رکود در کردستان ایران؟
فرخ نعمت پور
•
اکنون با تغییر موقعیت کردها بطور کلی در منطقه، بحثها بر سر اینکه چرا کردستان ایران در مقایسه با بخشهای دیگر کردنشین در منطقه سیر قهقرائی می پیماید، بالا گرفته است. عوامل برشمرده در علل این سیر قهقرائی گوناگونند. از جمله به سرکوب شدید جمهوری اسلامی ارجاع داده می شود، و یا به تفرق احزاب و جریانات سیاسی کردی در کردستان ایران
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱٣ شهريور ۱٣۹٣ -
۴ سپتامبر ۲۰۱۴
در هر چهار بخش کردستان، سالهای متمادی فعالیتهای ملی بویژه در قالب احزاب ادامه داشته است. این فعالیتها گاها به جنبشهای ملی فراروئیده و دستگاه قدرت حاکم را برچیده و به ایجاد قدرتهای محلی در کردستان انجامیده است. از جمله در این مورد می توان به کردستان عراق و کردستان سوریه اشاره کرد.
اما اگر جنبش کردها در همه بخشهای کردنشین به تجربه ایجاد حکومت دوفاکتو کردی نیانجامیده است، اما به عنوان نمونه در کردستان ترکیه موفق به ایجاد جنبش وسیع و تاثیرگذار شده است. امروزه کردها در ترکیه از طریق استفاده از دمکراسی ترکیهای و تشکیل تشکلهای علنی خود و بویژه از طریق نزدیکی به چپ ها، دارای تاثیرگذاریهای خاص خود هستند.
ولی آنچه در کردستان ایران می گذرد، متفاوت به نظر می رسد. کردستان ایران علیرغم سابقه مبارزه مسلحانه، به جز در مقطع انقلاب تا سال پنجاه و نه، هیچگاه به سطح یک جنبش تودهای فرا نروئید و مبارزه تنها در قالب احزاب که البته دارای نفوذ اجتماعی معینی بودند به موجودیت خود ادامه داد. واقعیت این است که مبارزه مسلحانه در کردستان ایران هیچگاه نتوانست از آن مقطع به بعد تجربه یک جنبش تودهای را تجربه کند.
و اکنون با تغییر موقعیت کردها بطور کلی در منطقه، بحثها بر سر اینکه چرا کردستان ایران در مقایسه با بخشهای دیگر کردنشین در منطقه سیر قهقرائی می پیماید، بالا گرفته است. عوامل برشمرده در علل این سیر قهقرائی گوناگونند. از جمله به سرکوب شدید جمهوری اسلامی ارجاع داده می شود، و یا به تفرق احزاب و جریانات سیاسی کردی در کردستان ایران، و نیز به اینکه از لحاظ پشت جبهه، احزاب کرد ایرانی دارای تنوع امکان نیستند و حکومت اقلیم نیز فعالیت نظامی آنان را منع کرده است، عامل دیگری که به علل مختلفه رکود افزوده شده است.
بی گمان باید در علت یابی، یک دیدگاه پلورالیستی داشت، و همه این علل را به نوعی در نظر آورد. اما شاید در ادامه علل دیگری هم باشند، از جمله فاصله معین جامعه کردستان از مبارزه مسلحانه که حتی در همان سالهای اوج مبارزه مسلحانه هم به نوعی خودنمائی می کرد، و اینکه کردها از لحاظ جمعیتی و سنگینی وزنه آن با جوامع عراق و ترکیه و سوریه فرق می کرد، و کردها تنها یکی از اتنیکهای چندگانه در ایران را با جمعیتی حدود ده درصد تشکیل می داد، و یا اینکه ایران از لحاظ تاریخی، کشور استخوان دارتری نسبت به کشورهای مشابه در منطقه بود، کشوری که در آن قرابتهای اتنیکی و یا درهم تنیدگیهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نسبت به کشورهای پیرامونی فشردهتر بودند.
اما اخیرا عوامل دیگری به این امر افزوده شدهاند، از جمله جنگهای وحشتناک و خونریزیهای بیرحمانه در کردستان سوریه و منطقه اقلیم، و نیز فساد درونی حکومت اقلیم و شکل نگرفتن نهائی یک حکومت طبیعی کردی (بدور از احزاب قیم)، حکومتی که در آن مردم کرد بیشتر احساس حضور شخصیت سیاسی کنند. اینها از جمله می توانند تاثیرات معین منفی خود را بر روحیات مردم کردستان ایران داشته باشند، و نیز باید اخیرا از همکاری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با کردها گفت. نیروئی که اگرچه در پی تعقیب منافع کلان خود است، اما با این همسوئی، تاثیرات معینی بر افکار عمومی گذاشته است. اینکه نیروئی که علی الاساس دشمن محسوب می شود و در تصویر کلی منطقه در کنار نیروهای ضد کرد قرار دارد، اما حالا به یمن پیچیدگی تناقضات منطقهای، در جایگاهی قرار گرفته که عجیب می نماید، و یا اینکه لااقل تصویر را جلو چشمان مخدوش می کند. باید اقرار کرد که جمهوری اسلامی از این لحاظ دستاوردهای معینی داشته است.
و البته باید علت دیگری را هم افزود. با سقوط رژیم بعث و قدرت گیری بیشتر حکومت اقلیم، احزاب اپوزیسیون کردستان ایران، بیش از پیش از این تجربه متاثر شدند بطوری که نوک توجه خود را نیز بدانجا برگرداندند. این باعث غفلتی شد که بهتر بود پیش نمی آمد که آن نیز همانا دور شدن بیش از پیش از صحنه عمومی ایران به عنوان جایگاه اصلی مبارزه بود. این دوری به دو شیوه خود را نشان داد: ١ـ دوری گزیدن معین از احزاب ایرانی، و ٢ـ کم اهمیت دادن به جنبشهائی که در مرکز پدید آمدند (مثلا جنبش سبز)، که این بمنزله از دست دادن و یا تضعیف اتوریته مسئله کردها در سطح سراسری بود.
آری، کردستان ایران هم اکنون در حلقه هر چهار بخش مناطق کردنشین در منطقه، متاسفانه ضعیفترین حلقه را تشکیل می دهد، اما این به معنای فراموشی امری به اسم حقوق مردم کردستان نمی تواند باشد. برای غلبه بر این وضعیت، هم باید پلورالیسم علل مطروحه را پذیرفت، و هم در راستای زدودن آنها از صحنه تلاش خود را بکار انداخت.
|