حزب لنینی و الگوی پیشنهادی برای حزب چپ
بهروز خلیق
•
ما از الگوی حزب یکدست فاصله گرفته ایم و براین باوریم که حرب مورد نظر ما می تواند نحله ها و گرایش های مختلف چپ را دربرگیرد: گرایش چپ دمکرات و سوسیالیست، سوسیال دمکرات ها و کمونیست ها و گرایش های دیگر. وجود تنوع فکری ـ سیاسی در چارچوب کلی اسناد دیدگاهی، برنامه ای و سیاسی حزب، بر پویائی و زنده بودن حزب می افزاید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۷ آبان ۱٣۹۲ -
۱٨ نوامبر ۲۰۱٣
مقاله حاضر از طرف دست اندرکاران پروژه ی «فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ»، که مباحث نظری برنامه ای و ارائه طرح ها و راهبردهای سیاسی و سازمانی توسط فعالین این پروژه را در دستور کار خود دارد، برای درج در اخبار روز فرستاده شده است.
ضرورت طراحی الگوی حزبی
در هفته های گذشته مطالبی چند پیرامون الگوی حزبی در سایت ها منتشر شد. با انتشار این مطالب، می توان انتظار داشت که به تدریج مقوله الگوی حزبی در روند پروژه وحدت چپ جای خود را باز کند، هدف از طرح آن درک گردد و به عنوان موضوعی که پرداختن به آن از ضرورت برخوردار است، در بحث و گفتگوها مورد توجه قرار گیرد.
برای تشکیل حزب چپ، پرداختن به مسائل نظری چپ ـ کدام چپ؟ کدام سوسیالیسم؟ ـ و تدوین برنامه و یا راستاهای برنامه، کافی نیست. لنین در آنزمان بدرستی اهمیت نوع حزب را شناخت، در کنار کارهای نظری و برنامه ای به طور ویژه به نوع حزب پرداخت و برای پیشبرد برنامه هایش، حزبی را که مشخصات آن در زیر آمده است، طراحی کرد. برای تشکیل حزب چپ ایران، لازم است که ما به بحث و گفتگو پیرامون الگوهای حزبی بپردازیم و الگوی پیشنهادی خودمان را ارائه دهیم.
با توجه به الزامات جامعه ایران، نگرش های نظری و برنامه ای ما، تجربه چند دهه کار حزبی از یکسو و از سوی دیگر با آگاهی از الگوهای حزبی در سطح جهان و سیر تاریخی آن، تحولات در پارادایم سازمان و تاثیر تکنولوژی اطلاعاتی بر الگوهای حزبی، لازم است که الگوی حزبی خود را پی بریزیم.
در چپ ایران یک الگوی حزبی جا افتاده است. آنهم الگوی لنینی حزب طراز نوین طبقه کارگر است. در گذشته جریان های چپ از این الگو پیروی میکردند. در حال حاضر هم بخش قابل توجهی از جریانهای چپ به درجات مختلف این الگو را به کار میبندند. از این رو ضرورت دارد به الگوی لنینی حزب و مشخصه های آن پرداخته شود.
حزب لنینی، حزب سازمانگر اقدام انقلابی
حزب لنینی، حزب سازمانگر اقدام انقلابی برای کسب قدرت است. حزب با تشکیلات کوچک، متمرکز و منضبط. مشخصه اصلی حزب لنینی، وحدت ایدئولوژیک، انضباط آهنین، ساختار سلسله مراتبی و متمرکز است. حزب لنینی به رغم آنچه طبقه کارگر می اندیشد، خود را نماینده این طبقه می داند و منافع خود را عین منافع طبقه کارگر و تکامل کشور می شمارد. حزب لنینی براین باور است که به شناخت علمی مجهز است و به اعتبار همین شناخت می تواند، منافع آنی و آتی طبقه کارگر و آینده جامعه را نمایندگی کند.
به نظر لنین حزب بدون تلفیق وحدت ایدئولوژیک با وحدت تشکیلاتی، نمی تواند نقش خود را به مثابه رهبر طبقه کارگر و تمام زحمتکشان در مبارزه برای انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم ایفاء کند. او در تعیین وظائف مارکسیست ها در مبارزه علیه حاکمیت مطلقه تزاری، این وظائف را در رابطه با تامین سازمان یافتگی و قابلیت رزمندگی عالی حزب به عنوان سازمانی واحد، رزمنده و متمرکز مورد بررسی قرار می داد. او نوشت: "برای پیشبرد موفقیت آمیز مبارزه سیستماتیک علیه حاکمیت ضروری است که سازمان انقلابی و دیسپلین آن را تا عالی ترین درجه تکامل رساند".
لنین همواره دسته بندی و اختلاف نظر برسر مسائل اساسی را نشانی از بیماری و سستی حزب می دانست، و سرانجام به این باور رسید که اینگونه "بیماری" ها را باید به کمک روش های رادیکال، یعنی از راه انشعاب فوری یا اخراج از حزب درمان کرد. پس از انقلاب اکتبر دسته بندی در درون حزب به طور رسمی منع شد. او از آن جا که گمان می کرد اختلافات نظری در باره مسائل اصولی عمده و استراتژی و حتی در مسائل تشکیلاتی در تحلیل نهائی "بازتاب" تضادهای طبقاتی است، طبعا مخالفانش را در حزب "ناقلان" نوعی انحراف بورژوائی یا نشانی از فشار بورژوائی برپرولتاریا می دانست. لنین هرگز در این مورد شکی نداشت که او خود در همه موارد نماینده واقعی و راستین پرولتاریا است.
از نظر لنین حزب کمونیست تجسم وحدت اراده و عمل است. بنابراین در درون آن هیچ فراکسیون یا گروهی که همبستگی آن را متزلزل گرداند و کار هماهنگ آن را فلج کند، نمی تواند وجود داشته باشد. احزاب کمونیست همواره با تشکیل فراکسیون و گروه در صفوف خود و بالاتر از همه با قانونیت بخشیدن به این اعمال قاطعانه مخالفت کرده اند.
از نگاه لنین حزب برای اینکه بتواند از عهده رهبری انقلاب سوسیالیستی و پی ریزی ساختمان سوسیالیسم برآید، باید اساسا از انقلابیون حرفه ای تشکیل شود ـ یعنی از زنان و مردانی که خود را نه کارگر و روشنفکر که صرفا انقلابی حرفه ای می دانند و تمام وقت خود را در اختیار فعالیت حزبی می گذارند. انقلابیونی که زندگی خود را وقف بهبود زندگی دیگران و مبارزه با فقر، بیعدالتی، سرمایهداری و استثمار می کنند.
مشخصات الگوی لنینی حزب
مشخصات اصلی حزب لنینی را میتوان در محورهای زیر برشمرد:
١. سازمان سیاسی طبقه کارگر به مثابه عالیترین شکل سازمان سیاسی طبقه کارگر.
٢. پیشاهنگ انقلابی طبقه کارگر و آگاه ترین بخش آن.
٣. حزب اقدام انقلابی برای کسب قدرت.
٤. مجهز به جهانبینی مارکسیسم ـ لنینیسم به عنوان مبنای تدوین برنامه، سیاست و اساسنامه حزب.
٥. نماینده منافع آنی و آتی طبقه کارگر.
٦. انجام رسالت تاریخی طبقه کارگر، رهبری انقلاب سوسیالیستی و پیریزی ساختمان سوسیالیسم.
٨. کاربست سانترالیسم ـ دمکراتیک به مثابه اصل بنیادین ساختار تشکیلاتی و مناسبات درون حزبی.
٩. وحدت فکری و اراده، رد تنوع فکری ـ سیاسی و منع فراکسیون حزبی.
١٠. حزب آهنین (درجه فشردگی حزب).
١١. توسل به تصفیه منتقدین و مخالفین گرایش فکری ـ سیاسی حاکم بر حزب توسط اکثریت حزب و یا سوق دادن آن ها به انشعاب.
١٢. فقدان چرخش در رهبری حزب، دوره ای نبودن مسئولیت ها، گزینش به جای انتخاب و تمرکز قدرت در دفتر سیاسی حزب و دبیرکل حزب.
١٣. ملزم نبودن رهبری حزب به پاسخگوئی.
١٤. تبعیت اقلیت از اکثریت، بی حقوق بودن اقلیت، حتمی الاجرا بودن تصمیمات ارگان های بالاتر برای ارگانهای پائینتر و لازم الاجراء بودن دستورات و تصمیمات رهبری حزبی.
١٥. الزام شرکت عضو در حوزه حزبی.
١٦. ملزم بودن عضو به تبلیغ سیاست های حزب علیرغم مخالف بودن با آن، محدود بودن اعضای حزب به اظهار نظر در حوزههای حزبی، برخوردار نبودن عضو حزب از حق انتشار انتقادات و نظرات مخالف در رسانههای حزبی و غیرحزبی.
١٧. محدود بودن حقوق عضو و گسترده بودن اختیارات دستگاه رهبری.
١٨. عضو به مثابه گیرنده، شنونده و مجری در حزب، یکطرفه بودن رابطه از بالا به پائین.
١٩. ضعف قانونیت در حزب در امر تصمیم گیری و عملکرد دستگاه رهبری.
٢٠. ضعف نهادمندی در حزب.
پرسشها در مورد الگوی حزبی
امروز برای تدوین الگوی حزبی، لازم است به سئوالات متعددی که مطرح است، پاسخ گفت. پاسخ به این سئوالات میتواند به تدوین الگوی حزبی کمک کند:
۱. آیا ما میخواهیم حزبی درست کنیم که بر جهانبینی معین و نظام فکری جامع اتکا داشته باشد و بر پایه آن برنامه، اساسنامه و سیاستهای خود را تدوین کند؟ یا اینکه از الگوی احزاب ایدئولوژیک فاصله گرفتهایم؟ آیا فاصلهگیری از احزاب ایدئولوژیک به معنی کنار نهادن ارزش ها و دیدگاه ها است؟ آیا ما میخواهیم حزب ایدئولوژیک باشیم و یا حزبی باورمند به ارزش های تعریف شده؟ نیاز حزب به تئوری راهنما چگونه تامین می شود؟
۲. آیا حزب غیرایدئولوژیک فاقد سمتگیری اجتماعی است؟ اگر جواب منفی است رابطه حزب مورد نظر ما به عنوان حزب چپ با طبقه کارگر و مزدبگیران را چگونه باید تعریف کرد؟
۳. آیا می خواهیم حزبی با برنامه سیاسی برای تامین مطالبات طبقه کارگر و زحمتکشان باشیم و یا طبقه متوسط جدید و یا هر دو؟
٤. آیا الگوی ما، حزب با برنامه جامع است، یا چند موضوعی و یا تک موضوعی؟
٥. آیا الگوی ما، حزبی است که ریشه در شکاف های اجتماعی دارد و یا بر جنبش های اجتماعی که بر ارزش ها متکی هستند؟ یا اینکه هر دو؟
٦. الگوی حزبی ما، حزب خواص (نخبگان) است و یا عوام (توده ای)؟ حزب گفتمانساز است و یا اینکه حزب سیاسی و یا ترکیب آندو؟
٧. الگوی مورد نظر ما به لحاظ درجه فشردگی حزب آهنین است یا ژلاتینی و یا اسنفنجی؟ چه مکانیزمی برای تامین همبستگی میان اعضاء حزب وجود دارد؟
٨. آیا ما بر وحدت فکری ـ سیاسی و اراده واحد در حزب تاکید داریم و یا اینکه تنوع فکری و سیاسی را در چارچوب چپ پذیرا هستیم؟ با وجود پذیرش تنوع سیاسی، آیا الگوی حزب مورد نظر ما دارای آن موازین و مقرراتی خواهد بود که موضع اپوزیسیونی، مسئول و مستقل آن مخدوش نشود؟
٩. آیا در حزب مورد نظر ما، اعضاء حق آزادی بیان و انتشار دیدگاه های متفاوت از حزب در رسانه ها برخوردارند؟
١٠. آیا در الگوی ما گرایش های فکری ـ سیاسی و فراکسیون پذیرفته شده است یا نه؟
١١. حزب مورد نظر، رابطه خود را با کارشناسان و برخورد کارشناسانه چگونه تبیین می کند؟
الگوی پیشنهادی برای حزب چپ
احزاب کمونیست برپایه الگوی لنینی پی ریزی شده اند. در گذشته الگوی ما، احزاب کمونیست بود. اساسنامه ما برگرفته از اساسنامه های آن ها بود. با توجه به تحولات فکری که ما طی کردیم، به نگرش هائی که دست یافتیم، تجربه هائی را که اندوختیم، آگاهی که از الگوهای حزبی پیدا کردیم، تاثیرات تکنولوژی اطلاعات بر ساختار و مناسبات درونی احزاب را درک کردیم و نیز الزامات تحولات جامعه ایران را شناختیم، به این دریافت رسیدیم که ما نیازمند طراحی الگوی مناسب برای چپ هستیم. الگوئی که با الزامات جامعه ما و چپ دمکراتیک هم خوانی دارد:
١. ما از الگوی احزاب ایدئولوژیک که مشخصه اصلی دوره دوم تاریخ احزاب است، فاصله گرفته و حزب سیاسی را پذیرفته ایم. این بدان معنا نیست که سیاست ها و سمت گیری های حزب پایه های نظری و فکری ندارد. بلکه بدین معناست که الگوی پیشنهادی از جهان بینی معین و نظام فکری جامع که گویا با کاربست آن می توان به مسائل امروین پاسخ گفت، پیروی نمی کند و از کپی برداری از الگوهای متداول ـ مثل راه رشد غیرسرمایه داری ـ در حوزه برنامه اجتناب می ورزد. الگوی پیشنهادی حزب، دارای ارزش هائی چون صلح، آزادی، برابری، حقوق بشر، دمکراسی، سکولاریسم، حفظ محیط زیست، برابر حقوقی زن و مرد، توزیع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصتها و اطلاعات، دفاع از بخش عمومی و سوسیالیسم دمکراتیک است و بر رفع تبعیض طبقاتی، جنسیتی، ملی ـ قومی، نژادی و مذهبی تاکید دارد. الگوی پیشنهادی، حزبی است که بر نظرات اندیشمندان چپ، تجارب غنی چپ جهانی و چپ ایران و بر دست آوردهای فکری اندیشه ورزان، کارشناسان و پژوهش گران ایران تکیه می کند و از تجارب جهانی بهره می گیرد و بر شناخت تحولات جامعه ایران و تحلیل مشخص از آن در تدوین اسناد حزبی پای می فشارد.
٢. نفی حزب ایدئولوژیک به معنی نفی سمت گیری اجتماعی نیست. حزب مورد نظر دارای سمت گیری اجتماعی است. الگوی پیشنهادی از منافع و مطالبات طبقه کارگر و مزدبگیران و مطالبات طبقه متوسط جدید دفاع می کند و برای تامین آن ها مبارزه می کند. ما به آزادی و عدالت اجتماعی باور داریم و معتقدیم آندو در پیوند نزدیک با هم هستند. در شرایط کنونی در جامعه ما امر توسعه و دموکراسی عمیقا با عدالت اجتماعی درهم آمیخته است. بدون تأمین عدالت اجتماعی پیشبرد امر دموکراسی و توسعه غیر ممکن مینماید. یعنی مردم هم نان میخواهند و هم آزادی. نه میتوان به بهانه آزادی نان را از آنان دریغ داشت، نه چنانچه در نظامهای توتالیتر مرسوم است به بهانه نان از آزادی محرومشان ساخت. آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی مطالبات طبقه کارگر و مزدبگیران و طبقه متوسط جدید ایران است.
٣. احزاب کمونیست صرفنظر از میزان پذیرش طبقه کارگر، خود را نماینده منافع آنی و آتی طبقه آن اعلام می کنند. ما با فاصله گیری از الگوی حزب ایدئولوژیک، نمی توانیم بدون پیوند گسترده با طبقات اجتماعی از ابتدا با مبنا قرار دادن جهان بینی، خود را نماینده این و یا آن طبقه بدانیم. ما نمایندگی را امر نه ذهنی بلکه عینی می دانیم. بدون پذیرش طبقه نمی توان از نمایندگی سخن به میان آورد. ما می توانیم اعلام کنیم که انتخاب اجتماعی ما چیست و برنامه ما برای تامین منافع و مطالبات کدام طبقه اجتماعی است.
٤. احزاب کمونیست به عنوان حزب طبقه کارگر، با پذیرش مارکسیسم ـ لنینیسم به مثابه جهان بینی خود و اعتقاد بر رسالت تاریخی طبقه کارگر در فرارفتن از سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم، خود را "وجدان بیدار" جامعه تلقی میکنند و خود را مجاز می دانند که در همه عرصه های اجتماعی از جمله هنر و ادبیات دخالت کند. الگوی مورد نظر ما نه خود را "وجدان بیدار" جامعه می داند و نه وارد شدن حزب در همه عرصه های اجتماعی را مجاز می داند.
٥. احزاب کمونیست با اعتقاد بر غایتمندی تاریخ، اجتناب ناپذیری فروپاشی سرمایه داری و جایگزینی سوسیالیسم به جای آن، داشتن پاسخ های پیشاپیش به مسائل جامعه، و با راه انداختن تشکیلات آهنین و متمرکز، برگزیدن بوروکراتیک کمیته مرکزی مقدس و خطاناپذیر، ملزم بودن اعضای حزب در اجرای دستورات رهبری و فقدان حق بیان نظرات مخالف در رسانه ها، امکان پویائی و رویش اندیشه های نو در حزب کاهش می دهند. احزاب کمونیست عمدتا از پاسخگوئی به پدیده های جدید عاجز می مانند. الگوی مورد نظر می کوشد امکان و فضا برای پویائی و رویش اندیشه های نو را فراهم سازد و از نظریه هائی که قادر به تبیین پدیده های جدید هستند، بهره گیرد.
٦. در دوره چهارم تاریخ حزب، احزاب چند موضوعه و تک موضوعه علاوه بر احزاب جامع پدید آمده اند. انتخاب حزب تک موضوعه، چند موضوعه و جامع بستگی مستقیم به برنامه دارد. برنامه هم از الزامات جامعه بر می خیزد. جامعه ما در حال گذر تاریخی از جامعه سنتی به جامعه مدرن است. این گذر تنها یک و یا چند وجه اجتماعی را شامل نمی شود، بلکه تحولات باید در تمام عرصه های اجتماعی صورت گیرد. از این رو ما نیازمند برنامه جامع و لذا حزب با برنامه جامع هستیم.
٧. نیروهای کنشگر در جامعه ما برخاسته از شکاف طبقاتی و جنبش های اجتماعی است. الگوی پیشنهادی به جهات مختلف از جمله به جهت برنامه ای، برگرفته از شکاف طبقاتی و ارزش ها است.
٨. احزاب چپ، احزاب توده ای هستند. منابع قدرت آن ها در جامعه مدنی و نیروهای اجتماعی نهفته است. الگوی ما نه حزب خواص بلکه از این زاویه به درجه ای حزب توده ای و فراگیر است. ما حزب سیاسی هستیم ولی گفتمان سازی را هم جزو وظائف آن می دانیم.
٩. درجه فشردگی سازمانی به معنی درجه پیوند اجزای آن با یکدیگر و به بیان دیگر درجه سختی و نرمی حزب است که در تمام مشخصه های حزب تاثیرگذار است. الگوی لنینی، حزب آهنین است که می خواهد انقلاب سوسیالیستی را رهبری کند و سوسیالیسم را پی بریزد. ما در پی انقلاب سوسیالیستی نیستیم و نگاه ما نسبت به سوسیالیسم تغییر پیدا کرده است. ما به سوسیالیسم دمکراتیک اعتقاد داریم. افزون براین، دوره احزاب آهنین سپری شده و آن ها به تاریخ پیوسته اند. ما به حزب علنی، باز، شفاف، پاسخگو در عین حال همبسته اعتقاد داریم. ما در حال فاصله گیری از احزاب سانترالیستی و هیرارشیک هستیم و پرنسیپ مورد نظر ما تلفیق دمکراسی نمایندگی و دمکراسی مشارکتی و مستقیم است. حزب مورد نظر ما نمی تواند همانند احزاب خواص، ژلاتینی باشد. برنامه، استراتژی سیاسی و شرایط مبارزاتی ما با حزب ژلاتینی انطباق ندارد. درجه فشردگی الگوی پیشنهادی، اسفنجی است. فاصله گیری از حزب سخت و آهنین و پذیرش حزب باز و نرم، به منزله فقدان سیمای برنامه ای و سیاسی روشن و تشکیلات بی در و پیکر نیست. الگوی پیشنهادی دارای سیمای روشن در عرصه برنامه ای و سیاسی و دارای پرنسیپ های تشکیلاتی است که با نقض پرنسیپ های حزبی برخورد می شود.
١٠. احزاب کمونیست ظرفیت پذیرش گرایش های فکری در چارچوب چپ را ندارند و فاقد مکانیسم ها و نهادهای ضرور برای پذیرش تنوع فکری ـ سیاسی هستند. ما از الگوی حزب یکدست فاصله گرفته ایم و براین باوریم که حرب مورد نظر ما می تواند نحله ها و گرایش های مختلف چپ را دربرگیرد: گرایش چپ دمکرات و سوسیالیست، سوسیال دمکرات ها و کمونیست ها و گرایش های دیگر. وجود تنوع فکری ـ سیاسی در چارچوب کلی اسناد دیدگاهی، برنامه ای و سیاسی حزب، بر پویائی و زنده بودن حزب می افزاید و حزب را از حالت بسته و تنگ بیرون می آورد. اما حضور گرایش های خارج از چارچوب فوق، حزب را با مشکلات جدی مواجه می سازد. الگوی پیشنهادی معتقد به همزیستی گرایش های فکری ـ سیاسی در چارچوب کلی اسناد دیدگاهی، برنامه ای و سیاسی است و مکانیسم های ضرور را برای تامین حقوق صاحبان گرایش های فکری ـ سیاسی فراهم می آورد.
١١. در الگوی پیشنهادی اعضاء از آزادی بیان نظر در درون و بیرون حزب برخوردارند و می توانند دیدگاه های خود را در رسانه منتشر کنند. اما حزب بر تعهد و آگاهی اعضاء خود برای تامین همبستگی حزب پای می فشارد.
١٢. نحله ها و گرایش ها در درون حزب می توانند فراکسیون خودشان را تشکیل دهند. الگوی پیشنهادی حق تشکیل فراکسیون را به رسمیت می شناسد و برای قانونمند کردن آن اقدام می کند. پذیرش گرایش ها و فراکسیون در حزب به منزله بی درو پیکر بودن حزب و بی ضابطه بودن آن نیست. الگوی پیشنهادی بر ارتقای انسجام حزبی به عنوان یک حزب مسئول و مستقل و مدافع مطالبات کارگران و زحمتکشان و طبقه متوسط جدید تاکید دارد. حزبی که علیه استبداد و تبعیض و بی عدالتی حکومتی و غیر حکومتی مبارزه می کند. الگوی پیشنهادی با وجود تنوع فکری ـ سیاسی، برخصلت مبازاتی آن پای می فشارد.
١٣. الگوی پیشنهادی به انقلاب تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی توجه جدی دارد و می کوشد از آن بهره گیرد و در ساختار و مناسبات درونی به کار بندد. ساختار الگوی پیشنهادی تلفیق سیستم عمودی و افقی (هرمی و شبکه ای) است.
١٤. ما با الگوی احزاب دمکراتیک و غیردمکراتیک و سانترالیستی روبرو هستیم. الگوی پیشنهادی، حزب دمکراتیک است که می کوشد آن را تعمیق بخشد و دمکراسی انتخابی، مشارکتی و مستقیم را در تلفیق با هم به کار بندد.
١٥. الگوی پیشنهادی بر پیوند نزدیک بین حزب و طبقه کارگر و مزدبگیران و طبقه متوسط جدید باور دارد. این الگو در عین حالی که برای تحقق مطالبات طبقه کارگر و مزدبگیران و طبقه متوسط جدید مبارزه می کند، مدافع منافع ملی و مطالبات عمومی جامعه است.
١٦. الگوی پیشنهادی، حزب قدرت محور و یا در ردیف جنبش های اجتماعی نیست. فعالیت آن، دو وجه اساسی دارد. این الگو هم برای کسب قدرت سیاسی فعالیت می کند و هم برای تقویت جامعه مدنی، جامعه سیاسی و جنبش های اجتماعی می کوشد.
١٧. الگوی پیشنهادی با فاصله گیری از الگوی حزب ایدئولوژیک، بر حزب برنامه ای تاکید دارد: حزب برنامه محور. کشور ما برای توسعه و گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن، نیازمند برنامه است. برنامه ای که برگرفته از الزامات جامعه ما است. حزب مورد نظر ما توجه ویژه به مسائل برنامه ای دارد و می کوشد در عرصه های مختلف اجتماعی برنامه ارائه دهد. برای این کار لازم است که حزب به پژوهش گران و کارشناسان مراجعه کند، از کار آن ها بهره گیرد و در صورت امکان مرکز پژوهش های استراتژی تشکیل دهد. لازم است که حزب کادرهای کارشناس در عرصه های مختلف پرورش دهد. کادرهای متخصص در حوزه های مختلف، به کارائی حزب می افزاید. کارائی حزب به وجود کادرهای با تجربه، ورزیده و کارشناس و تاثیرگذاری آن بر جامعه و صحنه سیاسی کشور، به ارائه برنامه بستگی دارد.
|