهار در استان بلوچستان در ایران اتفاق افتاد. بمب گذار انتحاری محلی حتی بلوچ هم نبوده است. بمبگذار انتحاری به احتمال زیاد با کمک مقامات پاکستانی به چابهار فرستاده شده و او این امکان را داشته است که براحتی به ایران تردد نماید و دست به عملیات انتحاری در شهر چابهار بزند.
دو انفجار مرگبار در تاریخ های 10 ژانویه و 16 فوریه 2013 در کویته اتفاق افتاد، که جامعه هزاره را هدف قرار داده بودند نشانه ای دیگر از همکاری دو رژیم در استفاده از افراط گرایی مذهبی به عنوان ابزاری برای بی ثبات کردن بلوچستان است.
ناامنی در بلوچستان و گستردگی عملیات بمب گذاری فرقه ای در بلوچستان نشانگر همکاری دولت های ایران و پاکستان در شکل گیری و سازماندهی این گروهای افراطی است. آنها از این اقدامات خود اهدف زیر را دنبال می کنند:
1) ایجاد بی ثباتی در منطقه وکنترل بلوچستان،
2) ایجاد جنبش های سیاسی مصنوعی به شکل افراطی گری مذهبی تامبارزات مردم بلوچ برای حق حاکمیت و حق تعیین سرنوشت را لوث کنند.
3) آنها همچنین تلاش می کنند فرهنگ لیبرال و سکولار بلوچ را که بر پایه اسلام معتدل استوار است را با نسخه های خود پیچیده بنیادگرایی مذهبی شیعه و افراط گرایی سنی تغییر دهند.
موقعیت جغرافیایی بلوچستان، همسایگی آن باکشورهای حوزه خلیج و دسترسی به دریای آزاد فاکتور مهمی است که گروه های بنیادگرا و افراطی اسلامی به آن نیاز دارند. تقسیم بلوچستان بین ایران، پاکستان و افغانستان، امکان ارتباط گیری در مرزهای بین¬المللی را به این گروها می دهد. آنها به راحتی می توانند از داخل پاکستان، افغانستان و ایران به شبه جزیره عربستان و فراتر از آن به جهان، نیروهای نظامی، رهبران، اعضا و هواداران خود را نقل و انتقال داده و از آن سوی دریا کمک های مالی را به گروهای افراطی در پاکستان و افغانستان برسانند.

قاچاق مواد مخدر
بسیار پیشتر از آنکه بلوچستان ضمیمه‌ی ایران شود، استعمارانگلیس اعتیاد به تریاک را در کل منطقه رواج داده بود [7]. با این وجود، و در مقایسه با دیگر نقاط ایران، استفاده از تریاک محدود به تعدادی از رهبران قبایل میشد که بیشتر آنها در بخش سیستان استان بلوچستان اسکان داشتند. مغرورالدین مهدوی در ارزیابی خود از شرایط تحصیلی در مناطق بلوچستان، هرمزگان و کرمان در اوایل دهه‌ی 1960 خاطرنشان می‌کند که، مواد مخدر، در مقایسه با دیگر نقاط ایران، در بلوچستان کمتر مصرف می‌شد و نسبتاً چیزی ناشناخته بود. [7] هنگامی که رژیم پهلوی با انقلاب اسلامی سقوط کرد، مواد مخدر به معضل رو به رشدی در بلوچستان تبدیل شده و هروئین رواج یافت.
انقلاب اسلامی و حاکمان جدید که به تازگی به قدرت رسیده و می‌خواستند ثروتمند شوند، به قاچاق مواد مخدر در بلوچستان به عنوان راهی سهل و سریع برای اندوختن ثروت نگاه کردند. موقعیت جغرافیایی بلوچستان در همسایگی افغانستان، که مرکز کشت تریاک است، و پاکستان تولید کننده هروئین، موقعیت ایده آلی را برای مقامات رژیم که هیچکدام بلوچ یا بومی نبودند به وجود آورد.
