سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

بحران عراق و منافع ملی ایران


اردشیر زارعی قنواتی


• تحولات اخیر عراق با توجه به ورود تروریست‌های تکفیری به بطن رخدادهای این کشور و همچنین از پشت‌پرده بیرون‌آمدن حامیان منطقه‌ای این گروه، برای همه بازیگران منطقه هم یک «فرصت» و هم یک «تهدید» می‌تواند باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۵ تير ۱٣۹٣ -  ۲۶ ژوئن ۲۰۱۴


تحولات اخیر عراق با توجه به ورود تروریست‌های تکفیری به بطن رخدادهای این کشور و همچنین از پشت‌پرده بیرون‌آمدن حامیان منطقه‌ای این گروه، برای همه بازیگران منطقه هم یک «فرصت» و هم یک «تهدید» می‌تواند باشد. اکنون انتخاب گزینه‌ درست از میان گزینه‌های موجود برای دستگاه دیپلماسی ایران بی‌شباهت به حرکت روی تیغه شمشیر نیست. اگر این واقعیت پذیرفته شود که عراق به‌نوعی «عمق استراتژیک» ایران است و سلفی‌گری حول تشدید مناقشه شیعه- سنی تهدید‌کننده ثبات منطقه‌ای و منافع ملی کشور است، در آن صورت سیاست‌ورزی باید در چارچوب مهار و بازدارندگی آن تدوین و به‌کار گرفته شود.

معادلات منطقه در چندسال گذشته و به‌خصوص به‌دلیل تنش در روابط تهران- واشنگتن طوری گزینش شده است که کشورهای ارتجاعی و ماجراجوی منطقه را در یک اتحاد مخرب و مخل ثبات با غرب و به‌خصوص آمریکا قرار داده است. این اتحاد ناچسب تاکنون به ایران در روابط با جامعه جهانی و به قولی «کدخدا» به‌خصوص حول پرونده هسته ایران، هزینه‌های زیادی را تحمیل کرده است. امروز با توجه به تحولات عراق و هراس اروپا- آمریکا از فروپاشی احتمالی عراق و قدرت‌گرفتن گروه تروریستی داعش که بار دیگر وضعیت دهه۹۰ افغانستان با ظهور طالبان را تداعی می‌کند، فرصت مناسبی ایجاد شده تا این روند به‌نوعی دگرگون شده و امکان ظهور یک سیکل معکوس، عینی‌تر از همیشه بروز کند.

پالس‌های مشخصی که در چندروز گذشته توسط سیاستمداران ارشد آمریکایی از جمله «جان کری» وزیر امور خارجه این کشور در مورد امکان همکاری بین تهران- واشنگتن جهت مهار و سرکوب تکفیری‌های داعش در عراق مطرح شده است، این امکان را برای دستگاه دیپلماسی ایران فراهم می‌کند تا خود را در سطح یک قدرت منطقه‌ای حامی ثبات و ضدتروریسم بیش از پیش تثبیت کند. قبلا نیز بین تهران و واشنگتن در مورد تحولات افغانستان و عراق تجربه یک همکاری تکنیکی و تاکتیکی وجود داشت با این تفاوت که این‌بار این همکاری می‌تواند تاثیرگذاری استراتژیک و تعیین‌کننده‌تری در معادلات موجود را ممکن کند. چنانچه همکاری ایران و آمریکا در وضعیت کنونی در مبارزه با تکفیری‌های داعش به مرحله عملیاتی برسد، با توجه به نقش عربستان و دیگر قدرت‌های حامی بنیادگرایان تروریست در منطقه می‌تواند به‌لحاظ اصولی توازن قدرت و چینش‌های ژئوپلیتیک را تحت‌تاثیر قرار دهد. این تجربه اثبات شده است که چنانچه واشنگتن وارد یک منازعه شود و تصمیم کاخ‌سفید برای درگیرشدن با یک موضوع استراتژیک به‌خصوص در مورد مبارزه با تروریسم، تا زمان حصول به یک نتیجه ملموس بازگشت‌ناپذیر خواهد بود. به همین دلیل با ورود آمریکا به قضیه کنونی عراق، جای بازی‌های پشت‌پرده و زیگزاکی عمل‌کردن دیگر قدرت‌های منطقه‌ای حامی تکفیری‌های داعش به‌طور اصولی وجود نداشته و ابتکارعمل کنونی از آنان سلب خواهد شد. در چنین وضعیتی همسویی تاکتیکی تهران- واشنگتن در این مقطع حساس زمانی حول رخدادهای عراق زمین بازی را تا حدود زیادی دگرگون کرده و به دلیل ناهمسویی منافع متحدان دیروزی از یک طرف چالش را به درون این اتحاد نامیمون می‌کشد و از طرف دیگر با نزدیکی واشنگتن به تهران حول این موضوع راه برای کاهش تنش در روابط دو کشور و سهولت حل اختلافات فی مابین نیز به‌مراتب سهل‌تر از گذشته خواهد شد.

شاید این هم از طنز تاریخ باشد که در مقطع فعلی تا حدود زیادی اشتراک و انطباق منافع بین تهران- واشنگتن حداقل در مورد عراق بیش از همیشه است و دیپلماسی ایرانی باید با شناخت درست از این شرایط و لحاظ منافع ملی واکنش مناسب را نشان دهد. از آنجا که تحولات عراق شتابناک در حال حرکت است و بیشتر به یک بازی در چارچوب شطرنج سریع می‌ماند هرگونه عکس‌العملی برای سیاست‌ورزی باید با فوریت بیشتری انجام گیرد. بی‌ثباتی در عراق و تثبیت قدرت تکفیری‌های داعش و هم‌پیمانان آن در عراق می‌تواند بیشترین لطمه به امنیت ملی ایران را موجب شود. در صورت ورود واشنگتن به‌صورت اکتیو و میدانی در منازعه جاری در عراق یک موجودیت عینی رقم می‌خورد که در بطن آن تقابل مستقیم آنان با تروریسم بنیادگرای محافظه‌کار است که یک ارتباط ارگانیک هم با وضعیت کنونی سوریه دارد. به همین دلیل و با توجه به اهداف تهران نسبت به حفظ ثبات عراق و سوریه الزاما واشنگتن در مسیر برخورد با این پدیده شوم قرار گرفته و دیگر اینکه نادیده‌گرفتن وضعیت آلترناتیوی این گروه‌ها در سوریه نیز برای آنان دشوار خواهد بود. دیپلماسی ایرانی با کشاندن پای آمریکا به این منازعه با همکاری تاکتیکی، می‌تواند پشت جبهه حامیان بنیادگرایی تروریستی در منطقه را به‌شدت تضعیف کند. این واقعیت حکم می‌کند که سیاست خارجی ایران قبل از آنکه دیر شود و بار دیگر قدرت‌های منطقه رقیب ایران در راستای سیاست‌های زیگزاکی خود امکان معاملات پشت‌پرده با هژمون‌های بین‌المللی را پیدا کنند، با دردست‌گرفتن ابتکارعمل در مسیر دگرگون‌سازی معادلات قبلی اقدام کرده و در چارچوب نرم‌های بین‌المللی، اجتناب از فروغلتیدن منطقه به منازعات فرقه‌ای و همچنین ارایه یک نقشه راه جهت مصالحه ملی در عراق پیشقدم شود. ابتکارعمل ایران حول چنین برنامه‌ای با همکاری جامعه جهانی می‌تواند شرایط مناسبی را جهت تثبیت و تعیین نقش «آلترناتیوی» ایران در منطقه و حل‌وفصل منازعات پیرامونی ایجاد کرده و به‌تبع آن موقعیت تهران را در سطح جهانی ارتقا بخشد. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست