قاسم ما، ابوبکر اونا ابوبکر ما، قاسم اونا
سجاد منوری
•
قاسم نفت دارد ابوبکر هم دارد. قاسم برای نفت و قدرت می جنگد ابوبکر هم همینطور. قاسم حامیان دولتی و البته پایگاه مردمی دارد ابوبکر هم دارد. قاسم نماینده خدا است ابوبکر هم از نمایندگان خدا در منطقه است. قاسم نماز می خواند ابوبکر هم می خواند. پس با وجود این همه شباهت چرا این دو با هم می جنگند؟!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ خرداد ۱٣۹٣ -
۱۴ ژوئن ۲۰۱۴
دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش، چند روزی است که تیتر یک تمام رسانه های جهان را به اخبار فتوحات و قتل عام های انقلابی، اسلامی خود اختصاص داده است،ابوبکر بغدادی رهبر افراطی این گروه خشن، خود را و تفسیر خود را حقیقت و آرمان اسلام محمدی و یارانش را که بعضا حقوق بگیر و بعضا مقلد و مجاهدان بی منت محمد پیامبر هستند قهرمانان و مدافعان عدالت و انسانیت اسلامی می داند.ابوبکر تا اینجای کار موفقیت های زیادی در مسیر تشکیل آنچه که خود داعش می نامد به دست آورده است. داعش در این جنگ هم شکست می خورد هم پیروز می شود. شکست اش احتمالا با پس گیری فتوحاتش رغم می خورد و پیروزی اش تا همینجا هم بدست آمده است، شروع و شکل گیری این جنبش و تعریف ماهیتی این جنگوجویان تحت لوای یک ایدئولوژی مذهبی برای ما و برای دنیای قرن ۲۱ یک فاجعه و ناامیدی و برای آنها همان خود پیروزی است. گروه و تفکری که با شکست در میدان جنگ از بین نخواهد رفت.ابوبکر و دوستان و حامیان ثروتمند و دولتمند آنها را می توان هم کنش و هم واکنش دانست. کنشی که ریشه در الهیات اسلامی آنها و حق داده شده برای برقرای حکومت اسلامی به آنها دارد و واکنشی که برخاسته از سیاست های سنی ستیز دولت های شیعه و یا غیرسنی عراق و شام(سوریه) می باشد. سیاست هایی که در اتاق فکر و کارزار اجرای آنها انگار دیگر نمی توان کسی جز سردار ایرانی را مجری و تئورسین آنها دانست. سیاست ها و آرمان های سردار قاسم سلیمانی...
قاسم سلیمانی بعد از جنگ سوریه شاید دیگر معرف حضور همگان باشد، فرمانده سپاه قدس و بازوی اجرایی پیشبرد سیاست های جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران. قاسم همانقدر مرموز و ناشناخته است یا بود که ابوبکر هست یا بود و شاید کمی بیشتر، قاسم و ابوبکر در عین اینکه تفاوت های زیادی در خاستگاه ایدئولوژی شان و در اهداف و برنامه ها دارند، شباهت های بسیار زیاد و نزدیکی به هم دارند. قاسم نفت دارد ابوبکر هم دارد. قاسم برای نفت و قدرت می جنگد ابوبکر هم همینطور. قاسم حامیان دولتی و البته پایگاه مردمی دارد ابوبکر هم دارد. قاسم نماینده خدا است ابوبکر هم از نمایندگان خدا در منطقه است. قاسم نماز می خواند ابوبکر هم می خواند. قرآن هم می خوانند. پس با وجود این همه شباهت چرا این دو(این دو سنگر) با هم می جنگند؟! جواب کوتاه است: قدرت و ثروت بیشتر... برای تثبیت و حفظ منافع خود. "حالا گیریم این وسط یه چندصد نفری کشته شدند و زخمی، یا بی خانه در به در و آواره شدند چه اهمیتی دارد، همه اینها فدای یک تار موی خدا، مهم اینست که خدای عزیز ما باید حکومت کند".
هدف از نوشتن این یادداشت نه تفسیر و تحلیل اتفاقات میدانی جنگ عراق و نه ارائه آخرین اخبار رخداده و نه پیش بینی و چه می شود این درگیری ها در آینده می باشد، تنها طرح چند سوال و شاید ایجاد یک تلنگر می تواند انگیزه و هدف نویسنده باشد.
جنگ امروز عراق روز به روز بیشتر رنگ و بوی مذهبی و شیعه و سنی گری خود را عیان می کند، گفتیم در سنگر حق ابوبکر شیخان ثروتمند دولت های عربستان و امارات و... و در سنگر حق قاسم شیخان ثروتمند دولت های ایران و عراق و... حضور دارند. با نگاهی طعنه آمیز می توان نمایندگان خداوند اسلام را دید که هر دو برای خدا و صدالبته برای پول و قدرت در مقابل هم صف آرایی می کنند و بر علیه هم دیگر از زبان خدا فتوا و حکم جهاد و کشتن صادر می کنند و در نهایت هر کدام که زورش چربید بر دیگری، بساط فلسفه حق و حقیقت خود پهن می کند،اگر هم زورشان نرسید به هم، غنایم را با هم شریک می شوند و خدایشان را چه دیدی شایدم بعدا بخاطر حفظ منافع، دموکرات بشوند و پارلمان راه بیندازند، و بساط دموکراسی دینی خود را پهن کنند... همانگونه که همه ی دولت های منطقه کردند.
حال باید از خود پرسید: ما چه کنیم؟ توده ستم دیده عراق کجای این ماجرا قرار دارد؟ منافعشان و احترام به حقوق اساسی شان در کدام سو تامین می شود؟ حق دموکراسی و آزادی و عدالت شان چه می شود؟ قاسم یا ابوبکر؟ در جواب باید گفت هیچکدام. و در جواب اینکه آنها در این جنگ چه کاری می توانند بکنند که در جهت رسیدن به یک دنیای بهتر قدمی برداشته باشند باید گفت: هیچ. توده عراق کاری از دستش ساخته نیست، آنها قدرت دفاع از جان خود هم حتی ندارند چه رسد به آزادی شان. عراق چاره ای جز صبر کردن ندارد آنها باید در این جنگ هوشیارانه عمل کنند و هیچ عملی نکنند تا کمترین هزینه ها را بدهند ما باید بدانیم که این جنگ، جنگ ما نیست، این مبارزه ی ما نیست، ما در هر صورت بازنده این جنگ و این وضع می شویم و هستیم. و ناچارا باید انتظار آمدن روزی را بکشیم که بتوانیم برای احقاق حقوق و پس گرفتن سرزمینمان از چنگال ابوبکرها و قاسم ها بهترین روز برای مبارزه مان باشد. شاید همان بهتر باشد که امروز آواره شویم تا فردا ها بتوانیم بر روی اجساد و خرابه های مجاهدین شیعه و سنی، سرزمینی بهتر و آزاد از خرافه و تعصب، آزاد از سرمایه و سرمایه داران دیوانه، سرزمینی بدون قاسم و ابوبکر، برای فرزندانمان و عراق عزیزمان بسازیم.
|