یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حزب لنینی و الگوی پیشنهادی برای حزب چپ - بهروز خلیق

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مسعود راد

عنوان : بهروزی انسان امروز فقط در پرتو رعایت همه جانبه حقوق بشر محقق خواهد شد
ارتدوکسهای چپ و تندرویان اسلامی ادبیات مشابهی دارند. ممکن است بعضی کلمات و جمله بندی شان فرق کند، اما الگو یکی است. آنها تنها شعار می دهند اما راه حلی ارائه نمی کنند. شعارهایشان توخالی است و منطق احساسی دارند. معمولا در یک دیالوگ یکطرفه شرکت دارند و می توانند مخاطبان لمپن شان را به راحتی فریب دهند. از این رو تحمل صدای مخالف را ندارند و به هر طریق در صدد حذف صدای مخالف هستند. هرکه غیر خود را خائن و وابسته می نامند و با این ترفند خود را موجه نشان می دهند. آگاهی شان معمولا در چهارچوب تعریف شده سازمانی خلاصه می شود و از این رو دنیای بسیار کوچکی دارند. فکر می کنند که در وسط دایره آگاهی قرار دارند، پاسخ ها را یافته اند، و حقیقت را می دانند. غافل از اینکه حقیقتی که در هر زمان و مکانی ثابت و لایتغیر باشد فریبی بیش نیست.
برای ارتدوکسها هر ایده ای که در چهارچوب تنگ نظری آنها قرار نگیرد مطرود است و آن را امپریالیستی و شیطانی می نامند. ایشان چنان اسیر ذهن عقب نگهداشته شده خودند که حقیقت را دروغ می بینند و فریب را واقعیت.
ارتدوکسهای چپ و اسلامی مشابهت عمده دیگری هم دارند. هدف برایشان مقدس است و البته هدف مقدس وسیله را توجیه می کند. از این رو برایشان دروغ، فرافکنی، و خدعه کاملا عادی و جایز و حتی لازم است. آنها حقوق بشر را امپریالیستی می نامند فارغ از اینکه حقوق بشر اصولا ماهیت ضد سلطه گری دارد. طبیعی است التزام به حقوق بشر دکان سلطه افراط گرایان را تعطیل خواهد کرد و از این رو با آن مشکل دارند.
جنبش چپ نیاز دارد در مقابل شعارهای پوسیده و افراطی ارتدوکسها -بخصوص از نوع روسی آن- به صراحت بایستد و آلودگیهای شعاری را از خود بزداید. جنبش نوین چپ می تواند با اتکاء به اعلامیه جهانی حقوق بشر، خود را از دنیای کوچک آنها رها سازد. زیرا که بهروزی انسان امروز فقط در پرتو رعایت همه جانبه حقوق بشر محقق خواهد شد.

ماده ی ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر:
۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، از جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در زمان های بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.
۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
۵٨۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱٣۹۲       

    از : peerooz

عنوان : " کاغذ پارهای " ( احمدی نژادی مانند ) منشور جهانی حقوق بشر
سر کار ربابه خانم،
لطفا چیزی بفرمائید که بگنجد. تمام تاریخ تمدن بشر احتمالا بیش از ده هزار سال نیست که چند دهه اخیر آن شامل " حمله به یوگوسلاوی، عراق، لیبی و غیره و گلوله باران حتی اتمی این کشورها، مسموم کردن محیط زیست " میشود. دهها هزارسال بین ۱۰ هزار تا ۹۹ هزار سال را در بر میگیرد و در این دوران از کدام متروپل ها صحبت میفرمائید؟ رقم بزرگ که آدم را بزرگ نمیکند.

اما در باره " کاغذ پاره های " ( احمدی نژادی مانند ) منشور جهانی حقوق بشر، عرض شود مگر یک و نیم میلیارد مسلمان هرشب به امید بهشت به خواب نمیروند؟ مگر هرشب نمیدانم چند "ها" میلیون کمونیست شبها خواب حکومت جهانی کمونیسم را نمیبینند؟ اجازه بفرمائید که ما هم شبها خواب " کاغذ پاره های " حقوق بشررا ببینیم و دهانمان را با این گنده گویی ها شیرین کنیم. این را هم از ما مضایقه دارید؟
۵٨۷٨۹ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۲       

    از : ربابه ر.

عنوان : دگماتیسم مدرن مسعود راد و شرکاء
بعضی ها به هر دلیلی نفس شان از جای گرمی بیرون می زند و حتی چند خط از توضیح دگراندیشی را نمی خوانند.
بسان جزمگراهای کلاسیک به مفاد کاغذپاره ای چسبیده اند، قیاس به نفس می فرمایند و به برکت عینک طبقاتی خود جهان را بهشت واره تصور و تصویر می کنند.

حمله به یوگوسلاوی، عراق، لیبی و غیره و گلوله باران حتی اتمی این کشورها، مسموم کردن محیط زیست برای دهها هزارسال، تسخیر و چپاول دار و ندار این کشورها، کشتار و دربدر کردن میلیون ها انسان از سوی متروپول های امپریالیستی، تحمیل فرامین بانک جهانی و تقلیل دستمزد کارگران در دور افتاده ترین نقاط جهان تا حد هیچ و و پوچ و بیچاره کردن میلیون ها انسان زحمتکش بنظر جناب راد عدم رعایت حقوق ملل و حقوق بشر نیست؟

مسعود راد و اعوان انصارشان لطف کنند و بعد از مطالعه مفاد مختصر و مفید حقوق بشر امپریالیستی، واژه مختصرتر سکس را به هر زبانی که خواهند و توانند در انترنت شان بنویسند و شاهد چندین میلیون کودک و نوجوان و سالمند نر و ماده باشند که به فحشا کشیده شده اند و آن می کنند به فرمان سرمایه که سرمایه طرفدار حقوق بشر می خواهد.
پرهیز از تخریب عزت انسانی جزو مفاد مختصر و مفید حقوق بشر کذائی نیست؟

تحمیل بحران عمومی سرمایه داری به توده های زحمتکش و بیکاری توده ای و تخریب برنامه ریزی شده و سیستماتیک فکری، فرهنگی، اخلاقی و جسمی توده های مردم در متروپول ها با مفاد مختصر و مفید اعلامیه مسعود راد و شرکاء دمساز است؟
۵٨۷٨۴ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : برای خانم ربابه گرامی
توصیه میکنم اگر مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را نخوانده اید حتما این کار را بکنید چون دریچه جدیدی را به رویتان می گشاید تا دنیای مدرن را بهتر ببینید. وقت زیادی نمی گیرد. همه اش سی ماده کوتاه و مختصر است و می توانید آن را در اینترنت پیدا کنید.
احتمالا پس از مطالعه متوجه خواهید شد که اتفاقا کژی هایی که شما اشاره کرده اید بیشتر در حکومتهایی رخ میدهد که خود را مقید به رعایت حقوق بشر نمی دانند. به علاوه به شما کمک خواهد کرد که نه تنها با حقوق فردی خود بیشتر آشنا شوید، بلکه با حقوق دیگران و الزام احترام به آن نیز آشنا شوید.
بعد، تصور کنید قوانین کشور ما هم با التزام به رعایت این حقوق نوشته شوند. قطعا شما هم ایران نوین را بیشتر دوست خواهید داشت.
۵٨۷۷٣ - تاریخ انتشار : ۱ آذر ۱٣۹۲       

    از : جواد آزموده

عنوان : ری سایکل بین
مسعود راد ، شهروند خوب
عزیزم نظرتان خیلی خیلی تیپیک به روز و خیلی نایس بود. واقعا این عقب مانده ها در ۱۵۰ سال پیش مانده اند و صلاح کل جامعه را نمیفهند. فکر کنم یک جور سوسیالیسم غیر طبقاتی و ملی همان مسیری است که دارید به سمتش میروید.
نظر شما را حتما به عنوان یک نظر که کاملا همه جانبه در برگیرنده ابعاد یک نظر نمونه وار "مدرنیته شده" است حتما سیو میکنم و رفرنس میدهم. مرسی
۵٨۷۶۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲       

    از : ربابه ر

عنوان : حقوق بشریت بی حقوق
هنر بزرگ بعضی ها بحث کلی و انتزاعی برای عوامفریبی است.
« مسائل امروز راه حل های امروزی را می طلبند.»

خوب منظور از مسائل امروزی کدام مسائل اند؟
بیش از یک میلیارد انسان در زیر خط فقر بسر می برند.
مردم کودکان خود را به دو دلار می فروشند، به هنگامی که قیمت بزغاله ۲۰ دلار است.
کودکان مردم نان بخور و نمیر خود را در مزبله ها می جویند.
حقوق بشر کذائی با تأیید سازمان ملل در روز روشن علنا لگدمال می شود.
بر سر معبرها کنده ها و ساطورها شبها و روزها بکار اند و در روز روشن کودکان و جوانان مردم را سر می برند و گردن می زنند و دختران مردم را مورد تجاوز قرار می دهند.
در کشورهای نورچشمی مسعود راد، برده درای غوغا می کند و شرم برمی انگیزد.
حق ملل زیر علامت سوال می رود و به ملل جهان شیوه زیست شان بی شرمانه و قلدر مأبانه دیکته می شود.
فقط باید عینک ایدئولوژیکی طبقاتی ـ انگلی را از چشم خود برداشت و دید.
ضمنا چه کسی برای حل مسائل کذائی امروز راه حل دیروز را پیشنهاد کرده است؟
طرف حزب جبهه واره سوسیال ـ دموکراتیکی موسوم به «چپ ها» را در آلمان کپیه می کنند و به حساب حزب چپ ایران توجیه و عرضه می کنند.
حزب چپ ها که توده های مولد وزحمتکش آلمان را نمایندگی نمی کند.
حزب چپ ها جناح چپ سوسیال ـ دموکراسی آلمان است که ذره ذره اش حزب بورژوائی ـ انحصاری ـ دولتی است.
جناح چپ احزاب بورژوائی برای عوامفریبی استراتژیکی و برای انحراف جنبش رادیکال توده ای در لحظات تاریخی معین است:
آنگاه که خیزش خلق نظام سرمایه داری را زیر علامت سوال قرار می دهد، لافونتن ها و گیزی ها از اوتومبیل های چند صد هزار دلاری شان پیاده می شوند و با کراوات سرخ جنبش خلق را مهار و رام می کنند و به بی راهه بورژوائی سوق می دهند.
آره.
بورژوازی امروزی با بورژوازی دیروزی تفاوت دارد.
فقط از این لحاظ که امکانات تحمیق و تخریب خود را به درجه عالی تکمیل کرده و توسعه داده است و دهها هزار مسعود راد در صنایع ایدئولوژیکی اش نسخه می پیچند.
جامعه و جهان به سربازخانه ای بدل شده است که ذره ذره جسم و روحش تحت کنترل طبقه حاکمه است.
کسی که حقیقت را نمی داند، کودن است، ولی کسی که می داند و وارونه جلوه اش می دهد، مزدور طبقه حاکمه است.
با پوزش از برتولت برشت
۵٨۷۴٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲       

    از : مسعود راد

عنوان : این طرح حزبی امروزی و نوین است، اگر...
مسائل امروز راه حلهای امروزی را می طلبند. مشکلات هر دوره ای از تاریخ بر اثر مناسبات همان دوره پدید آمده اند و از این رو توسل به راه حلهای قدیمی برای حل مشکلات امروزی ناکارا ست. بخصوص وقتی راه حل قدیمی ایدئولوژیک باشد، آنهم نگرشی که دوره عمر طبیعی یا لایف سایکل خود را طی کرده، این ناکارایی بسیار مایوس کننده تر خواهد بود.
محافظه کاران ایدئولوژیک یا ارتهمه وقایع را از دریچه نگرش محدود خود تعریف می کنند و با کمک گرفتن از چند نقل قول از رهبران ایدئولوژیک شان، راه حل را در ارجاع به گذشته می پندارند. بی توجه به اینکه آن رهبران آن تصمیمات را برای مقابله با مسائل زمان خود اتخاذ کرده بودند و تسری دادن آن به هرزمانی در آینده لزوما با نیازهای زمان سازگاری ندارد.
امروزه در جهانی زندگی می کنیم که تکنولوژی ارتباطات راهها را کوتاه کرده، مرزها را درنوردیده و انسانهای آگاهتری نسبت به یکصد سال پیش تربیت کرده. بخصوص شکل دولتهای موفق در این دوره تفاوت عمده یافته و دمکراسی خواهی حکومتهای توتالیتر را ذاتا نفی میکند. مهمتر از همه، امروزه اعلامیه جهانی حقوق بشر، این ارزشمندترین سند تاریخ حیات اجتماعی بشر را در دست داریم که چهارچوب کشورداری نوین و رابطه دولت-ملت را ترسیم می کند.
از آنجا که اعلامیه جهانی حقوق بشر والاترین ارزشهای انسانی را ارج می نهد، به سرعت در بین مردم و بخصوص جوانان و روشنفکران جوامع مختلف رواج یافته و به مطالبه عمومی تبدیل شده به نحوی که دیگر مشکل بتوان برای احزاب و حکومتهای ناسازگار با حقوق بشر آینده روشنی تصور کرد.
به نظر من نوشته آقای خلیق از این رو ارزشمند است که واقعیتهای بالا را به خوبی در نظر گرفته و طرح امروزی و نوینی برای عرضه دارد. حزبی که سوسیالیزم واقعی را در بهروزی عمومی مردم و نه فقط قشر خاصی می بیند و برای تحقق آن قائل به تکاثر دیدگاهها و تصمیم عمومی است. تنها معتقدم که لازم است اتکا حزب به مبانی اعلامیه جهانی حقوق بشر بسیار پررنگ تر اعلام شود و در صدر فهرست مشخصات اعتقادی حزب قرار گیرد.
۵٨۷٣٣ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : فرمالیسم معرفتی ـ نظری
ضرورت طراحی الگوی حزبی
(خلیق)

۱
از همین مفهوم بظاهر منطقی «ضرورت طراحی الگوی حزبی»، طرز تفکر کلاسیک آوانتوریسم وطنی عربده می کشد:
آوانتوریسم وطنی، الگوی هر چیزی را طرح می ریزد، بدون آنکه به محتوای آن چیز اشاره ای کرده باشد و یا حتی اشاره بدان به مخیله اش خطور کرده باشد.
الگوی حزب چپ کذائی اما هر چه باشد، فرم آن است.
فرم اما قاعدتا باید با توجه به محتوا تعیین شود و نه بطور سوبژکتیف و دلبخواهی و بسته به میل و هوس و جهت وزش باد و غیره.
مثال
برای طرح ریزی فرم (الگوی) لازم جهت حفظ و حمل ماست نمی توان بی اعتنا به محتوای مربوطه، یعنی بی اعتنا به ماست شروع به فلسفه بافی کرد و قالب (الگوی) کاغذی، کارتنی و یا پارچه ای پیشنهاد نمود.

۲
برای طرح ریزی حزب چپ کذائی هم باید محتوای ماهوی آن را، یعنی ماهیت طبقاتی آن را در مد نظر قرار داد و با توجه اکید به محتوا، فرم درخور آن را طرح ریزی کرد.

دیالک تیک فرم و محتوا را بنی بشر حتی هزاران سال پیش به تجربه دریافته بود.
آوانتوریسم وطنی اما دیری است که از آن بی خبر و در بهترین حالت، بدان بی اعتنا ست.

چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه رسیده ایم؟

۳
برای اینکه دیروز هم تنها کاری که از دست آوانتوریسم وطنی برمی آمد، طرح ریزی فرم مبارزه بود و نه اندیشیدن حتی به محتوای مربوطه.
بدین طریق و ترفند بود که شعار «تنها ره رهائی: جنگ مسلحانه» اعلام و همه گیر شد و زمینه را برای به انحراف کشاندن خلق، پیروزی ضد انقلاب فئودالی ـ فوندامنتالیستی و روی کار آمدن عفریته های عهد عتیق به سهم خود هموار ساخت.

مبارزه مسلحانه کذائی فقط یکی از فرم های بیشمار مبارزه است.
عمده و مطلق کردن آن در هر صورت به معنی فراموش کردن محتوای مبارزه بوده است.

۴
یکی از شعرای بیشمار آوانتوریسم و بهترین نماینده فرمالیسم معرفتی ـ نظری، احمد شاملو ست:

« بر این باور است، شاید
(چه کند)
که حرفی به میان آوردن را
از سر خودنمائی
درگیر تلاش پر وسواس گزینش الفاظی هر چه فاخرترم؟
گرفتار فضاحت دستیابی به فصاحتی هرچه شگفت انگیزتر
به گرماگرم هنگامه ای که در آن
حتی خروشی بی خویش از خراش حنجره ای خونین
به نیروتر از هر کلام بلیغ است
سنجیده و بر سخته.»
(در جدال با خاموشی)

معنی تحت اللفظی:
چه کند؟
شاید فکر می کند که می خواهم برای خودنمائی الفاظی هرچه فاخرتر انتخاب کنم.
گرفتار ابتذال دستیابی به فصاحتی هرچه حیرت انگیزترم.
آنهم در هنگامه ای که هر نعره ای از خراش حنجره ای خونین نیرومندتر از هر کلام بلیغ و سنجیده است.

برای احمد شاملو هم فرم و عناصر فرمال تعیین کننده اند.
سرتاپای اشعار و افکار او به فرمالیسم غلیظی سرشته است:
او در این بند شعر، الفاظ فاخر و فصاحت (فرمال) را در مقابل نعره از خراش حنجره خونین و کلام بلیغ و سنجیده (باز هم فرمال) قرار می دهد.
شاملو و حواریونش نمی توانند از حد و سرحد فرم پا فراتر نهند.
به همین دلیل است که حریفی ایدئولوژی طرفداران آوانتوریسم چپ و راست (فدائیان، مجاهدین و غیره) را شاملوئیسم نامیده است که کاریکاتوری اکلکتیکی (از هر چمن گلی) از نیچه ئیسم و اگزیستانسیالیسم (فلسفه حیات) است.

۵
اکنون سوال این است که چرا برای حضرات، فرم چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندها این چنین مهم و تعیین کننده جلوه می کند، در حالیکه هر کودکی به تجربه می داند که مظروف مهم است و نه ظرف:
در ظرف خوشنگاری می توان زهر مهلک سرکشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
تعیین کننده همیشه و همه جا در تحلیل نهائی محتوا ست و نه فرم، البته بی آنکه فرم هیچ واره و هیچکاره باشد.
ولی فرم همیشه باید با توجه به محتوا تعیین شود و نه بطور دلبخواهی.

۶
فرمالیسم در آوانتوریسم وطنی دلایل اوبژکتیف (عینی) و سوبژکتیف متعددی دارد که باید بررسی شوند.
همه نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین به فرمالیسم گرایش دارند.
برای اینکه با توسل به فرمالیسم بهتر می توان به عوامفریبی دست زد و توده بی سواد را به دنبال خود کشید.

۷
ضمنا با مسکوت گذاشتن محتوا می توان ماهیت طبقاتی ـ ارتجاعی خود را از دیده ها پنهان داشت.
اگر کسی بخواهد محتوای طبقاتی حزب مورد نظر خود را بر زبان راند و هدف و آماج این حزب را تعیین کند، دیگر نمی تواند با رونویسی از مزخرفات «علمای» امپریالیستی به توجیه تصمیمات متخذه و حتی عملی شده دار و دسته خویش مبادرت ورزد.
در آن صورت باید نظر دهد و منتظر واکنش دگراندیشان بماند و صادقانه به تصحیح خطاهای فکری و نظری خود بپردازد.
۵٨۷۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : حزب زنده و پویا و خلاق خلیق
ما از الگوی حزب یکدست فاصله گرفته ایم و براین باوریم که حرب مورد نظر ما می تواند نحله ها و گرایش های مختلف چپ را دربرگیرد:
گرایش چپ دموکرات و سوسیالیست، سوسیال دمکرات ها و کمونیست ها و گرایش های دیگر.
وجود تنوع فکری ـ سیاسی در چارچوب کلی اسناد دیدگاهی، برنامه ای و سیاسی حزب، بر پویائی و زنده بودن حزب می افزاید (خلیق)

یا للعجب!
اگر چنین است، پس انتشار سلسله مقالاتی با معرفی نامه ای مبنی بر اینکه «مقاله حاضر از طرف دست اندرکاران پروژه ی «فراخوان برای مشارکت در روند شکل دهی تشکل بزرگ چپ»، که مباحث نظری برنامه ای و ارائه طرح ها و راهبردهای سیاسی و سازمانی توسط فعالین این پروژه را در دستور کار خود دارد، برای درج در اخبار روز فرستاده شده است» زیر علامت سوال می رود.

چون بحث معمولا قبل از تصمیمگیری نهائی صورت می گیرد تا از نظرات ارائه شده برای تصمیمگیری نهائی و عملی کردن تصمیمات متخذه استفاده شود.
بهتر می بود که بهروز خلیق پیشاپیش می گفتند که هدف از انتشار سلسله مقالات توجیه تصمیم متخذه و جامه عمل پوشیده از سوی حزب و دسته شان است.
تا یک دسته ساده لوح نیرو و انرژی خود را برای هماندیشی با ایشان و امثال بیشمار ایشان هدر ندهند.
۵٨۷۰٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : لیست مشترک
وقتی آقای‫ خلیق مینویسد، «ما از الگوی حزب یکدست فاصله گرفته ایم و .....» ‫با اینکه آقای خلیق‫ اصرار دارد بر پیشانی‫ «الگوی پیشنهادی» نام حزب را، نصب کند، اما به گمان من، این «الگوی پیشنهادی» نمیتواند چیزی جز یک لیست مشترک یا جبهه مشترک، باشد.

لیست مشترک‫، در واقع تجربه ای است، موفق که در پاره ای از کشورهای اروپایی بخصوص در کشورهای موسوم به کشورهای‫ اسکاندیناوی، اسکلت و زیر بنای تشکیلاتی و سیاستگذاریهای معتقدین به مارکسیسم و کمونیسم را تشکیل میدهد، که در نوع خود تجربه ای موفق و پر ثمر برای کارگران و زحمتکشان این کشورها بوده است.

‫سالها بود، کمونیستها و مارکسیستها در برخی از کشورهای‫ اروپایی، در اثر تفاوت برداشتشان از متون مارکسیستی، لنینی و یا حتی مائویستی دچار انشقاق و پراکنده گی عمیقی بودند.
‫ اولین تاثیر منفی این پراکندگی، همانا عدم امکان وجود، موثر‫ آنان در ساختار دموکراتیک سیاست، اقتصاد و اجتماع کشورشان بود. مارکسیستها در گروههایی حداکثر چند صد نفری در احزاب و سازمانهایی کاملا مستقل از یکدیگر متشکل بوده، و‫ فعالیتهای اجتماعی خود را به انجام می رسانیدند. ‫درست به همین دلیل، آنها هرگز نه نماینده ای در شوراهای شهر و استان داشتند، و نه نماینده ای در مجلس شورای ملی شان.
‫با ایجاد لیست مشترک آنها موفق شدند، در مراکز تصمیم گیری کشورشان حضوری واقعی داشته و در دفاع از ‫منافع طبقه کارگر و زحمتکش موفق تر و موثرتر عمل کنند.

‫در آغاز تشکیل ‫لیستهای مشترک، احزاب، سازمانها و دسته جات شرکت کننده در لیست‫، استقلال تشکیلاتی خود را داشتند.
‫اما ‫امروز در غالب کشورهای اروپایی، اعضای لیستهای مشترک، خود را عضو لیست مشترک دانسته، و نام تمامی احزاب‫ و سازمانهای شرکت کننده در لیست مشترک به یاد تاریخ سپرده شده است.
۵٨۷۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست