یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نگاهی به وضعیت سیاسی مناطق کردنشین
در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه

فرخ نعمت پور


• در این راه باید جنبش کردستان چنانکه به گسترش همکاری خود با دیگر جریانات سیاسی کرد می پردازد، به جنبش و نیروهای سیاسی و مدنی سرتاسری نیز نزدیکتر شده تا بدین ترتیب بتوانند به تدوین سیاست و برنامه واقعبینانه تری که بر اساس شرایط مشخص کردستان و ایران قرار گرفته است، نائل شوند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲٨ دی ۱٣۹۲ -  ۱٨ ژانويه ۲۰۱۴


توضیح گروه کار ملی- قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در باره این نوشته
گروه کار ملی - قومی سازمان با توجه به تازه‌ترین رخدادهای دارای اهمیت سیاسی در رابطه با "مسئله کرد" در هر چهار کشوری که بخشی از جمعیت آنها را مردم کرد تشکیل می دهند، درنگ بر این تحولات را ضرور دید و به همین منظور به رفیق فرخ نعمت پور عضو این گروه مسئولیت داد تا که طرح بحثی را در همین زمینه تهیه کند. پیش نویس تهیه شده مبنای بحثی اولیه در نشست مشترک هیئت سیاسی و گروه کارملی - قومی سازمان قرار گرفت و در پرتو تبادل نظرهای صورت گرفته خود طرح بحث نیزاز تصحیحات و تدقیق هایی برخوردار گردید. با آنکه جهات عمومی این طرح بازنویسی شده با تمایل مثبت عمومی در میان بحث کنندگان مواجه بود ولی در نهایت گروه کار ما ضمن قدردانی از حاصل کار رفیق نویسنده طرح بحث، به ایشان توصیه کرد که با انتشار نوشته به امضای خود مفاد آنرا که یک نگاه تشریحی به جوهر تحولات مربوطه است در اختیار عموم قرار دهد.

گروه کار ملی - قومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)



نگاهی به وضعیت سیاسی مناطق کردنشین در کشورهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه
(به مناسبت دووی رێبهندان)



مقدمهای بر یک بستر سازی جدید در مسئله تاریخی کرد
منطقه خاورمیانه طی روندی با شاخصه‌های دو جنگ اول و دوم خلیج فارس و نتایج آن، لشکر کشی آمریکا به افغانستان و سرنگونی طالبان، و موج تحولات چند سال اخیر در کشورهای عربی (موسوم به بهار عربی)، کلا وارد فاز جدیدی شده است که آن را از دهه هشتاد میلادی کاملا متمایز می کند.
در دهه نود میلادی با آغاز جنگ اول خلیج، کردها در مناطق خودشان در عراق به قدرت رسیدند. شاخص اصلی تحول در این دهه را دقیقا همین رخداد باید دانست: عقب نشستن ناگزیرنیروهای دولت مرکزی از مناطق کردنشین شمال عراق و جایگزینی آن با یک قدرت سیاسی محلی. اما با آغاز هزاره سوم، روند رویدادها شتاب بیشتری می گیرند، این شتاب را می توان از جمله در سرنگونی صدام و طالبان، برجستهتر شدن عنصر خارجی تغییر در تحولات سیاسی کشورهای منطقه، و سرانجام دگرگونی‌های ناشی از "بهار عربی" جستجو کرد. قدرت گیری بازهم بیشتر کردها به علت سرنگونی دولت صدام حسین و ظهور یک دولت مرکزی جدید که کردهای عراق در آن نقش مهمی داشتند، عامل مهم دیگری در این روند گردید. این امر باعث شد کردها در عراق از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر بیشتری برخوردار گردند و با تقویت ارگانهای دولتی کردی امر نفوذ سیاسی خود را نه تنها در عراق بلکه در مناطق کردنشین کشورهای همجوار نیز گسترش بخشند. امری که طبعاً خوشایند دولتهای همسایه آنان نبود.

شاخصههای آخرین تحولات
بر بستر و در تداوم این روند در این اواخر شاهد به وقوع پیوستن رویدادهای دیگری هستیم که بسیار قابل توجه اند. این رویدادها را می توان در سه مقوله تقسیم بندی کرد: ١ـ اعلام فراخوان برای تشکیل کنگره ملی کرد در "اقلیم کردستان عراق"، ٢ـ آزادسازی مناطق کردنشین در سوریه، ٣ـ و سرانجام سفر اخیر آقای بارزانی به ترکیه بنا بر درخواست و دعوت رجب طیب اردوغان.

اعلام فراخوان برای تشکیل کنگره ملی کرد در "اقلیم کردستان عراق"
چنانکه در اخبار منعکس شد مسعود بارزانی با فراخواندن احزاب سیاسی کرد از کشورهای مختلفی که دارای مناطق کردنشین هستند، نشستی را در شهر اربیل ترتیب داد برای تدارک تشکیل کنگره ملی کرد در آینده نزدیک. در این نشست با خصلت کنفرانس مقدماتی، دهها حزب و سازمان کردی از بخشهای مختلف کردستان شرکت کردند که در جریان آن با انتخاب بیست و یک نماینده از بخشهای مختلف و از جمله پنج نماینده از احزاب کرد ایرانی، قرار شد که این جمع منتخب در پی تدارک جلسات بعدی برای تشکیل نهائی این ارگان باشد. نشستهائی که قرار بود در سپتامبر و یا نوامبر برگزار شوند، اگرچه بخاطر برخی اختلافات و رقابت‌های درونی میان کردها برگزار نشدند. در میان کردهای ایرانی بدلیل اینکه نمایندهای از پژاک نتوانست انتخاب شود، اختلافات سیاسی موجود میان این جریان و دیگر جریانات سیاسی کرد ایرانی نیز بالا گرفت، امری که تا حالا برای آن راه حلی پیدا نشده است. همچنین جریانات سیاسی دیگری وجود دارند که از عدم حضور خود در هیئت نمایندگی کردهای ایران ناراضی هستند.
آشتی اجتماعی، تلاش برای داشتن نمایندهای در سازمان ملل، گسترش همکاریهای فرهنگی و سرانجام تلاش برای خاتمه دادن به جنگهای میان حزبی از جمله اهداف این کنگره اعلام شدهاند. همچنین قرار است که این کنگره از ششصد نماینده تشکیل شود با ترکیبی مکمل از سیصد مهمان دوستدار قضیه کرد. در این ترکیب ششصد نفری، تنها ٤٥ درصد از احزاب و سازمانهای سیاسی خواهند بود، و ماباقی ترکیب را متعلقین به نهادها و نیروهای مدنی و شخصیتهای مستقل و متفرقه تشکیل خواهند داد که بیگمان خود موضوع بحث در بین جریان‌های اصلی کنگره بر پایه منافع هر یک از آنان خواهد بود.
لازم به تذکر است که قبلا در سال ١٩٩٩ در اروپا کنگره ملی ای از طرف پ کا کا سرهم بندی شده بود. کنگره کنونی ظاهراً تلاشی است در راستای گسترش کنگره قبلی. ولی واقعیت این است که کنگره قبلی را جریانات اصلی در کردستان عراق و ایران چندان به رسمیت نشناختند، و آن را بیشتر ارگانی متعلق به پ کا کا دانستند.

در رابطه با تشکیل این کنگره می توان گفت که با توجه به نقش و جایگاهی که حکومت اقلیم کردستان در میان کردها پیدا کرده است، تلاش بارزانی در این راستا است که اولا نقش محوری حکومت اقلیم را بیش از پیش تقویت کند، دوم اینکه از طریق این کنگره رقابت موجود میان خود و پ کا کا را به عرصه همکاری بکشاند، و سوم اینکه از طریق همگرائی بیشتر در میان کردها، وزنه عنصر کردی را در تحولات منطقه وزین تر کند. اما مسئله رقابت بر سر نفوذ در کردستان سوریه میان پ کاکا و بارزانی، و نیز اختلاف بر سر تعداد نمایندگان از هر بخش کردستان در مرحله فعلی خود به مانع بزرگی برای این همگرائی تبدیل شدهاست. عدم تشکیل نشستهای بعدی خود به خوبی وجود این اختلاف را تائید می کنند.

در رابطه با احزاب و سازمانهای کرد ایرانی باید گفت که این احزاب عمدتا از تلاش برای تشکیل کنگره ملی کرد پشتیبانی می کنند و در این مسیر خود را کاملا هم راستای بانیان آن می دانند، و در تضاد، رقابت یا اختلافی که میان بارزانی و پ کاکا وجود دارد، عمدتا خود را در کنار "حکومت اقلیم کردستان" تعریف می کنند.
اما با همه مشکلات و موانعی که توصیف شد، نکته اصلی همانا آغاز تشکل یابی کردهای چهار کشور کرد نشین در قالب کنگره کردی است. این رویکرد دارای اهمیت بزرگ در روندهای سیاسی منطقه می تواند باشد.   

آزادسازی مناطق کردنشین در سوریه
دولت سوریه بعد از دچار شدن به جنگ داخلی، در یک استراتژی تدوین شده از مناطق کردنشین عقب نشینی کرده و این مناطق را به خود کردها واگذار کرد. این استراتژی ناظر بر چند مولفه بود: ١ـ استفاده از این منطقه برای درست کردن اهرم فشار علیه دولت ترکیه که مستقیما وارد رقابت و جنگ داخلی در سوریه شده بود و از نیروهای مخالف بویژه سلفیها پشتیبانی می کرد. بدنبال این عقب نشینی، عملا پ کا کا یا نیروهای طرفدار آن (با توجه به حضور پ کا کا در سوریه و گرفتن کمک از دولت اسد در سه دهه گذشته که به نفوذ این جریان در میان کردهای سوریه انجامیده بود)، در واقع این پ کاکا و جریانات نزدیک به آن بودند که به نیروی سیاسی اصلی در کردستان سوریه تبدیل شدند ٢ـ کردها اعلام دولت کردند و در این اعلام از جمله گفتند که هدف آنها جدائی از سوریه نیست و در رقابت میان دولت اسد و مخالفان از کسی هواداری نمی کنند، اما اگر جریانی بخواهد وارد مناطق آنان بشود و حق حاکمیت و اداره این مناطق را به خطر بیاندازد، علیه آن وارد عمل خواهند شد، ٣ـ بعد از این تحول ما شاهد رشد عملیات تخریبی سلفیها در این مناطق بودیم که بدنبال آن گروههای بزرگی از مردم کرد در فرار از جنگ وارد خاک عراق شدند، ٤ـ هم اکنون اتحاد دمکراتیک به رهبری صالح مسلم که جریانی نزدیک به پ کاکا است با بیرون راندن احزاب و سازمانهای متعدد دیگرکردی به حاکم اصلی این مناطق تبدیل شدهاست. بارزانی در جریان یکی از سخنرانی‌هایش، سخت به این جریان تاخت و آن را به نقض آزادی و دمکراسی متهم کرد (شایان تذکر است که صالح مسلم در نشست تدارکاتی کنگره ملی کرد در اربیل شرکت کرده بود).
در مورد کردستان سوریه باید گفت که بعد از حکومت اقلیم کردستان، این دومین دولت دوفاکتوی کردی است که در منطقه شکل می گیرد، دولتی که البته بیشتر در نمایش سیاسی است که به دولت می ماند و عملا به علت دشواریهای ارتباط با ترکیه و حکومت اقلیم کردستان (دو تا کشور یا منطقهای که با آنان مرز مشترک دارد)، و نیز تماس با مناطق درگیر جنگ داخلی، عملا یک قدرت سیاسی ایزوله، محاصره شده و فاقد امکانات متعارف می باشد. صالح مسلم در سفر به ایران و ترکیه و ارتباط با نوری مالکی سعی می کند که یک دیپلماسی "جلب دوست ـ خنثی کردن رقیب" را به پیش ببرد. هدف حزب اتحاد دمکراتیک این است که با حفظ آرامش در مناطق تحت سیطره و نفوذ خود و عادی سازی و گسترش روابط با کشورهای مهم منطقه، به حفظ مناطق تحت کنترل خودشان ادامه بدهند. البته ناگفته نماند که بشار اسد اخیرا در یک مصاحبه گفته بود که با یکی از احزاب کردی در سوریه ارتباط دارد که بیشتر مفسرین این حزب را همان حزب اتحاد دمکراتیک می دانند که حتی گهگاه در عملیات نظامی علیه سلفی‌ها و نیز القاعده‌ایی‌های موسوم به "امارات شام وعراق" به همکاری با دولت اسد می پردازد.
نهایتا هم این واقعیت که پ کاکا به عنوان جریانی ملی ـ چپگرا که هویت سیاسی خود را در مبارزه‌ استراتژیکش علیه دولت ترکیه عضو ناتو تثبیت کرده است، و نیز به علت اینکه از طرف آمریکا به عنوان تروریست قلمداد می شود، دارای این یا آن گرایش ضد غربی است و همین هم در استراتژی منطقه ایش تاثیرات معین خود را دارد. از همین منظر است که می توان گفت پ کاکا در سیاست کلان در حال حاضر عموماً در جبهه ایران ـ سوریه قرار دارد. در سفری که صالح مسلم به تهران داشت، از دولت ایران این پیام را دریافت داشته که در صورت عدم اعلام استقلال، ایران به حمایت از آنها خواهد پرداخت.
در بازی سخت سیاسی که در سوریه و منطقه در جریان است، کردهای سوریه نقش مهمی را بازی می کنند. کردها که عملا دولت اسد را تجربه کردهاند و نیز از عدم گرایش مخالفان به اذعان به حق کردها خبر دارند، در شرایط فعلی به بازی ای تن دادهاند که در آن می توانند به عنوان اهرمی علیه ترکیه وارد میدان شوند و از این طریق در مقابل دادن امتیاز، از موهبت امتیاز سیاسی متقابلی که همانا تحت کنترل قرار دادن مناطق خودشان است برخوردار شوند.

سفر اخیر آقای بارزانی به ترکیه بنا به درخواست و دعوت رجب طیب اردوغان
در یک اقدام بی سابقه، مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان به ترکیه دعوت شد. در مراسم بزرگی که به این مناسبت در شهر دیاربکر تدارک دیده شده بود، دو خواننده مشهور کرد ابراهیم تالیسیس و شوان پرور در کنار اردوغان و بارزانی ایستادند، اما رو به مردم آواز و سرود کردی را آوازه دادند. در این مراسم هم چنین پرچم کردستان بر خلاف حساسیتهای دولتمداران ترک در میان دستهای مردم دیده شد. آنچه که در سخنان بویژه بارزانی و دو خواننده نامی مشاهده می شد امر صلح و آشتی بود.
سفر آقای بارزانی، نوع مراسم تدارک دیده شده و سخنان انجام گرفته در آن نشانی مهم از تحول یا تغییر در منطقه را بهمراه دارد. در نگاهی کلی می توان گفت:
ـ دولت اردوغان در مقایسه با دیگر دولت های پان ترکیست پیشین در تاریخ ترکیه جدید در مجموع نگاه تا حدی متفاوت به مسئله کرد دارد، و در این راه دست به اقدامات معینی زده است. از جمله احداث رادیو و تلویزیون به زبان کردی، فراهم آوردن امکان آموزش واحدهای معینی به زبان کردی در دانشگاه، تعدیل فضای امنیتی در شهرهای کردنشین و سرانجام تلاش برای تعامل با پ کاکا. سیاستی که بازتاب بن بست سیاست آتاتورکیستی در نفی و حذف و سرکوب حقیقت کرد از واقعیت سیاست ترکیه است و پیش از هرچیز بخاطر مبارزه و ایستادگی جنبش هویت خواه کردی در این کشور. دولت اردوغان سعی دارد قضیه کردی را با دادن امتیازات معین و البته در غیان یک پ کاکا ی مسلح به پیش ببرد و بدین ترتیب هم به جنگ چندین ده ساله در این کشور خاتمه دهد، و هم راه را برای پیوستن به اتحادیه اروپا از سنگلاخ بیرون کشد،
ـ سه ماه دیگر انتخابات محلی در ترکیه برگزار می شود، و هدف اردوغان جلب رای مناطق کردنشین این کشور می باشد،
ـ گسترش ارتباطات با حکومت اقلیم که دارای منابع سرشار نفت و گاز می باشد. ترکیه که از نظر تامین منابع انرژی خودش عمدتا به ایران و روسیه وابسته است، سعی می کند با تنوع بخشیدن به این منابع به عنوان قدرتمنترین اقتصاد منطقه، رشد اقتصادی خودش را بیش از پیش تضمین کند،
ـ با بالا گرفتن پشتیبانی دولت مالکی از صالح مسلم و کردهای سوریه، دولت ترکیه به فکر تقویت بیشتر روابط خود با حکومت اقلیم افتاده است. در واقع بخشی از رقابت از طریق اهرم کردها صورت می گیرد، و حکومت اقلیم نیز بنابر مشکلاتی که با دولت مالکی دارد از نفس همان روابط برای تقویت جایگاه خودش استفاده می کند،
ـ تشویق بارزانی برای کمک به دولت ترکیه در زمینه پیشبرد برنامه صلح با کردهای ترکیه ونیز گسترش نفوذ خود در میان کردهای ترکیه،
ـ دولت ترکیه در رقابت خود با دولت مرکزی عراق، از کارت کردی برای تقویت موضع خود می خواهد استفاده کند.

اما بارزانی هم مطامع و منافع و برنامههای سیاسی خودش را دارد. در این رابطه از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ استفاده از دولت ترکیه در مناقشه خود با دولت مالکی. گسترش روابط اقتصادی، تجاری و سیاسی با ترکیه به منظور تشجیع ترکیه در دفاع از کردهای عراق در مقابل دولت مرکزی عراق،
ـ ترکیه در گسترش ظرفیت های تولیدی و صادراتی نفتی کردستان، می تواند عنصر نفت را در موقعیت ژئوپولیتیکی حکومت اقلیم بیش از پیش مستحکم تر سازد. این امر توان سیاسی و استراتژیکی حکومت اقلیم را در برنامههای سیاسی آتی خوش بشدت بالا می برد (تقویت عنصر اقتصادی در تقابلهایش با دولت مالکی و یا تقویت بنیههای اقتصادی برای اعلام احتمالی استقلال در آینده)،
ـ حکومت اقلیم بشدت از نارسائی های موجود خود در اعمال حاکمیت دولتی و ملی اش بر مناطق مرزی (بویژه در مناطق شمالی و شمال شرقی) جائی که نیروهای پ کاکا حضور دارند، رنج می برد. پیشبرد پروسه آشتی در ترکیه می تواند به حاکمیت دولتی اش را تقویت کند.

واقعیت این است که حکومت اقلیم کردستان استراتژی حفظ آرامش و روابط با دولتهای پیرامون خودش را به پیش می برد. زیرا که به علت موقعیت شکنندهاش و توان بیشتر کشورهای قدرتمند منطقه، حفظ این آرامش بیشتر به منافع آن کمک می کند. همچنین نه تنها به این علت، بلکه حکومت اقلیم دریافته است که بهترین راه برای حفظ و بقای خود همانا پایبندی به عرفهای بین المللی دولتمداری است. از نظراین حکومت تغییر شکل مسلحانه وجود احزاب دیگر کردستانها در کردستان عراق به یک بافت سیاسی ـ مدنی بهتر می تواند در خدمت منافع این حکومت باشد. کنترل تحرکات مسلحانه احزاب کرد ایرانی توسط حکومت اقلیم در عین پشتیبانی سیاسی و مالی از آنها در همین رابطه است.

احزاب کرد ایرانی، کردستان ایران
احزاب کرد ایرانی مستقر در کردستان عراق اگرچه از محدودیتهای وارده بر فعالیتهای خودشان ناخشنود هستند، اما بشدت از هر ابتکار اقلیم کردستان که ناظر بر تقویت همکاریها و ارتباطات آنها با حکومت اقلیم شود و یا اینکه چشم اندازهای دیگری بر فعالیتهای سیاسی آنها در سطح منطقه و بین المللی باز کند، پشتیبانی می کنند. در واقع تحول موجود در عراق امکانات آنان را در چند زمینه یا بالا برده و یا چشم اندازهای دیگری بر روی آنها گشوده است: ایجاد اراده واحد کردی، گسترش ارتباطات با جهان خارج، استفاده از امکانات مادی و معنوی موجود در کردستان عراق و سرانجام گسترش ارتباطات دیجیتالی ـ ماهوارهای با داخل کشور از جمله چشم اندازهای مطروحه می باشند.
در مورد خود کردستان ایران هم باید گفت که جامعه کردی بشدت متاثر از تحولات آن طرف مرزهاست، تا جائی که می توان گفت تاثیرات آنجا حال نسبت به فاکتور احزاب کردستان ایران بسیار برجستهتر شدهاند. توان این تاثیرات تا جائی است که اخیرا در داخل کردستان، عناصر مستقل فعال سیاسی خواهان مشارکت و یا داشتن کرسی ای در کنگره ملی کرد شدند.
با آنکه احزاب سیاسی دیرینه کردستان ایران از دیر باز بر اهمیت تحزب سیاسی در مبارزه‌شان برای تحقق خواست ملی تاکید ورزیده‌اند و از همان طلیعه تحولات اخیر پیرامون مسئله کرد بر اهمیت عامل بیرونی و منطقه‌ایی در سیاست‌هایشان متمرکز شده‌اند، اما به نظر می رسد که تا تامین توازن منطقی بین مبارزه سنتی با مبارزه مدنی در کردستان ایران و نیز تنظیم تعادل در مناسبات کردی و سراسری شان با نیروهای سیاسی یک خلاء محسوس وجود دارد. از دیدگاه استراتژی و تاکتیک، احزاب کرد ایرانی در یکی از حساس ترین سرپیچ‌های سیاسی خود قرار گرفته‌اند.

موضوعی دیگر در رابطه با وضعیت مناطق کردنشین در ایران این است که با آمدن دولت روحانی و انتشار "منشور حقوق اقوام و مذاهب" در آستانه انتخابات ریاست جمهوری از سوی او و اخیراً نیز پیش نویس حقوق شهروندی که در معرض بحث و گفتگوی عمومی قرار گرفته است، موضوع اقلیتها دارد از سوی دولت جنبه گفتمانی به خود می گیرد. هرچند برخورد دولت روحانی با این مسئله هنوز ابتدائی، شکل نگرفته و در نقطه اولیه خودش است و سعی می کند با این معضل صرفاً از زاویه حقوق شهروندی آنهم با درک نازلی که از آن ارایه می دهد تماس برقرار کند، اما نفس طرح بحث و در معرض عموم قرار دادن آن می تواند به ارتقای مباحث و برخوردها در مناطق اقلیتها منجر شود و بار دیگر موضوع را در صدر قرار دهد. طرح "منشور" و پیش نویس حقوق شهروندی آقای روحانی با همه انتقاداتی که به آن وارد است، می تواند در ادامه خود زمینه ساز تقویت جامعه مدنی و آن گرایشهای سیاسی منجر شود که حل معضل کرد را همزمان از طریق مدنی، سیاسی و مسالمت آمیز مطرح می کنند. انگیزه دولت روحانی از پیش کشیدن این "منشور" هر چه که باشد و البته تحلیل‌های واقع بینانه نشان از ان دارد که این رویکرد بیشتر امری است برونزا و تحت تاثیر تحولات سیاسی اخیر در منطقه تا کهرویکردی تلقی شود درونزا و برای دمکراتیزه کردن سیاست در ایران، با اینهمه اما نیروی جنبش دمکراتیک و برحق ملی در ایران نمی تواند و نباید نسبت به آن برخورد منفعلانه داشته باشد.

نتیجه
سه رویداد یا تحول مطرح شده در بالا به خوبی فاکت های جدیدی را نشان می دهند که به امر تحولات منطقه ما افزوده شده اند. قضیه کردی هر روز از اهمیت جدی تری برخوردار می گردد، و می رود تا که بیش از پیش مهر خود را بر تحولات منطقه بکوبد (یک برآمد ژئوپولیتیک). در واقع تحولات در جغرافیای سیاست منطقه، امکانات بیشتری برای کردها گشوده است و هر آنجا که فرصتی دست می دهد کردها برای ایجاد قدرت سیاسی خود دست به کار می شوند، امری دمکراتیک که ناشی از آگاهی ملی آنها و تلاش آنها برای زدودن اجحافات تاریخی است.
در مورد سه فاکت مطرح شده باید گفت که اگرچه کنگره ملی کرد هنوز در آغاز راه خودش است، پروسه آشتی در ترکیه با پیشرفت و تثبیت فاصله جدی دارد و مناطق آزاد شده کردنشین در سوریه در وضعیت بلاتکلیفی بسر می برند، اما باید از تلاشهای مردم کرد برای رسیدن به حقوق خود، و نیز از روند همگرائی در منطقه میان کرد ـ کرد و صلح و آشتی بر پایه مبارزه و تعامل بین کرد ـ دولتها استقبال کرد و آن را به نفع تحولات دمکراتیک در منطقه دانست. از همین منظر باید جمهوری اسلامی را برای کنار گذاشتن سیاست امنیتی سی و پنج ساله در کردستان تحت فشار قرار داد و از آن پیگیرانه خواست که باب گفتگو با مردم کردستان را بگشاید تا راه برای تحولات دمکراتیک در عرصه حل مسئله قومی ـ ملی در ایران گشوده شود. تردیدی نیست که بدون یک تحول اساسی در قانون اساسی مبتنی بر انواع تبعیضات و از جمله و بویژه اجحاف در حق اقوام مورد تبعیض و مذاهب و ادیان غیر شیعه نمی توان افق را روشن دید، اما اعتراف ولو ضمنی بخشی از دولتمردان جمهوری اسلامی به ناکامی سیاست های تاکنونی این حکومت خود منفذ و فرصتی است.
حل قضیه کردها در منطقه و کشور ما از ضرورت عاجل برخوردار است. در این راه باید جنبش کردستان چنانکه به گسترش همکاری خود با دیگر جریانات سیاسی کرد می پردازد، به جنبش و نیروهای سیاسی و مدنی سرتاسری نیز نزدیکتر شده تا بدین ترتیب بتوانند به تدوین سیاست و برنامه واقعبینانه تری که بر اساس شرایط مشخص کردستان و ایران قرار گرفته است، نائل شوند.

١٨ ژانویه ٢٠١٤


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست