تراژدی مصر
اکونومیست - ترجمه جهان اله کرم
•
آسیب وارد شده است و قابل بازگشت نیست. اما راه های بهتر و یا بدتری وجود دارند که می توانند پایان داستان را رقم بزنند. اگر ارتش قدرت را در دست خود نگه دارد، آن گاه اوضاع به شرایط قبل از سرنگونی حسنی مبارک باز می گردد... اگر ارتش زمانی را برای انتخابات اعلام کند و به آن پایبند باشد، آن گاه یک شانس برای مصر می توان تصور کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۶ تير ۱٣۹۲ -
۷ ژوئيه ۲۰۱٣
یک سال پیش، هنگامی که محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور مصر انتخاب شد، اکونومیست محتاطانه برخورد کرد. ما به عنوان حامیان جدی لیبرال دموکراسی نگران اعتقادات اخوان المسلمینی حزب آقای مرسی نظیر این که سیاست تابعی از مذهب است و یا نگرش های خصومت آمیز با زنان و اقلیت ها شدیم که از جانب جنبش اسلام گرایان ترویج می شد. از همین رو ما ترجیح می دادیم که سکولاریست هایی که انقلاب مصر را هدایت می کردند پیروز شوند. با این وجود ما تشخیص می دادیم که رای ۵۲ درصدی مرسی و تاییدیه ی قوی ۵ ماه بعدی که باراک اوباما بر آن زد، به او حق قانون گذاری می دهد، و باز هم با وجود همه ی این ها، خوشحال بودیم که پس از ٣۰ سال دیکتاتوری، مصر مسیر خود را به سوی دموکراسی در پیش گرفته است.
گفته های بالا دلیلی بر این است که ما رویدادهای چند روز اخیر مصر را از سویی با حترام و ستایش و از سوی دیگر با هراس و نگرانی نظاره کنیم. برکناری مرسی با ترکیبی از نیروی خیابانی مردم و دستگاه نظامی نمونه ای ناخوشایند را برای منطقه به نمایش گذاشت. حال ارتش که خود را در برابر رویدادها مسئول می داند، باید هر چه سریع تر مصر را در مسیر انتخابات جدید قرار دهد؛ در غیر این صورت چشم اندازی تاریک را در برابر آینده ی مصر قرار خواهد داد.
پسا - مرسی ایسم
از هم گسیختن حکومت مرسی با به خیابان آمدن انبوه مردم در شهرهای مصر در ٣۰ ژوئن، مصادف با سالگرد به قدرت رسیدن او آغاز شد. اعتراض ها به خشونت گرائید؛ ستاد اخوان-المسلمین به آتش کشیده شد و ۴٨ نفر کشته شدند. در ۱ جولای ارتش مصر به مرسی ۴٨ ساعت وقت داد تا اختلاف با مخالفانش را حل و فصل کند. جواب مرسی دفاع از مشروعیت خود و رد هرگونه عقب نشینی بود. در ٣ جولای فرمانده ی نیروهای ارتش، ژنرال عبدالفتاح السیسی اعلام کرد که قانون اساسی به حالت تعلیق درآمده است. متعاقب آن آقای مرسی به یک بازداشتگاه نظامی منتقل شد.
بیشترین حجم سرزنش ها در مورد به خطر افتادن دموکراسی در مصر متوجه آقای مرسی بوده است. انبوه ناراضیان – برخی از تخمین ها مدعی شرکت بیش از ۱۴ میلیون نفر در تظاهرات خیابانی هستند – نشان می دهد که مخالفان تنها یگ گروه کوچک ناراضی نیستند. به نظر می رسد که بیشتر کشور مخالف او هستند. یکی از دلایل این اعتراض ها بی کفایتی او بوده است. او هیچ اقدامی جهت نجات اقتصاد کشور از سراشیبی سقوط انجام نداد. واحد پول مصر و مبادلات خارجی رو به تحلیل نهادند. تورم افزایش یافت و بیکاری در میان جوانان زیر ۲۴ سال به ۴۰ درصد رسید. صندوق بین المللی پول از رسیدن به توافقی در مورد یک وام کلان راهگشا ناامید شد. در گرمای وحشتناک تابستان برق به طرز ناراحت کننده ای متناوبا قطع می شد. صف های دریافت نفت طولانی شد. کشاورزان اغلب در ازای تحویل گندم خود پولی دریافت نمی کردند. جنایت افزایش پیدا کرد و آمار قتل از زمان انقلاب، سه برابر شد.
عدم موفقیت اخوان در گردآوردن دامنه ای از دیدگاه های مختلف در اولین حکومتش کاری بس احمقانه بود. حکومت بر مصر حتی در بهترین حالت، به علت جامعه ی دو قطبی آن، کاری سخت است. ذهنیت سکولار و تحصیل کردگان مصری عموما خواستار کشوری مدرن، پلورال و متمایل به جامعه ی جهانی هستند. قشر محافظه کار و مذهبی بیشتر خواستار اسلام سیاسی به مثابه آلترناتیوی در برابر سوسیالیسم و سرمایه داری است و معتقد است که چاره ی قرن ها ظلم، نابرابری و فساد در دستان همین آلترناتیو است. در مجموع، مصر دارای اقلیت بزرگ و ناراضی مسیحی است که احتمالا ۱۰ درصد از جمعیت ٨۴ میلیونی مصر را تشکیل می دهند. این گروه همراه با اقلیت کوچک تر مسلمانان شیعی تحت یک حکومت اسلام گرای سنی، موقعیت متزلزلی پیدا کرده اند.
به جای بنیاد نهادن موسسات مستقل نظیر دادگاه، رسانه، مراکز مدنی بی طرف، ارتش و پلیس، که می توانند قدرت حکومت را در یک دموکراسی بالغ کنترل کنند، آقای مرسی همه ی آن ها را تضعیف کرد. او از طریق مجلسی اقدام به قانون گذاری کرد که تنها با رای ۱۰ درصد رای دهندگان انتخاب شده بود. او اشتباه کرد؛ انتخاب هایش در هر موردی نادرست و ضعیف-النفسانه بود. در قانون اساسی دست برد؛ همقطاران اخوانی خود را در پست های کلیدی منصوب کرد و این ترس را در دل سکولارها کاشت که دوستان اخوانی اش مصمم هستند –از هر طریقی که بتوانند- کل امور اجتماعی را اسلامیزه کنند. او هنگامی که افراد متعصب و اراذل و اوباش اقلیت های مذهبی را مورد تهدید و حمله قرار دادند، سکوت کرد. او اجازه داد تا خارجیانی که با گروه های مدافع حقوق بشر و طرفدار دموکراسی همکاری می کردند، مورد تعقیب قرار گرفته و متهم شده و محکوم گردند (بیشتر آنان به صورت غیابی)؛ اتهامات و محکومیت هایی که آشکارا نادرست بودند.
بنا به همین دلایل این کاملا قابل درک است که مصری ها آرزو داشته باشند از شر مرسی راحت شوند و نیز این که موفق به چنین کاری شوند بدون آن که تبدیل به فاجعه ای، آن هم نه فقط برای مصر شود.
برکناری آقای مرسی برای دیگر دموکراسی های سست و لرزان نمونه ای وحشتناک است. نمونه ای که می تواند ناراضیان را تشویق کند تا تلاش کنند حکومت ها را نه از طریق صندوق های رای بلکه از راه معلق کردن قوانین شان سرنگون کنند. این نمونه همچنین می تواند مشوقی برای اپوزیسیون در تمام دنیای عرب باشد تا خواسته هایشان را نه در پارلمان ها بلکه در خیابان ها دنبال کنند. این الگو همچنین از سویی دیگر می تواند شانس صلح و بهبودی اوضاع را در کل منطقه کاهش دهد.
رویدادهای مصر همچنین دربردارنده ی پیامی هولناک برای همه-ی اسلام گرایان است. نتیجه ای که آنان می توانند از وقایع مصر بگیرند این است که اگر آن ها قدرت را در جریان انتخابات به دست آورند، مخالفانشان از روش های غیردموکراتیک آنان را سرنگون خواهند کرد. پس اگر آنان اجازه یابند تا وارد حکومت شوند، به احتمال زیاد تلاش خواهند کرد که قدرت شان را یا از روش های منصفانه و یا پلید مستحکم سازند. له کردن مخالفان شعار خود آنان است.
اوضاع چگونه می تواند کمتر بد شود
آسیب وارد شده است و قابل بازگشت نیست. اما راه های بهتر و یا بدتری وجود دارند که می توانند پایان داستان را رقم بزنند. اگر ارتش قدرت را در دست خود نگه دارد، آن گاه اوضاع به شرایط قبل از سرنگونی حسنی مبارک باز می گردد، با این تفاوت که دیگر امیدی برای پیروزی و یا شکستی که قبل از انقلاب برای آن تلاش شده بود، وجود نخواهد داشت. اگر ارتش زمانی را برای انتخابات اعلام کند و به آن پایبند باشد، آن گاه یک شانس برای مصر می توان تصور کرد. ارتش باید یک تضمین معتبر به اسلام گرایان بدهد که اگر آنان پیروز انتخابات شوند، اجازه خواهند داشت که دوباره قدرت را در دست گیرند. البته ترغیب آنان به برگزاری یک انتخابات زودهنگام که می تواند بسیار مفید باشد، سخت خواهد بود.
ارتش مصر یک نقش اساسی در انقلاب بازی می کند. در جریان سرنگونی حسنی مبارک بی طرف بود و هنوز مورد اعتماد بسیاری از مصریانی است که اکنون نیز در دوران بحران به سر می-برند. اگر ژنرال ها قادر باشند این اعتماد را نگه دارند، می توانند کشور را هر چه سریع تر در مسیر دموکراسی قرار دهند.
منبع: اکونومیست/ شماره ی ۶ تا ۱۲ جولای
|