حاکمان جدید تهران چشمهای خود را بر فعالیت‌های قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر که از میان مقامات رسمی و یا همدستان آنها بودند بستند و در مقابل به مبارزه علیه فروشندگان خرده پا تمرکز کردند. آنها تعمداً به نام مبارزه با مواد مخدر به سرکوب جنبش ملی مردم بلوچ پرداختند. سازمان عفو بین الملل در سال 1991 طی گزارشی خاطرنشان کرد که "به نظر میرسد سرکوب جنبش ملی بلوچ به شکلی مستمر با فعالیت علیه قاچاق مواد مخدر مخدوش شده باشد. این امر تمایز میان زندانیانی را که به خاطر فعالیت سیاسی دستگیر شده و آنهایی را که به علت قاچاق مواد مخدر به زندان افتاده‌اند مبهم ساخته است." [9] رژیم مبارزه‌ خود با قاچاق مواد مخدر را عمداً با عملیاتش برعلیه مخالفان بلوچ، نیروهای سیاسی و مقاومت مسلحانه مخدوش می‌کند. رژیم ایران با بهره گیری از این ترفند با متهم ساختن فعالان سیاسی بلوچ به قاچاق مواد مخدر بدون هیچ محاکمه‌ای آنها را به دار می‌آویزد یا به جوخه‌ی آتش می‌سپارد.
قاچاق مواد مخدر در سال های اخیر از افغانستان به ایران از 62٪ به 28٪ کاهش پیدا کرده است [10]. مواد مخدر یک تجارت سودآور برای برخی از وزارت خانه و سازمانهای دولتی ایران است. برای جبران این کسری درآمد از مواد مخدر، ایران ماده ای صنعتی به نام شیشه [11] (کریستال) [12] تولید می کند. این ماده مخدر عمدتا در تهران و اسلامشهر که شهری در نزدیکی تهران است تولید می شود. بر اساس گزارش رادیو بی بی سی فارسی، این ماده شیمیائی از ایران به کشورهای همسایه صادرمی شود [13]. برخی از کشورها مانند ارمنستان و ترکیه برای قاچاق این ماده از ایران به کشورهای مطبوع خود اعتراض کرده اند.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کنترل بلوچستان را به عهده گرفت
در سال 2009 رژیم کنترل امنیتی و تصمیم گیری کامل دربلوچستان را به سپاه پاسداران داد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بلوچستان را به مثابه مستعمره خود نگاه می کند. رفتارشان با مردم بلوچ مانند اشغالگران است.
سپاه پاسداران که در تلاش است قدرت سیاسی و اقتصادی خود را افزایش دهد دارای بیش از 60 اسکله غیرقانونی و ثبت نشده در ایران است. این موضوع را آقای کروبی زمانیکه رئیس مجلس شورای اسلامی در زمان ریاست جمهوری خاتمی بود افشا نمود. تعداد زیادی از این اسکله ها در ساحل خیلج و اغلب در نوار ساحلی دریای مکران بلوچستان قرار دارند. بدلیل منافع اقتصادی برای سپاه پاسداران بسیار مهم است که به حضور و کنترل خود دربلوچستان بیفزاید.
از آنجا که سطح بیکاری در بلوچستان بالا است، جوانان بیکار آسیب پذیر هستند. رژیم از این وضعیت اسفناک سوء استفاده نموده و مردان بیکار و زنان جوان را در خدمت نیروهای بسیج برای مقابله با حرکت ملی در بلوچستان و مردم بلوچ را در مقابل یکدیگر قرار دادن در میآورد. رژیم ایران در بلوچستان همواره سیاست استعماری «تفرقه بینداز و حکومت کن" را پی گیری کرده و در برخی مناطق امنیت را با مسلح کردن مردم محلی به عهده آنها گذاشته تا مردم بلوچ در مقابل یکدیگر قرار بگیرند.

کلام آخر
سیاست شوونیستی رژیم سبب شده است که بی ثباتی و ناامنی درجامعه بلوچستان حاکم گشته و در همه زمینه¬های فرهنگی، اقتصادی اجتماعی و سیاسی عقب ماندگی تشدید گردد. علی رغم سرشار بودن از منابع طبیعی متنوع، عملکرد سیاسی و اقتصادی رژیم عملا بلوچستان را به فقیرترین و عقب مانده ترین منطقه در ایران تبدیل کرده است،
از اینکه مردم بلوچ در رفاه نیستند رژیم ایران هیچ گونه نگرانی نشان نداده و برخورد آن با معضلات جامعه بلوچستان به شکل یک منطقه مستعمره بوده است.
و گسترش اقتدا رسپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تشدید کنترل نظامی بر مردم بلوچ ، نشان می دهد که دولت ایران آنان رابه عنوان شهروندان ایرانی نمی پذیرد و بلوچستان به عنوان مستعمره ایران دیده میشود. سیاست شوونیستی رژیم در کشتار بی رحمانه، اوضاع بد اقتصادی و سرکوب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی مردم بلوچستان تبلور یافته است.
هم زمان، رژیم ایران با استفاده از موقعیت ژئو استراتژیک بلوچستان، آنرا به عنوان ابزاری برای دنبال کردن سیاستهای افراطی و هژمونی طلبی خود بکار میگیرد . با این سیاست آنها صلح بین المللی را با ارعاب به بستن تنگه هرمز تهدید می کنند. تنگه هرمز بر مدخل خلیج فارس به دریای مکران بلوچستان واقع شده است.
ایران از موقعیت جغرافیایی بلوچستان برای حمایت و صدور عملیات خرابکاری و تروریست به جهان استفاده می کند. در عین حال با کشورهایی مانند پاکستان برای سرکوب مردم بلوچ همکاری می کنند. از منابع طبیعی بلوچستان بدون هیچ گونه نفعی برای مردم بلوچ بهره برداری می کند.
منافع مردم بلوچ با نیروهای دمکراتیک در ایران، منطقه و جهان گره خورده است. مردم بلوچ خواهان بلوچستانی امن و باثبات هستنند. دستیابی مردم بلوچ به حقوق خود در شکستن زنجیرهای ارتباط بین گروه های افراطی در هر دو سوی دریای مکران (عمان) و خلیج کمک می کند و همکاریهای بین المللی آنها را مشکل تر می سازد. گروه های افراطی با همکاری دو کشور که ساختاری افراطی دارند از مرزهای بین المللی برای بی ثبات کردن بلوچستان و مناطق دیگر استفاده میکنند. فعالیتهای این گروه ها از آسیای مرکزی، بلوچستان، جنوب شرق آسیا و تا خاورمیانه گسترش یافته است و آنها از بلوچستان برای پیوند و رسیدن با این مناطق استفاده می کنند.
دستیابی مردم بلوچ به حقوق خود در ایران سبب امنیت در بلوچستان و مرزهای آن میشود که به نوبه خود، استخراج منابع طبیعی بلوچستان را برای بازارهای اقتصادی با صرفه تر کرده و شرایط مناسب برای ساخت خطوط لوله برای حمل و نقل نفت و گاز به بازارهای بین المللی را فراهم می کند. این به نوبه خود باعث رشد اقتصادی بلوچستان و ایران گشته و همچنین به ایجاد ثبات اقتصادی و سیاسی در منطقه و جهان کمک می کند .

منابع:
1-   www.presstv.ir
2- www.alef.ir   فارسی    www.presstv.ir english
3-   nedayezahedan.com
4- hamshahrionline.ir فارسی    www.thenews.com.pk english
5- dawn.com
6- pakobserver.net
7- There is no fact to support this claim, people in the area claim that opium was first introduced by the British which had opened a Garrison in Sistan. The British officer introduced it to local people and even encouraged locals to use it. Baloch history does not give any indication that Baloch people used opium before the British arrived.
8- Mughruldin Mahdavi, 1342, Akhareen Mahmoriyat, uzahee kerman va Balochistan va Banader, chapkhaneh Bahman.
9- Amnesty International, Februari 1991, Written Statement to the 47th session of the United nations Commission On Human Rights.
10- en.trend.az
11- www.tarikhaneh.com
12- en.apa.az
13- www.bbc.co.uk


* این مقاله بر گرفته از مقاله "جغرافیای سیاسی بلوچستان و ثبات منطقه ای" به زبان انگلیسی ارائه شده در کنفرانس بین المللی: "امنیت جهانی و منطقه ای در جنوب آسیا و آینده بلوچستان"که در تاریخ 24 فوریه 2013 در لندن برگزار شد، میباشد. برگزار کنندگان کنفرانس "سازمان ملتهای بدون نماینده(یو ان پی اُ) بود.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست