طرح بحثی مقدماتی درباره گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران
اکبر سیف
•
گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی، از جمله مباحث اساسی ای است که در مقابل جنبش آزادیخواهانه مردم ما قرار داشته ودارد. بحث بر سر صرف گذار از نظام دینی به هرقیمتی وباهرمقصد ناروشنی نیست؛بحث برسررسیدن به نظامی است دموکراتیک،باتمامی مختصات اصلی آن
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۴ دی ۱٣۹۲ -
۱۴ ژانويه ۲۰۱۴
این طرح بحث در واقع متن سخنانی است درباره گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران که در نشست کنشگران چپ در شهر پاریس د رروز یکشنبه پنج ژانویه، برای گشایش بحث ارائه شد.
--------------
با تشکر از دوستان. در ابتدا باید اشاره کرد که سعی من براین است که با توجه به محدویت وقت، چند پرسش بنیادین به بحث گذاشته شوند. برخی از این پرسش ها به همراه پاسخ مطرح شده اند و برخی دیگر بدون پاسخ. یافتن پاسخ های درست و واقع بینانه برای این پرسش ها، از جمله موضوعات مهمی است که در مقابل همه ما قرار دارد.
یکم: گذار از ج ا به دموکراسی، از جمله مباحث اساسی ای است که در مقابل جنبش آزادیخواهانه مردم ما قرار داشته ودارد. بحث بر سر صرف گذار از نظام دینی به هرقیمتی وباهرمقصد ناروشنی نیست؛بحث برسررسیدن به نظامی است دموکراتیک،باتمامی مختصات اصلی آن.درعین حال نبایدفراموش کردکه گذاربه دموکراسی درایران ذیل سیطره ج ا چیزی نیست که بنا به میل ما ودر پی تکرار مکرریک رشته اصول دموکراتیک، درباب ضرورت واجتناب ناپذیری گذار،جامه عمل پوشد.گذار امری است سیاسی-عملی وبرای تحقق آن جمع وترکیب یک رشته عوامل،آنهم درجریان وقوع تحولات سیاسی گام به گام و اغلب غیرقابل پیش بینی که حاصل کنش وواکنش کارگزاران مختلف ومتضاد المنافع وزورآزمایی میان آنهاست،تحقق می یابد.
گذار،الزامات خاص خود رادارد:بخشی ازاین الزامات ملی هستند وبه مناسبات وتوازن قوا میان نیروهای اصلی موجود درسطح جامعه،اعم ازحکومت تا اپوزیسون ومردم، وبخش های مختلف هرکدام ومنابع قدرت آنها،مربوط می گردند؛بخش دیگر، بین المللی می باشند وبه مناسبات نیروها وقدرت های خارجی بانیروهای سیاسی درگیردرعرصه ملی ارتباط پیدا می کنند.علاوه براین ودرصورت فراهم بودن یک رشته عوامل،گذاربه دموکراسی مثل هرپدیده دیگری ازمراحل مختلفی عبورمی کند.تشخیص این مراحل واتخاذ اشکال وروش های مبارزاتی خاص هریک،ازالزامات پیشبرد درست امرگذاراست.
پرواضح است که فروپاشی یافروپاشاندن نظام،بخودی خود شکل گیری دموکراسی رادرپی نخواهد داشت؛وتازه اگرهم در صورت فراهم بودن یک رشته شرایط،به شکل گیری دموکراسی فراروید باز به طورخود بخودی تحکیم دموکراسی رابه دنبال نخواهد داشت.چراکه،ازجمله الزامات تعیین کننده تحکیم دموکراسی سیاسی،تامین پیشرفت اقتصادی و دستیابی جامعه به سطح معینی ازرفاه ودموکراسی اقتصادی است.پایه اجتماعی دموکراسی درایران تحت سلطه استبدادخشن مذهبی-اولیگارشیک حاکم که کشوررابه نقطه فلاکت درتمامی زمینه هارسانده است بسیاروسیع است ودربرگیرنده اقشاروطبقات مختلف،بویژه اقشارمتوسط مدرن واقشارفرودست جامعه یعنی کارگران وعمده حقوق ومزدبگیران وتوده وسیع بیکاران و...می باشد.این ازجمله نکات مهمی است که بویژه ازسوی چپ دموکرات باید موردتوجه قراربگیرد.
اماهرگاه ازاین ملاحظات بدیهی ودر عین حال بنیادین که بعضانادیده گرفته می شوندبگذریم،استقراردموکراسی درایران مدتهاست که بدل به خواست مرکزی همه آزادی خواهان وترقی خواهان ایران،که دل درگروپیشرفت وتوسعه جامعه ورفاه شهروندان دارند، گردیده است.تزاصلی این گزاره هم براین استواراست که ازطریق برقراری دموکراسی سیاسی،درمفهوم دقیق وشناخته شده وتجربه شده آن،است که می توان درمسیرتحقق دموکراسی اجتماعی واقتصادی،درتمامی عرصه هاوجلوه های آن، درمیهن بلازده مان گام برداشت.ازاین مسیر است که می توان ومی باید به رفع تبعیض میان شهروندان جامعه درتمامی زمینه ها،میان زنان ومردان،اقوام وملیت های گوناگون،پیروان مذاهب وادیان مختلف ونیزدین ناباوران و...همت گماشت وبا مدیریت درست ودموکراتیک جامعه و بازتوزیع عادلانه ثروت ها ودسترنج کار وتلاش شهروندان ،جامعه رادر مسیرتوسعه وپیشرفت وعدالت اجتماعی اداره کرد.به همین خاطراست که استقراردموکراسی سیاسی درایران می باید درمرکزتوجه ودرسرلوحه استراتژی سیاسی چپ دموکرات ایران قرارداشته باشدوبراین مبنا به اتخاذ سیاست ها وتاکتیک های مبارزاتی بپردازد.(۱)
دوم:بحث برسر گذارازجمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران است.دراینجا باسه عنصر گذار،جمهوری اسلامی،دموکراسی،وهرسه درارتباط باایران،روبرومی باشیم.تصورماازهریک ازاین سه جزء به چه قرار است؟
دربرخورد با ساختارسیاسی جمهوری اسلامی که بیش از٣۵ سال ازحاکمیتش می گذرد باید به این واقعیت توجه داشت که جمهوری اسلامی،تنها با نظامی دیکتاتوری مشخص نمی شود.رژیم ج ا رژیمی است استبدادی- مذهبی واولیگارشیک،که برمبنای دین اسلام وروایت خاصی از شیعه دوازده امامی شکل گرفته است وسلسله مراتب خاص خودراپیداکرده است.برمبنای این روایت،که درقانون اساسی نظام آمده است،حکومت امری است الهی ومتعلق به امام زمان.درغیاب امام زمان،امرولایت وامامت،درانحصارفقهای شیعه مذهب قراردارد و ولی مطلقه فقیه،درمرتبه بندی میان این فقها، نقش منحصر به فرد رهبری کننده رابرعهده دارد. دراین نظام پیروان مذهب شیعه ازامتیازات خاصی به نسبت پیروان سایر ادیان ومذاهب وعقاید دیگر ،ازاشغال مقامات سیاسی گرفته تا کسب امتیازات اقتصادی ورانت های گوناگون،برخوردارند.بی جهت نیست که جنگ قدرت وفسادورشوه خواری ازصدرتاذیل نظام رافراگرفته است.انتخابات دراین نظام،دربهترین حالت ودرصورت رعایت تام وتمام قانون اساسی رژیم،درکادرمعین وبه منظورتعیین سهم هریک ازجناح هاوباندهای ذی نفوذ دراداره کشور وبرخورداری ازامتیازات ورانت های حکومتی است که صورت می گیرد.حفظ نظام،«اوجب واجبات» همه جناح ها وباندهای حکومتی راتشکیل می دهد.چنین است که ظرفیت اصلاح ازدرون ج ا بسیارمحدودوآنهم برسرجزئیات است وهرجریان سیاسی که بخواهد درجهت اصلاح ازاساس و دستیابی به ابتدائی ترین حقوق مردم ایران به مثابه شهروندانی آزادوبرابرحقوق مبارزه کند به ناگزیربه تغییرقانون اساسی رژیم وجایگزینی آن با قانون اساسی ای جدیدو دموکراتیک وبدورازتبعیض میان شهروندان راه می برد. (۲)
درتقابل باچنین نظام سرکوبگرمذهبی فاسد حاکم است که رسیدن به دموکراسی در ایران به مثابه هدف مرکزی استراتژی سیاسی مطرح می گردد.یعنی اینکه حکومت ایران باید حکومتی باشد زمینی،انتخابی،برآمده ازرقابت آزادانه وعادلانه میان همه جریانات ونیروهای سیاسی کشور؛حکومتی باشدمتکی به رای آزاد مردم به مثابه شهروندانی آزاد وبرابرحقوق، ودرعین حال پاسخگو به آنان.بدین ترتیب پیش شرط های اجتماعی دموکراسی سیاسی به صورت برخورداری یکسان همه مردم از حقوق سیاسی وآزادی های مدنی ونیز وجود انجمن هاونهادهای مدنی واحزاب سیاسی ضرورت می یابند.درچنین نظام دموکراتیکی،دین ودولت ازهم جدابوده،برابری کامل میان پیروان همه ادیان برقرارمی باشد وبنابراین،دین رسمی ای وجودنخواهد داشت. شکل حکومتی مد نظر،باتوجه دستاورد های تا کنونی وآزمایش شده جامعه بشری درزمینه دموکراسی ونیزتحولات وتجارب تاریخی کشورایران،که به بهائی گزاف بدست آمده اند، جمهوری می باشد.براین بنیاد ها واعلامیه جهانی حقوق بشر است که می باید قانون اساسی جمهوری عرفی ایران تنظیم گردد.
درباره گذار وچگونگی آن هم به طورخلاصه می توان گفت که تکیه گاه اصلی گذار مردم ایران هستند.این مردم ایران هستند که برای دستیابی به حقوق سیاسی واقتصادی واجتماعی خویش در زمینه های مختلف بپا خواسته وازطریق سازماندهی مبارزات خویش،با تکیه برتظاهرات،اعتصابات ونافرمانی مدنی واشکال دیگرمبارزاتی، دیکتاتوری مذهبی حاکم را به چالش می کشند وگام به گام به عقب رانده ودرنهایت بساط آنرا برمی چینند وگذار به حاکمیت ملی ودموکراتیک رابه سامان می رسانند.بنابراین، گذاربه مردم سالاری درایران نیز،مانند هرکشوردیگری،نه ازطریق دخالت نظامی قدرت های بین المللی بلکه با تکیه برمردم ایران است که تحقق می یابد؛ وآنهم مردمی به طور نسبی آگاه به منافع خویش که درشبکه های اجتماعی وجامعه مدنی سازمان یافته اند.برای گذاربه دموکراسی،علاوه برهمه پیش شرط ها،وجود اپوزیسیون نیرومند وبواقع دموکرات، که به اتکای جامعه مدنی وشبکه اجتماعی گسترده ازنفوذ واعتبارواعتماد وسیع درجامعه برخوردارباشد هم ضرورت دارد؛ بدون وجود چنین اپوزیسیونی،که بنا برقدرت وسازماندهی بالا وتوده ای اش طرف توجه همه کنشگران قرارگرفته ودرمراحل قطعی گذار،طرف مذاکره با دیگرکنشگران سیاسی وهمه گرایشات سیاسی طرفدارتغییر وتمامی ناراضی ها، اعم ازحکومتی وغیرحکومتی ونیزقدرت های خارجی ونهاد های معتبر بین المللی قرار می گیرد،سخن گفتن ازگذاربه نظامی دموکراتیک،تاحدودی بی معناست وبه نوعی، گام گذاشتن به ناکجا آبادی ازنوع حکومت شاهی وشیخی ویاافتادن کشور درغرقاب بالکانیزاسیون وتجزیه کشوربه مخروبه هایی جداگانه است.
درباره روش گذار،به گمان من،درست این است که چپ دموکرات ایران درهمراهی با خواست مردم ایران ازاشکال وروش های مبارزاتی خشونت پرهیز طرفداری کند.چپ های دموکرات تا جائی که می توانند باید دراین راستا تلاش ورزیده وبا مواضع ورفتارخویش نشان دهند که بواقع دموکراتند وبه قواعد دموکراسی آگاه وبدان از همین امروزپای بندند.به همین خاطر است که از گذارمسالمت آمیزدفاع می کنند.اما درعین حال واضح است که شیوه گذار بیش ازهرچیز توسط هیئت حاکمه تعیین وتحمیل می شود.ودر این باره ج ا درجریان همه حیات خویش نشان داده است که مناسباتش با مردم ایران نه مناسباتی متمدنانه ودرنرم دولت هاوجوامع مدرن، بلکه رابطه ای است مبتنی بررابطه خلافت باامت؛سردمداران رژیم،حکومت رااساسا زمینی ومتعلق به شهروندان برابرحقوق نمی شناسند که بخواهند به آنهاپاسخگوباشند.چنین است که تاکنون تنها به زبان چماق،سرکوب،شکنجه ،زندان وبرپاکردن چوبه های دارونظایرآن با مردم،وبخصوص بامخالفین سیاسی ودگراندیشان سخن گفته اند.واگردربرهمین پاشنه ای بچرخد که تاکنون چرخیده است وجمهوری اسلامی درهیئت کنونی اش تداوم یابدچنین رژیمی به احتمال زیادراه گذار غیرمسالمت آمیز رابه جامعه ومردم تحمیل خواهد کرد.ودراین صورت، حق دموکراتیک مردم ایران است که به مقابله با سرکوب ج ا تامرحله فروپاشی آن برخیزند.
سوم:اما درباره این پرسش مشخص که مبحث«گذار» درایران،درچه مرحله ای قراردارد والزامات عملی برای گذاربه نظامی مردم سالار درکشور تاچه حد فراهم است؟
بدون تردید؛برای دستیابی به درکی عینی وواقعی نسبت به وضعیت «گذار» درایران،باید ارزیابی ای واقع بینانه وحتی الامکان متکی برآمار وارقام ازموقعیت رژیم ج ا ومنابع قدرت آن،وضعیت جنبش آزادی خواهانه مردم ایران دراصلی ترین زمینه ها،موقعیت اپوزیسیون وطیف های گوناگون آن، وتحولات درسطح منطقه وجهان ورابطه آن بامسائل ایران داشت.برای این منظور باید دید روشنی نسبت به یک رشته مسائل مهم داشت :مسائلی نظیر بحران مشروعیت رژیم ج ا وروند بی اعتباری ولی فقیه ،کم وکیف تشتت ودامنه وعمق جنگ قدرت میان جناح های حاکم وچشم اندازآن، چگونگی بحران عدم کارائی دولت ج ا دراداره کشوردرزمینه های اقتصادی واجتماعی و فرهنگی وسیاسی ودورنمای آن،کم وکیف نهاد های سرکوبگر رژیم ومیزان انسجام آنها،موقعیت جنبش اعتراضی ومطالباتی مردم ایران وحد سازمانیابی آن ، وضعیت اپوزیسیون دموکرات وآزادیخواه ایران ومیزان اعتبارونفوذ آن درسطح جامعه،رابطه رژیم ج ا با قدرت های منطقه ای وبین المللی وتوان آن درتحمل فشارهای گسترده خارجی .
واقعیت این است که انتخابات ۹۲ وجریان مباحث وافشاگری هاوکنش وواکنش های قبل وبعد ازآن،چه درسطح رژیم وچه درسطح اپوزیسیون وقدرت های بین المللی، امکانات تازه ای درزمینه یافتن پاسخ های حداقل نسبت به برخی ازاین پرسش هارا،به برپایه یک رشته داده های عینی،فراهم آورده است.داشتن درکی واقع بینانه نسبت به این مسائل،سهم زیادی درتنظیم نقشه راه اپوزیسیون جمهوری خواه درباره زمینه های واقعی گذاردراین مرحله ازمبارزات مردم ایران،ودراتخاذ راهکار های مناسب ازسوی اپوزیسیون دموکرات ایفا می کند.اینها هستند ازجمله مسائل مهمی که می باید جای لازم خود رادرمباحث مربوط به گذارازج ا پیداکنند.
-------------------------
(۱) این درست است که هدف نهائی چپ دموکرات ایران استقرارسوسیالیسم می باشد. این هم درست است که به لحاظ متدیک این هدف نهائی باید ردپای خود رادرمبارزات جاری ودر پروژه سیاسی چپ های دموکرات نشان دهد.اما همه می دانیم که بحث کدام سوسیالیسم؟وبه چه طریق وچگونه؟،به دلایل گوناگون بحثی است بازومهم.مباحث نظری دراین باره درسطح چپ جهانی جاریست وچپ دموکرات ایران هم به سهم خویش درگیراین مباحث نظری بوده است ومی باید بیش ازاین نیز،درصورت توانائی درتجدید سازمان خود،به گونه ای روشمند بدان بپردازد.اما این مباحث به هیچ وجه جای کارطاقت فرسای ارائه تحلیل مشخص ازشرائط مشخص جامعه ایران وارائه پروژه سیاسی برای گذارازاین نظام سیاسی قرون وسطائی رانمی گیرد.سیمای چپ دموکرات ایران قبل ازهرچیز سیمائیست سیاسی وبا پروژه سیاسی برای جامعه ایران مشخص می شود.چپ ایران باید بتواند بامردم ایران واقشاروطبقات مختلف آنها،بویژه کارگران ومزد وحقوق بگیران وبیکاران واقشارمتوسط وفرودست جامعه وباهمه گروه بندی های به تنگ آمده تحت فشارتبعیض،به زبان سیاسی سخن بگوید،یعنی مطالبات برحق آنها رابازشناسد وبرای آنها راه حل های مشخص،قابل فهم وقابل اجرادریک نظام دموکراتیک ومردمی ارائه دهد.چپ دموکرات ایران با چنین رویکردهائیست که می باید جایگاه مناسب خودرادرارائه گفتمان های تازه وگفتمان سازی درفضای سیاسی واقتصادی واجتماعی وفرهنگی جامعه ایران پیداکند،وباپرکردن خلاء های موجوددرجامعه،تعرض ایدئولوژیک گسترده ای راعلیه ایدئولوژی مسلط،ا که تحکیم وتداوم نظام موجود رامدنظردارد، سازمان دهد.
(۲)همین جا خوبست اشاره شود که علاوه برساختارسیاسی،می باید به تحلیل مشخص ساختاراقتصادی واجتماعی نظام ج اهم پرداخت.این مبحث،بواقع مبحثی است غامض.تمرکز براین مسئله، برای تدوین استراتژی سیاسی،اهمیت تعیین کننده دارد.باتکیه برتحلیل ساختاراقتصادی-اجتماعی جامعه وارائه تصویری روشن وواقعی ازترکیب طبقاتی وقشربندی جامعه ووزن هریک است که می توان منابع قدرت دوجبهه موافقان ومخالفان مردم سالاری درایران،نقاط قوت وضعف هریک را روشن کرد وبه نقشه راه برای دموکراسی استحکام لازم بخشید.البته اینها موضوع بحث این نشست نیستند وخود بحث دیگری را می طلبند.
|