مسئولیت زشتی فاشیسم
قهرمان قنبری
•
آرنت اصلی ترین دلیل وقوع هلوکاست را از کار افتادن قوه داوری انسانها می داند، انسانهایی که نمی توانند درد و رنج قربانی را در ذهن خود تصور کنند، امروز عباس معروفی نمی تواند درد و رنجی که رضا براهنی را بعد از هفتاد سال هنوز می ازارد متصور شود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٣۱ ارديبهشت ۱٣۹٣ -
۲۱ می ۲۰۱۴
با فاشیسم در نبردیم
این تحقیر شرم اور تمام مردان راستین
گرسنگی سوغات انهاست
و جاه طلبی شان هم
ما حق زیستن
انها هنر دروغ پردازی
ما عدالت اجتماعی
و انها درهای اینده را بسته نگه داشته اند
خوزه انریکو شاعر شیلیایی
اپیزود ١- «در صورتیکه این مهاجران (ترکهای اذربایجان) به سرزمین اذرابادگان ایران، از خود فرهنگ همزیستی مسالمت امیز و فروتنی در مقابل تاریخ و ملت ایران از خود نشان دهند و برای امنیت ملی شهروندان ایرانی و تمامیت ارضی ایران و تأمین منافع ملی از جان خود مایه بگذارند، این شانس و اجازه به انها داده خواهد شد که با جمع اوری همه همتباران خود از سراسر جغرافیای ایران در دو استان اردبیل و اذربایجان شرقی سکونت کنند، و همانطور که قبلا پیشنهاد شده است جدایی انها از ایران راه حلی منطقی و پایدار و به سود طرفین و از همه مهمتر به نفع جایگزینی دمکراسی و پیاده کردن یکسان سازی حقوقی در کشور خواهد بود.»
ناصر کرمی -مقاله منتشر شده در سایت ایران گلوبال- www.iranglobal.info
اپیزود ٢- «این اقا (رضا براهنی) به قول خودش هفتادتا کتاب نوشته همش به زبان فارس، حتی یک کتاب به زبان اذری ننوشته، و بعد می خواد زبان فارسی را تغییر بده. اون هم با مغلطه، یکبار بهش گفتم اقا: هشتصد سال پیش وقتی شماها به ایران حمله کردید، زبان ما فارسی بود یادت نیست؟ یکی نیست با لقد بزنه تو دهنش.»
عباس معروفی-نویسنده.فیس بوک عباس معروفی
اپیزود سوم- ورزشگاه ازادی ٦٠ هزار نفر طرفدار: «ترک... عرعرت کو؟» از دقیقه 2.09
m.youtube.com
«از نمایشگاه نقاشی ایوان کبیر در دفتر روزنامه ناسیونالیست که اول ژوییه ١٩٢٣ افتتاح می شود بازدید کنید، ورود برای همگان ازاد است، کلیه شهروندان نیکوی رومانی باید از این نمایشگاه بازدید کنند و خاخام های مبتلا به صرع، صحنه هایی جنایی از تلمود و انواع جهود را ببینند. توجه! ورود یه برای سگ ها و جهودها یک لیه (واحد پول رومانی در سال ١٩٢٣)»
دونالد بلاکسهام در کتاب نسل کشی یک راه حل نهایی می گوید، تفسیرها مفروض می دارد که نازی ها نسل کشی یهودیان را برنامه ریزی کرده اند در حالی که باید توضیح داد اصلا چطور چنین برنامه ای به اذهان ظهور کرده است؟ او ادامه می دهد اعتقاد بر این بود که یهودی ستیزی در اروپا قبل از جنگ جهانی دوم مختص گروه کوچکی از دینداران مسیحی و راست افراطی بود، ولی تبلیغات همین گروهای کوچک، ازادانه و براحتی تحمل می شد و اعتراضی را از جانب شخصیت های سیاسی و فرهنگی بر نمی انگیخت و بعضا حتی مورد احترام جامعه بود.
هانا ارنت در باب مسئولیت شخصی (در گزارش از محاکمه ایشمن از افراد دخیل در نسل کشی یهودیان) می نویسد، انچه در اموزش اولیه و غیر تئوریک ما در باب اخلاقیات اهمیت داشت هرگز رفتار مجرم واقعی نبود، زیرا در ان زمان هر کس که عقلش سر جایش بود نمی توانست از یک مجرم انتظاری جز بدترین کردار داشته باشد، کما اینکه با انکه رفتار وحشیانه اعضای گروه ضربت در اردوگاه های کار اجباری و شکنجه گاه های پلیس مخفی به خشم مان اورد اما از لحاظ اخلاقی پریشانمان نکرد، به راستی هم عجیب بود اگر سخنرانی سردمداران نازی بر مسند قدرت که سالها بود همه از عقایدشان خبر داشتند موجب انزجار اخلاقی ما می شد، در ان زمان رژیم جدید برایمان چیزی جز یک مشکل بسیار پیچیده نبود، که یکی از وجوه ان رخنه تبهکاری در عرصه سیاسی بود. او اعتقاد دارد انچه پریشانمان کرد هماهنگ شدن اکثریت بزرگی از شخصیت های سرشناس از تمامی قشر و تمامی شاخه های فرهنگی بود، انان به سهولت باور نکردنی توانستند رابطه خود را با دوستان قدیمی بگسلند، و از انها دوری گزینند، خلاصه انچه ما را ناراحت کرد نه رفتار دشمنان که رفتار دوستانمان بود.
امروز مسله اصلی این نیست که ترک ستیزی یکی از اجزای اصلی حکومت جمهوری اسلامی است، اگر مساله این بود بنا به گزاره هانا ارنت این فقط یک مشکل سیاسی بود، ولی مسله وقتی بالاتر از این است یا بقول ارنت وقتی از نظر اخلاقی پریشانمان می کند نه رفتار جمهوری اسلامی و مبلغانش (از یک سیستم دیکتاتوری انتظاری بیش از ان نیست) بلکه سکوت سیل عظیمی از روشنفکران مرکزگرا در مقابل توهین و تحقیر اشکار علیه ترکها می باشد، یا بنا به ادعای صادق زیبا کلام جلوگیری از تصویب مسله خلقهای غیرفارس بعنوان تحقیق در دانشگاه ها، و یا همراهی سیل عظیمی از مخالفین با حاکمیت در مواجهه با حقوق اولیه خلقهای غیر فارس، که با ادعای دموکراسی و حقوق بشر با جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، و این مدعیان دمکراسی و حقوق بشر در مواجهه با حقوق اولیه زبانی خلقهای غیرفارس بعضا از حکومت ستمگر اسلامی، جابرتر هستند، و حتی بعضی وقتها حکومت را سرزنش می کنند که نمی تواند تجزیه طلب ها را سرکوب کند و انها اگر حکومت را بدست گیرند بنحو احسن سرکوب می کنند.
آرنت اصلی ترین دلیل وقوع هلوکاست را از کار افتادن قوه داوری انسانها می داند، انسانهایی که نمی توانند درد و رنج قربانی را در ذهن خود تصور کنند، امروز عباس معروفی نمی تواند درد و رنجی که رضا براهنی را بعد از هفتاد سال هنوز می ازارد متصور شود، یا درد و رنجی که مرتضی مجدفر (بعد از نوشتن پنجاه جلد کتاب در باب تدریس و اموزش کودکان این سرزمین به زبان فارسی) را که می گوید بعد از نوشتن ٥٠ کتاب فارسی، وقتی به زبان مادری کتابی می نویسم، تازه مشکلات شروع می شود، همه به نوعی حالی ام می کنند که اگر می خواهی شهروند درجه یک باقی بمانی و به مقام شهروند درجه دو یا سه تنزل پیدا نکنی به فارسی نوشتن ادامه بده، ترکی ننویس!
درد و رنجی که بخاطر ترک بودنت یا غیرفارس بودنت، گاهی از زبان خاتمی، گاهی از ورزشگاه صدهزار نفری... می شنوی برای روشنفکران مرکزگرا طبیعی است، چون که انها عاجز از درک درد و رنج ما هستند.
|