یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دلیل پیروزی جریانات راست افراطی در انتخابات اروپا


آزاده سپهری


• بسیاری از تحلیل گران ایرانی، به ویژه تحلیل گران چپ، پیروزی جریانات راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا را ناشی از بحران اقتصادی و رواج فقر می دانند. ولی کسانی که مسائل اروپا را به طور جدی دنبال می کنند، می دانند که دلیل اصلی قدرتمند شدن جریانات راست افراطی ترس مردم اروپا از رواج اسلامگری ست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۶ خرداد ۱٣۹٣ -  ۲۷ می ۲۰۱۴


بسیاری از تحلیل گران ایرانی، به ویژه تحلیل گران چپ، پیروزی جریانات راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا را ناشی از بحران اقتصادی و رواج فقر می دانند. ولی کسانی که مسائل اروپا را به طور جدی دنبال می کنند، می دانند که دلیل اصلی قدرتمند شدن جریانات راست افراطی ترس مردم اروپا از رواج اسلامگری ست. یکی از اولین جریانات راست افراطی که توانست در کشوری اروپایی حتی در دولت شریک شود، حزب آزادی هلند، به رهبری خیرت ویلدرز در هلند بود، که نگران قدرتمند شدن اسلامگرایان در هلند بود و سیاست خود را بر این موضوع متمرکز کرده بود. در کشورهای دیگر اروپا نیز چنین نگرانی ای در بین مردم به شدت رواج دارد و برای احزاب راست افراطی این موضوع بیش از هر چیز دیگر الویت دارد. این نگرانی چندان هم بی پایه نیست و قدرتمند شدن اسلامگرایانان نه تنها جوامع اروپایی، بلکه تمام دنیا را تهدید می کند، چرا که اسلامگرایان تقریبا در همه جای دنیا در حال رشدند، از آفریقا و آسیا گرفته تا اروپا و آمریکا.

جریانات راست افراطی در اروپا در روند نیرومند شدن اسلامگرایان روز به روز قدرتمندتر شده اند. این حرف که جریانات افراطی از یکدیگر تغذیه کرده و همدیگر را تقویت می کنند، در اکثر موارد صدق می کند. در بیشتر مناطقی که جریانی افراطی حضوری جدی دارد، یک نیروی افراطیِ مخالف آن هم وجود دارد که یا تقریبا به همان اندازه نیرو دارد و یا از پتانسیل بالایی برای جذب نیرو برخوردار است. از محله های یک شهر یا کُل یک شهر گرفته تا یک ایالت یا کل یک کشور یا یک قاره. برای نمونه در اکثر مناطقی که جریانات راست افراطی فعالند، جریانات چپ افراطی نیز حضوری جدی دارند، مثلا شهرهایی مثل برلین یا هامبورگ و یا کشور یونان، که در چند سال اخیر هم چپ افراطی و هم راست افراطیِ آن بسیار قدرتمند و خشن بوده است.

و اما جریانات افراطی چگونه همدیگر را تقویت می کنند؟ دلیل اصلی آن این است که آنها فقط نسبت به ایدئولوژیِ مخالف احساس نفرت و خشم ندارند، بلکه به تمام انسان هایی که از آن ایدئولوژی پیروی می کنند احساس نفرت و خشم دارند و حتی تا بدانجا پیش می روند که انسان بودن مخالفین یا دشمنان شان را زیر سوال می برند و به آنها به چشم حیوان نگاه می کنند. بارها دیده ام وقتی سخن از افرادی چون بن لادن یا خامنه ای به میان می آید، می گویند "اینها که انسان نیستند، حیوان اند". و یا در رابطه با احمدی نژاد تمام اینترنت پُر شده بود از عکسهایی که او را به شکل میمون، الاغ و یا حیوانی دیگر نشان می داد. کمتر کسی در جنایتکار بودن امثال خامنه ای و احمدی نژاد و بن لادن شک دارد، ولی جنایتکاران نیز انسان اند و حتی اگر مجبور شوند آنان را مثل مورد بن لادن یا خیلی طالبان های دیگر در جنگی بکُشند، این را باید بدانند، که انسانی دارد کشته می شود، نه مرغی که آن را بعد می توان با لذت هم خورد. مارکس گفته بود "آگاهی انسان متاثر از شرایط زندگی اش است"، سیمون دوبووار گفته بود "زن، زن به دنیا نمی آید، بلکه زن می شود" و علم جامعه شناسی می گوید هر انسانی محصول محیطی ست که در آن شخصیتش شکل گرفته. عیسی مسیح هم اگر در محیط پیرامونی بن لادن به دنیا آمده بود و دقیقا در همان شرایط به سر می بُرد، دقیقا همان شخصیت را پیدا می کرد. آگاهی به این موضوع به این معنی نیست که جنایتکاران نباید مجازات شوند و یا هیچکس مجرم نیست، بلکه درک این واقعیت به ما کمک می کند که از خشم و نفرت خود به انسان ها بکاهیم و مجازات جنایتکاران را به عنوان مقابله با جنایت ببینیم، نه انتقام از فرد. نفرتی که مردم ایران از سران کشور و حزب اللهی ها به دل گرفته اند واکنشی ست به نفرتی که سران رژیم و حزب اللهی ها به غیر خودی ها دارند. هر زنی را که حجابش درست نباشد "فاحشه" می دانند، مردان خانواده او را "دیوث"، و فرزندان شان را "حرامزاده"! هر کسی را که مانند آنان فکر نکند، "خس و خاشاک" می دانند و مستحق بدترین شکنجه ها و مرگ. به همان سادگی که آدم میزی را از گرد و خاک پاک می کند، اینها صدها هزار انسان را کَشته اند و حاضرند بیش از این هم بکُشند.

در اروپا نیز اسلامگرایان فقط به ترویج خشونت مشغولند. ویدئوهای بسیاری از امام های مساجد در اروپا موجود است که به طور پنهانی از آنان فیلمبرداری شده و روی اینترنت قرار داده شده. در این ویدئوها می بینیم که امامان نه تنها علیه مخالفین سیاسی خود، بلکه علیه همه مسیحی ها و یهودی ها به نفرت پراکنی مشغولند و همه زنان آنان را فاحشه می دانند و مردان شان را خوک. و یا در یک ویدئو که به طور پنهانی از مسجدی در انگلیس گرفته شده، امامی می گوید "اگر تو دندانپزشکی، و یک مرد همجنسگرا برای درمان پیش ات آمد، آمپول را بگیر فرو کن در گردنش تا در جا بمیرد." در محله هایی که درصد اسلامگرایان بالاست، بسیاری از زنان و دختران اروپایی، و حتی مردان و پسران، جرات ندارند آنطور که می خواهند لباس بپوشند و رفتار کنند. در مدارس و دانشگاههایی که تعداد اسلامگرایان زیاد است، کمتر کسی جرات می کند نظر خودش را در رابطه با بسیاری از مسائل اجتماعی مانند حقوق زنان یا همجنسگرایان یا چندهمسری بیان کند، چرا که دانش آموزان و دانشجویان اسلامگرا با وقاحت تمام علنا اعلام می کنند که طبق قوانین اسلامی زیر سوال بردن اسلام، مجازات مرگ دارد. چندی پیش چند مغازه قصابی در آلمان به خاطر اینکه از عروسک خوک برای دکور مغازه خود استفاده کرده بودند، آنقدر مورد تهاجم عده ای از جوانان و نوجوانان اسلامگرا قرار گرفتند تا مجبور شدند عروسک خوک را از مغازه خود بردارند.

در اروپا جریانات کلاسیک راست افراطی سالهاست که تقریبا از بین رفته اند. با قدرتمند شدن اسلامگرایان، احزابی جدید با گرایشات راست افراطی شکل گرفتند که سیاست شان به جای خارجی ستیزی و نژادپرستی، بر اسلامگراستیزی استوار است. گرایش درصد قابل توجهی از مردم اروپا به این احزاب کاملا قابل درک است. هر چه اسلامگرایان در این جوامع قدرتمندتر شده اند، تعرض آنان به دمکراسی، آزادی و حقوق انسان های این جوامع بیشتر شده است. احزاب سنتی محافظه کار و سوسیال دمکرات فکر می کردند که با سکوت و کرنش در مقابل اسلامگرایان میتوانند آنان را به مرور جذب جامعه کنند. ولی نه تنها چنین نشده، بلکه بسیاری از خارجیانی که به نظر می آمد جذب جامعه شده اند، روز به روز بیشتر به سمت اسلامگرایی کشیده می شوند. پیروزی احزاب راست افراطی در اروپا را بیش از هر چیز باید به حساب شکست سیاست های اشتباه احزاب سنتی در مقابله با اسلامگرایی گذاشت. در این رابطه باید به نقش مخرب احزاب "سبز" اروپایی هم اشاره کرد که فکر می کنند با ساختن مسجد و تعظیم در برابر حجاب و ریش و پرچم سبز "لا اله الا الله" می توان به همزیستی مسالمت آمیز رسید.

نیرومند شدن جریانات راست افراطی به نوبه ی خود باعث قدرتمندتر شدن اسلامگرایان شده است. بسیاری از خارجیان مسلمانی که درست جذب جوامع اروپایی نشده اند و از این می هراسند که فاشیست ها در اروپا به قدرت برسند، جذب جریانات اسلامگرا می شوند. جریانات چپ نیز در این میان با تحلیل های اشتباه خود به این ترس ها دامن می زنند و شرایط اروپا را طوری جلوه می دهند که انگار قرار است در این قاره به زودی هیتلر دیگری سر کار بیاید. اینکه این دور باطل، یعنی تقویت گرایشات راست افراطی به دلیل رواج اسلامگرایی و برعکس، کی به پایان می رسد، بستگی به درایت همه ی جریانات سیاسی دیگر دارد.


azadeh_sepehri@hotmail.com
www.azadehsepehri.wordpress.com 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست